پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

هیچ اجباری در کار نبوده


هیچ اجباری در کار نبوده

گفت وگو با مازیار فلاحی به بهانه حضور در جشنواره مقاومت

هیچ کس من را مجبور نکرد در این جشنواره شرکت کنم. اصلا از وظایف شما به عنوان خبرنگار این است که اطلاع‌رسانی کنید هیچ اجباری در کار نبوده است. مگر چه ایرادی دارد که یک خواننده برای کشورش، برای مردم کشورش و برای آرمان‌های خودش، همه آنهایی که رفتند و نیامدند، رفتند و خودشان را جا گذاشتند و شهید شدند، بخواند؟ این کوچک‌ترین کاری است که من نوعی می‌توانم انجام دهم و چنین چیزی نه از هویت من می‌کاهد، نه از انسانیتم!

مازیار فلاحی آنقدر اهل دل هست که بی‌آنکه کسی از او بخواهد و قبل از اینکه به او پیشنهاد خاصی داده شود، درباره همه آنهایی که برای وطن رفتند و هرگز نیامدند ترانه ساخت و اجرا کرد. ملودی‌ای ادامه‌دار از دختری که به پدر رسید و در جشنواره‌یی به نام مقاومت به گوش مردمی خواهد رسید که برای شنیدن صدای خواننده مورد علاقه خود راه‌های همیشه دور را فرسنگ‌ها هم که باشد، طی می‌کنند. مازیار فلاحی از خواننده‌های پاپی است که در پنجمین دوره از این جشنواره که برای نخستین بار است در تهران برگزار می‌شود به دعوت مسوولان موسیقی کشور اجرای برنامه خواهد کرد. با این خواننده درباره اجرای او و همین طور دلایل حضورش در جشنواره مقاومت، انگیزه‌اش و همین طور چشم‌اندازی که از این جشنواره می‌بیند، گفت‌وگو کرده‌ایم .

‌با توجه به اینکه امسال برای نخستین بار است که این جشنواره در تهران برگزار می‌شود، فکر می‌کنید بتواند مورد توجه مردم قرار بگیرد؟ چون معمولا وقتی اسم مقاومت به میان می‌آید، مردم کمی از جشنواره فاصله می‌گیرند.

چرا نباید بتواند مورد توجه مردم قرار بگیرد؟ به نظر من حتما این اتفاق می‌افتد، چون طوری طراحی شده که مردم از آن استقبال خواهند کرد. همین که از موسیقی پاپ در طراحی این جشنواره استفاده شده است، می‌تواند مورد توجه بخش بزرگی از مردم واقع شود. در جواب به بخش دوم سوال‌تان باید بگویم من موافق چنین چیزی نیستم و اتفاقا شاید هم عکس چنین چیزی باشد. مثال می‌زنم در سینما پرفروش‌ترین فیلم‌ها در سینما فیلم‌های دفاع مقدس هستند. فیلم‌های «آژانس شیشه‌یی»، «لیلی با من است» و... از جمله فیلم‌هایی در تاریخ سینمای ایران هستند، که پرفروش‌های سینمای ایران هستند. پس اشتباه است اگر ما فکر کنیم چون نام مقاومت روی جشنواره‌یی بیاید کسی از آن فرار می‌کند.

‌چرا حضور در جشنواره را پذیرفتید؟ در حالی که گفته می‌شود برخی از خواننده‌ها برای اینکه در جشنواره حضور نداشته باشند، کشور را ترک کردند.

چرا نپذیرم؟ ببینید، من فقط راجع به خودم می‌توانم حرف بزنم. از آنجایی که من در موسیقی جدای از جنبه هنری، نگاهی عاشقانه نیز دارم و هر جا دلیلی برای عاشقانه نگاه کردن باشد، من نیز هستم. البته ناگفته نماند که به جز من همکاران دیگری از خواننده‌های خوب کشورمان نیز این جشنواره را همراهی می‌کنند. من از نگاه خودم به دنیا و پیرامونم نگاه می‌کنم. من واقعا از ته دلم در این جشنواره شرکت کردم. قطعه‌یی برای این کار ساختم که مرا با خودش برد. نام این قطعه «لیلا» است. شما اگر این قطعه را گوش کنید متوجه می‌شوید چه می‌گویم و چرا از ته دلم در این جشنواره شرکت کردم. بدون اینکه به این چیزهایی که شما درباره‌شان حرف می‌زنید فکر کرده باشم. احساس کردم حرف‌هایی در دلم هست که باید گفته شود و اینجا بهترین فضایی است که می‌توانم آنها را بگویم. من هم آمدم تا گوشه‌یی از کار را گرفته باشم و ذره‌یی از دینی را که به وطنم دارم ادا کرده باشم.

‌قطعاتی از پیش با این موضوع داشتید یا اینکه بعد از پیشنهاد و اعلام آمادگی شما به ساخت قطعات خود با این محوریت اقدام کردید؟

قطعه‌یی در آلبوم جدیدم دارم که یک سال پیش آن را ساختم. این قطعه درباره دختر یک شهید است. آن موقع بدون اینکه از جشنواره خبری داشته باشم دست به ساختن این قطعه زدم که درددل‌های دختری کوچک است و قطعه‌یی که برای جشنواره آماده کرده‌ام درباره پدری است که دختر کوچک داستان ما به دنبالش بود. این دو قطعه به هم متصلند. باید قطعات را بشنوید تا متوجه شوید. آهنگ این قطعه را من ساخته‌ام، تنظیم و ضبط آن توسط امیر توسلی انجام شده است، ترانه این قطعه را نیز یاحا کاشانی سروده است و برادرم خشایار فلاحی مدیریت تولید آن را به‌عهده داشته است. اما آنچه اهمیت دارد این است که ما این قطعه را نساختیم بلکه آن را همدلی کردیم و بیشتر از آنچه ترانه بنویسیم و ملودی بسازیم و تنظیم کنیم، با همدیگر همدلی کردیم. حتی علیرضا غفاری نیز که صداگذاری آن را را انجام می‌داد پابه‌پای ما در این همدلی حضور داشت.

‌ فکر می‌کنید این جشنواره بتواند حق مطلب را درباره موضوع مهمی همچون مقاومت ادا کند؟

قطعا نه! نه این جشنواره بلکه هیچ جشنواره دیگری نمی‌تواند حق مطلب را در این باره ادا کند. فکر می‌کنم

در‌باب اتفاقاتی که در جنگ افتاد، نمی‌توان حتی ذره‌یی از آنها را ادا کرد، بلکه فقط می‌توانیم گوشه‌یی از آنها را بگیریم و روایت‌شان کنیم و به دیگران و خودمان یادآوری کنیم و در این بخش سهمی داشته باشیم. من وقتی این قطعه را می‌ساختم اتفاقات جالبی افتاد. من معمولا ملودی‌هایم را در خلوتم می‌سازم وقتی به تنظیم نهایی می‌رسم آن را برای دوستانم پخش می‌کنم و درباره‌اش حرف می‌زنیم. آن شب هر کس درباره جنگ قصه‌یی می‌گفت و می‌شنیدیم، قصه‌هایی تلخ و باورنکردنی، قصه‌هایی جورواجور، با فضاهایی متفاوت! من با وجودی که آمادگی نداشتم، با اصرار برادرم خشایار ووکال این قطعه را خواندم و امیر توسلی وقتی کار را گوش کرد گفت همین برای اجرای نهایی خوب است و دیگر اجازه نداد بار دیگر آن را تکرار کنم. یعنی همان اجرای آزمایشی من که یک اجرای کاملا حسی بود، شد اجرای نهایی!

‌به نظر شما آیا چنین جشنواره‌یی جای موسیقی پاپ است؟ بهتر نبود موسیقی‌هایی از سبک‌های دیگر در آن حضور می‌داشتند؟

همین الان که شما دارید حرف می‌زنید از کلمه موسیقی «پاپ» به‌تنهایی استفاده نمی‌کنید و قبل از پاپ، موسیقی می‌آورید. موسیقی پاپ هم، خودش موسیقی است و همان سازهایی را دارد که سبک‌های دیگر دارند. اما ما خیلی تفکیک شده اسمش را می‌گذاریم پاپ که اتفاقا طرفداران خیلی زیادی هم دارد که در ایران بیش از انواع دیگر موسیقی طرفدار دارد. پس چرا نباید استفاده بهینه از آن بکنیم؟ اتفاقا خیلی خوب است که‌خواننده‌هایی که مورد علاقه مردم هستند در این جشنواره‌ها شرکت کنند.

اصلا کلمه «پاپ» برای موسیقی یک غلط مصطلح است، چرا که ما تصنیف‌ها و آوازهایی داریم که مردم آنها را زمزمه می‌کنند و در ذهن و دل‌شان جا دارد و آنها را زمزمه می‌کنند. موسیقی‌های بسیار فاخری داریم که مردم با آنها خو گرفته‌اند و موسیقی‌هایی مردمی هستند.

‌عده‌یی می‌گویند هیچ یک از خواننده‌هایی که در جشنواره حضور دارند با میل و رغبت شخصی خود نیامده‌اند! آیا واقعا اینگونه بوده است؟

من با میل و رغبت شخصی خودم به جشنواره آمده‌ام و خیلی هم قطعاتی که برای اجرا آماده کرده‌ام را دوست دارم. وقتی از من دعوت به شرکت و حضور در جشنواره شد، با کمال میل پذیرفتم، چون نه‌تنها از قبل با این موضوع آشنا بودم و قطعه آماده‌یی داشتم، بلکه دوست داشتم به موضوعی که دغدغه من است بپردازم و بالاخره این اتفاق خوب افتاد. هیچ کس من را مجبور نکرد در این جشنواره شرکت کنم. اصلا از وظایف شما به عنوان خبرنگار این است که اطلاع‌رسانی کنید هیچ اجباری در کار نبوده است. مگر چه ایرادی دارد که یک خواننده برای کشورش، برای مردم کشورش و برای آرمان‌های خودش، همه آنهایی که رفتند و نیامدند، رفتند و خودشان را جا گذاشتند و شهید شدند، بخواند؟ این کوچک‌ترین کاری است که من نوعی می‌توانم انجام دهم و چنین چیزی نه از هویت من می‌کاهد، نه از انسانیتم!

‌آیا به نظر شما موسیقی توانسته دین خود را به مقاومت هشت سال دفاع مقدس ادا کند؟

نه موسیقی، بلکه هیچ هنر و هیچ چیزی نتوانسته دین خود را نسبت به هشت سال دفاع مقدس و مبارزاتی که همه وطن‌دوستان عزیز ما زمان جنگ کردند را ادا کند. هشت سال زمان کمی نبود که بتواند به این راحتی‌ها و با این چیزها نسبت به آن ادای دین شود. اصلا چرا باید به دنبال این باشیم که موسیقی بیاید و نسبت به دفاع مقدس و مقاومت ادای دین کند؟ این ادای دین کردن نیست، بلکه پاس داشتن است. اگر امروزه عده‌یی دور هم جمع شده‌اند تا جشنواره‌یی برگزار کنند با موضوع مقاومت، صرفا به این دلیل است که زحمات عزیزانی که در میدان‌های جنگ مردانه جنگیدند و زیر موشک و خمپاره و ترکش شهید شدند، پاس داشته شود و این بسیار ارزشمند و ستودنی است.

‌برای برخی این سوال مطرح است که اصلا موسیقی چه ارتباطی به دفاع مقدس دارد؟ مگر زمان جنگ، از موسیقی استفاده می‌شد که حالا بخواهیم جشنواره‌یی با موضوع جنگ و مقاومت داشته باشیم تا موسیقی بخواهد یادآور آن روزها باشد؟

موسیقی در دل جنگ همیشه وجود داشته است. البته موسیقی‌های آن دوره حال و هوای خود را داشته است.

یکسری نوحه‌ها که امروزه آنها را به صورت ارکسترال و با کیفیت ضبط کرده‌اند و یادآور روزهای جنگ و موشک و خمپاره و... است مثل «ممد نبودی ببینی» که برای محمد جهان آرا خوانده بودند و حالا به صورت ارکسترال توسط آهنگسازان بزرگ بازتنظیم و بازاجرا شده و منتشر شده‌اند. این نوحه‌ها و موسیقی‌ها حال و هوا و بوی جبهه می‌دهند و هنوز هم با شنیدن‌شان آدم هوایی می‌شود. تمامی اینها از موسیقی‌های جنگ هستند و ملودی‌ها و نواهای جنگ را با خود دارند. اینها ملودی‌ها و شعرهای مختص به خود را دارند و یک ژانر کاملا جدا شده هستند. از میان موسیقی‌های معروف دوران دفاع مقدس دو ملودی بی‌کلام معروف«از کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» هستند که با وجودی که بی‌کلامند، در بین مردم جایگاه ویژه‌یی دارند و حتی زمزمه می‌شوند. به نظر شما این جالب نیست اینکه همه مردم این موسیقی‌های بی‌کلام که در زمان جنگ شنیده شدند را زمزمه می‌کنند؟ همه ما این قطعات را دوست داریم ولی همه این قطعات یک چیز را تداعی می‌کنند و آن هم جنگ است. در دفاع مقدس از همان ابتدا موسیقی جریان داشته است و تا الان که ما داریم جشنواره‌یی به همین نام برگزار می‌کنیم و حالا فرصتی پیش آمده که من و دوستانم نیز در بخشی از آن حضور داشته باشیم. من نیز از آن استقبال می‌کنم و تشکر می‌کنم که مسوولان این فرصت را به من دادند که حضورم در جشنواره‌یی از جنس مردم و مقاومت رقم بخورد. به خاطر اینکه به من فرصت داده شد تا «لیلا» متولد شود، ممنونم!

اما نباید فراموش کنیم که فصل مشترک تمامی چیزها و همه این حضورها عشق است و به واسطه عشق به هموطنانم و ایران است که می‌خوانم. این عشق است که ما را کنار هم جمع می‌کند تا با هم باشیم و برایمان فرقی نکند چه کسی در جشنواره مقاومت بیاید و چه کسی نیاید و خیلی در قید و بند چراها و اماها نباشیم. مهم حضور قلبی است که برای من اتفاق افتاده است و از این بابت خوشحالم.

‌ وآخر اینکه چه قطعاتی را در جشنواره اجرا می‌کنید؟

احتمالا قطعه‌یی که در بالا به آن اشاره شد و «لیلا» نام دارد. یک قطعه دیگر که مربوط به سریال «نبش قلب» است و دیگری قطعه «دورغه» است که برای نزدیک بودن به فضای جشنواره انتخاب‌شان کرده‌ام. البته قطعات دیگری هم هستند که بی‌مناسبت با حال و هوای جشنواره نیستند ولی در آلبومی هستند که هنوز منتشر نشده‌اند. اگر فرصت شود حتما اجرایشان می‌کنم. ضمنا خوشحالم که گروهی از نوازندگان حرفه‌یی در کنار من به اجرا خواهند پرداخت، از علیرضا میرآقا گرفته تا رضا تاج‌بخش و آرش پژند مقدم و... می‌خواهم برای حضورم در این جشنواره از برادر عزیزم «خشایارفلاحی» برای طراحی این مجموعه تشکر کنم. همچنین از «امیر توسلی» برای تنظیم خوبش، «علیرضا غفاری» برای صداگذاری، بابک ایمانی برای صدای خوب ویولنش، میلاد نودست نوازنده گیتار، همین طور ترانه خوب یاحا کاشانی عزیز و دوست داشتنی که همگی هروقت از شبانه‌روز بدون هیچ چشمداشتی برای کار وقت گذاشته‌اند و در خدمت کار بوده‌اند و تنها چیزی که برایشان ارزش نداشته مادیات بوده است.

لیلا رضایی