شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

روال اعمال حاكمیت


روال اعمال حاكمیت

آیا می شود چه كسی حكومت كند و چگونه حكومت كرد را از اساس جدا كرد و آیا می شود به سئوال چه كسی باید حكومت كند پاسخ داد بدون اینكه به چگونه باید حكومت كرد جواب داد

این كه در سنت‌های سیاسی پیشین و از جمله سنتهای دینی مسأله مهم این بوده كه چه كسی باید حكومت كند اما در دوران مدرن و سیاست مدرن مسئله چگونه باید حكومت كرد سئوال اصلی است ادعایی بیش نیست. آیا می شود چه كسی حكومت كند و چگونه حكومت كرد را از اساس جدا كرد؟ و آیا می شود به سئوال چه كسی باید حكومت كند پاسخ داد بدون اینكه به چگونه باید حكومت كرد جواب داد؟

ما معتقدیم هر دو سئوال مهم اند. هم اینكه چه كسی باید حكومت كند و هم اینكه چگونه حكومت كند. یعنی هم ساز وكار حكومت و روال اعمال حاكمیت مهم است چون به تعبیر شهید مطهری،آدم خوب در سیستم بد نمی تواند خوب مدیریت كند و آدم خوب وقتی در سیستم بد قرار گیرد خوبیهای او در چهارچوب دفتر كارش محدود می شود و تحت الشعاع سیستم بد قرار می گیرد بنابر این سیستم حتما مهم است و این كه چگونه باید حكومت كرد و مكانیزم اعمال حاكمیت حتما مهم است اما از آن مهمتر این كه چه كسی باید حكومت كند است چون عكس این قضیه هم صادق است یعنی شما اگر بهترین ساز و كار حكومت و قوانین را هم داشته باشید آن انسانی كه بخواهد حكومت كند هر شیطنتی را كه بتواند با بهترین قوانین انجام می دهد. تمام جنایتهایی كه در عالم صورت می گیرد بر چسب قانونی دارد جز مجرمان و جانیان ساده لوح بقیه مجرمان در لوای قانون و ساز و كار قانونی عمل می كنند یعنی همه با همان مكانیزم موجود عقلایی عمل می كنند.

پس این دو سئوال قابل تفكیك از هم نیست و در منطق اسلام هر دو سئوال مهم است. در منطق اسلام اینگونه نیست كه اگر كسی مسئولیتی را پذیرفت چه در دولت یا مجلس الی الابد حاكم باشد و به هر نحوی كه خواست اعمال حكومت كند. اصلا اینطور نیست بلكه یك مشروطیت دقیق و البته شرعی و دینی در كار است. هم با استبداد كه نفی مشروطیت است و هم با مشروعیت لائیك تفاوت دارد. یك مشروطیت دینی است و خیلی هم دقیق ! آن قدر دقیق كه حضرت امیر، اول حكومتشان، در سخنانی، این جمله را به مردم فرمودند: من را می بینید كه دارم وارد حكومت می شوم. اگر وقتی از حكومت خارج شدم دیدید با امكانات و زندگی متفاوتی خارج از وضع متعارف یعنی «بغیر رحلی و راحلتی» خارج شدم، «فانا خائن» بدانید كه من خائنم.

این جمله كسی است كه مقامش بعد از پیامبر بالاترین مقام انسانی است. می فرماید اگر هنگامی كه از در حكومت خارج می شوم غیر از آدمی باشم كه از در ورودی حكومت وارد شده ام، یعنی آن موقع خانه ۸۰ متری داشتم و حالا خانه ای ۳۰۰۰ متری دارم، «فانا خائن» بدانید كه من به شما و به خدا خیانت كردم. این را امیر المومنین (علیه السلام) می گوید. چه طور می گویند در حكومت دینی ساز وكار و روال، وجود ندارد و فقط خصوصیات شخصی است؟ این ها ساز وكار است وبحث شخص نیست. این كه حضرت به مالك اشتر می فرماید كه با مردم ارتباط مستقیم داشته باش و از متن جامعه باش و برج عاج نشین نباش كه عین ترجمه عبارت حضرت علی (علیه السلام ) است. این سازوكار است و به صفات شخصی فقط كار ندارد. می گوید این روال حاكمیت است وچگونه باید حكومت كرد را می گوید. می فرماید كه: «مبادا اگر هم یك وقت بالاجبار از مردم جدا شدی این جدایی طول بكشد» عین ترجمه عبارت حضرت امیر است. نگذار بین تو و مردم حجاب و حاجب فاصله اندازد.

بعد فرمودند برای این اگر حاكمان و حاكمیت از مردم فاصله پیدا بكنند و دیگر لابلای مردم و به خصوص محرومین نباشند كم كم باعث تنگ دلی مردم می شود. وقتی دیگر احساس می كنند كه شما با آنها فاصله گرفته اید و در میان آنها نیستید، دل مردم را می زنید. دل مردم دچار انقباض و گرفتگی می شود و مردم كم كم از شما بدشان می آید.

«شعبه من الضیغ» هم برای حكومت و هم برای مردم تنگنا درست می كند.چه وقت؟ وقتی كه مسئولین از مردم جدا بیافتند. بعد فرمود كه مشكل دیگری كه بوجود می آید.این است كه اگر مسئولین از مردم دور بیافتند، باعث می شود كه اطلاعاتشان از آن چه دارد در متن جامعه می گذرد، كم شود. «قله علم بالامور» یعنی مسئول و دولتمرد یك چیز می گوید ولی مردم در جامعه چیز دیگری می گویند. یك چیزهایی برای او مهم است و یك چیز های دیگری برای مردم مهم است. معنی اش این است كه دولت و حكومت به یك سمت می رود و مردم به یك سمت دیگر. حضرت امیر فرمود اگر مسئولین از مردم فاصله بگیرند و این فاصله كمی طول بكشد، باعث می شود:دیگر نمی فهمند در جامعه ای كه اداره و بر آن حكومت می كنند چه خبر است. نمی فهمند مردم دارند چه چیزی پچ پچ می كنند و در عوالم دیگر تصمیم گیری می كنند در حالی كه مردم در عوالم دیگری هستند.

بعد فرمود كه این باعث می شود مسئولین حكومت فریب اطلاعاتی بخورند، یعنی خودشان سر خود كلاه بگذارند. حضرت فرمود:همین باعث می شود مسائل ابعادی غیر واقعی در برابر چشم شما پیدا كند. «فیصغر عندهم الكبیر» یعنی مسائل بزرگ در چشم شما كوچك شود و «یعظم الصغیر» مسائل كوچك دربرابر چشم شما بزرگ شود. یعنی وقتی یك مدیری در جامعه اش نبود، در میان كسانی كه دارد آنها را اداره می كند نبود مثل یك پدری كه در میان خانواده اش نیست، همین اتفاق می افتد. ناگهان می بیند فرزندش تبدیل شده به موجودی كه اصلا انگار پدر و پسر یا مادر و دختر نیستند. با هم به شدت بیگانه و به هم دروغ می گویند و از هم دروغ می شنوند. وقتی مسئولین حكومت اسلامی از مردم فاصله بگیرند، در متن مردم نباشند در مزارع در مساجد در كارخانه ها و... نباشند، راه های اختصاصی، مسیر اختصاصی، منازل اختصاصی و... البته در بعد تشریفات زیرا مسائل امنیتی واقعیتی است كه نباید نادیده گرفته شود. مسائل بزرگ در چشم كوچك می شود و مسائل كوچك در چشم شما بزرگ. یك چیزهایی در جامعه مهم است ولی در نظر شما اصلا اهمیتی ندارد. یك چیز هایی در جامعه اصلا مهم نیست و در چشم شما خیلی خیلی مهم می شود.

این به این معنی است كه مدیریت به یك سمتی می رود و جامعه (چه جامعه كوچك خانواده و چه جامعه) به یك سمت دیگر می رود. بعد فرمود: «یقبح الحسن و یحسن القبیح» جدول های ارزشی شما هم واژگون و معكوس و وارونه می شود. خوب در نزد شما بد می شود و بد در نزد شما خوب می شود. یك چیزی در جامعه ارزش است و در چشم شما، ضد ارزش می شود و یك چیزی در چشم شما ارزش است ولی در جامعه ضد ارزش. گاهی می بینید كه مسئولینی كه در بین مردم سال ها نبودند ( با این كه آدم های خوبی هم بودند ولی سالها فاصله افتاده بین آنها و مردم ) واقعا حواسشان نیست. گاهی جوری حرف می زنند كه تصور می كننداینگونه اظهارات آنها را بیشتر به مردم نزدیك می كند در حالی كه آنها را بیشتر از مردم دور می كند. علت آن همین احتجاب از مردم است. بعد فرمود: «و یشاب الحق بالباطل» و اصلا حق و باطل در چشم شما مخلوط و مشوب می شود و نمی توانید تشخیص بدهید چه خبر است، اگر از درون و متن جامعه بیرون بیایید.

حسن رحیم پور ازغدی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.