شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

یاغی اول فوتبال, حالا بازیگر موفق سینماست


یاغی اول فوتبال, حالا بازیگر موفق سینماست

اریک کانتونا با پرخاشگری و جنجال سازی هایش, یکی از حاشیه سازترین بازیکنان تاریخ به شمار می رود

اریک کانتونا با فوتبال و به واقع با رفتارهای افراطی و کلمات تندش در این ورزش مشهور شد، اما اواخر بهار ۱۹۹۷ بسیار غیرمنتظره و بسادگی و در حالی که ۳۱ سال بیشتر نداشت ورزش قهرمانی را کنار گذاشت و چون طبایع و خلق و خوی تند او هر حرفه‌ای را نمی‌پذیرفت، به سمت بازیگری در سینما و حتی تئاتر رفت. آنجا که نمایش خشونت و بی‌رحمی می‌توانست جای سال‌ها اجرای حقیقی این امور را در ورزش بگیرد چنانکه اگر این مرد فرانسوی صریح و خطرناک و زیاده‌خواه دیگر قادر به کسب بالاترین مدارج برای خود نبود، لااقل در عالم تخیل که مکان و عرصه بازیگری است، می‌توانست در جایگاه‌های دلخواهش بایستد و در این حرفه نیز موفق باشد.

● خوی پرخاشگر

کانتونا که اینک ۴۶ سال دارد و متولد بندر مارسی فرانسه است، از همان زمان نوجوانی زبانی تند و انصافی اندک و خویی پرخاشگر داشت و این خصایل بود که از او یک یاغی ذاتی و هولناک می‌ساخت. وی از ۱۹۸۳ به مدت ۹ سال در تیم‌های متعددی در لیگ فرانسه شامل اوسر، مارتیگز، بوردو، مون‌پلیه، نیم و البته مارسی توپ زد و با همه آنها هم دعوا و ستیز کرد و یک روزش هم با آرامش سپری نشد، اما اوج شهرت و اعتبار خود را در انگلیس کسب کرد. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد او از انتقال به این کشور بعد از به بن‌بست خوردن روابطش با باشگاه های فوق و توهین کردن به آنری میشل، سرمربی تیم ملی فرانسه طرفی ببندد. او نه‌تنها در لیگ فرانسه بازی‌های ریسکی و خشونت‌‌باری را ارائه داده و یک‌بار به سبب لت و پار کردن میشل درزاکاریان، بازیکن نانت با یک تکل وحشیانه در سال ۱۹۸۸ به مدت سه ماه محروم شد و یک سال پیشتر در یک جلسه تمرینی مشت توی صورت هم‌تیمی‌اش برونو مارتینی کوبیده بود، بلکه در ۱۹۸۸ بعد از انتخاب نشدن برای یکی از بازی‌های تیم ملی فرانسه، آنری میشل را یک سطل آشغال توصیف کرد. بدیهی بود که میشل او را به کلی از تیم ملی حذف کند، اما چون خروس‌های آبی به دور پایانی جام جهانی ۱۹۹۰ راه نیافتند، اندک مدتی بعد آنری میشل برکنار و میشل پلاتینی که تا ۱۹۸۷ بازی می‌کرد، جانشین وی شد و یکی از اولین کارهای برنده سه توپ طلای ۱۹۸۳ تا ۸۵ بازگرداندن کانتونای ناآرام به تیم ملی فرانسه بود.

● فاجعه سلهرست پارک

در کارنامه کانتونا ۴۵ بازی ملی و ۲۰ گل زده ثبت است که بیلان بدی نیست، اما آب او هرگز با مربیان ملی در یک جوی نرفت و ژرار هولیه و امه ژاکه که جانشین پلاتینی شدند، هیچ‌گاه اریک را برای طولانی‌مدت تحویل نگرفتند وگرنه تعداد بازی‌های ملی او اینک دوبرابر بود. ژاکه حتی حاضر شد با وجود تمامی بی‌تربیتی‌ها و سوابق مشعشع انضباطی کانتونا، بازوبند کاپیتانی آبی‌ها را هم به دست وی ببندد، اما بعد از فاجعه سلهرست پارک - استادیومی در شهر لندن که کانتونا در ژانویه ۱۹۹۵ با حرکتی کونگ‌فو‌وار یک هوادار تیم کریستال‌پالاس را در جریان مسابقه با منچستریونایتد مضروب و مجروح کرد و به خاطر آن ۹ ماه محروم شد - ژاکه از او روی برگرداند و تیم ملی فرانسه را بدون وی جوان‌تر ساخت و به هزاران درخواست و توصیه برای بازگرداندن کانتونا به اردوی ملی خروس‌ها پاسخ منفی داد و چون بدون وی جام جهانی ۱۹۹۸ را فتح کرد، بر سیاست‌های وی مهر تائید خورد. خیلی‌ها معتقدند یکی از دلایل اصلی که کانتونا فوتبال را بالنسبه زود کنار گذاشت، سرخوردگی ناشی از دعوت‌ نشدن به تیم بعد از ۱۹۹۴ و برخورد قاطع ژاکه با وی بود.

● طرفداری از انگلیسی‌ها

این در حالی بود که انتقال کانتونا به لیگ انگلیس با طراحی پلاتینی یک اقدام حرفه‌ای عالی به نظر رسیده و باعث احیای او و به جریان افتادن بهترین مقطع یک زندگی ناآرام شده بود. کانتونا که طرفداران منچستریونایتد او را به خاطر دستاوردهای بزرگ و مدل حاکمانه‌ بازی‌اش «پادشاه اریک» صدا می‌زدند و هنوز وی را در اولدترافورد یک بت می‌انگارند، آنقدر با پیراهن این تیم درخشیده بود که عدم بهره‌گیری از وی در تیم ملی فرانسه حرکتی دیوانه‌وار به نظر می‌رسید و همان واقعه سبب شده، وی ۱۵ سال بعد از کنار گذاشتن فوتبال نیز با مدیران فوتبال کشورش آشتی نکند و در جام‌های جهانی اخیر و جام ملت‌های اروپا معمولا از انگلیس که به وطن دوم وی تبدیل شده، جانبداری کرده است و نه از کشور زادگاهش. وقتی الکس فرگوسن، سرمربی اسکاتلندی و ابدی (!) منچستریونایتد در واپسین فصل حضور کانتونا در این تیم بازوبند کاپیتانی تیم را به دست وی بست، همه می‌دانستند او می‌خواهد با ایجاد حس مسئولیت در این مهاجم لجام‌گسیخته او را به نظم‌ورزی وادار کند، ولی زمانی که وی کفش‌ها را آویخت، هواداران شیاطین سرخ و برخی کارشناسان به آرامی به این باور رسیدند که این «یاغی اول» بهترین بازیکن تاریخ منچستر و برترین بازیکن خارجی شاغل در لیگ انگلیس در تمامی دوران‌ها بوده است. عناوینی که البته برای او کمی بزرگ به نظر می‌رسند و برای مورد اول جورج بست، بابی چارلتون و رایان گیگز گزینه‌هایی بسیار بهترند و برای مورد دوم نیز برج و باروهای تیه‌ری آنری بلندتر و حرکات فنی جان فرانکو زولا چشم‌نوازتر جلوه می‌کنند. با وجود این، باورهای فوق نشان از جایگاه رفیع مردی دارد که در کمتر از پنج سال ۸۰ گل برای شیاطین سرخ زد و موج جدید درو کردن جام‌ها توسط یونایتد از سال ۱۹۹۳ به بعد را پی‌ریزی کرد و یاغی و تندرو ماند، اما به لحاظ فنی به سطوحی رویایی رسید.

● روبه‌روی «بلنشت»

کانتونا بعد از کناره‌گیری از فوتبال چمنی، کاپیتان و مدیر تیم ملی فوتبال ساحلی فرانسه شد و با این تیم به عناوین بزرگی رسید که فتح اولین جام جهانی این رشته در ۲۰۰۵ سرآمد آنها بود، اما عمده شهرت او در ۱۵ سال اخیر از کار در عالم هنر برمی‌خیزد. او در این مدت در فیلم‌های تحسین شده‌ای چون قسمت اول «الیزابت» محصول ۱۹۹۸ روبه‌روی کیت بلنشت ولو در نقشی کوچک و کوتاه بازی کرد و در سال ۲۰۱۰ در صحنه تئاتر فرانسه هم با نمایشی به نام «مواجهه با بهشت» به کارگردانی همسرش وشیدا براکینی بخت‌آزمایی کرده و هرچند تعدادی فیلم معمولی هم در کارنامه‌اش دارد، اما کن لوچ، کارگردان تحسین شده بریتانیایی فیلم «در جستجوی اریک» را به سال ۲۰۰۹ براساس کاراکتر او و حول محور دستاوردهای او در منچستر ساخت و او لااقل همچون وینی جونز، فوتبالیست خشن ولزی در ایجاد تصویر یک عنصر اجتماعی ستیزه‌جو و فرد ناراحت آشوب‌طلب در عرصه‌های هنری هیچ کم و کاست و ناکامی و توقفی نداشته است.

● خاندان مهاجران سیاسی

وقتی در نظر بگیریم خاستگاه کانتونا کجا بوده و از کجا آمده و چگونه رشد کرده، از هیچ یک از تندروی‌های بیمارگونه و ضداجتماعی او شگفت‌زده نمی‌شویم. وی از یک خانواده مهاجر می‌آید.

یکی از دو پدربزرگ او و به واقع پدر پدر او از ایالت خلاف‌خیز ساردی نیای ایتالیا به بندر مارسی فرانسه کوچ کرده و آنجا رحل اقامت افکنده بود و مادر وی والدینی داشت که سال‌ها جزو جدایی‌خواهان ایالت کاتالونیای اسپانیا بودند و در این زمینه مبارزه می‌کردند. دیگر پدربزرگ اریک و به روایت صریح‌تر پدر مادر او نیز در جنگ‌های داخلی اسپانیا در دهه ۱۹۳۰ فعال بود و با نیروهای ژنرال فرانکو می‌جنگید. طی همین جنگ‌ها بود که پدربزرگ (مادری)‌ اریک مجروح و مجبور به سفر به فرانسه و مداوای خود در انجا شد و در پی آن نیز در منطقه اردشه فرانسه ماندگار شد. از آنجا بود که به بندر مارسی کوچ و در آنجا اسکان گزید و پایه خانواده‌ای را گذاشت که یکی از ناآرام‌ترین ورزشکاران زمان در آن پا به عرصه حیات گذاشت. این مرد ملتهب در دسامبر ۱۹۹۱ وقتی در مقام اعتراض به داور یکی از مسابقات تیم آن زمان خود (تیم فرانسه)‌ توپ را به سمت صورت وی پرت کرد و کارش به دادگاه فوتبال فرانسه کشید و آنجا به مدت یک ماه از شرکت در مسابقات محروم شد،‌ از صندلی متهم بپاخاست و به سمت ده عضو هیات ژوری رفت و خطاب به هریک از آنان و به‌طور رودررو کلمه احمق را بیان کرد و دادگاه نیز محرومیت او را دوبرابر کرد.

او از فرط خشم و ناامیدی اعلام بازنشستگی کرد، اما میشل پلاتینی سرمربی وقت فرانسه او را تشویق به لغو تصمیم‌اش و کوچ به انگلیس به قصد بازی در تیم لیدز این کشور کرد و از آنجا بود که وی به اولدترافورد رفت، واقعه‌ای که طرفداران یونایتد هنوز آن را نقطه عطف بزرگی در تاریخ حیات تیم محبوبشان می‌انگارند چه باک که کانتونا این عامل به​پاخیزی بزرگ یونایتد حتی در یک بازی دوستانه در ۱۹۸۹ در برابر تورپیدو مسکو در پایتخت روسیه وقتی تعویض شد، پیراهنش را پاره و آن را به سمت تماشاگران پرت و یک توپ را با ضربه‌ای سنگین به سمت آنها شوت کرد!

● آرزوی بزرگ

بله، یاغی اول فوتبال جهان، کمتر عقل داشت و به‌ندرت از آن استفاده کرد. حتی حالا که یک سال و هفت ماه است مدیریت فنی تیم کاسموس نیویورک را عهده‌دار شده و وعده بازگرداندن آن را به دوران طلایی‌اش (نیمه اول دهه ۱۹۷۰)‌ را داده که په‌له کبیر در آن بازی می‌کرد، اما در ته مغزش آرزوی گرفتن جای الکس فرگوسن را در پست سرمربی یونایتد و بازگشت به اولدترافورد می‌پروراند؛ چیزی که احتمال تحقق آن نزدیک به صفر نشان می‌دهد، اما برای یاغی فرانسوی سخت‌تر از مدارج ارزشمندی نیست که ۱۵ سال پیش در هیات یک بازیگر مصمم فوتبال به آن نایل شد.

وصال روحانی