یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بوداگرایی


بوداگرایی

بوداگرایی دین و فلسفه ای مبتنی برآموزه های سیدارتا گوتاما که در حدود ۵۶۶ تا ۴۸۶ پیش از میلاد می زیسته است

بوداگرایی دین و فلسفه ای مبتنی برآموزه‌های سیدارتا گوتاما که در حدود ۵۶۶ تا ۴۸۶ (پیش از میلاد) می‌‌زیسته است. بوداگرایی بتدریج از هندوستان به سراسرآسیا، آسیای میانه، تبت، سریلانکا، آسیای جنوب شرقی و نیز کشورهای خاور دور مانند چین، ‌مغولستان، کره و ژاپن راه یافت. بوداگرایی به عنوان دین پاکان یا ۲۵۶;rya dhrama در نظر گرفته می‌‌شد و یکی از ادیان شرمنی موجود است و با ۳۵۰ میلیون پیرو یکی از ادیان اصلی جهان به شمار می‌‌آید. بوداگرایی بیشتر بر کردار نیک، پرهیز از کردار بد و ورزیدگی ذهنی تاکید دارد. آماج این ورزیدگی‌ها پایان دادن به چرخه تولد مجدد یا سمساره است که از طریق بیداری یا درک واقعیت راستین، رسیدن به رهایی یا نیروانا صورت می‌‌گیرد. اخلاقیات بوداگرایانه بر بن-پایه‌های بی گزندی و رواداری برپا شده است. بوداییان همواره از روش‌های درون پویی برای یافتن بینش نسبت به کارکردهای بنیادین روان آدمی و فرایندهای علّی جهان بهره میگیرند. آثار نوشتاری بوداگرایی بسیارند و بخش ارزنده‌ای از ادبیات دینی جهان بشمار میروند.

● آموزه‌های بودا

چکیده آموزه بودا اینست: ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم. این باززایی ما بارها و بارها تکرار می‌شود. این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم. هستی رنج است. زایش رنج است. پیری رنج است. بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است. پیوند با آنچه نادلخواه است رنج است. دوری از آنچه دلخواه است رنج است. خلاصه اینکه دل بستن رنج آور است.(و این رنج زمانی پایان می‌‌یابد که دیگر منی ؛یا درک کننده‌ای نباشد چه او در قید حیات باشد چه نباشد(نگارنده)). هدف باید بریدن از این رنج و چرخه وجود باشد. درک چهار حقیقت اصیل، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل می‌دهد. این حقایق عبارت‌اند از: ۱. به رسمیت شناختن وجود رنج. ۲. اینکه دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است. ۳. و اینکه بریدن از رنجها دستیافتنی است. ۴. و درک اینکه راهی برای رسیدن به جایگاه بی رنجی وجود دارد. این راه، راه اصیل هشتگانه نام دارد زیرا عوامل سازنده آن این هشت اصل هستند: گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، توجه درست، تمرکز درست، جهان بینی درست و پندار درست. آدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند: کار حقیقت نخست از چهار حقیقت اصیل تشخیص این بیماری به‌عنوان بیماری رنج در انسان‌هاست. حقیقت دوم دلبستگیها را به‌عنوان باعث و بانی این بیماری بازمیشناسد. سومین حقیقت شرایط را سنجیده و اعلام می‌کند که بهبود امکانپذیر است. حقیقت چهارم تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است. درک این حقایق و اصول، تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همه موجودات می‌گردد. این آموزه‌ها آیین بودا (دارما) را تشکیل می‌دهند. بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای رسیدن به ساحل رستگاری (موکشا) به آن نیاز است. ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش می‌شود. به این روی این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند. راه اصیل هشتگانه که نسخه تجویز بیداردل (بودا) برای درمان رنجهاییست که همه بُوَندگان (موجودات) دچار آن هستند خود به سه گروه دسته بندی می‌شود: درستکاری (شیلا)، یکدله شدن (سامادی) و فراشناخت (پرگیا). این سه مفهوم هسته تمرینهای روحانی بوداگرایی را میسازند. درستکاری که در راه هشتگانه به گونه گفتار درست، کردار درست و معاش درست آمده دستوراتی اخلاقی مانند خودداری از کشتن و دروغگویی را در بر می‌گیرد. یک بخش از درستکاری در بوداگرایی مربوط به دهش (دانا) می‌شود. این دهش تنها به مواردی مانند صدقه دادن و سخاوتمندی محدود نمی‌شود و معنی مشخص دینی دارد، یعنی تأمین نیازمندیهای روزانه همایه (جامعه راهبان بودایی (سنگها)). هموندان (اعضاء) همایه نیز به نوبه خود به دهش میپردازند. دهش آنها بالاترین دهشها یعنی آموزش آیین بودا (دارما) است. مفهوم دوم راه هشتگانه یعنی دل را یکدله کردن یا کار کردن بر روی تمرکز است که سه بخش کوشش درست، توجه درست و تمرکز درست را در بر می‌گیرد. در این مرحله تمرکز شدیدی دست می‌دهد که در آن اندیشنده با موضوع اندیشه یکی می‌گردد. این پدیده، شهود و رسیدن به فراشناخت نیست بلکه یک پدیده روانی است. اینکار از راه یوگا و درون پویی انجام می‌گیرد. بوداگرایی همانند دیگر کیشهای هندی ذهن را ابزار بنیادین رهایی میداند و بر ورزیدگی درست ذهن تأکید می‌نماید. آماج کوشش درست یکپارچگی ذهنی و جلوگیری از پراکندگی اندیشه است. توجه درست باعث آگاهی از احساسات و آگاهی از کنشهای بدن و ذهن می‌گردد. این تمرینات سرانجام ما را به تمرکز درست میرساند که رسیدن به حالات گوناگون آگاهیهای خلسه آمیز در حین درون پویی (مراقبه) است و با آزمودن خوشنودی بزرگی همراه است. رسیدن به این حالات را درون نگری (دیانا) مینامند. بخش آخر راه هشتگانه یعنی جهان بینی درست و پندار درست تشکیل دهنده فراشناخت (پرگیا) است. رسیدن به فراشناخت یا بعبارتی حکمت اعلاء در بوداگرایی به معنی یافتن دسترسی مستقیم به واقعیت نهفته در پشت چیزها و یافتن بینشی فراسوی هرگونه شناخت است. این گام پس از گامهای درستکاری و یکدِلگی می‌آید و نتیجه یک درون پویی ویژه بودایی است. جهان بینی درست همان درک کامل چهار حقیقت اصیل و پندار درست همان مهرورزی و عشق است که ذهن را از شهوت، بدخواهی و ددمنشی می‌‌پالاید. اینها راه را برای رسیدن به فراشناخت هموار میسازند. چکیده اینکه: از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخه زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایش‌های نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همه موجودات و بوندگان می‌شود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم.

● شاخه‌های بوداگرایی

بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از مسیح باوری، اسلام و هندوگرایی چهارمین دین جهان است. بوداگرایی به سه شاخه اصلی بخش می‌گردد. راه بزرگ یا مهراه و راه کوچک یا کهراه و الماسراه (وَجرَیانا). بوداییان شاخه مهراه را مهایانا و شاخه راه کوچک را تیره واده یا هینایانا (هینه یانه) مینامند. کهراه، بوداگرایی سنتی است که بر اهمیت واپسین بیداردل تاریخی یعنی سیدارتا گوتما (Siddhartha Gautama) تأکید دارد. مهراهی‌ها گوتما را به‌عنوان بودا پذیرا هستند اما به شمار زیادی بوداهای دیگر نیز باور دارند. بوداگرایی در پی رویدادهای تاریخی از هند و نپال رخت بربست و به سوی سرزمینهای خاوری کوچید. کشورهای جنوبی تر مانند سری لانکا پیرو شاخه کهراه و شمالیترها مانند چین و ژاپن پیرو گونه‌هایی از کیش مهراه هستند. بیشترین گسترش بوداگرایی زمانی رخ داد که آشوکا شاه بدین دین گروید و به گستراندن آن کمر بست.

● خاستگاه اندیشه‌های بودا

پیرامون سه هزار سال پیش شاخه‌هایی از آریاییان ایران، از بقیه جدا شده و به سرزمین هند کوچیدند. پیش از ورود آنها به شبه جزیره هند تیره دیگری در آنجا نشیمن داشت که به نام دراویدی معروف است. آریایی‌ها پیرامون ۲۵۰۰ سال پیش یعنی بهنگام زایش بودا در بیشتر سامانهای شمالی هند جایگزین شده و بر آن نواحی چیره گشته بودند. سیدارتا گوتاما (بودا) با آنکه خود آریایی بود اما بیشتر اندیشه‌های بنیادین کیش او از ریشه دراویدی هستند. (برای جستاری مفصل در این باره نگاه کنید به: ع. پاشایی: هینه یانه، نشر نگاه معاصر، تهران ۱۳۸۰، صص ۱۱۹-۹۱). جامعه هندوستان در زمان بودا به چهار رده (کاست) بخش می‌شد: برهمنها (روحانیان)، کشتریا (شهریاران و جنگاوران)، وایسیا (کشاورزان و بازرگانان) و سودرا (خدمتکاران برده). سیدارتا اسمآ به رده کشتریا تعلق داشت ولی اعلام داشت که از دید او همه مردم برابر و پاکزادند.

● بوداگرایی و ایران

سکه‌ای از پیروز پسر اردشیر ساسانی یافت شده که در آن وی از ارجگذاری خویش نسبت به دو دین زرتشتی و بوداگرایی خبر می‌دهد.

در سده ۶ زایشی یک رشته داستان‌های بودایی بنام جاتاکا از روی ویرایش هندوی آنها بنام پنچا تنترا به پارسی میانه ترجمه شد و کلیلگ و دمنگ نام گرفت. در سده ۸ زایشی روزبه پوردادویه آن داستان‌ها را به عربی برگرداند و نام کلیله و دمنه بر آنها نهاد. ترجمه‌های لاتین و یونانی آن کتاب بعدها در سده ۱۴ پایه داستان‌های آسوپ نوشته یک راهب بیزانسی را تشکیل داد.

بوداگرایی در خراسان بزرگ تا اندازه‌ای ریشه گرفته بود و یکی از کانونها و نیایشگاههای بزرگ آن در صومعه بودایی بلخ بود. این صومعه به سانسکریت ناوا ویهارا نام داشت که معنی آن صومعه نو است. این نام در فراگویی پارسی زبانان به گونه نوبهار درآمد. لقبی که به گردانندگان این صومعه در زبان سانسکریت داده بودند پراموکها بمعنی سرور بود و نام خانواده برجسته ایرانی برمکیان از همین لقب گرفته شده. برمکیها عهده دار و گرداننده این نیایشگاه بودایی بودند.

بتازگی روزنامه آساهی ژاپن از قول یک باستان شناس برجسته ژاپنی بنام نوگوچی از یافته شدن ۱۹ تندیس بودا در استان فارس گزارش داد. در گزارش دیگری از شبکه بودیست نیوز درازای این تندیسها میان ۵ تا ۲۰ سانتیمتر و جنس آنها از گچ و گل اعلام شده است.

● گردونه مهر در آیین بودا

گردونه مهر یا گردونه خورشید كه به چلیپای شكسته نیز مشهور است ، نماد و نشانواره بسیار كهنسالی ست كه آن را به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می دهند ، هرچند كه یافته های باستان شناسی در زمینه ی پیشینه ی گردونه ی مهر بسیار اندك و تفسیر پیرامون آن بسیار دشوار است ، اما از همین یافته های نادر باستان شناسی می توان چنین برداشت كرد كه گردونه ی مهر نمادی مختص ایرانیان باستان بوده و به احتمال قریب به یقین ، این نشانواره از نمادهای آیین مهری یا میتراییسم بوده است . آیینی كه پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته و پس از تولد دین زرتشت نیز همچنان موقعیت خود را حفظ نمود و در دین زرتشتی نیز نفوذ یافت و بعدها ( حدوداً در سدهٔ یكم پیش از میلاد ) به غرب آسیای صغیر گسترش یافت . خصوصاً ورود آیین مهر به روم و اروپا كاملاً محسوس است ، چنانكه دستاوردهای باستان شناسی در این زمینه این امر را تأكید می كنند . البته این در حالی ست كه پس از قدرت یافتن مسیحیت در اروپا و رقابت سرسختانه ی دین مسیحیت با آیین مهرپرستی ، سرانجام مسیحیت در اواخر قرن چهارم میلادی بر دین میتراییسم چیره شده و در این میان آثار باستانی مهری بسیاری توسط مسیحیان نابود شده و یا تغییر شكل یافتند . گرامی داشت نماد گردونه ی مهر ، ریشه ای بس كهن دارد . گروهی از محققان بر این باورند كه این نشانواره نمادی از خورشید است كه به مرور تغییر شكل داده شده . گروهی نیز بر این باورند كه در جامعه های آغازین ، مردم به نماد چلیپا چون مظهر آتش ، احترام می گذاشتند و این نماد ، نقشی از ابزار ابتدایی برای بدست آوردن آتش بود . ذكر یك تاریخ و مفهوم دقیق و حتی ذكر یك تاریخ حدودی پیرامون زمان پیدایش گردونه ی مهر بسیار دشوار و دور از دست است . این امر دلایل گوناگون دارد . یافته های باستان شناسی پیرامون گردونه ی مهر ، هر چند كه اصالت آن را به سرزمین ایران نسبت می دهند اما در بسیاری از نقاط جهان و با قدمتی بسیار دور نیز مشاهده می شوند . در بسیاری از تمدن های باستانی كهن ، این نماد مشهود است و نیز در سرزمین های بسیار دور نیز مشاهده شده . علاوه بر آن یكی از دلایل آنكه مفهوم گردونه ی مهر به درستی در متون و لوح های باستانی ذكر نشده آن است كه آیین مهر ، آیینی بسیار راز آمیز بوده و پیروان آن ، مفاهیم آیینی را به صورت یك راز به نسل های بعدی منتقل می كردند . از این رو نه تنها مفهوم گردونه ی مهر ، بلكه بسیاری از آداب و رسوم و باورهای مهری ( میترایی ) نیز در پرده ای از ابهام نهفته است و معدود اطلاعاتی كه امروزه در دست است از تفسیر تصاویر به جای مانده بر مهرابه های میترایی و مختصر متون قدیمی به جای مانده استخراج شده . این در حالی ست كه بسیاری از مسیحیان و مخالفان آیین مهر در اروپا ، علاوه بر تخریب و نابودی آثار مهری ، متون مهری كاذب و دروغینی نیز بر جای گذاشتند تا وجهه ی دین مهری را در نزد عوام و آیندگان خراب جلوه كنند . آنچه در میان تفاسیر مختلف پیرامون معنا و مفهوم گردونه ی مهر مورد توجه می نماید علاوه بر مفهوم نماد خورشید ، مهر و آتش ، اشاره ی این گردونه به آخشیج های چهارگانه( آب ، آتش ، خاک و باد ) است كه ممكن است نشانواره ی گردونه ی مهر به معنای آن باشد . همانگونه كه ذكر شد این نماد در بسیاری از تمدن های كهن یافت شده و نیز در بسیاری از فرهنگ ها و باور ها راه یافت . از آن جمله این نماد در دین بودایی نیز مشهود است كه موضوع این نوشتار حول محور آن قرار دارد ، از این رو در راستای بررسی مفاهیم این نماد و مختصر شناختی پیرامون باستان شناسی و ظهور آن در سرزمین ها و باورهای گوناگون ، در ادامه ، ذكری كوتاه پیرامون مباحث فوق به میان خواهد آمد و پس از آن نوشتار به بررسی مفهوم گردونه ی مهر در كیش بودایی خواهد پرداخت .

● پی نوشت ها :

۱- در سیستان

۲- wastika یا Suvastika

۳- Jainism

۴- Wan

۵- Dao

۶- Tao

۷- LaoTzu یا Laozi

۸- Confucius ،كه در واقع شهرت اصلی وی كونگ زه Kong Zi ، به معنای استاد كونگ می باشد ( غربی ها به لاتین كنفوسیوس می نامند . ) در حقیقت نام اصلی او Kon Qin بوده .

۹- Tao Te Ching یا Dao De Jing

۱۰- Yin

۱۱- Yang

۱۲- Wu

۱۳- ‏Tang

۱۴- Manji

۱۵- Omote Manji

۱۶- Ura Manji

۱۷- Shakya یا Sakya ساكیا

۱۸- Siddhartha Gautama (سانسكریت)Siddhattha Goatama ( پالی)

۱۹- Maha Maya Davi

۲۰- Suddhodana

۲۱- Raja لقب پدر بودا در بعضی مدارك و گزارشات تاریخی .

۲۲- Lumbini ،این منطقه كه در زمان تولد بودا یك بیشه پر درخت بوده است ، اكنون در نپال واقع شده ، در دویست و سی كیلومتری شمال بنارس .۲۳- در گروهی از گزارشات ذكر شده است كه بودا از پهلوی مادرش متولد شد ، عملی شبیه به سزارین .

۲۴- Yasodhara برای وی نامهای گوناگونی ذكر شده است از قبیل بهدا ( Bhadda ) ، سوبهدكا ( Subhaddaka ) و بمبه ( Bimba )

۲۵- Nimithe

۲۶- Rahula (در روایاتی ذكر شده كه راهوله در زمان خروج بودا از قصر هفت روزه بوده )

۲۷- بنابر گزارشاتی احتمالاً سی ساله.

۲۸- Bodhi به معنای روشن شدگی . در واقع این درخت یك درخت استه (Assattha ) یا (Pippala ) بوده ، نوعی انجیربن كه به انجیر بزچرانان هم معروف است .

۲۹- Mara . در آیین بودا ، شیطان نه یك وجود یا نیرویی خارجی ، بلكه وهم و نیرویی ست درونی . شیطان در داستانها شکلی نمادین داشته و بیشتر در افسانه ها حضور دارد .

۳۰- بدی یا بدهی (سانسكریت ) معادل وو (چینی ) و ساتوری (ژاپن )

۳۱- Isipatana باغ آهوان : منطقه ای در بنارس كه امروزه سرنات Sarnath گفته می شود .

۳۲- Benares ، (موعظه بودا در بنارس ) به ( گفتار به گردش در آوردن چرخ آیین ) یا Dhammacakkappavatana مشهور است .

۳۳- Kusinara - كاسیای كنونی ، در پنجاه و پنج كیلومتری شرق گواخپور .

۳۴- Nirvana ( سانسكریت ) – مقصد نهایی بوداییان است كه فرد پس از رهایی به آن می پیوندد و از دایره مرگ و زندگی خارج شده و دیگر تولدی نخواهد داشت .

۳۵- Dharma ( سانسكریت ) یا Dhamma ( پالی ) ، در كتب فارسی آن را درمه ، دارمه ، دمه ، دارومه ، داروما و ... هم نوشته اند .

۳۶- سنگه Sangha به معنای انجمن بوداییان

۳۷- Dukkha Sacca

۳۸- Dukkha Samudaya

۳۹- Nirodha

۴۰- Dharma Cakra یا Dharra Chakra

۴۱- Ariya Atthangika Magga

۴۲- Gandhara

۴۳- Ashoka

۴۴- برداشت شخصی مولفین مقاله

۴۵- Nagga

۴۶- گمانه زنی شخصی مولفین مقاله

۴۷- Bodhisattva

۴۸- Guan yin یا Kuan yin ( چینی ) و Cannon ( ژاپنی )

● منابع و ارجاعات :

۱- بختور تاش ، دكتر نصرت الله ، نشان رازآمیز ، انتشارات فروهر ، ۱۳۸۰

۲- پاشایی ، ع ، بودا ، انتشارات فیروزه ، ۱۳۷۵

۳- جلالی نائینی ، دكتر سید محمد رضا ، هند در یك نگاه ، نشر شیرازه ، ۱۳۷۵

۴- شایگان ، داریوش ، ادیان و مكتب های فلسفی هند ، نشر امیر كبیر ، ۱۳۸۳

۵- فیروزمندی ، بهمن و سرافراز ، علی اكبر ، باستان شناسی و هنر دوران تاریخی ، نشر عفاف ،۱۳۸۱

۶- فیروزی ، حمید ، سهم ایران در تمدن جهان ، ۱۳۷۹

۷- كریدز ، مایكل ، بودا ، ترجمه علی محمد حق شناس ، نشر طرح نو ، ۱۳۷۲

۸- ولفگانگ شومان ، هانس ، آیین بودا ، ترجمه ع . پاشایی ، نشر فیروزه ، ۱۳۷۵

۹- ویلسون راس ، نانسی ، بودیسم ، ترجمه منوچهر شادان ، انتشارات بهجت ، ۱۳۷۴

۱۰- پاسپرس ، كارل ، فیلسوفان بزرگ ، ترجمه دكتر اسدالله مبشری ، انتشارات پیام ، ۱۳۵۳

۱۱. Aigner ,Dennis J , The Swastika in Navajo Textiles – laguna Beach , California : DAI Press (۲۰۰۰)

۱۲. Sagan , Carl, and Ann Druyan, Comet , New York : Rand House (۱۹۸۵)

۱۳. Wilson , Thomas , The Swastika : The Earliest Known Symbol, Washington (۱۸۹۶)

۱۴. about .com

۱۵. answers . com

۱۶. collectorsguide .com

۱۷. crystalinks .com

۱۸ . dpjs .co.uk

۱۹. heathenworld . com

۲۰ . loksley .com

۲۱. redaimthe swa stika .com

۲۲. swastika – info .com

۲۳ . wikipedia .org


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید