جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سیمرغ فجر, سی ساله شد


سیمرغ فجر, سی ساله شد

کوتاه و مختصر از ۴۵ فیلم جشنواره سی ام فجر

کار سی امین جشنواره فیلم فجر نیز به پایان رسید و سیمرغ های تازه ای را برای سینمای ما به ارمغان آورد; سیمرغ هایی که برای برخی از بازیگران، خیلی دیر از راه رسیدند و برای برخی دیگر; نوید بخش مسیرهای تازه ای شدند. آیین اختتامیه سی امین جشنواره فیلم فجر" شامگاه ۲۳ بهمن ماه در تالار وحدت و در حضور برگزارکنندگان و هنرمندان در شرایطی برپا شد که ازدحام مدعوین و ممانعت از ورود آنها توسط مسوولان سالن" اعتراض برخی را برانگیخت و یکی از مدعوین در سالن; از دبیر جشنواره خواست تا جوابگوی وضعیت پیش آمده باشد.

این مراسم از ساعت ۴۰:۱۸ دقیقه و با قرائت کلام الله مجید آغاز شد. سپس فیلمی از ساخته های شهید مرتضی آوینی با نام «بادامی برای خدا» روی پرده رفت که حکایت پیرزنی بود که کیسه ای بادام برای رزمندگان در جنگ تحمیلی تحفه می فرستد. در ادامه; خزاعی دبیر جشنواره در جایگاه حاضر شد و تحت تاثیر تصاویر پخش شده; از ارائه آمار کارهای صورت گرفته در جشنواره سی ام گذشت و خواسته های جانباز ۷۰ درصدی را که پیش از آن از وی خواسته بود تا به اهالی سینما جایگاه و خاستگاه های مردمی را دنبال کنند، روایت کرد. وی همچنین از معاونت سینمایی و همچنین وزیر ارشاد بابت اعتمادی که در سپردن دبیری جشنواره به او; به خرج داده اند، تشکر کرد. سخنران بعدی این مراسم; جواد شمقدری معاون سینمایی وزیر ارشاد و رییس سازمان تازه تاسیس سینمایی ایران بود. وی در جایگاه حاضر شد و ضمن تشکر از آقای پوستین دوست; مدیرعامل شرکت سایپا خودرو بابت تقبل جوایز این مراسم که عبارت بود از خودروهای تیبا و پراید، گفت: با پایان یافتن دوران جشنواره; دوران اکران فیلم ها آغاز می شود که به اعتقاد من با مشکلاتی روبرو بوده و باید آسیب شناسی شود. وی افزود: پیشنهاد می دهم فیلم های برگزیده در جشنواره فجر; در تخصیص فرصت اکران در سینماها مورد توجه بیشتری قرار گیرند تا استقبال مردم از جشنواره فجر، در طول سال نیز تسری پیدا کند. شمقدری درمورد وضعیت سینمای ایران توضیح داد: سینمای ما از تنوع زیادی در مضامین برخوردار است و حاصل رویکرد فیلمسازان مختلف است; اما نکته قابل توجه این است که تنوع موجود در اجتماع، به مراتب بیشتر از سینمای ماست. وی با اشاره به این مطلب که به برخی از رویکرداها از سوی فیلمسازان انتقاداتی وارد است; اضافه کرد: هر نقدی که از سر دلسوزی باشد; مفید است. اما آنچه بیشتراز همه قابل نقد است، نادیده گرفتن در صد فراوانی گفتمان های اجتماعی در سینمای ایران است. به عنوان مثال; همین حادثه ۲۲ بهمن که روزگذشته شاهد شکوه برگزاری آن بودیم; چرا سهمی از سینمای ما ندارد؟ معاون سینمایی وزیر اعلام کرد: ما نمی خواهیم در سینمای ایران تک صدایی رواج پیدا کند اما به راستی صدای مردم; انقلاب اسلامی و ۳۳ سال پایداری مردم ایران در سینمای ما کجاست؟ به اعتقاد من منتقدان و گزارش نویس ها باید راه کارهایی برای این معضل نیز بیاندیشند تا حرکت انقلاب و فعالیت های نظام ما; در سینما جدی تر گرفته شود و این امر نیازمند یک مجاهدت است. وی درمورد فیلم هایی که با رویکرد معاونت سینمایی تطابق نداشته، گفت: مرثیه سرایی برای فیلم هایی که ما با رویکرد آنها مخالفیم، مشکلی را حل نمی کند; امسال برخی از فیلم ها حدود اخلاقی را رعایت نکرده بودند و من از مسوولان صدور پروانه نمایش خواهم خواست تا با سازندگان این فیلم ها صحبت کنند و آنها را به اصلاح هدایت کنند. در بخش بعدی; مهناز افشار پس از دریافت دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن در بخش نگاه نو، پشت تریبون رفت و ضمن تشکر از پیمان معادی برای زحماتی که برای ساخت فیلم «برف روی کاج ها» متحمل شد، گفت: آرزوی من به عنوان یک عضو کوچک از خانواده سینما; این است که اگر بینش و نگاه مان با یکدیگر متفاوت است، با احترام; درکنار هم باشیم و درها را به روی هم نبندیم. ارزش و شان سینما بالاتر از آن است که حرف های منفی راجع به عقاید و رویکردهای متفاوت در سینما زد.

ناصر گیتی جاه نیز پس از دریافت لوح تقدیر به عنوان بهترین بازیگر مرد در بخش نگاه نو; برای بازی در فیلم «خوابم می آد» با حالتی کنایه آمیز از توجهی که پس از ۶۰ سال به دوران وی شده است; قدردانی کرد. سعید راد نیز پس از دریافت دیپلم افتخار در همین بخش گفت: من بار دیگر آمده ام تا دوباره کار در سینمای ایران را به طور جدی آغاز کنم. رضا عطاران نیز به عنوان بهترین کارگردان در بخش نگاه نو; جایزه سیمرغ بلورین را از آن خود کرده بود، اظهار داشت: دوست داشتم فیلم «بی خود و بی جهت» مورد توجه هیات های داوری این جشنواره قرار بگیرد که نگرفت! سپس; سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد در جایگاه حاضر شد و با مخاطب قرار دادن سینما، اظهار داشت: هنر که ذاتش زیبایی ست; نیازمند خودآرایی ست و سینمای ما با خودآرایی خود، تمام هنرها دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد. وی ادامه داد: سینما; سینماست! گرچه با موسیقی سر و کار دارد، اما کنسرت نیست! گرچه با مد و لباس سر و کار دارد; اما سالن آرایش نیست! گرچه با نقاشی آشناست اما گالری نیست! باید گفت سینما، سینماست! سپس; اکبر عبدی به عنوان بهترین بازیگر مرد مکمل روی صحنه فراخوانده شد و پس از دریافت جایز در جایگاه حاضر شده و گفت: به نظر من; جایزه گرفتن برای من در این سن و سال کمی دیر شده و حکم زنگوله پای تابوت را برای من دارد! من اگر قرار بود جایزه بگیرم، باید برای بازی در فیلم «ای ایران» با کارگردانی فهیم ترین کارگردان ایران، یعنی ناصر تقوایی جایزه می گرفتم که برای بازی در آن; پس از دو سال تنها ۱۹۵ هزارتومان دستمزد گرفتم و امیدم برای ورود این فیلم به بخش مسابقه جشنواره فجر; ناامید شد; یا برای فیلم «آدم برفی» و یا حتی «هنر پیشه»! عبدی ضمن تقدیر از علی حاتمی و جمشید مشایخی و ابراز دین نسبت به عبداله اسکندری; از جراتی که رضا عطاران برای ساخت فیلم «خوابم می آد» به خرج داد، تشکر کرد و گفت: تهیه کننده از همان ابتدا با حضور من در نقش یک پیرزن مشکل داشت و می گفت: «.. دومیلیون می دهیم و نقش را به یک پیرزن می سپاریم.» وی با قدردانی از مادرش، خاطرنشان کرد: من مدیون مادرم هستم که زمانی ۳ تا از النگوهایش را فروخت و من را در کلاس تئاتر ثبت نام کرد. من سیمرغ هایم را از مردم کوچه و بازار; هنگامی که به من لبخند می زنند; می گیرم. در ادامه هنگامه قاضیانی; برگزیده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در سی امین جشنواره فجر، پس از دریافت جایزه از اعتماد داوران جهت مسیری که وی در حال پیمودن دارد تشکر کرد و گفت: فکر می کنم بازهم انتظار نداشتید که این جایزه نصیب من شود. وی در ادامه از حضور بازیگران زن معتبری سینمای ایران در صف نامزدهای بهترین بازیگر زن این دوره از جشنواره فجر یاد کرد و رقابت در این بخش را عجیب دانست. از بخش های قابل توجه دیگر از آیین اختتامیه جشنواره فجر، اهدای سیمرغ بلورین به بهترین فیلم از نگاه تماشاگران; یعنی «برف روی کاج ها» ساخته پیمان معادی و با تهیه کنندگی سیدجمال ساداتیان بود. ساداتیان بعد از دریافت سیمرغ بلورین; در جایگاه حاضر شد و گفت: بدون شک، این جایزه به یک کار گروهی تعلق یافته است; خصوصا پیمان معادی نقش بسیار زیادی در آن داشته است، بنابراین من این جایزه را به وی اهدا می کنم. در ادامه، پیمان معادی; بازیگری که چندی پیش اصغر فرهادی را در دریافت جایزه گلدن گلوب همراهی کرده بود; درحالیکه ازسوی حضار غرق در تشویق بود; گفت: این همان روزی ست که من به خاطرش به سینما پا گذاشتم! من وارد سینما شدم و در سینما خواهم ماند. وی همچنین جای دوست خود; یعنی اصغر فرهادی را در این مراسم خالی کرد. در ادامه برندگان سیمرغ بلورین سی امین دوره جشنواره فیلم فجر مشخص شدند. جایزه ویزه هیات داوان به داریوش مهرجویی برای فیلم نارنجی پوش تعلق گرفت و بهترین فیلم فقط دو دیپلم افتخار برای سعید سعدی روزهای زندگی و رضا رخشانی ضدگلوله به دنبال داشت. برگزیدگان سی امین دروه جشنواره فیلم فجر به شرح زیر معرفی شدند:

▪ بهترین فیلمنامه:

سیمرغ بلورین به مصطفی کیایی فلم ضد گلوله

▪ بهترین موسیقی:

دیپلم افتخار ناصر چشم آذر گشت ارشاد

سیمرغ بلورین حسین علیزاده ملکه

▪ بهترین کارگردانی:

پرویز شیخ طادی روزهای زندگی سیمرغ بلورین

▪ بهترین فیلم:

دیپلم افتخار سعید سعدی روزهای زندگی

رضا رخشانی ضد گلوله دیپلم افتخار

▪ بهترین بازیگر زن:

دیپلم افتخار بهناز جعفری تلفن همراه رئیس جمهور

سیمرغ بلورین هنگامه قاضیانی روزهای زندگی

▪ بازیگر نقش اول مرد:

فرهاد اصلانی برای مجموعه کارها سیمرغ بلورین

▪ بهترین بازیگر نقش مکمل زن:

سیمرغ بلورین یکتا ناصر یکی مخواهد باهات حرف بزنه سیمرغ بلورین

▪ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد:

سیمرغ بلورین اکبر عبدی برای خوابم می آد

▪ بهترین فیلمبرداری:

روزهای زندگی امیر کرمی سیمرغ بلورین

حسن پویا راه بهشت دیپلم افتخار

▪ بهترین تدوین:

هایده صفی یاری نارنجی پوش سیمرغ بلورین

▪ بهترین صدا برداری:

ساسان نخعی بوسیدن رو ماه سیمرغ بلورین

▪ بهترین صدا گذاری:

محمدرضا دلپاک خرس سیمرغ بلورین

روزهای زندگی فرامرز ابولصدق دیپلم افتخار

▪ بهترین طراحی صحنه و لباس:

ملکه عباس بلوندی سیمرغ بلورین

▪ بهترین چهره پردازی:

سیمرغ بلورین روزها زندگی عباس صالحی

▪ بهترین جلوه های ویژه میدانی:

محسن روزبهانی روزهای زندگی سیمرغ بلورین

▪ بهترین جلوه های ویژه بصری رایانه ای:

کامران سحر خیز امیر سحر خیز سید هادی اسلامی سلام بر فرشتگان سیمرغ بلورین

حسین ایزدی ملکه دیپلم افتخار

▪ جایزه ویزه هیات داوان:

داریوش مهرجویی نارنجی پوش

▪ بهترن فیلمنامه اقتباسی:

پله اخر علی مصفا.

جشنواره سی ام فیلم فجر اگرچه در اکثر ژانرها، فیلم های خوبی را در خود جای داده بود اما دو پیام خیلی جدی نیز برای ما داشت. اول اینکه کارگردانی ها در این دوره از طراز بالا و قابل قبولی برخوردار بود کما اینکه ما این روند روبه جلو را در فیلم های کارگردانان اول نیز شاهد بودیم و پیام دوم هم به ضعف شدید فیلمنامه مربوط می شود; فیلمنامه هایی که علنا نمی توانند نقاط ضعف عدیده خود را پوشش دهند. این ضعف به میزانی چشمگیر بود که خود را در کارهای کارگردانان بزرگ و صاحب سبک این دوره نیز نشان می داد.

با این حال نگاهی نقدگونه و کوتاه به ۴۵ فیلم حاضر در جشنواره امسال نمی تواند خالی از لطف باشد.

● سلام بر فرشتگان

درجه ارزشگذاری:دایره سیاه

فیلم می توانست با بهره گیری از طرحی بسیط، دیدنی تر باشد اما متاسفانه ایده ابتدایی، خیلی قوی تر از طرح داستان است.از میانه فیلم فضای داستان به سمتی می رود که لزوم دیده شدن آن فضاها چندان احساس نمی شود. با این وجود، فیلم از جلوه های ویژه جدید و قابل تاملی برخوردار است که به لحاظ نوشتاری تاکنون در سینمای ایران دیده نشده است.

● تلفن همراه آقای رییس جمهور

درجه ارزشگذاری: یک ستاره

برخلاف تمام حرف هایی که درباره این فیلم، قبل از جشنواره زده می شد، تلفن همراه آقای رئیس جمهور اصلا اثری سیاسی نبود.داستان فیلم اما دوست داشتنی است.یک سکانس خیلی خیلی بد در فیلم وجود داشت و آن هم سکانسی است که رئیس جمهور با قربانعلی تلفنی حرف می زد.این سکانس چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ نوشتاری حتی نمتواند در قالب کمدی هم جای بگیرد چه برسد به ملودرام.

● یک سطر واقعیت

درجه ارزشگذاری:نیم ستاره

یعنی سردبیر یک نشریه فرهنگی ورشکسته را باید تا این حد کودن نشان داد؟!داستان فیلم خطی است و کلی نقیصه های منطقی هم دارد. سوژه این فیلم از آن سوژه های تکراری ای است که اگر صد بار هم بخواهیم درباره آن فیلم بسازیم می توانیم صد روایت متفاوت از دل آن بیرون بکشیم.

● گشت ارشاد

درجه ارزشگذاری:یک و نیم ستاره

بالاخره سهیلی فیلمی که آرزویش را می کشید ساخت. صحنه های کمیک فیلم، خیلی خوب از آب در آمده، رابطه های کاراکترهای اصلی فیلم هم به خوبی جواب داده.اشکال فیلمنامه از آنجایی شروع می شود که فیلم، در یک سوم پایانی خود، مسیرش را بی دلیل عوض می کند و یک ملودرام آبکی را به مخاطبش تحویل می دهد.

● میگرن

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

برای تجربه اول،گام بزرگی برای کارگردانش به حساب میآید. فیلم اپیزودیک شجاعی فرد، نتوانسته همپای ساختار خوب، داستان منسجم و هدف داری را روایت کند. گرچه تلاش فیلم، از استخراج مفهومی واحد از همین اپیزودهای غیرمنفصل ستودنی است.

● گیرنده

درجه ارزشگذاری: دایره سیاه

فیلم نه داستان دارد و نه بازی شاخصی.کارگردانی فیلم(با توجه به نوع روایت آن که جاده ای است)بسیار خوب است.فیلم قرار نیست در ژانر کودک روایت شود اما اتفاقات عجیب فیلم ما را به سمت این شائبه رهنمون می سازد. نکته قابل تامل فیلم، بازی سعید راد، پس از این همه سال سخت گیری و وسواس است.

● من و زیبا

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

خیلی بیشتر از اینها از این فیلم انتظار داشتیم،هم از کارگردانش و هم از پرویز پرستویی. سوژه خوب فیلم قربانی ممیزی ها و البته فیلمنامه ای شد که هیچ تلاشی در جهت تحلیل دقیق تر داستان از خود نشان نداد.پرستویی در این فیلم نشان داد که همیشه هم خوب بازی نمی کند.

● خرس

درجه ارزشگذاری: یک ستاره

از آن دست فیلم هایی بود که تا قبل از شروع جشنواره کلی سرو صدا به راه انداخت اما بعد از اکران، هیچ خبری از آن سر و صداها نبود. سوژه تکراری،پایانبندی عجیب و دور از واقعیت به همراه دنیایی سوال بی جواب از فیلمی که کارگردان، آن را بهترین فیلم عمر سینمایی خود می داند، همه ما را انگشت به دهان گذاشته است.

● فیلادلفی

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

دریچه ای دیگر به چارچوب های سینمای مقاومت.پتانسیل داستان، قابلیت همراهی مخاطب تا پایان ماجرا را ندارد. این فیلم خط روایی خوبی دارد اما به دلیل نبود نقاط عطف داستانی، هیچ رغبتی را در مخاطب برای تماشا ایجاد نمی کند.با این همه، "فیلادلفی" فراتر از انتظار ما ظاهر شد.

● دوباره با هم

درجه ارزشگذاری: دایره سیاه

می خواهم به "دوباره با هم" عنوان تله فیلم بدهم اما می بینم این عنوان برای این فیلم خیلی بزرگ است. می خواهم بگویم فیلم فارسی اما این عنوان هم برای این فیلم ارفاق بزرگی محسوب می شود. غیرهنری بودن این فیم به قدری زیاد است که عوامل این فیلم در نشست پرسش و پاسخ، برای حضور در این فیلم از همه عذرخواهی کردند.

● بی خداحافظی

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

می خواست ژست روشنفکرانه ای به خود بگیرد و اقتباسی مستقیم باشد از "همشهری کین". اما نه ژست روشنفکرانه اش باورکردنی از آب درآمد و نه آن اقتباس،دوست داشتنی بود.فیلم حتی نتوانست به لطف حضور رضا صادقی و خواندن های او، لحظاتی مفرح را برای مخاطبانش برقرار نماید.

● ضد گلوله

درجه ارزشگذاری: یک و نیم ستاره

یک کمدی خوب.داستانی قوام یافته که تنها ایرادش این بود که جنس شوخی هایش را در لفاظی هایی زودگذر، خلاصه کرد و به یک کمدی موقعیت تبدیل نشد.با توجه به فضاهای فیلم اگر جنس کمدی، موقعیت بود، ما باید یک شاهکار بزرگ را تماشا می کردیم نه فیلمی که الان تنها درباره اش بنویسیم:فیلمی فراتر از انتظار ما.

● پذیرایی ساده

درجه ارزشگذاری: یک و نیم ستاره

فیلم با داستان عجیب و خونسرد خود فقط خواست یک اتفاق را نشان دهد آن هم بدون مطرح نمودن هیچ دلیلی.همه چیز در این فلم مبهم است و کارگردان هم در جواب می گوید می خواستم مبهم کار کنم.حالا با این قصد و نیت قبلی بگوییم فیلم خوب یا فیلم بد؟اما بازی ترانه علیدوستی در این فیلم،یک بازی جدید است.

● روییدن در باد

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

تقلیدی واضح از فیلم "باد در علفزار می پیچد" با این تفاوت که لوکیشن این فیلم،در ییلاق و قشلاق ایل قشقایی می گذرد و با توجه به سردی بیش از حد فضا،آن اشتیاق و حرارت کافی را برای مخاطب به وجود نمیآورد. همین دلیل سبب می شود تا فیلم را از زمره آثار خاص خارج بدانیم.

● شور شیرین

درجه ارزشگذاری:یک ستاره

اصلا فکرش را نمی کردیم که با چنین فیلم پرصلابتی مواجه باشیم.داستان پرکشش فیلم به همراه تعدد کاراکترهای کلیدی سبب شد تا در اثنای تماشای این فیلم اصلا گذر زمان را متوجه نشویم.کاش تمام آثار ژانر مقامت ما مانند "شور شیرین" جذاب و ساختارگرا ساخته می شدند تا شاهد یک شکوفایی منجصر به فرد در این ژانر باشیم.

● زندگی خصوصی

درجه ارزشگذاری: یک و نیم ستاره

فیلمی که مخاطب به راحتی می تواند با آن ارتباط برقرار کند. سوژه فیلم قبلا امتحانش را پس داده و سازندگان با علم به این موضوع،چاشنی سیاست را هم به آن اضافه کردند تا دومین ساخته محمدحسین فرحبخش،یک سر و گردن بالاتر از آثار اخیر وی در مقام تهیه کننده باشد.

● بوسیدن روی ماه

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

متاسفانه همان گونه که فکرش را می کردیم، غرور "طلا و مس" و اقبال عمومی برای آن فیلم،دامن اسعدیان را گرفت تا وی این بار یکی از ضعیف ترین ساخته های خود را به جشنواره بیاورد. فارغ از تمام اقبال های این فیلم و کارگردانی خوبش، فیلم از بی داستانی عجیبی رنج می برد.معلوم نیست اسعدیان برای نشان دادن چه هدفی دست به ساختن این فیلم زده است.

● اکباتان

درجه ارزشگذاری: دایره سیاه

داستان فیلم برای ساخت یک فیلم کوتاه پانزده دقیقه ای مناسب بود اما هفتاد و پنج دقیقه دیگرش چه می شود؟ آب بندی در سکانس ها و نشان دادن حالت سکوت بازیگران به قدری در این فیلم تکرار می شود که در همان بیست دقیقه ابتدایی، اکثر تماشاگرانش را از سالن ها بیرون می فرستد.

● یه عاشقانه ساده

درجه ارزشگذاری: یک ستاره

باز هم عاشقانه ای از سامان مقدم با این تفاوت که در این فیلم خیلی ابتدایی به همه چیز نگاه می شود. فیلم برخلاف دیگر آثار مشابه، شروع و میانه ای خیلی ضعیف دارد اما پایانی رمانتیک و دوست داشتنی را برای خود رقم می زند.شاید این پایان،بهترین پایانی بود که می شد برای این فیلم در نظر گرفت.

● یکی می خواد باهات حرف بزنه

درجه ارزشگذاری: دو ستاره

شدیدا مورد توجه مخاطبان قرار گرفت;به نوعی تداعی کننده فیلم "اینجا بدون من" بود.در این فیلم ما برای نخستین بار یک بازی خوب از "آناهیتا نعمتی" می بینیم. تعلیق فیلم، درست و باورپذیر است و ملودرام، تصویر درستی از خود نشان می دهد. مطمئنا این اثر در اکران عمومی، موفقیت های قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. فیلم یک سکانس دیدنی فوق العاده دارد که برای یک لحظه شما را میخکوب می کند: سکانس تصادف سپیده را به یاد بیاورید.

● آمین خواهیم گفت

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

همان ادای فیلم خاص درآوردن های سامان سالور. داستان بی رمق فیلم حتی با وجود تعدد فضاهای پرداختی، باز هم نتوانست تاثیرگذار ظاهر شود.با توجه به سوژه جدید فیلم،هیچ ابتکاری در جهت بسط طرح صورت نگرفته بود تا "آمین خواهیم گفت" این گونه، ناکام بماند.

● چک

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

یک کمدی موقعیت از سوژه ای که در موردش بارها فیلم هایی مشابه ساخته شده بود اما اشکال فیلم از سوژه اش نیست بلکه از نبود آن فضای گرمی است که در کلیت اثر، ما را آزار می دهد."چک" با وجود تعدد کاراکترهای متفاوت، نمی تواند روابط پنج کاراکتر اصلی فیلم را خوب از آب درآورد.سردی تمام فیلم،به پایانبندی هم سرایت می کند تا مخاطب،با نارضایتی سالن را ترک کند.

● پنهان

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

اصلا یک فیلم مفهومی نیست."پنهان" اثری است که نمی تواند حرفش را مستقیم و روراست بیان کند و یک مفهوم ساده را با زبانی ثقیل به مخاطبی عرضه می کند که این روزها به دیدن فیلم های ساده اما عمیق توجه بیشتری نشان می دهد تا فیلم های عمیق اما ساده.

● پل چوبی

درجه ارزشگذاری:یک ستاره

یک شروع طوفانی دارد اما همه چیز به ناگهان در محاق فرو می رود. کاراکترهای کلیدی به ناگهان کم می شوند و شخصیت مهندس فیلم (رادان) هم آن کشش را ندارد که به عنوان قهرمان،جور شخصیت های حذف شده فیلم را بکشد. در میانه فیلم نیز همه چیز به یکباره عوض می شود و شخصیت پردازی ها به کلی دچار تحول می گردد; تحولی که فقط سوالاتی را به وجود می آورد که فیلم هیچ پاسخی برای آنها ندارد.

● دزدان خیابان جردن

درجه ارزشگذاری: دایره سیاه

بازگشت فیلم های سخیفی که خود را کمدی می دانند. واقعا باید به کارگردان این فیلم آفرین گفت که توانسته از هیچ و پوچ، فیلمی مشمئزکننده بسازد. به جز کارگردان، باید به تماشاگرانی که بتوانند بیشتر از بیست دقیقه از فیلم را ببینند هم یک جایزه بزرگ داد.

● من همسرش هستم

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

به عنوان تجربه اول از کارگردان هدایت فیلم، انتظار خیلی خیلی بیشتری می رفت. ملودرام فیلم، رگه های ضعیفی دارد و نمی تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. دنیای کاراکتر مرد فیلم (مصطفی زمانی) عام و امروزی اما دنیای کاراکتر زن (نیکی کریمی) شاعرانه ای غیرقابل باور است که بسیاری از حالات اخلاقی او برای انسان هزاره سوم مابه ازای خارجی ندارد.

● زندگی خصوصی آقا و خانم میم

درجه ارزشگذاری: دایره سیاه

داستان فیلم تنها یک نوول است که بی دلیل آن را تا دقیقه هشتاد کش می دهند. دیتان می خواهد روند تدریجی مشکوک شدن یک مرد به همرش را نشان دهد که با نشانی هایی که فیلم به ما می دهد این روند نه واضح است نه اینکه تعلیق دارد.بازی ابراهیم حاتمی کیا در این فیلم با وجود تمام شیطنت هایی که از خود نشان می دهد برای ما باورپذیر نمی نمایاند.

● ملکه

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

تا پیش از اکران، سروصدای زیادی به راه انداخت اما داشته هایش به اندازه این همه غوغا نبود.فیلم داستان خوبی دارد اما این داستان خوب با حشوهای فراوانی همراه است که حوصله مخاطب خود را سر می برد.تصویربرداری و کارگردانی ملکه به همراه بازیگری فیلم از جمله نکات حائز اهمیت اثر به شمار می رود.

● قلاده های طلا

درجه ارزشگذاری: یک و نیم ستاره

بی شک سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران.فیلم خوش ساخت ابوالقاسم طالبی با بهره گیری از سوژه ای تازه و البته غیرمشابه با نمونه های خارجی، هم به لحاظ بصری دوست داشتنی است و هم به لحاظ کارکردهای تکنیکی و اجرایی. به جز کارگردانی و بازیگری، فیلم در تصویربردای و مخصوصا موسیقی خود می تواند ادعای زیادی داشته باشد.

● بی تابی بیتا

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

داستان سطحی فیلم قدرت هرگونه مانور عمقی را از آن گرفته است.فیلم، تنها یک روایت خیلی ساده دارد و اتفاقاتی که نمی توانند ذهن مخاطب را چندان حساب شده درگیر نمایند.سردی خاصی بر کلیت فضای فیلم حاکم است که اجازه نمی دهد همین روابط ساده نیز خود را نشان دهد.بازی بهداد در این فیلم خیلی کمرنگ و بی استفاده است.

● برف روی کاج ها

درجه ارزشگذاری: دو ستاره

انگار کارگردان قرار بود با نیت روشنفکری این فیلم را بسازد اما نتوانست گره های داستانی خود را به گونه ای کارکردگرایانه بسط دهد. در این فیلم، داستان، به خوبی مطرح می شود اما از یک جایی، فیلم عملا هیچ حرفی برای گفتن ندارد.روند عاشق شدن مهناز افشار از آن دست اقداماتی است که فیلم بی پرده به سراغش می رود و بر همین مبنای ضعیف داستان را ادامه می دهد.

● پیشونی سفید

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

یک فیلم دوست داشتنی با کلی جلوه های ویژه خارق العاده که نمونه اش را در سینمای ایران بسیار کم دیده ایم.فیلم با تکیه بر همین اصل، خود را در مدیومی فراتر از سینمای کودک قرار می دهد.به جز این تکنولوژی پیشرفته، "پیشونی سفید" یک فیلم موزیکال است که توانسته ارتباط خوبی با فضای ساختاری اثر برقرار نماید.

● خوابم می آد

درجه ارزشگذاری: یک و نیم ستاره

فیلم اول عطاران یک شروع منحصر به فرد دارد اما در میانه است که این همه غوغا و جنجال به یکباره فرو می نشیند و جنبه ملودرام اثر بر فضای کمدی آن چیره می شود. مشکلی که اکثر فیلم های این سبک نظیر "گشت ارشاد" نیز با آن دست به گریبان هستند;حلقه اتصال فضای کمدی با فضای صرفا ملودرام در فیلم، هم کمرنگ بوده و هم از وجاهت منطقی بسیار پائینی برخوردار است.

● آزمایشگاه

درجه ارزشگذاری: دایره سیاه

با آن همه بازیگر سرشناس و پزهای خوش ساختی، خیلی بیشتر از اینها از آزمایشگاه" انتظار داشتیم.ریتم خیلی تند اثر از همان ابتدا خود را از چارچوب فیلم می کند و به همین دلیل نمی تواند یک بالانس اجرایی خوب را برقرار نماید.مخاطب هم نمی تواند با این ضرباهنگ تند ارتباط برقرار نماید پس بی دلیل نیست که هنوز فیلم به نیمه نرسیده،سالن سینما خالی از جمعیت می شود.

● محرمانه تهران

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

دیگر فیلم سیاسی سینمای ایران که هم چارچوب و قالب روایتی نسبتا جدیدی دارد و هم رعایت اصول ساختاری در آن جدی گرفته شده است.مشکل بزرگ فیلم عدم آنالیز کاراکترهایی است که مدام با فرارها و سخنرانی های خود، برای مخاطب، سوالاتی را به وجود میآورند که فیلم پاسخی به این پرسش ها نمی دهد.

● نارنجی پوش

درجه ارزشگذاری:دو ستاره

ایده تک خطی فیلم درباره مردی است که با پاکیزگی محیط اطراف خود به یک پالایش روحی می رسد. فیلمی که قرار بود با تکیه بر بعد جسمانی اثر،به انتاجی فلسفی برسد اما فیلم عملا در همان بعد جسمانی ماند و اثری را رقم زد که نوشته اش را نمی شد به مهرجویی بزرگ لقب داد اما ساختار ،دقیقا همان چیزی بود که از یک حرفه ای انتظارش را می کشیدیم.

● بیداری

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

برخلاف خیلی ها که آن را فیلمی در ژانر انقلاب می دانند، یک ملودرام اجتماعی است که سوژه ای خلاق دارد اما پرداخت مناسب و چند وجهه ای از این سوژه به عمل نمی آید. فیلم تا یک سوم پایانی، خیلی خوب می تواند سوالات به جا و درستی را در ذهن مخاطبش ایجاد کند اما این یک سوم انتهایی فیلم است که جریان ملودرام را به سمت کمدی سوق می دهد.

● در انتظار معجزه

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

مانند دوگانه قبلی صدرعاملی، اصلا فیلم خوبی نیست.فیلمی که با سکانس های مطول و بی کشش خود (به لحاظ بصری و ساختاری) حوصله همه را سر می برد و در نهایت نیز با نشان دادن غیر مرتبط حادثه ای، تعریفی ایدئولوژیک از آن به عمل آورد. فیلمنامه "در انتظار معجزه" چاله هایی دارد که شاید نگارش آن، یک بیست و چهار ساعت هم به طول نینجامد.

● خودزنی

درجه ارزشگذاری:یک ستاره

به لحاظ داستانی، خیلی شبیه فیلم "نفوذی" است."خودزنی" فیلم موفقی است که داستانش نقاط اوج بسیاری دارد و چند داستانک را به گونه ای کاملا تلفیقی در راستای یکدیگر ادامه می دهد.مهمترین ویژگی داستان، کارهای ضدقهرمان فیلم است که با وجود کمی اغراق در شکل اجرا،برای مخاطب، دوست داشتنی و باورپذیر است.

● بی خود و بی جهت

درجه ارزشگذاری: دو ستاره

ادامه ای است بر همان سبک همیشگی کاهانی، با این تفاوت که ما در این فیلم، حضور کارگردان را احساس نمی کنیم. داستان فیلم بدون نشان دادن ضرورتی، کاراکترهایی را نشان می دهد که در عین مشغله فوری، خیلی آرام و بی دلیل با یکدیگر جر و بحث می کنند; به گونه ای که اگر مخاطب، نیم ساعت ابتدایی فیلم را هم نبیند چیز زیادی را به لحاظ مفهوم داستانی از دست نمی دهد.

● بغض

درجه ارزشگذاری:یک ستاره

داستان فیلم خیلی خوب می تواند ارتباط دو کاراکتر اصلی را نشان دهد و در میانه کار نیز مخاطب خود را غافلگیر نماید، این غافلگیری می تواند مخاطب را برای بار دوم در داوری نیز گمراه نماید. پایان بندی اثر با ابهام عجیب و نامشخصی رقم می خورد،با توجه به نوع روایت داستان، پایان بندی "بغض" نمی تواند یک "پایان بندی باز" لقب بگیرد.

● یک روز دیگر

درجه ارزشگذاری:یک ستاره

یک اتفاق نوشتاری خوب را در خود می بیند و آن هم نشان دادن دقیق سرگذشت کاراکترهایی است که در فیلم نشان داده می شوند. فیلم اگر این پایان بندی هوشمندانه را به خود نمی دید نمی توانست اثری حتی در مرتبه ای ضعیف باشد. "یک روز دیگر" تا حدودی از سینمای "حسن فتحی" فاصله دارد و از این حیث، ما نه آن میزانسن های مکمل با جریان داستان را می بینیم و نه آن پیچیدگی های مفهومی داستان را.

● روزهای زندگی

درجه ارزشگذاری:یک و نیم ستاره

فیلم، نود دقیقه داستان دارد و ملودرام که به خوبی خود را نشان می دهد. هسته مرکزی داستان، قابلیت پدیدآوری چندین نقطه عطف را دارد. نویسنده هم به خوبی توانسته این نقاط عطف را به لحاظ تکنیک نگارشی، منطقی از آب در بیاورد. بازی قاضیانی در این فیلم بسیار دلنشین است اما حمید فرخ نژاد، می توانست خیلی خیلی بهتر از آن چیزی باشد که ما بر روی پرده دیدیم.

● تهران ۱۵۰۰

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

تنها فیلم انیمیشن جشنواره بود که به لحاظ بهره گیری از استانداردهای تکنولوژیک استوری بورد، می تواند حرف های زیادی حداقل در سینمای آسیا داشته باشد اما این فیلم مهم، به شدت از معضل بی داستانی رنج می برد و اینکه کاراکترها بدون هیچ منطق روایی، فقط دیالوگ هایی را به زبان میآورند که به آن شکلی که کارگردان مورد نظر داشته، نمی تواند مخاطبش را بخنداند.

● پله آخر

درجه ارزشگذاری: نیم ستاره

علی مصفا معتقد است که سینمایش متاثر از سینمای مهرجویی است اما گام اول در سینمای مهرجویی، خط داستانی پررنگی است که ما نمی توانیم این خط داستانی را در فیلم "پله آخر" مشاهده کنیم. متاسفانه فیلمهایی از این دست که به "چهل سالگی" می زنند با فضاهای سرد خود، ادعاهایی دارند که ذهن قاطبه مخاطبان به هیچ وجه نمی توانند با آن ارتباط برقرار نمایند.

نویسنده : مجتبی اردشیری