سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اعترافات یک دانشگاهی که غیراقتصادی رفتار می کند


اعترافات یک دانشگاهی که غیراقتصادی رفتار می کند

با نداشتن مدرک دانشگاهی در رشته اقتصاد, من در بهترین حالت اقتصاددان پشت صحنه ای هستم که به خاطر دستیار سردبیر بودن یک نشریه علمی, مقداری مطالعات اقتصادی داشته ام و تکالیف کاری انجام دادم

با نداشتن مدرک دانشگاهی در رشته اقتصاد، من در بهترین حالت اقتصاددان پشت صحنه‌ای هستم که به خاطر دستیار سردبیر بودن یک نشریه علمی، مقداری مطالعات اقتصادی داشته‌ام و تکالیف کاری انجام دادم.

با توجه به مدرک دکترا که در رشته ارتباطات آموزشی در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه پیتزبورگ دریافت کردم حرفه کاری من مدیریت آموزش عالی است. من در بیشتر سال‌های فعالیت در محیط دانشگاهی، کارمندی رده بالا بودم، البته چون تماس بیشتر با دانشجویان و اعتقاد به هدف اولیه نهاد آموزشی را دوست داشتم، اصول علم اقتصاد و سایر دروس اقتصادی سطح پایین را در سه موسسه طی بیست سال آخر کاری تدریس کردم، اما اعترافی که این‌جا می‌کنم نه از سوی یک اقتصاددان، بلکه گرداننده دانشکده است. آن‌چه می‌گویم نه درباره نقطه ضعف علم اقتصاد، بلکه درباره طرز کار درونی بسیاری از دانشکده‌های آمریکا است. در حالی که اصول علم اقتصاد در کلاس‌های درس آموزش داده می‌شود، لزوما در دفاتر مدیران به آنها عمل نمی‌شود.

من در پست‌هایی مثل رییس دانشکده، معاون رییس دانشگاه و رییس دانشگاه خدمت کردم و دائما به رابطه بنیادی بین درآمد و رفاه موسسه آموزشی توجه داشتم. به استثنای دانشگاه‌هایی که پژوهش‌های جدی می‌کنند، منبع اصلی درآمد اکثر موسسات دانشگاهی، دریافت شهریه و هزینه تحصیل از دانشجویان است. هر زمان که علم اقتصاد تدریس می‌کردم سعی داشتم توجه دانشجویان را به برخی مفاهیم اصلی اقتصادی مثل کمیابی، کارآیی و اثربخشی جلب کنم و این‌کار را با دادن مساله‌های درسی می‌کردم، اما اولویت‌های اداری و کلاس درسی من به صورت ناخودآگاه از هم جدا شدند. منظور اینکه نمی‌توانم بگویم تدریس اقتصادی من باعث شد که در تصمیمات اداری خود از اصول اقتصادی پیروی کنم. در زمان مدیریت دانشگاهی، ناخودآگاه به دو ابزاری که کمترین مناقشه درونی را برمی‌انگیخت متکی بودم تا درآمد را به سطح هزینه عملیاتی احتمالی برسانم. من پیوسته هزینه‌های عملیاتی را ثابت فرض می‌گرفتم. بیشتر اوقات پیش می‌آمد که من سعی در افزایش‌دادن تعداد ثبت‌نامی‌ها یا شهریه و معمولا هر دو می‌کردم به جای اینکه روی کنترل هزینه‌ها دقت کنم. با معدود استثناهایی که مجبور می‌شدیم برخی خدمات و برنامه‌های رو به زوال را با ناراحتی حذف کنیم، من صرفه‌جویی در نهاده‌های موجود در تابع تولید سنتی دانشگاه که ترکیبی از اعضای هیات علمی، برنامه‌های درسی و زیرساخت‌ها هست را نادیده می‌گرفتم و فقط هزینه‌های عملیاتی‌مان را هر ساله افزایش می‌دادم، اما زمانی که اقتصاد را تدریس می‌کردم همیشه از دانشجویان می‌خواستم که در پاسخ‌های خود به مسائل ساده اقتصادی، توانایی‌شان در تشخیص استفاده‌های ناکارآ و ناکارآمد منابع کمیاب را به اثبات رسانند و راه‌حل‌های جایگزین بهینه را پیشنهاد دهند. من این‌طور می‌فهمم که بالابردن شهریه‌ها و تعداد ثبت‌نامی‌ها، ناراحتی کمتری برای ذی‌نفع‌های درونی دانشگاه (هیات امنا، هیات علمی و کارکنان) دارد تا اینکه بخواهیم استفاده بهتری از منابع موجود بکنیم. در زمانی که مدیر دانشگاه بودم، اقتصاددان لانه کرده در درون نیم‌آگاه من باید احضارم کرده باشد که منابع تلف‌شده‌ای را در جاهایی مثل اینها تشخیص دهم: در ساعات تدریس موظفی دوازده ساعته، تقویم دانشگاهی با تعطیلات زیاد، خدماتی که مشابه آن به راحتی در سطح جامعه فراهم است و کلاس‌ها و آزمایشگاه‌هایی که کاملا زیر ظرفیت به کار گرفته می‌شوند. من خیلی خوب می‌دانم که تغییردادن میزان موظفی تدریس اساتید، کارآتر ساختن برنامه‌های درسی و مواد آموزشی، یا استفاده بهترکردن از زیرساخت دانشگاه، بسیار شبیه جابه‌جا کردن یک قبرستان است. مرده‌ها دوستان بسیار زیادی دارند.

در حالی که من از منابع ایجاد صرفه‌جویی که به نفع دانشجویان دانشگاه و ذی‌نفع‌های بیرونی تمام می‌شود کاملا آگاه هستم، این را هم می‌دانم که حرکت در جهت کارآیی و کارآمدی، از سوی دوستان و همکارانم به عنوان حمله به ارزش‌ها و معیشت آنها دیده خواهد شد. اعضای هیات علمی، اکثر سال‌های بزرگسالی خود را به انضباط آکادمیک و سنت‌های حرفه‌ای اختصاص داده‌اند که پایه‌های یک سبک زندگی منحصربه‌فرد هستند. برای مثال سعی کنید هیات علمی را متقاعد به قبول تکالیف آموزشی بیشتر نمایید. امکان عملی شدن تعهدات به ساعات تدریس بیشتر از طریق حذف مشغله‌های مدیریتی و کاهش انتظارات دانشوری وجود دارد. دانشجویان خدمات بهتری دریافت خواهند کرد و نیاز به هیات علمی اضافی پاره وقت یا تمام وقت کاهش می‌یابد. به این ترتیب جلوی افزایش هزینه‌ها گرفته می‌شود.

یا سعی کنید بخشی را در اداره امور دانشجویان متقاعد سازید که بیشتر خدمات و فعالیت‌های آن نه تنها بهره‌وری نداشته و فشار مالی سنگینی بر دوش دانشگاه است، بلکه در محیط‌های مجاور نیز به خوبی ارائه می‌شوند. به احتمال زیاد هم هیات علمی و هم کارکنان با استدلالاتی بسیار ماهرانه پاسخ خواهند داد که به چه دلیل بخش کاری آنها نقش بسیار حیاتی در حفظ کیفیت دانشگاه دارد. آنها همگی محصول یک سنت دانشگاهی هستند. به این دلیل که آن شیوه خیلی خوب برای آنها کار کرده است، دانشکده متعهد به فراهم کردن همان فرصت‌هایی شده است که موفقیت‌شان را برای همیشه به‌وجود آورده است. جور دیگری عمل کردن کیفیت را پایین خواهد آورد. به علاوه، هر کس پیشنهاد برنامه‌های کاهش هزینه را بدهد که سنت‌های آکادمیک ریشه‌دار را تضعیف می‌کند عملا ریشه خود را کنده است. او مغلوب «نیروهای تاریکی» خواهد شد و خود را به خطر می‌اندازد.

اعضای هیات علمی دانشگاه از برتری و حق پیشگی نهادی برخوردارند که در سایر فعالیت‌های اقتصادی موجود پیدا نمی‌شود. افزایش ساعات آموزش و کاهش دادن نقش هیات علمی در پست‌های مدیریتی، به سنت‌های جاافتاده و ریشه‌دار حمله خواهد کرد. تعداد زیادی از مدیران موسسات آموزش عالی، محصول رتبه‌های هیات علمی بوده و بسیاری از آنها اظهار می‌دارند علاقه‌مند بازگشت به کلاس درس هستند که خیلی راحت فهمیده می‌شود چرا این جماعت انگیزه اندکی برای تغییردادن وضع موجود دارند. چنین ویژگی درباره بیشتر موسسات آموزشی از دبیرستان به بالا صادق است. مشارکت اعضای هیات علمی در راهبری و مدیریت موسسات از طریق اجماع، به این گروه قدرتی نزدیک به حق وتو می‌دهد. هر سال «نشریه آموزش عالی» گزارش می‌دهد که رای اعتماد ندادن اعضای هیات علمی یا سایر فشارهای هیات علمی، باعث پایان یافتن ناگهانی دوره تصدی روسای فلان دانشگاه یا معاونان آن شده است.

در حالی که این هشدارها خیلی زیاد نیستند به حد کافی تاثیرگذارند که قدرت اعضای هیات علمی را به مدیران عالی گوشزد کنند.افزایش تعداد ثبت‌نامی‌ها و شهریه مسیرهایی هستند که خطر کمتری دارند. فشار وارد کردن برای ثبت‌نام تعداد بیشتری دانشجو، حس خوبی از شتاب گرفتن به موسسه می‌دهد. افزایش شهریه‌ها را نیز دانشجویان، والدین، مقامات منتخب و عامه مردم به صورت واقعیتی گریزناپذیر پذیرفته‌اند. البته مخالفت‌هایی از سوی عوامل بیرونی می‌شود، اما به آنها یادآوری می‌کنیم که سطح کیفیت را اگر نخواهیم افزایش بدهیم باید حفظ کنیم. این استراتژی تا امروز خیلی خوب کار کرده است و سنت‌های ما عمدتا بدون تغییر باقی مانده است.

در سال‌های اخیر فشار جدی درباره استفاده ناکارآ از منابع کمیاب دانشگاهی به بخش آموزش عالی وارد نشده است. هیات امنایی را که من برخورد کردم بیانیه‌های ماموریت، برنامه‌های استراتژیک و بودجه‌های عملیاتی را با کمترین تغییری تایید کرده‌اند. هیات‌های گرداننده موسسات آموزشی عمومی یا خصوصی باید به حوزه‌های بی‌شمار درونی و بیرونی پاسخ بدهند. بیشتر اوقات، آنها در برابر گردانندگان موسسه تمکین می‌کنند که پشتیبانی اساسی اعضای هیات علمی را دارند و به زیان دانشجویان و بیشتر حوزه‌های بیرونی عمل می‌کنند. هیات امنا مرتبا بودجه‌های عملیاتی که در آنها افزایش شهریه‌ها گنجانده شده است را مرور و تایید می‌کنند. با اعلام بودجه و شهریه برای سال آینده، در بیانیه‌های مطبوعاتی خود اظهار تاسف می‌کنند که مجبور به افزایش شهریه شده‌اند. آنها شرح مستوفی از دلایل افزایش قیمت می‌آورند و اینکه کیفیتی که دقیقا معلوم نیست چیست باید حفظ شود، اگر نخواهیم که افزایش دهیم. بدون فشارهای بیرونی قوی برای اصلاحات درونی، هم قطاران من و خود من راه‌حل بی‌دردسرتر افزایش ثبت‌نام و شهریه را انتخاب خواهیم کرد.

در واقعیت تجربه من اعتبارداشتن این تاکتیک را نشان نمی‌دهد، با این‌حال به استفاده از آن همچنان ادامه می‌دهم. افزایش ثبت‌نام صرفا منابع موجود را تحت فشار بیشتر قرار می‌دهد در حالی که توجیهی برای افزایش بودجه بعدی فراهم می‌سازد. گرفتن شهریه بیشتر، اما همان شیوه قبلی را ادامه دادن، کیفیت فارغ‌التحصیل‌های ما را بهتر نخواهد ساخت. من می‌ترسم که بزرگ‌تر و بیشتر بودن به تنهایی هدف شوند و ما بینش نهایی در کیفیت نهادی که یادگیری دانشجو است را فراموش کرده باشیم

تا امروز هم‌قطاران من و من توانسته‌ایم هر فشار بیرونی جدی برای مهار هزینه را از خود دفع کنیم و از مجموعه محدود استدلال‌های قانع‌کننده خود استفاده کنیم. ما مکررا و با موفقیت به دانشجویان و گروه‌های بیرون از دانشگاه گوشزد کرده‌ایم که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در مقایسه با کسانی که مدارک دانشگاهی ندارند درآمد بسیار بیشتری در طول عمر خود بدست می‌آورند.

بنابراین آنها باید به شهریه و هزینه‌های خود به عنوان یک سرمایه‌گذاری و نه هزینه نگاه کنند. حفظ کیفیت هزینه دارد و این افزایش‌های سالانه فقط به معنای حفظ اگر نه ارتقای ارزش تجربه تحصیلی کامل هستند. اوج چنین استدلال‌هایی احتمالا گندکاری‌تر از موارد ادعایی در سایر فعالیت‌های اقتصادی نیست، اما عجیب است که جماعت دانشگاهی این قدر زیاد به تبلیغات تجاری چنگ می‌زنند، در عین حال که می‌خواهند نشان دهند چقدر از چنین سوءاستفاده‌گری‌هایی مبرا هستند. استدلال حفظ کیفیت طی چند دهه گذشته بسیار موفقیت آمیز بوده است، اما با توجه به نااطمینانی‌ها از وجود یک رکود طولانی اقتصادی، موفقیت آن قابل دوام نیست.

واقعیت اقتصادی احیانا نشانه‌هایی در خود دارد که عاقبت چه چیزی انتظار دانشکده‌ها و رییسانی را می‌کشد که همچنان در برابر کنترل هزینه‌های عملیاتی از طریق استفاده کارآتر و اثربخش‌تر منابع کمیاب مقاومت می‌ورزند. شرکت‌ها و مدیران هر چند مدت یک‌بار با تحکم، قانون آهنین مسوولیت را یادآوری می‌کنند، اینکه شخصیت‌های حقوقی که از قدرت‌شان به شیوه مسوولیت اجتماعی استفاده نکنند زیان خواهند دید. من خوش‌بین نیستم که مقاومت ما پایان خواهد یافت قبل از اینکه واکنش‌های مردمی به تسریع در تصویب قوانینی بینجامد که ما را مجبور به تغییر مقتضی و فراتر از آن کند. چند سال قبل آموزش عالی توانست جلوی تهدید یکی از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا برای تصویب قانون کنترل شهریه‌ها در آموزش عالی را بگیرد. اگر قانون «هیچ بچه‌ای نباید بی‌سواد بماند» را به عنوان الگویی برای اصلاحات آموزش عالی در نظر بگیریم، پس ما باید نگرانی‌هایی بیش از حفظ سنت‌ها و سبک زندگی دانشگاهیان داشته باشیم.

ویلیام پاتریک لئونارد، دکتری خود را از دانشگاه پیتزبورگ، ام بی‌ای از دانشگاه لویولا در شیکاگو و کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه ایندیانا دریافت کرد. مهارت‌ها و تجربه‌های مدیریتی و اجرایی وی با مشارکت در دانشگاه کارنگی-ملون، برنامه مدیریت دانشکده، بخش آزمون آموزشی، برنامه ارزیابی نهادی، باشگاه نوآوری، موسسه رهبری اجرایی و شورای برنامه ماموریت دانشکده‌های مستقل تقویت شده است. او معاون سردبیر نشریه کتابخانه تجاری بوده است و برای نشریات تخصصی مختلف دانشگاهی مقاله نوشته است. او رییس چندین موسسه آموزش عالی خصوصی و دولتی بوده است. در مارس ۲۰۰۹ مدیر اداره دانشجویی و پرسنل دانشگاهی بود و اکنون رییس مدرسه بازرگانی بین‌المللی سالبریج در شهر داوجون کره جنوبی است.

ویلیام پاتریک لئونارد

مترجم: جعفر خیرخواهان

منبع: اکونومیک ژورنال واچ