دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تاریخچه خط فارسی


تاریخچه خط فارسی

زبان مجموعه ای از نشانه ها و دلالتهای وصفی است كه از روی قصد میان افراد بشر برای القای اندیشه یا فرمانی یا خبری از ذهنی به ذهن دیگر به كار برود

زبان مجموعه‌ای از نشانه‌ها و دلالتهای وصفی است كه از روی قصد میان افراد بشر برای القای اندیشه یا فرمانی یا خبری از ذهنی به ذهن دیگر به كار برود (دكتر خانلری, تاریخ زبان فارسی).

نوع دیگر از وسایل ارتباط ذهنی میان افراد بشر یا خط یا نوشتن است كه نخست صورتنگاری بوده مانند هیروگلیف مصری كه برای نشان دادن چیزی تصویر آن را میكشیده‌اند و سپس آن را ساده كرده و به نشانه‌ای وضعی تبدیل كرده‌اند مانند خط چینی و خط ابتدایی سومری. سومری‌ها نگارش تصویری را هفت هزار سال پیش پدیدآوردند. مصریان آن را در پنج هزار سال پیش به كار بردند. پس از خط تصویری, خط هجایی(syllabic) ساخته شد, مانند خط میخی كه سومری‌ها در پنج هزار سال پیش اختراع كردند, و آكدیها آن را بهبود دادند و دیگران آن را برای زبان خودشان اقتباس كردند, مانند اقوام هیتی و ایلام و ماد و پارس.مشتق از خط هجایی مصری, كه به دنبال خط تصویریشان پدید آمد, میتوان از خطهای آرامی و به دنبال آن خط عبری و عربی و فینیقی نام برد. البته خط چینی كه امروزه در خاور دور به كار میرود نیز از زمره خطهای تصویری است كه سپس به خط هجایی تبدیل شده است, اما هیچ رابطه‌ای با خطهای خاور میانه نداشته و از هم مشتق نشده‌اند. فینقی ها خط هجایی را كه از آرامیها برداشت كرده بودند تكمیل و به خط الفبایی نزدیك كردند. یونانی ها آن را گرفته و خط الفبایی را, كه هر حرف معرف صدایی است, به وجود آوردند. بنا برا این میتوان گفت كه خط الفبایی, كه امروزه در بخش بزرگی از دنیا به كار برده میشود, اختراع یونانیهاست. روی هم رفته, خطهای آلفابتیك بر دو گونه‌اند: یكی خطی كه حروف مصوت آن نشانه‌های جدا دارد مانند خط یونانی و لاتین و دیگری خطی كه مصوت‌های آن با نشانه‌هایی مشخص میشود مانند خط عبری و عربی. تفاوت این دو خط در این است كه آوردن حرف مصوت در خطهای یونانی و لاتین الزامی است اما در خطهای عربی و عبری اختیاری است. آوردن مصوت‌ها در دو خط عبری و عربی تنها در كتاب مقّدس و قرآن اجباری است اما در دیگر نشریات اختیاری است. خط فارسی باستان. ایرانیها هرگز خطی از خود نداشته‌اند و در تمام تاریخ خود خطهای دیگران را گرفته و ساده كرده و برای زبان خودشان سازگار كرده‌اند. از پیش از دوران مادها و از زمان فرمانروایی آنها هیچ نوشته‌ای برجا نمانده است, و در دوران نخستین هخامنشیان گزارشها و اسناد درباری و حكومتی را به زبان آرامی و عیلامی و به خط میخی مینوشتند و به زبان پارسی باستان میخواندند. ایرانیها در زمان هخامنشیان كم كم خط میخی را كه سومری‌ها ساخته بودند از آكدیها و بابلیها اختیار كردند و برای زبان پارسی باستان ساده و سازگار كردند و تا دوران ساسانیان همین خط میخی به كار برده میشد.

مفصلترین و مهمترین نوشته‌های پارسی ایران باستان از داریوش یكم است كه بیشتر همراه دو متن بابلی و عیلامی است. از دوران پیش از او تنها پنج سنگ نوشته كوتاه به دست آمده است كه دو تای آن از كورش دوم, نخستین پادشاه هخامنشی, است. همه این سنگ نوشته‌ها به خط میخی است. پس از آن سنگ نوشته‌های بسیاری از دیگر پادشاهان هخامنشی برجای مانده كه به خط میخی است و تا كنون همه آنها خوانده و ترجمه شده است. خط میخی ایران باستان, چنانكه گفتیم, از خط آكدی گرفته شده و برای زبان فارسی ساده و مناسب كرده‌اند. این خط دارای ۲۶ حرف است و نشانه‌هایی ویژه نیز برای اعداد دارد.از زبانی كه در دوران اشكانیان به كار میرفته, دكتر خانلری آن را زبان پهلوانیك خوانده است, نوشته‌ای به دست نیامده مگر چند سكه كه روی آنها به خط یونانی نوشته شده است. چنانكه میدانیم, اشكانیان پس از انقراض یونانیان بر سركار آمدند و تا چندی خط یونانی به كار میرفت و روی سكه‌ها نام و لقبهای شاهان اشكانی به خط یونانی نوشته میشد اما همسن كه سلطه این فرمانروایان پا بر جا شد, برای نوشتن اسناد رسمی خط ویژه‌ای به كار گرفته شد كه از خط آرامی ریشه گرفته بود این خط پهلوی خوانده شد و در دوره ساسانیان با اندك تفاوتی به كار رفت. هیچ سندی در دست نیست تا از روی آن بتوان گفت كه خط آرامی در چه زمانی و به دست چه كسانی تحول یافته و به خط پهلوی منتهی شده است . این قدر میتوان دانست كه این تحول كار یك یا چند تن نبوده و بتدریج انجام گرفته است. گذشته از انواع خطهایی كه پهلوی خوانده میشود, برای نوشتن زبانهای ایرانی چند خط دیگر به كار میرفته كه ظاهراً همه از اصل آرامی مشتق بوده‌اند. از آن جمله بوده است خط مانوی.

مانی از پدر ومادری ایرانی به سال ۲۱۵ میلادی زاده شد و دین تازه‌ای آورد كه نزدیك هزار سال از رایجترین دینهای جهان بود. دین مانوی در سده‌های سوم و چهارم میلادی در آسیای غربی و اروپای جنوبی و افریقای شمالی منتشر شد و كشورهای گل(فرانسه امروزی) و اسپانیا را نیز فرا گرفت و از سده هفتم میلادی بود كه در برابر آیین مسیح رو به زوال رفت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.