چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
آدم های داستان های تواین با هم برابرند
شاید شما هم داستان مهیج و شیرین شاهزاده و گدا را خوانده باشید. زمان وقوع داستان به ربع دوم قرن شانزدهم باز میگردد كه طی آن و در یك روز پاییزی در شهر قدیمی لندن و در خانواده فقیری به نام «كانتی» پسری دیده به جهان هستی گشود كه پدر و مادرش، هرگز از تولد او خوشحال نشدند. در همان روز در خانواده یك ثروتمند انگلیسی به نام «تودور» پسری به دنیا آمد كه پدر و مادرش با تمامی وجود در انتظار تولد او بودند و از این رو قلباص خوشحال شدند. نه تنها پدر و مادر آن كودك بلكه تمام مردم انگلستان از تولد او خوشحال شدند زیرا مدتها بود كه در انتظار به دنیا آمدن وی بسر میبردند. بدین سبب وقتی كه كودك متولد شد، مردم سر از پای نمیشناختند و براستی نزدیك بود كه دیوانه شوند.
مردم با شوق و شعف، یكدیگر را در آغوش میگرفتند و فریاد شادی بر میآوردند. همه دست از كار كشیدند و در هر مقام و موقعیتی كه بودند چه ثروتمند و چه بینوا جشن میگرفتند و آواز میخواندند. این جشن و شادی، چندین روز و شب ادامه یافت.
در همان صفحات آغازین داستان، دو شخصیت اصلی قصه بطور اتفاقی همدیگر را میبینند و تصمیم میگیرند تنها برای چند روز جای یكدیگر را عوض كنند و در خلال آن حوادث تلخ و شیرین بسیاری برای آن دو به وقوع میپیوندد.
كمتر كسی است كه مارك تواین نویسنده سرشناس امریكایی را نشناسد. او نویسنده چیرهدستی است كه در اوج ناكامیهای خانوادگیاش توانست سرخوشترین و خوشبینانهترین داستانها را به رشته تحریر در آورد. به اعتقاد آگاهان، مهمترین مشخصه داستانهای مارك تواین، همزبان شدنش با خواننده است و طوری مینوشت كه انگار دارد با آنها حرف میزند و در یك گفتوگوی رودر رو با آنها شركت كرده است.
او همه چیز را در نوشتههایش زیبا و جذاب توصیف میكرد و حتی آدمهای بد داستانهایش هم آن قدر بد نبودند. داستانهای او سالها است كه به حیات خودشان ادامه میدهند و گویی هرگز غبار كهنگی بر آنها نخواهد نشست.
«ساموئل لانگهورن كلمنس» كه بعدها نام مستعار «مارك تواین» را برای خود برگزید در هانیبال شهری با ۱۸ هزار سكنه واقع در ایالت میسوری در شمال شرقی امریكا دیده به جهان گشود. مكانی كه امروزه بیش از نیم میلیون گردشگر داخلی و خارجی برای بازدید از محل تولد تواین هر ساله به این منطقه سفر میكنند.
مارك تواین وقتی تنها هشت ساله بود پدرش را از دست داد و به ناچار ترك تحصیل كرده و به كار مشغول شد. او ابتدا به شغل حروفچینی روی آورد. پیشهیی كه بعدها به او در خلق آثارش بسیار كمك كرد. در هجده سالگی در ایالات شرقی امریكا به گشت و گذار پرداخت تا شغل دلخواه خود را به دست بیاورد.
در آن زمان به كارهای گوناگونی پرداخت تا در بیست و یك سالگی به راهنمایی یكی از دوستانش به حرفه كشتیرانی بر روی رودخانه عظیم «می سی سی پی» مشغول شد.
همین سفرهای دریایی سبب شد تا ماركتواین به بسیاری از شهرهای ساحلی رود میسیسی پی رفت و آمد كند و با طرز زندگی مردم آن دیار آشنا شود. بعدها از تجارب این سفرها در دو كتاب «تام سایر» و «هكلبری فین» مدد جست و بحق دو داستان شیرین و خواندنی از آب در آمدند.
با آغاز جنگهای داخلی امریكا و مسدود شدن راه عبور و مرور در سراسر رودخانه میسیسیپی، مارك تواین بیكار شد و به امید یافتن طلا به معادن «نوادا» رفت. مارك تواین در نوادا موفق به یافتن طلا نشد و بار دیگر به كار حروفچینی در چاپخانه پرداخت و به نوشتن مقالات و داستانهای كوتاه مشغول شد و شهرت و موفقیت به دست آورد. پس از مدتی او برای كسب تجربه و یافتن افقهای تازهتر به اروپا و هندوستان و استرالیا و مصر سفر كرد و در این مسافرتهای مفید و سودمند، آثاری ماندگار به وجود آورد.
تواین در سال ۱۸۷۰ با دختر یكی از ثروتمندان امریكا ازدواج كرد. در سال ۱۹۰۰ هنگامی كه به اوج شهرت و محبوبیت رسیده بود به انگلیس رفت و دانشگاه «آكسفورد» به او نشان دكترای افتخاری داد.
ماركتواین در سال ۱۹۰۹ بر اثر مرگ دخترش كه سخت به او علاقهمند بود بیمار و بستری شد و یك سال بعد در سن هفتاد و پنج سالگی درگذشت.از دیگر داستانهای او كه اتفاقاً به زبان فارسی هم برگردانده شده است میتوان به «تام سایر» ، «هكلبری فین» ، «دوران طلایی» ، «سالهای گذشته»، «كشاورز شیكاگو»، «زندگی بر روی می سی سی پی» و «سرنوشت ژاندارك» اشاره كرد.
جالب است بدانید اخیراص یك فیلم مستند كامل ۴ ساعته در خصوص زندگی و كارهای مارك تواین از سوی شبكه «پی بی اس» تهیه و پخش شد كه علاوه بر افزایش محبوبیت بیش از پیش تواین، باعث شناساندن هر چه بیشتر او به نسل جدید امریكا شده است.
كارگردان و تهیهكننده این فیلم كن برنز است. او بر این باور است كه مارك تواین نه فقط یك نویسنده توانا و قصهپرداز جذاب بلكه نمادی از تمام تضادهای وجود بشر در قرن اخیر بوده است. او در فیلمش دو آدم را تشریح میكند. یكی همان سموئل كلهمنس كه اعضای خانوادهاش را طی یك تراژدی از دست داد و پس از شكست خوردن در تجارت، دست به سفر و بیان نطقهای اجتماعی به قصد امرار معاش زد و دیگر مارك تواین شخصیت هنریتر كلهمنس و به واقع خود وی با نام مستعارش كه در كار نویسندگی به اوج رسید و زمینهسازی شد تا جین وبستر خواهرزاده او نیز در این راه قدم بگذارد و او نیز داستان مشهور بابالنگ دراز را بنویسد تا جاودانه بماند.
واقعیت این است كه مارك تواین بیش از هر كسی در زندگیاش فاجعه و روزهای تلخ بسیاری را تجربه كرد اما با این وجود از پای در نیامد و عجیبتر آنكه او در دوران درد و ناراحتی توانست خوشبینانهترین داستانهای زمانه همچون تامسایر، هكلبری فین، شاهزاده و گدا را بنویسد.
كن برنز سازنده فیلم مستند زندگینامه مارك تواین سعی كرده كه به محلهای زندگی تواین برود و جاهایی كه او به نویسندگی میپرداخته را فیلمبرداری كند.
كه از آن جمله میتوان به اتاق كار ماركتواین در مزرعهاش در «المیرای» نیویورك، خانه تابستانی خانواده كلهمنس طی دهههای ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ و میز تحریر شخصی او در خانه دیگرش در شهر هارت فورد در ایالت كانه تیكات امریكا. برنز در ادامه میگوید: ما طوری با دست نوشتهها و متون اصیل باقیمانده از تواین برخورد میكردیم كه انگار با عكسهای بسیار قدیمی و اصل طرفیم. در آن مكانها هر چه را كه بوی تواین و كار او در ۱۰۰ سال پیش میداد، بر روی نوارهای خود منتقل میكردیم.
وی همچنین در این فیلم به شهرت تواین در نزد توده مردم اشاره میكند و میگوید: یك روز قیصر ویلهلم سوم رهبر سابق آلمان، ماركتواین را ملاقات كرده ضمن تعریف و تمجید از او، میگوید كه تنها نویسنده محبوبش است. تواین لبخندی زده و رفته است و همان شب سرایدار هتل محل اقامتش نیز دقیقاص همین جمله را میگوید و همان لحظه تواین میفهمد كه به یك اندازه نزد طبقات مختلف جامعه شهرت و محبوبیت دارد و داستانهایش تنها از سوی قشر خاصی از مردم جامعه با استقبال مواجه نشده است.
واقعیت این است كه مارك تواین در ادبیات واقعگرای امریكا چهرهیی مهم و خاص به شمار میرود. او بدون سپری كردن دورههای آموزشی معمول نویسندگی، از روزنامهنگاری به داستانسرایی رسید و یكی از معروفترین نویسندگان جهان شد و ساخت كارتونهایی با الهام از داستانهای او به شهرت بیش از پیش او افزود. مارك تواین نیز باهوشترین منتقد اجتماعی زمان خود در ادبیات امریكا بود كه پیش پا افتادهترین مسائل اجتماعی روزگار خود را به رشته تحریر درآورد. او از حامیان سرسخت رفع تبعیضنژادی بود. او نویسندهیی اخلاقگرا بود كه در سبك و بیان نظراتش، روشنفكری ساده و منطقی و بیآلایش ماند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست