شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شناسایی اولین لشکرسپاه


شناسایی اولین لشکرسپاه

روز جمعه بیست و یکم اسفند از دوکوهه عازم منطقه ای موسوم به »کمپ بلتا« شدیم این منطقه تا آن روز در اختیار برادران تیپ ۷ ولی عصر عج سپاه دزفول قرار داشت با ورود نیروهای تیپ ما به آنجا, بچه های تیپ ۷ کمپ را به ما تحویل دادند و از همان لحظه, خط پدافندی بلتا که منطقه ی عمل تیپ ۲۷ در عملیات آتی بود, در اختیار ما قرار گرفت

محسن حسن؛ فرمانده گروهان سوّم گردان حبیب بن مظاهر می گوید:

... سوار بر اتوبوس ها، از دوکوهه به سمت منطقه عازم شدیم. وقتی از «جسر نادری» یا همان پل کرخه گذشتیم، دیگر در برد توپ های ارتش عراق قرار گرفته بودیم. چند گلوله ی توپ در نزدیکی اتوبوس ما به زمین اصابت کرد و با انفجار آنها، انبوهی از دود و گرد و خاک به هوا بلند شد. راننده ی اتوبوس، به محض مشاهده ی این صحنه، سریع فرمان را چرخاند تا اتوبوس را سر و ته کند و به قول معروف به شماره سه، به مبدأ حرکت برگردد!

بلافاصله یکی از برادرها از ته اتوبوس بلند شد، جلو رفت و صورت راننده را بوسید و به او گفت: حاج آقا، اینجا اصلاً در تیررس دشمن نیست. این یک گلوله هم اتفاقی نزدیک ما به زمین خورده... بی خیال، بگاز برویم! خلاصه کلّی آسمان و ریسمان به هم بافت و هزار جور زبان ریخت تا سرانجام راننده ی اتوبوس ما ترسش ریخت و ما را به مقر بلتا برد.

عبّاس برقی، از مسؤولین واحد ادوات تیپ ۲۷ درباره موقعیت و وضعیت منطقه ی پدافندی بلتا در آن ایام می گوید:

... روز جمعه بیست و یکم اسفند از دوکوهه عازم منطقه ای موسوم به »کمپ بلتا« شدیم. این منطقه تا آن روز در اختیار برادران تیپ ۷ ولی عصر(عج) سپاه دزفول قرار داشت. با ورود نیروهای تیپ ما به آنجا، بچه های تیپ ۷ کمپ را به ما تحویل دادند و از همان لحظه، خط پدافندی بلتا که منطقه ی عمل تیپ ۲۷ در عملیات آتی بود، در اختیار ما قرار گرفت.

از جهت موقعیت جغرافیایی، وضعیت کمپ بلتا از این قرار بود که وقتی از سمت پل کرخه به طرف دهلران می رفتیم، در سمت راست جاده ی آسفالت اندیمشک - دهلران، جاده منشعب می شد و ما از شیار واقع در پشت محلی که بعدها مقر معروف لشکر ۲۷ موسوم به «اردوگاه کرخه» در آنجا احداث شد، به طرف کمپ بلتا می رفتیم. البته کمپ بلتا از آن طرف هم جاده ای به سمت دهلران داشت؛ منتها چون آن جاده خراب بود و پل ها را هم آب برده بود، ما بیشتر از همین مسیر پل کرخه تردد می کردیم.

از مجموع نه گردان تیپ ۲۷، شش گردان یعنی بلال، عمّار، مالک، حبیب، حمزه و سلمان در محور بلتا استقرار یافتند و سه گردان دیگر یعنی مسلم، ابوذر و انصار در محور شاوریه مستقر شدند.

محمود مرادی جانشین فرماندهی گردان انصارالرسول(ص) درباره ی استقرار نیروها در محور شاوریه چنین می گوید:

...گردان ما در منطقه ی شاوریه چادر زد و همان جا مستقر شد. به دستور حاج احمد، تمام تشکیلات تیپ، حتی رده های ستادی آن مثل کارگزینی، پرسنلی و ... هم از دوکوهه به جلو منتقل شدند. به این ترتیب، ارتباط عناصر تیپ با یکدیگر بیشتر و فعال تر شد. طی چندین جلسه، مسؤولین گردان ها، گروهان ها و دسته ها، ضمن معارفه و انتقال تجارب به همدیگر، توانستند ارتباط خوبی باهم برقرار کنند. از طرف دیگر، این جابه جایی نیروها از دوکوهه به جلو باعث شد که بچه ها با مناطقی که می بایست در زمان عملیات در آنجا وارد عمل شوند، از نزدیک به خوبی آشنا بشوند. مقر تاکتیکی تیپ که در زمان عملیات، «قرارگاه تاکتیکی جبهه ی نصر» نامیده شد و مسؤولیت آن را حاج احمد به عهده گرفت، با خط مقدم فاصله ی چندانی نداشت و سنگر آن روی ارتفاع ۳۵۰ شاوریه و بالای چادرهای گردان انصارالرسول احداث شده بود. روی قله ی بزرگ ۳۵۰، یک سنگر هفت - هشت متری احداث کرده بودند که کل تجهیزات مخابراتی و تشکیلات فرماندهی تیپ ۲۷ محمّد رسول الله(ص)، خود حاج احمد، حاج محمود شهبازی و حاج همّت، به همراه رابط ها و مسؤولین ستادی تیپ در آنجا حضور داشتند.

مسؤولین گردان های حبیب، سلمان و حمزه نیز که به صلاحدید متوسّلیان برای شناسایی ارتفاعات علی گره زد، زودتر از گردان های دیگر به منطقه بلتا رفته بودند، کارشان تقریباً خاتمه یافته بود و از همین رو گزارش تکمیلی مأموریت شناسایی ارتفاعات علی گره زد را به فرمانده تیپ ۲۷ ارایه کردند. نصرت الله قریب، جانشین وقت گردان حمزه در این باره می گوید:

... حدود بیست شبانه روز برای شناسایی منطقه ی علی گره زد در محور بلتا ماندگار شده بودیم و دیگر شناسایی خودمان را تمام شده تلقی می کردیم. خط پدافندی بلتا، منطقه ای بود که به راحتی می شد با بهره گیری از شیارها و دامنه ی تپه ماهورهای آن، به خط سپاه چهارم عراق در آنجا نفوذ کرد. شناسایی های ما هم در حد عالی صورت گرفته بود. در خاتمه ی مأموریت شناسایی، ما نتیجه ی کارمان را به حاج احمد گزارش دادیم. ایشان از پیشرفت کار شناسایی علی گره زد بسیار راضی به نظر می رسید.

در همین ایام، خبر تشکیل نخستین لشکر نیروی زمینی سپاه رسماً اعلام شد و تیپ ۲۷ محمّد رسول الله(ص) نیز تحت امر این لشکر قرار گرفت. به گفته ی محمود مرادی:

... در آستانه ی عملیات بزرگ ایران در شمال خوزستان بود که خبردار شدیم اوّلین لشکر سپاه به نام »لشکر ۵ نصر« با استعداد دو تیپ مکانیزه شکل گرفته است:

▪ تیپ ۲۷ محمّد رسول الله(ص)

▪ تیپ ۷ ولی عصر(عج)

فرماندهی این لشکر را هم حسن باقری به عهده گرفت و به دستور ایشان، احمد متوسّلیان به عنوان فرمانده قرارگاه تاکتیکی لشکر پنجم نصر سپاه پاسداران، با حفظ سمت فرماندهی تیپ ۲۷ منصوب شد.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، همزمان با تشکیل لشکر ۵ نصر، سه لشکر رزمی دیگر را نیز برای ورود به عرصه ی نبرد «کربلا - ۲» ایجاد کرد. این یگان ها عبارت بودند از: لشکر ۳ فتح، لشکر ۷ فجر و لشکر ۱ قدس.

در آستانه ی آغاز عملیات، جهت هدایت هرچه بهتر نیروهای رزمنده، مقرر شد که واحدهای این لشکرها در قالب چهار قرارگاه (جبهه) به ترتیب ذیل سازماندهی شوند:

۱) جبهه ی قدس؛ حد شمال غربی منطقه ی عملیاتی کربلا - ۲. محورهای تحت پوشش این جبهه عبارت بودند از: منطقه ی عین خوش، دشت عبّاس، امامزاده عبّاس و جاده ی تدارکاتی دهلران.

۲) جبهه ی نصر؛ حد شمال شرقی منطقه ی عملیاتی کربلا - ۲. محورهای تحت پوشش این جبهه عبارت بودند از: ارتفاعات تپه چشمه، شاوریه، بلتای بالا و پایین، مواضع توپخانه ی سپاه چهارم ارتش عراق در پشت ارتفاعات علی گره زد و علی گریذد و سه راهی نادری.

۳) جبهه ی فجر؛ حد شرق منطقه ی عملیاتی کربلا - ۲. محورهای تحت پوشش این جبهه عبارت بودند از: ارتفاعات ابوصلیبی خات، دوسلک، سایت های ۴ و ۵ و ارتفاعات رادار.

۴ - جبهه ی فتح؛ حد جنوبی منطقه ی عملیاتی کربلا - ۲. محورهای تحت پوشش این جبهه عبارت بودند از: ارتفاعات و تنگه ی رقابیه، ارتفاعات میشداغ.

علت اساسی تشکیل این چهار جبهه، برنامه ریزی فرماندهی عالی جنگ برای درهم کوبیدن ضربتی موجودیت سپاه چهارم ارتش عراق در سرزمین های اشغالی شمال خوزستان و آزادسازی این اراضی بود.

برای بهره وری هرچه بیشتر از توان عملیاتی کلیه ی واحدهای رزمی سپاه و ارتش جمهوری اسلامی در عملیات عظیم آتی، از سوی قرارگاه کربلا - مرکز عملیات مشترک سپاه و ارتش - اعلام شد که در هریک از این چهار قرارگاه باید یک لشکر از نیروی زمینی سپاه با یک لشکر از نیروی زمینی ارتش ادغام و وارد عمل شوند. فی المثل در جبهه ی شمال شرقی موسوم به نصر، واحدهای تابع لشکر ۵ نصر سپاه با یگان های لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدا ارتش ادغام شدند. به منظور هدایت مؤثر عملیات در هریک از این جبهه ها، قرارگاه عملیاتی مستقلی تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا در نظر گرفته شده بود. مسؤولیت فرماندهی قرارگاه عملیاتی نصر را حسن باقری و سرهنگ حسین حسنی سعدی -فرمانده وقت لشکر ۲۱ حمزه ارتش جمهوری اسلامی - مشترکاً عهده دار شدند. به دلیل گستردگی و پیچیدگی ارتفاعات واقع در حد شمالی جبهه ی نصر، یعنی ارتفاعات تپه چشمه، جوفینه، بلتای بالا و پایین و شاوریه، براساس تدابیر متخذه از سوی فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا مقرر گردید که جهت تقویت هرچه بیشتر محورهای هجوم به مواضع دشمن در این جبهه، علاوه بر تیپ ۲ از لشکر ۲۱ حمزه، تیپ ۵۸ عملیاتی تکاور ذوالفقار نیز در قالب دو قرارگاه فرعی نصر ۲ (سه گردان تیپ ۲ لشکر ۲۱ و سه گردان تیپ ۲۷ سپاه) و نصر ۵ (۴ گردان تیپ ۵۸ با ۴ گردان تیپ ۲۷ سپاه) به صورت ادغامی سازماندهی و به کارگیری شوند.

بنا به دستور حسن باقری، فرماندهی تیپ ۲۷ محمّد رسول الله(ص) موظف شد که شماری از گردان های رزمی تحت امر خود را با گردان هایی از تیپ ۲ لشکر ۲۱ و تیپ ۵۸ تکاور ارتش ادغام کند.

به صلاحدید فرماندهی مشترک قرارگاه عملیاتی نصر، مسؤولیت فرماندهی عملیاتی تیپ های ادغامی سپاه و ارتش طی حمله ی بزرگ آتی در محورهای تپه چشمه، جوفینه، بلتای بالا و پایین در قالب قرارگاه فرعی نصر ۲ به احمد متوسّلیان و فرماندهی پشتیبانی آن نیز، به سرهنگ پیاده ستاد فرض الله شاهین راد، فرمانده تیپ ۲ از لشکر ۲۱ حمزه واگذار شد.

در مورد تیپ ۵۸ نیز همین وضعیت مصداق داشت. فرمانده تیپ ۲۷ محمّد رسول الله(ص)، در طی عملیات، مسؤولیت فرماندهی عملیاتی مجموعه ی ادغامی موسوم به قرارگاه فرعی نصر ۵ در ارتفاعات شاوریه -یعنی نقطه ی تلاقی حد غربی جبهه ی نصر با حد شرقی - جبهه ی قدس - را عهده دار بود و سرهنگ یعقوب علی یاری، فرمانده تیپ ۵۸ تکاور، به سمت فرماندهی پشتیبانی قرارگاه فرعی نصر ۵ در جریان عملیات منصوب شد.

دو روز پس از خاتمه ی نبرد فتح مبین، احمد متوسّلیان در مصاحبه راوی اعزامی دفتر سیاسی سپاه با وی، شرح مبسوطی درباره ی دلایل ادغام واحدهای سپاه و ارتش در جبهه ی نصر و ساز و کار آن ارایه داد:

... تقسیم بندی محورهای عملیات در منطقه ی محول شده به تیپ ما -در جبهه ی نصر - از این قرار بود که موظف شدیم با دو تیپ از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران کار کنیم؛ یعنی در منطقه ی غرب دزفول، نیروهای تیپ ما در یک قسمت می بایست با نیروهای تیپ ۵۸ تکاور ارتش ادغام می شدند و در بخشی دیگر از منطقه هم، گردان هایی از تیپ ما باید با گردان های تیپ ۲ لشکر ۲۱ حمزه ارتش ادغام می شدند.

وضعیت تقسیم وظایف فرماندهی در عملیات هم به این ترتیب بود که مسؤولیت فرماندهی در سطح پشتیبانی یعنی کاتیوشا، توپخانه، بهداری و ارکان اداری به عهده ی برادران ارتش بود؛ ولی فرماندهی عملیات و مسؤولیت مدیریت عملیاتی یگان های ادغامی در خط، با سپاه بود. آن دسته از واحدهای ارتش هم که با یگان های سپاه ادغام می شدند، تحت امر سپاه محسوب می شدند و با همین وضعیت در عملیات شرکت می کردند.۱

وضعیت فرماندهی در مورد گردان های ادغامی نیز بر همین منوال بود. یک سپاهی، فرماندهی عملیاتی گردان ادغامی را به عهده می گرفت و فرمانده گردان ادغامی ارتش در عملیات، مسؤولیت فرماندهی پشتیبانی یگان ادغامی را عهده دار می شد.

پانوشت :

۱- نوار مصاحبه، چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۶۱، قرارگاه تاکتیکی جبهه ی نصر در شاوریه، آرشیو نوار معاونت فرهنگی لشکر ۲۷.