سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
بازسازی افغانستان از ادعا تا واقعیت

موضوع بازسازی افغانستان هر چند سالهاست که مطرح است، اما این کشور در ۳ دهه گذشته هرگز شرایط مناسبی را برای شروع عملیات بازسازی زیر بنایی و واقعی به خود ندیده است، از این رو تاکنون بازسازی در این کشور در حد انتظار به واقعیت تبدیل نشده است.
تنها یکی از گزینههای جنگ، ناامنی، حضور نیروهای بیگانه و تحرکات گروههای شورشی میتواند بازسازی یک کشور جنگزده را مختل یا باناکامی روبهرو کند در صورتی که افغانستان با همه این مسائل روبهروست.
۳ دهه است که جنگ و خشونت سایه خود را بر این سرزمین گسترانده است. افغانستان یک کشور توسعه نیافته و محاط در خشکی است. این کشور در زمانی که میتوانست از فقر فاصله بگیرد، طی ۳ دهه با جنگها و درگیریهای متعدد روبهرو بود.
همین شرایط جنگی، پای نیروهای بیگانه را به افغانستان باز کرد و در حال حاضر نیروهای ۴۰ کشور خارجی همراه آمریکا در این کشور حضور دارند. اما این حضور نه تنها از میزان تحرکات شورشیان نکاسته، بلکه هر روز بر دامنه درگیریها و تلفات انسانی نیز افزوده است. کشورهای خارجی در افغانستان اکنون از بازسازی این کشور سخن میگویند، اما شرایط این کشور امکان بازسازی افغانستان را با دشواری روبهرو کرده است.
کشورهای خارجی هر چند کمکهایی برای بازسازی این کشور اختصاص دادهاند، اما اکنون گزارش میشود که این اعتبارات برای بازسازی زیرساختهای این کشور هزینه نمیشود. برخی از همین کشورها نیز برای توسعه بخش کشاورزی افغانستان، ماشینآلات مختلف کشاورزی به این کشور ارسال کردهاند، ولی نبود یک برنامه جامع و نظارت متناسب سبب شد که این وسایل سر از کاشت خشخاش در آورند.
اما آنچه بیش از همه جامعه افغان را ضعیف و پژمرده کرده، ادامه درگیریها و خشونتها در این کشور است. افغانستان از نظر اقتصادی در وضعیت نامساعدی قرار دارد. بخش کشاورزی و صنعت این کشور با استانداردهای موجود فاصله زیادی دارد، در حالی که وضعیت آموزش و پرورش و دانشگاههای این کشور به عنوان نهادهای تربیتکننده نسل آینده، در شرایط بیمارگونه به راه خود ادامه میدهد. در بخش کشاورزی، وسعت اراضی قابل کشت این کشور کمتراز ۱۰ درصد کل مساحت آن است. با این حال خشخاش به صورت انبوه در این کشور کشت میشود، اما فرآوردههای آن به عنوان ماده مخدر از کشور قاچاق میشود و دود آن به چشم همه میرود. در کنار کشت خشخاش، غلات بویژه گندم و ذرت و همچنین میوه و سبزیجات نیز در این کشور به عمل میآید. دامداری و پرورش گاو، گوسفند، شتر و بز در این کشور رایج است. کشاورزان و گلهداران بیش از ۶۰ درصد نیروی کار را در افغانستان تشکیل میدهند.
حالا تمام تلاشها برای تغییر الگوی کشت در افغانستان از گیاه خشخاش به سمت محصولات دیگر از جمله گندم متمرکز است؛ اما سود حاصل از تجارت خشخاش، همه برنامهها برای مبارزه با کشت خشخاش را ناکام گذاشته است.
افغانستان دارای منابع زیر زمینی غنی مانند زغال سنگ، گاز و نفت و آهن است. این منابع به دلیل نبود امکانات و فناوری استخراج، دست نخورده باقی مانده است.
جلگههای شمالی این کشور نیز سرشار از گاز طبیعی است که عمده آن به کشورهای دیگر صادر میشود. صادرات غیرنفتی این کشور نیز شامل میوههای تازه و خشک، پشم و پنبه است. با این حال هر چند مردم افغانستان از ثروتهای رو زمینی و زیر زمینی سرشاری برخوردار هستند، اما نبود برنامههای توسعه ای، این کشور را در ردیف یکی از کشورهای توسعه نیافته و عقب مانده نگه داشته است.
اگرچه تجاوز ارتش سرخ شوروی سابق به افغانستان و شروع جنگهای داخلی در این کشور، افغانستان را از رسیدن به توسعه اقتصادی بازداشت، اما ورود نیروهای خارجی به این کشور نیز نتوانسته است بحرانهای این کشور را فرو نشاند.
حضور نیروهای بیگانه در این کشور، تحرکات گروه شورشی طالبان را افزونتر کرده و افزایش سطح ناامنی، هرگونه برنامههای توسعهای را در این کشور ناکام گذاشته است.
با این حال میتوان عامل اصلی نبود توسعه اقتصادی در این کشور را به وقوع جنگهای داخلی مرتبط دانست. جنگ به زیربنای کشور آسیب رسانده و در نتیجه شریانهای اصلی اقتصاد کشور از حرکت باز میماند. افغانستان قابلیتهای بالقوهای برای توسعه و رشد در اختیار دارد. این قابلیتها و توانمندیها هنوز درستی مورد استفاده قرار نگرفته است.جنگهای پی در پی عامل اصلی عدمشناسایی این قابلیتها بوده است.
افغانستان در حال حاضر از نیروی سرشار انسانی فراوانی برخوردار است، اما این نیروها از تخصص کافی برخوردار نیستند چنانچه این نقیصه در مهاجران افغانی در کشورهای همسایه، از جمله ایران دیده میشود. اگر این نیروها به مهارتهای مورد نیاز دست یابند به رشد و توسعه جامعه افغان سرعت خواهند بخشید.
تقویت آموزش و پرورش افغانستان، یکی از راههای تربیت نیروهای متخصص است. سرمایهگذاری در این بخش قطعا سود دراز مدتی نصیب این کشور خواهد کرد. اغلب گروهها و احزاب افغانی خواهان پیشرفت کشور خود هستند و این مورد را باید در عمل نیز نشان دهند. حل بحران ۳۰ ساله افغانستان نیاز به فداکاری دارد و در این جهت گروههای افغان برای حفظ منافع ملتشان باید برای کمک به مردم خود از یکدیگر سبقت بگیرند. حل مساله افغانستان و پایان جنگ و درگیری در این کشور، با از خودگذشتگی و نادیده گرفتن برخی منافع گروهی پیوند خورده است. این راهی است که افغانها باید طی کنند و در غیر این صورت، معضلات افغانستان همچنان باقی خواهد ماند.
منبع: ایرنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست