یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
تثلیث خیام, هدایت, كافكا
![تثلیث خیام, هدایت, كافكا](/web/imgs/16/147/8fuzv1.jpeg)
● ملاقاتی با دكتر بهرام مقدادی (منتقد و مترجم )
به خانهاش كه سخت خلوت است و آرام، رفتهایم. آنجا شومینه ای است خاموش, در انتظار كبریتی كه بیفروزیش وگربه ای سیاه و پشمآلود كه هر از گاه از دری نیمه باز تو میآید و نگاهمان میكند. به نظر میآید گربه عزیز دردانهایست كه گویی روح انسانی مراقب در آن حلول كرده یا شاید بارها چشمانی انسانی مهربان او را نوازش كرده و مراقبش بوده است. میپرسم:«مثل اینكه شما به حیوانات علاقه خاصی دارید؟» با تردید نگاهم میكند و میگوید:
«خوب، شاید دلیلش این باشد كه آنها هیچ وقت دروغ نمیگن. صادقاند بخشی از علاقه من به صادق هدایت هم همینه. چون او هم به حیوانات علاقه زیادی نشون میداد.»
وقتی سؤالهایم را در باب ترجمه آغاز كردم، همان جا فهمیدم، او كسی نیست كه با سؤالهای قراردادی و از پیش تعیین شده روزنامهنگارها، خودش را گم كند. به نوعی رهاتر از آن بود كه بشود نوع افروختنش را تعیین كرد و تأثیر چنین نگرشی دست كم این میتوانست باشد كه او دلیل زندگی فردی خودش را در انضباطی وسواسگونه و دقیق«جستن، یافتن و به اختیار برگزیدن» دانسته است. وی ادبیات انگلیسی را درس میدهد، اما به خاطر این چارچوبی كه برایش تعیین شده است، حاضر نیست كتمان كند كه از نظر او به جز آثار جویس و فاكنر در ادبیات انگلیسی، فضایی عمیق و فلسفی كه دارای فرایند چند معنایی باشد، نمیتوان یافت. اما میتوان به دیگران یاد داد كه چطور میتوانند ادبیات را آن طور بخوانند كه به تحلیلی فرا داستانی(METFICTION) دست یابند كه از نظر او ادبیات راستین چنین فضایی میطلبند، وقتی او را آن طور میبینم كه همه چیز را در نوعی شعور آگاه به زبان، روایت و متن تحلیل میكند، با فضای او هماهنگ میشوم تا دستكم این شعلههای آزاد مرا گرما دهد. فضای او یك مثلث است. مثلثی كه رأس آن را خیام ساخته و دو رأس دیگرش را هدایت و كافكا. به نوعی او این تثلیث را جدا از تعبیرهای تك معنایی میداند و میگوید:
«كافكا در محاكمه در تصویری كه از «یرزف.ك» و محاكمه او به ما نشان میدهد، ما را متوجه نوعی از ادبیات میكند كه به آن میگویم، «ادبیات چند معنایی»، چرا كه اگر فكر كنیم مثلاً این رمان نمادی است از محاكمه یك جامعه، جامعهأی كه قوانینی نانوشته آن را پیش میبرد، یك نوع تأویل است. تأویلی كه ما را دچار شك میكند. اینكه آیا كافكا خواسته است بگوید واقعاً به این دلیل «یوزف.ك» محاكمه میشود كه جامعه، او را همشكل دیگران نمیبیند؟ یعنی مانند سوسیسهای یكسانی نیست كه این كارخانه تولید میكند؟ و یا از جنبه روانشناختی، ناخود آگاه جمعی هست كه ما داریم با آن خود را محاكمه میكنیم و احاطهأی هم به آن نداریم؟ شاید هم یك فرایند متافیزیكی است؟ و یا در رمان«قصر» كافكا، قصر(Das Schloos) به دو معنا میآید، یكی قصر و دیگری كلید. شما برای آنكه به قصر برسید باید قفلهایی را باز كنید و از كانالهایی بگذرید. و در هر دو رمان، هر جز داستان جز دیگر را نقض میكند و باعث میشود آن كلی را كه بر اثر تحمیل كردهایم، از هم فرو بپاشد. مثلاً گاهی گمان میكنیم، دادگاه در رمان«محاكمه»، مظهر یك نیروی ماوراءالطبیعی است كه فرد بر آن تسلطی ندارد و گاهی هم میاندیشیم دادگاه، مظهر غرایزی است كه شخص اسیر آنهاست. بنابر این، توازن میان ماهیت چند معنایی بودن این متون و فرایند توهمی كه در ذهن خواننده ایجاد میكند، ضمن اینكه با هم متناقضند، امكان دارد به یك معنای واحد و در برگیرنده(Gestolt) راه یابد و این وظیفه خواننده است كه میان توهمی كه متن برانگیخته و توهم خود، توازن ایجاد كند. این فرایند پر ابهام و پیچیده باعث میشود جای خالی در روایت وجود داشته باشد كه خواننده با تفكر و اندیشه آن را پر كند.»
با وجود این مقدادی تأسف میخورد كه چرا پس از تحقیقات پانزده سالهأی كه در آمریكا برای شناخت كافكا انجام داد و حاصل آن كتاب«شناختی از كافكا» و «یادداشتهای روزانه كافكا» بود، در ایران مورد توجه واقع نشد. وقتی علت آن را میپرسم میگوید:
«ببینید این مربوط به دو سلیقه متفاوت است. در ایران و به طور كلی شرق، تفكر افلاطونی غالب است. حتی در میان روشنفكران آن هم این جریان دیده میشود. گروهی معتقدند كه اثر باید مفید باشد و درس و پند بدهد و گروه دیگری كه به نوعی پیرو گرایشات كمونیستی بودند میگفتند كه باید در خدمت طبقه كارگری و پرولتاریا باشد. اما در غرب(نیمكره غربی) تفكر ارسطویی وجود دارد و اعتقاد به تربیت ذهن خواننده در جهت دریافتی فرا داستانی «Metfiction» از اثر نویسندهأی است كه جای خالی و ابهام را در اثر برای او گذاشته است. این تفاوت در طرز نگاه دو نیمكره سببساز تعیین ارزشهای ادبی شده است. مثلاً نمایشنامه«مرد مریخی» اثر« اوجین اونیل» (Evgeneonel) را با نمایشنامه«در اعماق» ماكسیم گوركی مقایسه كنید. گوركی تلاش آدمهایی را در یك زیر زمین نشان میدهد كه امیدوارند «لوكا» یعنی لنین و «ساتین» یعنی استالین بیایند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم اونیل هم مانند روشنفكران دیگر غربی به شوروی كمونیست سفر میكند ولی میبیند جامعه آنها آرمانی نیست و مرد یخی را مینویسد كه در واقع اقتباسی است از «در اعماق» گوركی در حالی كه اونیل اصلاً خوشبین نیست و با اشارههایی كه به تورات و انجیل دارد، منتقد این وضعیت است. این تفاوت نگاه ریشه در همان تفاوت سلیقه در دو نیمكره دارد. خوب، من در این وضعیت رسالت خودم را بازنمایی آثار كافكا میدیدم. قبل از فروپاشی شوروی اجازه شناخت كافكا داده نمیشد، حتی «الیوت» را منحط میدانستند. ولی دیدیم كه از بطن شوروی كسی مثل «پاسترناك» دكتر ژیواگو را مینویسد كه در غرب به خاطر نوشتن او درباره جنگ سرد، مورد استقبال زیادی قرار میگیرد. و این نگاه به آثار شوروی آن زمان از طریق كمونیستها به ایران هم وارد شده بود و حتی همان موقع وقتی من در دانشگاه ملی تحقیقی را از دانشجویان میخواستم، بیشتر آنها تمایل داشتند كه مثلاً به آثار جك لندن بپردازند. در صورتی كه در غرب در مورد جك لندن صحبتی نمیشد. علت چنین علاقهأی هم به این دلیل بود كه در شوروی كمونیست، «پاشنه آهنین» جك لندن را انتقادی به وضعیت آمریكا میدانستند در واقع همسایه شمالی ما به نوعی ارزشهای ادبی ما را تعیین میكرد.
● افراطیگری در نگاه به كافكا
اما من به تحقیق و مطالعه خودم در مورد كافكا ادامه دادم و وقتی بعد از ۱۵ سال كتاب «شناختی از كافكا» را نوشتم، مقالهأی در كیهان فرهنگی چاپ شد به نام «آیا كافكا صهیونیست بود؟» و یا وقتی «یادداشتهای روزانه» چاپ شد، روزنامه كیهان نوشت «یادداشتهای مسموم!». این كار باعث شد جایزهأی كه برای كتاب شناختی از كافكا به عنوان كتاب سال در نظر گرفته شده بود به من داده نشود البته حالا وضعیت خیلی فرق كرده است. اما من با اطمینان میگویم كه كافكا صهیونیست نبود. از طرفی این تصور عامه كه هر كسی آثار او را بخواند خودكشی میكند، هم باطل است چون اصلاً كافكا خودكشی نكرد و در اثر بیماری سل درگذشت. شاید چون هدایت برای اولین بار او را به خواننده فارسی زبانان معرفی كرد، این یك سونگری افراطی به وجود آمد. این طور است كه گاه نمیشود چنین آثار ارزندهأی را ترجمه و تألیف كرد و باعث میشود چیزهایی ترجمه شود كه جامعه پسند است. هر چند همانطور كه گفتم حالا نگاه به كافكا و جهان او خیلی فرق كرده و تأثیر ترجمه آثار میلان كوندرا مثل«بار هستی» برای شناخت دوبارهأی از كافكا بیتأثیر نبوده است.
مقدادی درباره رمان «آمریكا» كه از كافكا ترجمه كرده میگوید:«كافكا بدون آنكه به آمریكا سفری كرده باشد تصویری از آن كشور میدهد كه انتقادی به جامعه سرمایهداری، ماشینی شدن زندگی و مستحیل شدن فرد در جامعه بورژوازی است. در آنجا «كارل راسمان» كه كودكی است بیگناه و معصوم، مورد آزار و استثمار دو اوباش به نامهای «رابینسون» و «دلامارش» قرار میگیرد و تنها در فصل نهایی رمان، با عنوان «تئاتر هوای آزاد اوكلاهما» قهرمان رمان آمریكا به سرزمین موعود بهشتی میرسد كه جنبه خیالی دارد و همان آرمانشهری است كه از افلاطون تا زمان حاضر، نویدش را به همه دادهاند. مدینه فاضلهأی كه تاكنون در هیچ جای جهان یافت نمیشود و رمان از حالتی رئالیستی به وضعیت سوررئالیستی كشیده میشود. البته این همان سبكی است كه هدایت بكار میبرد و این گروتسك اوست.» در گفت وگو با مقدادی از او میخواهم ابتدا واژه «گروتسك» را توضیح دهد. چرا كه به نظر میآید متأسفانه برای این اصطلاح در ادبیات فارسی، چندان مطلبی نوشته نشده است. از نظر مقدادی گروتسك ریشه در آثار «رابله» به ویژه تعریف رابله از واژه كارنوال (Carnival) دارد و میگوید:«در این فضا، افرادی كه در صدر جامعه هستند به پایین وقتی بعد از ۱۵ سال كتاب «شناختی از كافكا» را نوشتم، مقالهأی در كیهان فرهنگی چاپ شد به نام «آیا كافكا صهیونیست بود؟» و یا وقتی «یادداشتهای روزانه» چاپ شد، روزنامه كیهان نوشت «یادداشتهای مسموم!». كشیده میشوند.
محمود امیرینیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست