پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

اندیشه سیاسی سید عبدالحسین لاری


اندیشه سیاسی سید عبدالحسین لاری

آیت الله سیدعبدالحسین لاری از مجتهدان و فقیهان ایرانی اما دانش آموخته و پرورش یافته نجف و از مجاهدان فعال صحنه های سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه یکی از همین ناشناخته هاست

یکی از عرصه های حاصلخیز اندیشه در تاریخ مسلمانان، پهنه سیاست است که اندیشه ورزان سپهر آن افکار و آثار ارزشمندی را از خود به جای گذاشته اند که بخشی از میراث فرهنگی بزرگ مسلمانان را تشکیل می دهد. طبق یک استقرای ناقص، شمار نگارش های مربوط به این موضوع (بدون در نظر گرفتن آثار معاصران) بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب و رساله است.

با این وصف تاریخ اندیشه های سیاسی مسلمانان کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. به همین دلیل است که چهره های برجسته این شاخه از معارف مسلمانان نیز برای آنان چندان شناخته شده نیستند. آیت الله سیدعبدالحسین لاری از مجتهدان و فقیهان ایرانی اما دانش آموخته و پرورش یافته نجف و از مجاهدان فعال صحنه های سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه یکی از همین ناشناخته هاست.

او دارای افکار و رفتار سیاسی جالب و قابل مطالعه جدی است.

۱) خلاصه یی از زندگانی مرحوم سیدلاری

خانواده سیدلاری اصلاً اهل دزفول و از سادات رکن الدینی موسوی آن دیار هستند ولی خود او متولد و بزرگ شده شهر نجف است.

سیدعبدالحسین در سوم ماه صفر سال ۱۲۶۴ هجری قمری به شب جمعه در نجف چشم به جهان گشود. او فرزند سیدعبدالله فرزند سیدعبدالرحیم موسوی دزفولی است و تقریباً با ۲۰ واسطه نسبش به امام موسی بن جعفر(ع) می رسد.

سیدعبدالحسین لاری همه تحصیلات خود را در حوزه علمیه نجف سپری کرد. او محضر درس عالمان برجسته یی همچون شیخ لطف الله مازندرانی، شیخ محمدحسین کاظمینی، شیخ محمد ایروانی، آخوند ملاحسینقلی همدانی و میرزامحمدحسن شیرازی بهره مند شده و خود نیز به درجه اجتهاد رسید و از استادان شناخته شده حوزه نجف شد.

در سال ۱۳۰۹ قمری گروهی از بزرگان «لار» که در آن زمان اهمیت تجاری خاصی داشت، برای دعوت از عالم و فقیه بزرگی جهت استقرار در لار به نجف و سامرا رفته و خواسته خود را با مرجع بزرگ آن عصر میرزامحمدحسن شیرازی در میان گذاشتند. آیت الله شیرازی ظاهراً با پیشنهاد «سیدمرتضی کشمیری»، سیدعبدالحسین مجتهد را به آن منطقه اعزام داشتند. «او دستور میرزا را اطاعت کرده و در سال ۱۳۰۹ به لارستان رهسپار شد. پس از ورود به لار استقبال شایانی از وی به عمل آوردند و بعد مدرسه در آنجا تاسیس کرد و مشغول به تدریس شد. جمعی از طلاب از اطراف و اکناف فارس به لار آمده، در حوزه درس او داخل شدند و از محضر او استفاده کردند و مدت ۲۵ سال در لار مرجع تقلید و ملجاء عموم فارسی ها بود.»

از این تاریخ است که سیدعبدالحسین مجتهد به «لاری» معروف شده است.

سیدعبدالحسین لاری گذشته از فقاهتی که داشت ذاتاً یک عنصر سیاسی و اجتماعی بود و نمی توانست در قضایای مربوط به جامعه و سیاست بی تفاوت بماند. از آغاز ورودش به لارستان جهت گیری اجتماعی و سیاسی او به نفع مردم در جهت تضعیف قطب های قدرت همراه با شوکت و حرکات اقتدارگرایانه کاملاً مشهود است. ستیز با سلطه خارجی در کنار بی اعتنایی به تفرعن و استبداد داخلی از ویژگی های شخصیتی او بود. مهدی بامداد می نویسد؛ «از کارهای خوب او این بود که مبلغان مسیحی که بیشترشان انگلیسی بودند و با کتب تبلیغی به فارس آمده بودند، کتب آنها را توقیف کرد و آنان را به کلی از فارس راند.» در راه مبارزه با رژیم استبدادی حاکم بر مقدرات مردم نیز لاری هیچ گونه کوتاهی نمی کرد. او در این راه متحمل رنج های فراوانی شد و حتی خانه و زندگی اش توسط عوامل استبدادخواه غارت شد. سیدلاری هم از نظر اندیشه ورزی سیاسی و نگارش رساله ها و مقاله ها و هم از منظر رفتار سیاسی یک فقیه ضداستبداد و مشروطه خواه بود.

او با اینکه از مرکز دور بود، با این حال یکی از پشتوانه های جدی و امیدآفرین مشروطه خواهان کشور بود. چنان که ملک الشعرای بهار ضمن سروده یی به این مطلب اشاره کرده است.

او در جنگ جهانی اول با بسیج مردم مسلمان منطقه و هم رای ساختن اسماعیل خان صوله الدوله- سردار عشایر قشقایی- با خود به جنگ و مبارزه جدی با انگلیسی ها پرداخت و نیز هم او بود که در تاریخ ایران برای نخستین بار جهت حمایت از حقوق مردم و مبارزه با استبداد، تمبری با نقش «پست ملت اسلام» در منطقه لارستان و فارس چاپ و منتشر ساخت.

او به خاطر مبارزه با مستبدان داخلی و دولت استعماری انگلستان خانه و کاشانه خود را از دست داد و آواره شهرها و روستاها شد. مدتی در «کورده» بود، سپس در میان ایل قشقایی و در فیروزآباد آنگاه در قیر به سر برد و در نهایت و تا آخر عمرش مقیم جهرم شد. خانه او در لار دو بار غارت شد؛ یک بار توسط مستبدان و بار دیگر توسط انگلیسی ها. او شش سال آخر عمرش را در میان مردم خوب جهرم گذرانید و در همین شهر بود که آزرده خاطر از حوادث ناگوار روزگار و نگران از انحراف انقلاب مشروطیت ایران و گسترش روزافزون نفوذ خارجی و احیای استبداد قدیم تحت لوای جدید مشروطه چشم از جهان فرو بست. درگذشت او در تاریخ چهارم شوال ۱۳۴۲ قمری به سن ۷۸ سالگی اتفاق افتاد.

چنان که «فصیح الزمان» ضمن شعر بلندی تاریخ درگذشتش را چنین ضبط کرده است.

سیدعبدالحسین آن آیت عظمای حق

کزبیانش گشت گیتی پر ز اسرار یقین

تا ندای ارجعی را داد پاسخ بی درنگ

در چهارم روز شوال در جهرم زمین

هشت سال از یکهزار و سیصد و پنجاه سال

گر نمایی کم بدانی سال فوتش را یقین

مجتهد لاری بسیار پررنج ولی سربلند و سعادتمند زیست و علاوه بر تربیت شاگرد و نگارش بیش از ۳۰ جلد رساله و کتاب مفید از نظر سیره عملی نیز الگویی برای آزادگان در آینده شد. مهدی بامداد که کمتر تحت تاثیر رجال مورد ترجمه خود هست تحت تاثیر شخصیت ممتاز سیدلاری قرار گرفته و می نویسد؛ «مجتهد و پیشوای مسلمانان باید این جوری باشد، نه اینکه در بند تزیید اموال و املاک برای خود بوده و رشوه خواری و اخاذی و بی دینی را پیشه و شعار خود سازد.»

سیدلاری رفتار سیاسی خود در راه مبارزه با ظلم و استبداد داخلی و استعمار خارجی و تلاش برای روشنگری افکار عمومی را در واقع از اعتقادات دینی و اصول و مبانی تفکر سیاسی که از راه اجتهاد خود بدان رسیده بود الهام می گرفته است و لذا اندیشه سیاسی او و رسانه هایی که در این مقوله نوشته درخور توجه و تاملی بس دقیق است.

۲) رساله های سیاسی لاری و وجوه اندیشه سیاسی او

به دور از مبالغه و گزافه گویی، سیدعبدالحسین لاری را می توان یک مجتهد دارای اندیشه سیاسی با مبانی مشخص به شمار آورد؛ چیزی که تاکنون برای پژوهشگران تاریخ اندیشه سیاسی عصر مشروطیت تقریباً ناشناخته مانده است. علاوه بر متن فتوا یا حکمی که از او به عنوان وجوب جهاد علیه انگلستان در همان زمان حیات خودش منتشر شد و به تنهایی صبغه سیاسی مشرب فقهی او را نشان می دهد، پنج متن و رساله نیز از میان آثار قلمی متعدد او به بررسی مسائل و موضوعات سیاسی از منظر فقه شیعه اختصاص دارد که هم اینک به گونه مختصر معرفی خواهیم کرد. و نیز یک رساله جداگانه به نام «تقدیر مد وصاع» که صبغه اجتماعی و اقتصادی دارد

در این میان کتاب «آیات الظالمین» سید را که به سال ۱۳۱۴ قمری در شیراز با همت «آقا محمدجواد صاحب خلف حاجی محمدباقر طالب ثراه» در ۷۸ صفحه به صورت سنگی به چاپ رسیده است، می توان نخستین رساله سیاسی او به شمار آورد که در ادامه این مقاله با محتوای آن بیشتر آشنا خواهیم شد. او در این کتاب تحت عنوان «حرمت مطلقه معاونت ظالم» به تحریم همه جانبه حکومت های استبدادی و جائر پرداخته و هرگونه همکاری مومنان با دستگاه آنان را در تمام زمینه ها نامشروع معرفی کرده است. و در حقیقت شیوه مبارزه منفی با حکومت های استبدادی را واجب شمرده است. چنان که گفتیم آیات الظالمین در سال ۱۳۱۴ منتشر شده است، یعنی ۱۰ سال پیش از انقلاب مشروطیت و این موضوع در آن مقطع زمانی اهمیت فراوان و خاصی دارد.

سیدعبدالحسین لاری، کتاب مفصلی نیز به عنوان حاشیه و تعلیقه یی بر مکاسب شیخ انصاری دارد که آکنده از مباحث فقه سیاسی استدلالی است. بخشی از آن که به مساله جواز و عدم جواز همکاری با ظالم و حکومت های استبدادی و جائر پرداخته، با شیوه یی کاملاً فقهی و اصولی نظریه «حرمت معاونت ظالم به طور مطلق» را ثابت کرده است. این بخش از کتاب او شایستگی آن را دارد که به صورت رساله مستقلی مورد توجه و دقت صاحب نظران فقه سیاسی قرار بگیرد.

سیدلاری در کشاکش نهضت مشروطیت نیز کتاب «مشروطه مشروعه» را به رشته نگارش کشید که در سال ۱۳۲۵ قمری در شیراز چاپ شده است. او در این کتاب یک نظام مشروطه مبتنی بر ارزش ها و مبانی اسلامی را بررسی می کند. البته منظور او از «مشروطه مشروعه» با نظرات علمایی همچون حاج شیخ فضل الله نوری متفاوت است. او در رفتار سیاسی نیز عملاً در مقابل جریان نوری قرار داشت و لذا کتاب سیاسی دیگر خود به نام «قانون در اتحاد دولت و ملت» را در دفاع از آرا و مواضع «مشروطه خواهان» نوشت و در آن بسیار تندروی کرده و دیدگاه های مشروعه خواهان را کاملاً به دور از موازین شریعت اسلامی معرفی کرده است.

این رساله نیز به سال ۱۳۲۵ قمری در شیراز منتشر شده است. رساله موسوم به «احکام قانون اداره بلدیه» نیز کتابچه یی است که بعد از مشروطیت و برای رفع نیازهای روز آن انقلاب نگارش یافته است. مجتهد لاری در این رساله آیین اداره یک شهر و تصرف در امور و شئون آن طبق موازین فقه اسلامی را به بحث نشسته است.

این کتاب ها که نام بردیم منابع اصلی اندیشه سیاسی مجتهد لاری است و در آنها از نوع نظام مطلوب و مبانی مشروعیت اقتدار سیاسی گرفته تا مسائل مستحدثه مربوط به اداره شهرهای جدید مورد توجه او قرار گرفته است.

در واقع این آثار لاری را می توان آینه وجوه اندیشه سیاسی او به شمار آورد و با در پیش گرفتن روش تجزیه و تحلیل متن، مبانی و ابعاد اندیشه سیاسی او را استخراج و تدوین کرد. این کار شایسته و مهمی است که به موقع خود باید انجام بگیرد. لیکن در این نوشتار کوتاه ما نمی توانیم به بررسی وجوه و ابعاد مختلف اندیشه سیاسی او بپردازیم. و لذا موضوع نخستین رساله سیاسی او یعنی کتاب «آیات الظالمین» را به طور اخص مورد بحث قرار خواهیم داد. مجتهد لاری در این زمینه صاحب نظریه بدیعی است و این موضوع برایش بسیار اهمیت داشته است. هم در تعلیقات مکاسب درباره آن بحث فقهی مفصل کرده و هم در رساله آیات الظالمین. لاری در این پژوهش فقهی و قرآنی خود به نتایج مهمی رسیده است. به طوری که فتاوای بزرگانی همچون شیخ مرتضی انصاری، صاحب جواهر و صاحب ریاض «قدس سرهم» را به نقد و بررسی نشسته و با تنقیح علمی و تضعیف آرای آنان نظریه جدیدی در این مبحث ارائه کرده است.

۳) مفهوم ظلم و معاونت ظالم از نگاه مجتهد لاری

بی شک مهم ترین نظریه سیاسی لاری به پدیده ظلم و نحوه مبارزه با آن اختصاص دارد. او در شریعت اسلامی هیچ جرم و گناهی را با ظلم هم ردیف نمی داند و آن را «بدترین همه گناهان صغیره و کبیره» معرفی می کند. مجتهد لاری حتی گناه و جرم «ارتداد» را نازل تر از ظلم می داند.

و لذا کیفر شرعی نوعی از ظلم که مجاربه یعنی «تجرید سلاح لاخافه مسلم» باشد، شدیدتر از کیفرهای همه جرائم و گناهان دیگر می داند.

لاری برای اثبات اقبحیت ظلم و زشت تر بودن آن از همه معاصی و کبائر، ادله شرعی و عقلی زیادی را ارائه می کند. برخی از استدلال های او در این مساله چنین است؛ «از جمله شواهد قطعیه این مدعی، علاوه بر ادله اربعه، اینکه حرام و قبیحی که از مستقلات عقلیه آبی از تخصیص و تقیید غاستف و به هیچ وجه من الوجوه مسوغ و مجوز ندارد بالضروره العقلیه در هیچ یک از معاصی و منکرات و کبائر و قبائح حتی کفر و ارتداد امثال و نظیری ندارد غیر از قبح ظلم و جرم و جور.»

«از مله شواهد صدق این مدعی از محکمات کتاب و سنت اینکه حد و عقوبتی که مترتب فرموده حق تعالی بر یک قسم از اقسام ظلم و جوری که متعارف و متداول تمام ظالمین و جائرین این زمان است، که عبارت از محاربه با مسلمانان است که به اتفاق نصوص و فتاوا عبارت است از تجرید سلاح لاخافه مسلم، به هیچ یک از اقسام کبائر و به هیچ یک از انواع کفر و ارتداد چنین حد و عقوبتی دنیوی مترتب و مقرر نفرموده به صریح آیه شریفه؛ «انما جزاءï الذینî یïحارًبïونî الله و رسوله...»

یک دیگر از ادله سیدلاری بر اقبحیت پدیده ظلم این است که می گوید در اسلام برای قصد گناه و اراده و تمایل به سوی آن در هیچ موردی کیفر دنیوی یا اخروی در نظر گرفته نشده، به جز مورد ظلم که خداوند در قرآن به کسانی که تمایل به ظلم و ظالمین داشته باشند و آنان را دوست بدارند، آتش جهنم وعده داده است. «از جمله شواهد صدق این مدعی اینکه مترتب نشده در چیزی از محکمات کتاب و سنت بر اراده کفر و میل به کفر و رضای به کفر، احکام کفر و عقوبات کفر؛ به خلاف ظلم و جور که مترتب فرموده به هر یک از اراده و محبت و میل و رضای خالی از فعل و جور، تمام ا حکام و عقوبات نفس فعل ظلم و جور ظلمه و جائرین چنانچه فرموده؛ «وîلا تîرîکٍنوا اًلی الٌîذینî ظîلîموا فîتîمîسکًم النٌار» «فîلا تîقٍعîدï بîعٍدîالذٌîکری مîعî القîومî الظالمین».

آنگاه، مجتهد لاری آیات قرآن مجید را از آغاز تا انجام آن بررسی و استقصاء کرده و بیش از چهارصد آیه در محکومیت و اعانه بر ظالم و کیفرهای دنیوی و اخروی ظالمین استخراج و ارائه می دهد که بسیار جالب است. پس از بررسی و آمارگیری از آیات قرآن مجید، او به بررسی سنت و احادیث پیامبر و ائمه معصومین(ع) می پردازد و نمونه های حدیثی فراوانی را در محکومیت ظلم و ظالم و معاونت ظلمه و کیفرهای آن ارائه می دهد که بسیار ارزشمند است.

بحث سیدلاری درباره پدیده ظلم انتزاعی نیست. او به مصادیق خارجی ظلم و ظالم در زمان خودش که همان «ملوک» و حکومت های جائر هستند، توجه دارد و معتقد است به واسطه آنان ستم و ستمگری و ظلم و جور بی پایه و جرم و ستم بی اندازه مالایطاق در جمیع آفاق و اصقاع و بقاع و قری و امصار و بلدان و بحاری و صحاری و قفار و بطون اودیه و قلل جبال به حدی که «لایحده قلم و لایفیء ببیانه احتم» اشاعه و رواج و رسمیت یافته است و مردم نیز از باب «الناس علی دین ملوکهم» در تثبیت و رواج آن سهیم شده اند.

مجتهد لاری هرگونه رشد و ترقی و کمال معنوی و مادی را منحصراً در پرتو استقرار نظام عدل و رواج الگوها، قواعد و شیوه های عادلانه امکان پذیر می داند که «با قرب حصولی یا تحصیلی به مبدأ خیر و نور و حسن و عدل» پدید می آید. و نیز همه پستی ها، انحطاط ها، شقاوت ها، تلخی ها و شرورات را «ناشی از قرب حصولی یا تحصیلی به مبداء شر و ظلمه» می داند که موجب پیدایش قباحت و نقصان در نفس آدمی و جامعه گردیده و «خلود در عذاب الیم اخروی» را نتیجه می دهد.

از وجوه تفکر سیاسی و فقهی مجتهد لاری در مورد پدیده ظلم، نوع نگاه او به همکاری مومنان با دستگاه های حکومتی ظلمه است که از آن به عنوان «حرمت مطلقه معاونت ظالم» یاد می کند و در واقع هسته اصلی یا بهتر بگوییم میوه رسیده و مشخص بحث های او درباره پدیده ظلم محسوب می شود. منظور از اصطلاح «معاونت ظالم» پذیرش کار در یکی از تشکیلات و نهادهای حکومتی حاکم جائر و ظالم است. این مساله در بین فقهای شیعه مورد اختلاف است که آیا معاونت ظالم و همکاری با او، فقط در اموری که ارتکاب آنها شرعاً جایز نیست، محترم است یا اینکه حرمت معاونت به طور مطلق در هر امری از امور است هرچند آن کار یک امر مباح باشد، مانند پذیرش شغل دوزندگی در دستگاه حاکم ظالم و امثال آن؟

سیدعبدالحسین لاری معتقد به نظریه دوم یعنی «حرمت مطلقه معاونت ظالم» است. سیدلاری به نقل از علامه مجلسی و تایید سخنان او، معاونت بر ظلم و عدوان را معادل کفر می گیرد؛«روایت کرده اند که داخل شدن در اعمال پادشاهان و یاری ایشان کردن و سعی در حوائج ایشان کردن معادل کفر است و عمداً به سوی ایشان نظر کردن گناه کبیره است و هرکه راهنمایی کند ظالمی را بر ظلم در جهنم با هامان وزیر فرعون باشد و...»

لاری در کتاب خطی تعلیقات مکاسب نیز ضمن بحث استدلالی مفصلی در اثبات حرمت مطلقه اعانت ظالم مطالبی دارد که ترجمه قسمتی از آن چنین است؛ «نصوص قرآن و سنت متواتر بر وجوب دوری گزیدن از فاسق و تبری جستن از او بلکه بر ضرورت دوری جستن از ساحت همه اهل معاصی دلالت دارند. چنان که بر حرمت نگاه کردن بر سیمای آنان، تمایل داشتن به آنان و نشستن در کنار آنان و مداهنه و سازشکاری کردن با آنان دلالت دارند تا چه رسد به معامله با آ نان و معاونت شان.»

آنگاه، لاری به شماری از آیات قرآن برای اثبات مدعای خود استناد جسته و می گوید؛ «این نصوص که هیچ گونه صارف و معارضی هم ندارند با عموم تقیید نخورده، خود بر حرمت اعانه ظالم به طور مطلق و حتی در مباحات دلالت دارند.»

آنگاه مجتهد لاری توضیح می دهد که معاونت بر ظلم عیناً همان خود ظلم است که از نظر عقلی از تقیید و تخصیص پذیری قطعاً امتناع دارد، بنابراین نمی توانیم بگوییم نصوص قرآن و سنت بر حرمت معاونت صرفاً در موارد کارهای نامشروع و حرام حاکم ظالم است. برخلاف این مطلب که بگوییم دلالت این نصوص و ادله، اعم از مباحات و معاصی است. در این صورت مانند سایر محرمات با آیاتی مانند «الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان» و امثال آن تخصیص پذیر خواهد بود و نیز مشمول قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» خواهد شد. عدم توجه به این نکته از جانب بزرگانی همچون صاحب مکاسب، صاحب جواهر و صاحب ریاض است که موجب گردیده حرمت معاونت را به موارد گناه و معصیت و ظلم و عدوان منحصر کنند و نه بر مطلق معاونت که مباحات را نیز شامل بشود. لاری پس از اثبات دیدگاه خود در مساله حرمت مطلقه معاونت ظالم در مقام جمع بندی مطالب خود می گوید؛ «هر یک از این محکمات ثقلین «کتاب و سنت» حجت قاطعه بالغه تامه کامله وافیه کافیه است بر اینکه ظلم و جرم و جور اسوء است عاقبه و اشد است عقوبه از جمیع منکرات و معاصی، از مبداء غکوچک ترینف صغایر تا منتهای کبائر که کفر است.» بعد از این مراحل است که لاری به نقض و رد دلایل مخالفان باور خود می پردازد و با تحقیر از آن ادله به عنوان «شبهات» یاد می کند. به اعتقاد لاری شبهات اصلی که موجب شده تا برخی از علمای شیعه از فتوا دادن به «حرمت مطلقه معاونت ظالم» خودداری کرده و به «حرمت معاونت ظالم فقط در موارد ظلم و معصیت» فتوا دهند، سه شبهه عمده است.

۱) توهم اینکه این نصوص «آیات و روایات» به حکام غیرشیعه و اهل خلاف انصراف دارد. یعنی حرمت معاونت به طور مطلق در همکاری با اهل خلاف است و نه حکام شیعه.

۲) این نصوص و ادله انصراف بر معاونت در افعال حرام حکام دارد و نه در افعال مباح آنان و فرق است میان این دو.

۳) روایات و نصوص فراوان دیگری نیز وجود دارد که به طور مطلق بر وجوب و لزوم اطاعت از حکام و فرمانروایان دلالت دارند. اینها را می تواند مخصص آن نصوص و ادله یی قرار داد که به حرمت معاونت در مطلق امور دلالت دارند.

آن روایات از این قبیل اند؛ «طاعîه السًٌلطانً واجًبîه».

«مîنٍ تîرîکî طاعîه السٌïلٍطان فîقîدٍ تîرîکî طاعîه الله».

«السٌïلطانî ظًلï الله فًی الٍاîرضً» و امثال اینها.

آنگاه، لاری هر یک از این شبهات را نقض کرده و پاسخ می گوید.

در مورد شبهه اول می گوید در زمان نزول آیات قرآن مجید و صدور احادیث نبوی که مجموعاً نهی از معاونت ظلم به طور مطلق کرده اند، مطابق اصطلاح امروزی «مخالفی» وجود نداشت تا مخالف این نصوص باشد و انصراف دادن مضامین آنها به مصادیق تاریخی که بعداً پیدا شده اند نیز خلاف آیین بلاغت و حکمت است. مضافاً بر اینکه در برخی از این روایات که توسط ائمه معصومین بیان شده، تصریح شده است که منظور، حکام و فرمانروایان شیعه است. مانند این حدیث امام صادق(ع) که فرمود؛ «امید نجات دارم برای هر که اعتقاد به امامت داشته باشد از این امت، مگر سه کس؛ صاحب استیلایی که ظلم به رعیت خود کند و کسی که در دین بدعت بگذارد و کسی که علانیه فسق کند.»

سیدعبدالحسین لاری در پاسخ از شبهه دوم می گوید؛ اولاً اعتبار عقلی گواه است که هر نوع همکاری با ظالم که بخشی از کارهای او را انجام داده و مشکلاتش را حل کند هر مقدار اندک هم که باشد در حد خود موجب تقویت ظالم است. اگر همگان او را تحریم کنند و مثلاً کسی لباس او را ندوزد و در کار ساختمانی کمکش نکند کارهای او در همین حد آسیب می بیند. هر چند که گناهان نیز شدت و ضعف دارند و لذا فتوای مشهور از فقهای عظام در این موارد به کراهت شدیده است.

اما از نظر ادله شرعی (آیات و روایات) نیز در طول کتاب (آیات الظالمین) با آوردن بیش از چهارصد آیه و نیز روایات و اخبار متعدد بر اهل انصاف روشن شد که معاونت ظالم حتی در امور مباح نیز حرام است.

آنگاه مطالب خود را در این قسمت با ابیات ذیل خاتمه می دهد؛

نان و حلوا چیست؟ دانی ای پسر؟

قرب سلطانست زان قرب الحذر

می برد هوش از سر و از دل قرار

الفرار از قرب سلطان الفرار

قرب سلطان آفت جان تو شد

پای راه بند ایمان تو شد

حیف باشد از تو ای صاحب سلوک

کاین همه نازی به تعظیم ملوک

جرعه یی از بحر قرآن نوش کن

آیه لاترکنوا را گوش کن

مجتهد لاری در پاسخ از شبهه سوم نیز اول یک جواب کلی می دهد و سپس برخی از نصوص را نیز موردی و جداگانه بررسی می کند و پاسخ می دهد.

او در پاسخ کلی خود از این شبهه می گوید این قبیل روایات مشکل سند دارند و نیز معارض با محکمات قرآن و احادیث متواتره هستند چنان که با «براهین نقلیه و قواعد عقلیه و نصوص علاجیه» نیز تعارض و مخالفت دارند و در مقابل روایت مشهور جزء نوادر و شذوذ هستند و نصوص علاجیه به ما دستور می دهند تا «نصوص شاذ و نادر را ترک کنیم و مشهورات میان اصحاب را بپذیریم.» برخی از این روایات نیز که معتبر باشند به موارد ضرورت و تقیه حمل می شوند. همین طور طبق قرائن خارجیه منظور از سلطان در این اخبار سلطان عادل یعنی پیغمبر و امام(ع) است به واسطه صوارف عقلیه و نقلیه است که ما چنین می فهمیم. بعد از این مرحله، سیدلاری تا آخر رساله به بررسی مورد شبهات، یعنی آیات و روایات مشتبه می پردازد و در پایان رساله خود بسیار صریح و قاطعانه نتیجه می گیرد که در اسلام راه هر گونه معاونت و همکاری با ظلمه بسته است و این مساله به هیچ وجه توجیه پذیر و تاویل نیست. ستمگران و یاری رسانان آنان نیز هیچ گونه راهی جز توبه نصوح ندارند؛ «فخلاصه الکلام من البدو الی الختام اینکه؛ تمام اسباب و صلات منقطع و بهانه های غرور و موهمات سرور مرتفع و شبهات زور و متشابهات دور از برای ظلم و شرور، منقطع و هیچ وجهی از وجوه و هیچ بابی از ابواب امیدواری عقلایی نمانده و نیست سوای دخول در باب توبه نصوح و پرداختن به اصلاح و صلوح و تلافی و تدارک قروح و جروح به ندامت و مذمت و انصاف و اعتراف به تقصیر فîانٌîه خîیٍرٌالٍمîعاذیرï.»

ابوالفضل شکوری

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس