پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فرهنگ و استراتژی


فرهنگ و استراتژی

مسایل مشتركی در سازمان ها وجود دارند كه ما, آنها را فرهنگ می نامیم و برخی دیگر را استراتژی فرهنگ مجموعه ای از راه حلها برای مشكلات ناشی از تطابق بیرونی و انسجام درونی است

سیدمحمد اعرابی، مدرس دانشگاه علامه طباطبایی و دكتری رشته مدیریت بازرگانی مقاله ، فرهنگ و استراتژی را در روز نخست همایش «فرهنگ و صنعت» ارائه كرد . در این مقاله آمده است:

●مقدمه:

رابطه و پیوند نزدیك میان فرهنگ و استراتژی در این جمله نهفته است:

مسایل مشتركی در سازمان ها وجود دارند كه ما، آنها را فرهنگ می نامیم و برخی دیگر را استراتژی فرهنگ مجموعه ای از راه حلها برای مشكلات ناشی از تطابق بیرونی و انسجام درونی است. همین تعریف را می توان برای استراتژی نیز به كار بست. هنگام تدوین استراتژی، سازمان نیازمند بررسی محیط بیرونی و بررسی درونی است، تصمیم های استراتژیك در دستیابی به سازگاری با محیط و انسجام درونی موثرند.

●دیدگاهها و ریشه های فرهنگ استراتژی

ادبیات مدیریت استراتژیك مانند:

ـ نقاط قوت / ضعف / فرصت / تهدید swot

ـ ماتریس b.c.g (سگ / گاو شیرده / ستاره / علامت سوال)

ـ پنج نیروی رقابتی مایكل پورتر (رقبای بالقوه / رقبای بالفعل / عرضه كنندگان / مشتری / كالاهای جایگزین)

ـ عوامل كلیدی موفقیت (ksfs) عوامل حیاتی موفقیت (csfs)

- شایستگیهای اساسی

ـ ...

واژه های تخصصی و مدل های مختلفی هستند كه در برنامه ریزی استراتژیك استفاده می شوند و همگی نمایانگر آن دسته از مصنوعات فرهنگی اند كه باورها و ارزشهای مبتنی بر دیدگاه های مختلفی را تایید می كنند. این دیدگاه را می توان روی یك طیف ملاحظه نمود.

●دیدگاه عقلانی

۱- محیط و سازمان واقعیتهایی عینی اند كه مدیران آنها را به طور یكسان پیش بینی، درك وتجزیه و تحیلی می كنند.

۲- فرض روش تحلیل عقلایی این است كه مدیرانی كه تصمیمهای استراتژیك می گیرند از روشی مشابه پیروی می كنند. آنها تمام اطلاعات را جمع آوری و همه راههای ممكن را پیشنهاد و بررسی می كنند. محاسن و معایب راه حل را ارزیابی، بهترین راه حل را انتخاب و سپس عمل می كنند.

۳- استراتژی بسته ای از آمار، ارقام و نظرات مرتب شده براساس فكر منطقی است.

۴- روش تحلیل عقلایی "كوته بینانه" و بیش از حد ساده كردن واقعیتها است.

۵- استراتژی یك پدیده برنامه ریزی شده است.

۶- استراتژیهای طراحی شده در سطوح عالی

۷- تاكید بر اقدامات مناسب یا اعمال استراتژیك

●دیدگاه طبیعی

۱- محیط و سازمان، واقعیتهایی ذهنی اند كه به شكلهای مختلف درك و تفسیر می شوند و به روشهای مختلف با آنها برخورد می شود. مدیران چیزهای مختلفی می بینند، واقعیتهای مختلفی خلق می كنند و سپس مطابق مشاهدات و ساخته های خود عمل می كنند، پس تفسیرهای متعدد این مسایل و پاسخهای ارایه شده به موقعیتها یكسان نیست. در نتیجه فرهنگ ملی می تواند در تعیین انواع مختلف رفتار استراتژیك نقشی مهم ایفا كند.

۲- مدیران و سازمانها توانایی جذب و استفاده از تمام اطلاعات موجود را ندارند و با عنایت به محدود بودن عقلانیت روشهای عقلایی تصمیمگیری محدود و تحت تاثیر فرهنگ اند. یعنی فرهنگ بر روش جمع آوری اطلاعات، تفسیر اطلاعات و انتخاب راه حل اثر می گذارد.

۳- برنامه ریزی، انعكاس جریانی از احساسات هدف دار گروهی از افراد است. این دیدگاه علاوه بر تایید تحلیل عقلایی، نقش احساسات و عواطف را برجسته می كند. این دیدگاه، ماهیت حقیقت مبتنی بر آمار و ارقام و منطق را به جای حقیقت مبتنی بر هدفهای معنوی مورد پرسش قرار می دهد. در این دیدگاه استراتژی فرایندی گروهی و پویا است. در این جا، فرضیات اساسی فرهنگی درباره رابطه با طبیعت (هماهنگی) ماهیت انسان (پتانسیل نامحدود) و ماهیت روابط انسانی (همزیستی و سعادت گروهی) به آسانی مشخص می شوند.

۴- نمی توان واقعیت را در یك ماتریس ۲×۲ خلاصه كرد، نمی توان حقیقت را با نظریات ساده گرای علت و معلولی تعیین كرد.

۵- تدوین استراتژی نوعی فرایند یادگیری است كه تنها به شكلی جزیی تحت كنترل فكر آگاه است... استراتژی ها به شكل غیررسمی، گاهی به تدریج و معمولا در فرایندی گروهی ظاهر می شوند.

۶- استراتژی در سطوح پایین، در طول زمان و به عنوان نوعی الگو در جریانی از تصمیمها تكامل می یابد.

۷- تاكید بر داشتن "ماده مناسب" (یادگیری و توانایی) یا نتایج استراتژیك

●●جمع بندی

براساس مطالعات تطبیقی گسترده، در شركتهای ژاپنی و غربی، الگوهای ملی مشخص در مدیریت استراتژیك نقش بسزا ایفا می كنند. هنوز هم این دلایل فرهنگی زمینه ساز به خوبی بررسی نشده اند؛ اما فرهنگهای ملی، صنعتی و سازمانی نقشی مهم در تعیین استراتژی دارند.

●مدلهای فرهنگی استراتژی

▪فرضیات فرهنگی

پیگیری عبارت است از: مدل كنترلی: متمركز /// مدل سازگاری: گسترده

برنامه ریزی عبارت است از: مدل كنترلی: نظام رسمی /// مدل سازگاری: نظام غیررسمی (واحد برنامه ریزی استراتژیك)

▪انواع و منابع اطلاعات

مدل كنترلی: كمی - عینی /// مدل سازگاری: كیفی - ذهنی

تفسیر اطلاعات وابسته است به: مدلهای پیش بینی رسمی // مدلهای پیش بینی غیررسمی (بحث و بررسی و مباحثه)

افراد درگیر در كار عبارتند از: مدل كنترلی: نخست در سطوح عالی - معمولا سیاسی /// مدل سازگاری: در تمام سطوح - اتفاق نظر همه مدنظر است

اهداف و برنامه های عملی استراتژیك: مدل كنترلی: به وضوح تعریف و مشخص شده است /// مدل سازگاری: گسترده و ضمنی

افق زمانی: مدل كنترلی: كوتاه مدت /// مدل سازگاری: بلندمدت

●●جمع بندی

فرضیات مختلف فرهنگی موجب دیدگاههای مختلف (عقلایی / طبیعی) میشوند. این دیدگاهها حداقل موجب:

۱- مدل (فرایند یا شكل)های مختلف مدیریت استراتژیك (مدل سازگاری یا مدل كنترلی) میشود.

۲- تعیین محتوای استراتژیهای (كاهش هزینه یا توسعه بازار) مختلف میشود.

۳- تعیین سیمای استراتژیك (سازمان مدافع یا سازمان ناظر) می شود.

كه این سه مقوله به صورت دو به دو، یكدیگر را تقویت می كنند.

●دیدگاه و ریشه های فرهنگی استراتژی

▪دیدگاهها و ریشه های فرهنگی استراتژی بر دو متغیر استراتژیك:

۱- میزان و كیفیت توجه به داخل و خارج

۲- میزان و كیفیت كنترل

تاثیر گذاشته و آنها را تعیین می كنند كه به این دو متغیر نقاط مرجع استراتژیك می گویند. بنابراین باید تاثیر فرهنگ ملی، فرهنگ صنعتی و فرهنگ سازمانی را بر استراتژی، بیشتر بررسی كرد و بهتر درك نمود. مدت زیادی نیست كه رابطه استراتژی و فرهنگ ملی مورد توجه قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه های یاد شده، تحقیقات بیشتری باید انجام شود. توجه و علاقه ناگهانی به فرهنگ، به طور عمده نتیجه اقداماتی استراتژیك به قصد ایجاد تغییرات در مواردی است كه این اقدامات موفقیت آمیز نبوده است. همچنین درك و شناخت این نكته كه فرهنگهای ملی می توانند موانع و محدودیتهایی در راه طراحی و اجرای استراتژی ایجاد كنند، باعث افزایش میزان توجه به موضوع فرهنگ و صنعت شده است.

در حقیقت، افزایش توجه و علاقه به مدیریت بر مبنای فرهنگ (mbc) ناشی از بروز مشكلاتی است كه در اجرای استراتژی های جهانی و با ایجاد تغییرات استراتژیك در كشورهای دیگر، بر سر راه مدیران قدعلم كرده اند. پذیرش وجود تفاوتها در فرهنگهای ملی به ما امكان می دهد تا در فرضیات مورد قبول خود، و همچنین در دیدگاه و نگرش خود نسبت به استراتژی تامل كنیم و موانع موفقیت خود را بهتر بشناسیم. همچنین به این وسیله می توانیم اقدامات استراتژیك دیگران (رقبا) و نگرانیهای استراتژیك در سایر فرهنگها را پیش بینی و درك كنیم.