دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
فتنه همزمان آمریکا علیه پاکستان و افغانستان
![فتنه همزمان آمریکا علیه پاکستان و افغانستان](/web/imgs/16/119/91wh31.jpeg)
۱۱ سال پیش ائتلاف آمریکا و ۳۵ کشور با ادعای مقابله با عاملان انفجارهای برجهای سازمان تجارت جهانی (برجهای دوقلو) در نیویورک حضور نظامی در افغانستان را آغاز کردند. آنها بر این ادعا بودند که محور سیاست آنها را مقابله با تروریسم و برقراری امنیت تشکیل میدهد.
اکنون ۱۰ سال از آن زمان میگذرد و کارنامه اشغالگران افغانستان نشان میدهد که آنها نهتنها ثبات و امنیت را برای عرصه بینالملل ایجاد نکردهاند، بلکه در داخل افغانستان نیز کارنامه مثبت نداشته و این کشور هر روز با چالشهای بیشتری همراه میشود. نکته قابل توجه در این تحولات رویکرد همزمان ناتو و آمریکا برای رسیدن به منافع خود در افغانستان و پاکستان است.
هرچند که آمریکا و ناتو بر این ادعایند که به دنبال بهبود مناسبات میان ۲ کشور هستند و حتی نشستهایی را نیز به صورت مستقیم و یا از طریق ترکیه برگزار کردهاند، اما روند تحولات نشانگر حقیقتی دیگر است و آن اینکه اشغالگران به دنبال اجرای فتنهای هماهنگ و موازی علیه ۲ کشور هستند که در قالب تنشهای موجود میان پاکستان و افغانستان پیگیری و اجرا میشود. سیاستی که در صورت ادامه یافتن تنشها میان دو کشور پیامدهای سنگینی برای طرفین و منطقه به همراه دارد.
● ریشههای تنش
کارنامه روابط اسلامآباد و کابل نشانگر ۲ دسته تنش در روابط آنهاست. بخشی از چالشها جنبه تاریخی داشته نظیر اختلافات طرفین در خطوط مرزی (خط دیورانه) که هریک دیگری را به عدم رعایت تمامیت ارضی دیگری متهم ساخته و خواستار پاسخگویی دیگری هستند، البته تنشهای منطقهای و مسائلی مانند طالبان و نیز حضور اشغالگران در افغانستان تاکنون مانع از تنش در میان طرفین در این حوزه شده است.
محور دیگر تنشهای دو کشور را فضای ناامنی موجود در آنها و نیز تحرکات اشغالگران در فضای تبلیغاتی تشکیل میدهد. افغانستان تاکید دارد که عدم رویکرد پاکستان به مقابله با تروریسم نظیر همراهی آن با «گروه حقانی» ناامنی در افغانستان را به همراه داشته است. در مقابل اسلامآباد نیز عدم کنترل مرزها از سوی افغانها و حضور اشغالگران در این کشور را عامل بیثباتی داخلی خود میداند. در این میان فضای تبلیغاتی غرب نیز که زمانی از افغانستان و گاهی از پاکستان حمایت میکند در کنار حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به خاک پاکستان، بر دامنه این تنشها افزوده است.
مجموع این تحولات موجب شده تا جنگ لفظی میان دوکشور بالا گرفته به گونهای که افغانها حتی ترور برهانالدین ربانی، رئیس شورای عالی صلح افغانستان را نیز به عهده پاکستان دانسته و به بازنگری در روابط میان دوکشور تاکید کرده است.
● اهداف غرب از بحرانسازی
هرچند که اختلاف میان دو کشور امری طبیعی مینماید که در چارچوب مذاکره قابل حل است، اما مواضع غربیها نشان میدهد که آنها به دنبال حل این اختلافها نبوده و بر تشدید آنها تاکید دارند.
مواضع هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، مایک مولن رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا، مقامات اروپایی و فرماندهان نظامی حاضر در افغانستان مبنی بر افزایش فشارها بر پاکستان برای مقابله با تروریسم و معرفی آن به عنوان عامل ناآرامیهای افغانستان نشانگر اراده غرب برای بحرانسازی بیشتر در روابط این کشورهاست. بهرغم آن که ادعای آنها حمایت از افغانستان به عنوان شریک راهبردی است، اما این رویکرد میتواند اهداف پنهان را در پیش داشته باشد از جمله:
۱) در قبال افغانستان: اشغالگران بویژه آمریکا به دنبال توجیه ادامه حضور در افغانستان و حتی امضای توافقنامه استراتژیک با این کشور هستند توافقنامهای که آمریکا و انگلیس به واسطه آن میتوانند با داشتن اختیارات گسترده و سلطه بر ارتش و حتی حق دخالت در سیاست، حضورشان در افغانستان را محقق سازند.
در همین حال فضای تنش میان اسلامآباد و کابل موجب میشود که آنها از حالت اشغالگری به همپیمانی برای مقابله با تهدیدات امنیتی علیه افغانستان تغییر کنند. غرب میداند که استفاده از واژه مبارزه با تروریسم پس از ۱۰ سال به منزله شکست آنها در برابر افکار عمومی است، لذا برآنند تا واژهای جدید را برای ادامه اشغالگری خود بیابند.
در این چارچوب آنها قرار داشتن در کنار مردم افغانستان برای حمایت از آنها در برابر شاخههای بر جای مانده از تروریسم پس از حذف بنلادن و نیز تهدیدات پاکستان را در پیش گرفتهاند. به عبارت دیگر آنها اکنون ادعای امنیت بینالملل را به امنیت افغانستان تقلیل دادهاند تا رضایت مردم این کشور و افکار عمومی جهان را برای حضور بلندمدت در این کشور جلب نمایند.
این سیاست در حالی پیگیری میشود که محور ادعایی آنها را مقابله با تهدیدات پاکستان تشکیل میدهد که به ادعای غرب از تروریسم حمایت و عامل ناامنی و بحران در افغانستان است. این رویکرد در حالی صورت میگیرد که حملات نیروهای اشغالگر نهتنها مردم پاکستان بلکه مردم افغانستان را نیز تهدید میکند و روزانه دهها نفر را به کام مرگ میبرد.
۲) در قبال پاکستان: رویکرد دیگر غرب را در قبال پاکستان میتوان مشاهده کرد. غرب میداند که برای رسیدن به اهداف منطقهای خود و حتی تامین امنیت نیروهایش در افغانستان نیازمند همکاری پاکستان است. غرب در حالی این سیاست را پیگیری میکند که خواستار امتیازدهی به این کشور است. غرب از یک سو به دنبال حمایتهای سیاسی و نظامی پاکستان از اهداف خویش است و از سوی دیگر حضور نظامی و اطلاعاتی در این کشور را ضروری میداند.
بهرغم تمام این خواستهها که بعضا با ادعای حمایت مالی و نظامی نیز همراه بود، پاکستان به دلیل مغایرت با اهداف منطقهای و سیاست داخلی خود با این طرحها چندان همسو نبوده و بعضا به مقابله با آمریکا پرداخته است. نمود عینی این امر را در پرونده کارمندان سفارت آمریکا و اخراج برخی اعضای سازمان سیا از پاکستان میتوان مشاهده کرد.
در این میان غرب که در حال حاضر نمیخواهد مستقیم وارد تقابل با پاکستان شود ایجاد تنش میان پاکستان و افغانستان را در اولویت قرار داده است. تاکید بر نقش شبکه حقانی در ناآرامیهای افغانستان و نیز عدم همراهی پاکستان با اصل مقابله با تروریسم ابزاری شده برای غرب تا از فضای غبارآلود روابط ۲ کشور برای رسیدن به اهداف خود بهرهبرداری کند.
به عبارت دیگر حمایت غرب از مواضع افغانستان در برابر پاکستان نه به دلیل همنوایی و همسویی با کابل بلکه برای رسیدن به منافع خویش است که در لوای این تحرکات اجرا میشود.
در این میان غرب تلاش دارد تا در لوای این بازی دوجانبه، منافع خویش در هر دو کشور را تامین نماید در حالی که در نهایت طرفین را قربانی خواستههای خود میکند. نکته مهم در این سیاستها رویکرد غرب به مذاکره با طالبان و اعطای امتیازات به آنهاست. غرب تلاش دارد تا با رویکرد به طالبان دولتمردان پاکستان و افغانستان را تحت فشار قرار داده و از آنها برای خود امتیازاتی کسب نماید.
برخی ناظران سیاسی بر این عقیدهاند که در لوای تقابل ایجاد شده میان افغانستان و پاکستان، غرب با رویکرد به مذاکره با طالبان به دنبال تجزیه دو کشور و واگذاری بخشهایی از آن به طالبان است که برخی نام «طالبانستان» را بر آن نهادهاند. در شرایطی که افغانستان و پاکستان با چالش مواجه هستند فرصتی برای غرب ایجاد میگردد تا در سایه این انحراف، به مذاکره با طالبان پرداخته و آنها را با اهداف خود برای نابود سازی تمامیت ارضی دو کشور همسو سازند.
● نتیجهگیری
در جمعبندی کلی از تحولات جاری میان افغانستان و پاکستان میتوان گفت که دو کشور بیش از آن که درگیر اختلافات دوجانبه باشند، گرفتار فتنهانگیزیهای غرب شدهاند که تلاش دارد در لوای بحرانسازی در این کشورها، منافع خود در آنها و منطقه را تامین نماید.
مسلما غرب به دنبال ثبات در روابط دو کشور نیست، زیرا برقراری ثبات و امنیت به منزله لزوم خروج اشغالگران از افغانستان است که مغایر با اهداف غرب است. بر این اساس ادامه تنش میان دو کشور در نهایت دستاوردی برای آنها به همراه نخواهد داشت و تنها راهکار آنها برای پایان چالشها و نیز مقابله با فتنه غرب رویکرد به مذاکره و پایاندادن مسالمتآمیز به اختلافهاست، چرا که استمرار روند کنونی فقط تامینکننده منافع غرب و قربانی شدن دو کشور خواهد بود. امری که نهتنها این کشورها بلکه انسجام و امنیت منطقه را تهدید میکند که همگرایی منطقهای بویژه تلاش منطقهای برای حل چالشهای دو کشور میتواند با این امر مقابله نماید.
قاسم غفوری
مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ایران پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 سعید جلیلی دولت چهاردهم رئیس جمهور انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ریاست جمهوری
سازمان هواشناسی آلودگی هوا قتل تهران کنکور شهرداری تهران سلامت آموزش و پرورش قوه قضاییه پلیس پلیس راهور محیط زیست
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو خودرو بانک مرکزی بازار خودرو بورس واردات خودرو قیمت سکه دلار حقوق بازنشستگان بازار سرمایه
عاشورا برد پیت تلویزیون کتاب سینما امام حسین (ع) سینمای ایران رسانه ملی دفاع مقدس سریال تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ باتری ربات
رژیم صهیونیستی غزه فرانسه فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا انگلیس چین جو بایدن حزب الله لبنان دونالد ترامپ
فوتبال پرسپولیس استقلال یورو 2024 باشگاه پرسپولیس لیگ برتر خوان کارلوس گاریدو نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ برتر ایران علیرضا بیرانوند تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا
هوش مصنوعی ناسا مریخ سامسونگ شیائومی گوگل
سیروز کبدی رژیم غذایی سرطان کودک ویتامین عشق گرمازدگی آلزایمر تب دانگ کاهش وزن