پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رفاه و تامین اجتماعی در عصر هخامنشیان


رفاه و تامین اجتماعی در عصر هخامنشیان

انسان كه جزیی از هستی بی كران است, از آغاز ظهور خود تاكنون برای «زیستن» و «به زیستن» پیوسته با كار و تلاش و به كار بردن «دست» و «فكر» یا «اندیشه» كوشیده است تا زندگی بهتر و امن تری را برای خود و آیندگان بعد از خود بسازد

انسان كه جزیی از هستی بی‌كران است، از آغاز ظهور خود تاكنون برای «زیستن» و «به‌زیستن» پیوسته با كار و تلاش و به كار بردن «دست» و «فكر» یا «اندیشه» كوشیده است تا زندگی بهتر و امن‌تری را برای خود و آیندگان بعد از خود بسازد.

به همین جهت به جای شكاركردن و گردآوری خوراك كه چندان مطمئن نبود به «تولید خوراك» (Production) پرداخت و با ابداع زبان و سخن‌گویی یا «اندیشه‌ورزی» Homo Sapaims و سپس خط و كتابت تغییرات عمیقی را در زندگی بیرونی و درونی خود پدید آورد.

مهارت‌ها، یافته‌ها و دانسته‌های خود را به دیگران منتقل كرد و بر خلاف سایر جانوران از آنجا كه باهوش‌تر، چابك‌تر و بیناتر نسبت به سایر حیوانات بوده توانسته است در مبارزه برای بقا و زندگی بهتر و صرفه‌تر بر دیگران كه كمتر از این صفات برخوردار بودند، برتری پیدا كند، طولانی‌تر زندگی نماید، با محیط زندگی خود انطباق پیدا كند، همواره مناطق «غلبه انسان بر طبیعت» و وسیله حریت خود را افزایش دهد، زاد و ولد نماید و ویژگی‌های خود را به نسل بعد انتقال دهد. و نماینده خدا در روی زمین گردد.

در ایران عزیز ما نیز از چند هزار سال قبل، گذشتگان، بزرگان و دلسوزان این مرز و بوم به گواهی اسناد و مدارك تاریخی چنانكه در این مقاله به طور مختصر اشاره شده است با كار و تلاش فراوان و قابل ستایشی كه به عمل آورده‌اند، اقدامات زیادی در جهت تامین و رفاه اجتماعی مردم این سرزمین مقدس انجام داده‌اند كه بدون شك افتخاری برای بشریت و به خصوص ملت بزرگوار ایران است.

این مقاله قصد دارد به طور بسیار مختصر گوشه‌ای از اقدامات صورت گرفته توسط ایرانیان را تنها و تنها درباره «رفاه و تامین اجتماعی» در دوره هخامنشیان را مورد بحث و بررسی قرار دهد و معلوم نماید كه مردم ایران و حكومت‌های ایرانی كه در چند هزار سال پیش و مخصوصا عصر هخامنشیان می‌زیستند مردمانی بسیار متمدن و كشور ایران سرزمین توسعه یافته‌ای بوده است (در مقایسه با جهان آن روز).

انسان‌های بی‌تفاوتی نبودند و همواره در جهت توسعه و رفاه نوع بشر به خصوص ملت ایران گام‌های بسیار اساسی برداشته‌اند و اقدامات فراوان و گوناگونی درباره «رفاه و تامین اجتماعی» به عمل آورده‌اند كه تا مدت‌ها بعد از آنان وجود داشته و اثر آنها را هم‌اكنون نیز در لایه‌های زیرین آداب و رسوم خود درمی‌یابیم كه به نام رفاه و تامین اجتماعی سنتی می‌باشد و به جرات و با قاطعیت می‌توان گفت زمانی كه بسیاری از مردم دنیا در زندگی بسیار سختی بسر می‌بردند نیاكان بزرگوار ما در جهت رفاه و تامین اجتماعی نوع بشر گام‌های بسیار ارزشمندی برداشته‌اند كه نمونه آن، «لوح حقوق بشر» كوروش كبیر است.

بنابراین هدف این مقاله، بیان تاریخ محض نیست، بلكه روشن كردن اذهان جوانان عزیز این مرز و بوم است كه با الگو گرفتن از گذشته پرافتخارمان آینده بهتری را برای نسل آینده بسازند، چرا كه دیر یا زود آیندگان درباره ما و آنها به قضاوت می‌نشینند و اگر دست روی دست بگذاریم و بی‌تفاوت از كنار مسایل بگذریم، بدون شك نسل آینده خاطره خوشی از آنها به نسل‌های بعدی منتقل نخواهد كرد.

● اقدامات رفاه و تامین اجتماعی در عصر هخامنشیان

(دولت رفاه)

اگر رفاه و تامین اجتماعی را مجموعه‌ای از: قوانین و مقررات، برنامه‌ها، خدمات اجتماعی، اقدامات عمرانی، كمك‌های اجتماعی، ارائه خدمات رایگان به نیازمندان، خدمات بهداشتی، گسترش آموزش و پرورش، اعطای معاش دوران بیكاری، تامین نیازهای سالمندان، ناتوانان، تهیدستان، حمایت از مادران و كودكان، زنانی بی‌سرپرست، پرداخت مزد عادلانه به كارگران و كارمندان زن و مرد، بیمه و بیمه بیكاری و از كارافتادگی، كاهش فقر، كمك به معلولان، برقراری عدالت و قضاوت عادلانه و ایجاد امنیت و نظام اداری و كشوری عادلانه و همچنین مقابله با آثار و نتایج چهار نوع رنج اجتماعی مشترك بشر یعنی: بیكاری، بیماری، بی‌چیزی و فقر و ناتوانی و ضعف است در نظر بگیریم كه موضوع اصلی رفاه و تامین اجتماعی است (زیرا مراد از تامین اجتماعی برنامه‌های رفاهی است كه به طور كلی به منظور مخاطرات در زندگی و حمایت از افراد جامعه صورت می‌گیرد) و از ویژگی‌های «دولت رفاه» می‌باشد، باید به جرات بگوییم كه در عصر هخامنشیان تا حد بسیار زیادی و در مقایسه با وضعیت امروزی كشور خودمان و بسیاری از كشورهای جهان به خوبی وجود داشته و كاملا اجرا می‌شده است.

كوروش كبیر نه تنها در زمینه رفاه و تامین اجتماعی ایران بلكه مردم سرزمین‌های دیگری كه به تصرف آنها درمی‌آمد، (چنانكه در خلال مقاله به خوبی درخواهیم دریافت) كوشش فراوان به عمل آوردند تا به گسترش عدالت، كردار نیك و اندیشه نیك، صلح و آرامش (چون رفاه و تامین اجتماعی در آرامش حاصل می‌شود) رفع بردگی، آزادی دینی، دادخواهی، جلوگیری از اندوه و غم در ممالك محرومه، جلوگیری از خشونت و بدكرداری، دخالت نابجا در زندگی مردم، دست‌درازی به اموال دیگران، آبادی خانه‌های ویران، سازندگی و غیره است.

چنانكه همه این موارد در بیانیه و لوح حقوق بشر كوروش كبیر به خوبی نمایان است. كوروش، برخلاف بسیاری از فرمانروایان پیشین و زمان خود چون «آشوربانی پال» و دیگران كه پس از غلبه در جنگ‌ها بر قوم مغلوب، شدیدترین مجازات را اعمال می‌كردند. طبق شهادت تاریخ و لوح استوانه‌ای موجود در موزه، از قتل و غارت اجتناب می‌كردند و به عمران و آبادی سرزمین آنها می‌پرداختند.

چنانكه یهودیان بابل كه در شدیدترین وضعیت در «بابل به بیگاری گرفته می‌شدند، توسط سپاه ایران و به دستور كوروش آزاد شدند و كوروش كبیر با بودجه ایران و از محل غنائم «بابل» دستور بازسازی معابد و خانه‌های ویران شده یهودیان را صادر كرد و آن قوم را از تیره‌روزی چندین ساله نجات داد. بهمین جهت است كه یهودیان دنیا، هنوز پس از این همه سال در سرتاسر دنیا، روز آزادی بابل و نیز روز تولد كوروش كبیر را جشن می‌گیرند.

این در حالی است كه در همان روزگار «آشوربانی پال» با سرافرازی، رفتار دژخیمانه خود را چنین ثبت كرده است كه «من در مدت یك ماه و یك روز، خوزیان و بابل را از آبادی تهی ساختم. من به دست خوش سه هزار جنگجو را از دم تیغ گذراندم و برخی را به كام آتش سپردم، چشمان بسیاری را درآوردم و پس از همه این كارها، شهرها آر آتش زدم و همه چیز را به آتش و خون كشیدم.»‌

كوروش بزرگ چنین می‌گوید: «چون به بابل درآمدم، به شادی و خوشی در كاخ شاهان‌ نشیمن كردم «مَردُوك» خدای بزرگ بابل، مردمان آزاده بابل را به سوی من گرداند و من هر روز بر پرستش او روی آوردم، سربازان بی‌شمار من به آرامش به بابل درآمدند. در برابر «سومر» و «آكد» رفتار دژخیمانه اجازه ندادم، یوغ ننگین را از آنها برداشتم، خانه‌‌های فروافتاده‌شان را از نو ساختم و ویرانه‌ها را پاك كردم، «مردوك» خدای بزرگ از كارهای نیكم شاد شد و از روی مهر، مرا آفرین گفت، مرا كوروش، شاهی كه او را پرستش می‌كند و كمبوجیه پسرم و همه سربازانم و ما، بی‌ریا و با شادی خداوندگاریش را ستودم.

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شدند. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.

من برای صلح كوشیدم «نبونید» كه مردم درمانده بابل را به بردگی كشیده بود كاری كه درخور شان آنان نبود. من برده‌داری را برانداختم. به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیاز دارند.

فرمان دادم كه هیچ كس، اهالی شهر را از هستی ساقط نكند. «مردوك» از كردار نیك من خشنود شد. او بر من، كوروش كه ستایشگر او هستم. بر پسر من كمبوجیه و همچنین بر همه سپاهیان من، بركت و مهربانی ارزانی داشت، همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم و همه پادشاهان سرزمین‌های جهان از «دریای بالا» تا «دریای پایین» (دریای مدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردم سرزمین‌های دور دست، همه پادشاهان هم‌چادرنشینان، مرا، خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند، من شهرهایی «آگادِه»، «اِشنونا»، «زمبان»، «مِتورنو»، «دیر»، سرزمین «گوتیان» و شهرهای كهن آنسوی «دجله» كه ویان شده بود از نو ساختم.

فرمان دادم تمام نیایش‌گاه‌هایی كه بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایش‌گاه‌ها را به جای خود بازگرداندم. همه مردمانی كه پراكنده و آواره شده بودند به جای خود برگرداندم.

خانه‌های ویران آنان را آباد كردم. همه مردم را به «همبستگی» فرا خواندم. همچنین پیكره خدایان سومر و آكدا را كه «نبونید» بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی «مردوك» به شادی و خردمی به نیایش‌گاه خودشان بازگردانم. بشود كه دل‌ها شاد گردد، بشود خدایانی كه آنان را به جایگاه مقدس نخستین‌شان بازگرداندم.

هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگی بلند باشند. بشود كه سخنان پربركت و نیك‌خواهانه برایم بیابند. بشود كه آنان به خدای من «مردوك» بگویند.

به كورش شاه: پادشاهی كه ترا گرامی دارد و پسرش كمبوجیه جایگاهی درسرای سپند ارزانی دارد. بی‌گمان در روزهای سازندگی همگی مردم بابل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم، جامعه‌ای آرام فراهم ساختم، صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا كردم. برج‌ و باروهای بزرگ شهر بابل به نام "ایمگور – انلیل" را استوار گردانیدم، دیوار آجری خندق شهر را كه هیچ یك از شاهان پیشین با بردگان به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند، به انجام رسانیدم. دروازه‌هایی بزرگ برای‌ آنها گذاشتم با درهایی از چوب سدر و روكشی از مفرغ.۵

این در حالی است كه "آشوربانی بال" چنان كه گذشت و بسیاری از فاتحان پس از كوروش و قبل از او چون: هون‌ها، ژرمن‌ها، ویزگوت‌ها، استروگوت‌ها، لمباردها، انگلوساكسون‌ها، واندل‌ها ، فرانك‌ها، نورمان‌ها كه به نظر یونانیان در حال توحش به سر می‌بردند كشتارهایی می‌كردند كه نظیری ندارد . از وحشی‌گریهای اعراب مسلمان در حمله به ایران و تصرف همراه با قتل عام آنان و مغولان و دیگر اقوام مهاجم، كوشش‌هایی از این مستندات تاریخی است.

آنگاه اعلامیه كوروش معنی الهی پیدا می‌كند و حتی سبب شده است تا بعضی از منابع از او به عنوان پیامبر و مسیح یاد كنند. آنگونه كه در تورات، خداوند كوروش را مسیح و منجی و نماینده خود معرفی می كند .

در تورات آمده است خداوند به مسیح خویش یعنی كوروش كه دست راست او را گرفتم تا با حضور وی امت‌ها را مغلوب سازم و كمرهای پادشاهان را بگشایم و تا درها را به حضور او مفتوح نمایم و دروازه‌های دگر بسته نشوند، چنین گوید: كه من پیش روی تو خواهم خرامید و جاهای ناهموار را هموار خواهم ساخت و درهای برنجین فلز برنج را شكسته و پشت بندها آهنین را برید و گنج‌های ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی "یهوه" كه تو را به اسمت خواندم خدای اسرائیل می‌باشم.

كوروش درا ین اعلامیه و دیكر كتیبه‌هایی كه از بجا مانده ضمن تاكید شدید بررفاه و تامین اجتماعی مردم از تمام جهات بر پرستش اهوارمزدا و خداوند بزرگ تاكید می كند و به دستور او در تمامی قلمرو هخامنشیا تمامی پیروان ادیان مختلف در پرستش و عبادت آزاد گردیدند. امری كه امروزه همه ما به خوبی آگاهیم در بعضی از كشورهای دنیا برای پیروان ادیان مختلف آرزویی دست نیافتنی است .

آزادی دینی و اجتماعی كه بسیاری فكر می كنند مربوط به بعد از انقلاب فرانسه است در حالی كه در ایران زمان هخامنشیان شاهد هستیم و در مدت دویست سال از حكومت این سلسله به جرات می‌توان گفت مردم در قلمرو و پادشاهی هخامنشی نسبت به مردم هم عصر خود با آسایش و رفاه آزدی بسیار زیادتر و غیرقابل قیاس زیستند كه از شاخص‌های عمده رفاه و تامین اجتماعی یا دولت رفاه به شمار می‌روند زیرا از وظایف اصلی و اساسی دولت رفاه آن است كه در جهت گسترش تامین و رفاه اجتماعی چه بیشتر تلاش نماید .

مخالفت با برده‌داری نیز در زمانی كه در تمامی دنیا حتی كشورهای متمدن چون: یونان كه مهد دموكراسی خوانده می‌شود، امری رایج بوده، ایرانیان در ۲۵۰۰ سال پیش لغو بهره‌برداری را تصویب كردند و بسیاری از مردم ممالك تحت الحمایه ایران از چنین بدبختی نجات دادند و برابری كاملی بین تمام مردم ایران زمین به وجود آوردند.

دكتر امان‌الله قرائی مقدم، عضو هیات علمی دانشگاه

منابع و مآخذ:

۲-۱- دكتر محمدمحمدی – فرهنگ و تمدن پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی – دانشگاه تهران ۱۳۵۳ ص ۱۹

۳- ر.ش به كتابهای تامین و رفاه اجتماعی – دكتر محمد آراسته خو – دانشگاه پیام نور – ۱۳۸۳ تمام كتاب

۴- عل اصغر حكمت – آموزش در ایران باستان – انتشارات موسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی آموزشی ۱۳۵۰ ص ۳۹

۵- پیربریان – امپراطور هخامنشی – ترجمه ناهید فروغان – نشر قطره ۱۳۸۱

۶- دكتر اسماعیل دولتشاهی – تاریخ عمومی - دانشسرای عالی ۱۳۳۴ – ص ۶۵-۶۴

۷- پی‌یر بریان – همان و حكمت – همان ص ۸۹

۸- مرتضی راوندی – تاریخ اجتماعی ایران جلد ۵ - ص ۷۲۶-۷۲۳

۹- مرتضی اروندی – تاریخ اجتماعی ایران جلد ۶ – نشر ناشر – ۱۳۶۳ – ص ۱۸

۱۰- بدیع آیه كوثر – سنگ نبشته‌ها سخن می‌گویند – روابط عمومی ستاد بزرگ ارتشباران تهارن ص ۱۱۱-۱۱۰ و ۱۳۲- ۱۳۱

۱۱- حكمت – همان ص ۸۰

۱۲- حكمت – همان ص ۸۰

۱۳- حكمت – همان ص ۱۴۳

۱۴- حمید نیرنوری- سهم ایران در تمدن جهانی – شركت ملی نفت ایان – سال ۱۳۴۵ ص ۱۱۸

۱۵- محمدجواد مشكور – تاریخ مردم اوراتور – نشریه شماره یك انجمن فرهنگی و هزار ایران– ۱۳۳۱- ص ۵ و همان ص ۱۴۶

۱۶- پی‌یر بریان – همان صفحه ۵۷۲-۵۶۲ – راوندی جلدی ۵- همان ص ۵۲۹ و محمد جواد مسكور تاریخ اجتماعی ایران تهران – امیركبیر ۱۳۴۷ص ۵۶

۱۷- حكمت همان ص ۱۴۷- و ایرانشهر – یونسكو- ایرانشهر- كمیسیون ملی یونسكو دانشگاه تهراغن سال ۱۳۴۲-۱۳۴۳

۱۸- ا ج آربری – میراث ایران – بنگاه ترجمه و نشر كتاب تهران ۱۳۴۶ – ص ۳۲۳

۱۹- بدیع ایه كوثر همان ص ۳۱ و حكمت همان صفحه ۴۱

۲۰- پی یر بریان – همان ص ۵۷۲-۵۶۲

۲۲- پی یر بریان – همان ص ۶۵۱ و حكمت همان ص ۴۴۳ و كتاب اشكانیان تالیف م . م دیاكولو – اشكانیان – ترجمه كریم كشاورز – انجمن فرهنگ ایران باستان ۱۳۴۴- ص ۷۴

هردوت عده ایالات ایران را در زمان داریوش یت ایالت نوشته‌ای از كتیبه نقش رستم برمی‌آید كه سی ایالت بوده است . / منبع:chn


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.