یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

فرهنگ شناخت در لرستان


فرهنگ شناخت در لرستان

اصولن در ازمنه ی تاریخ بشر به عنوان موجودی فراشعور و فرا فرهنگی شناخته شده است و این شعور یا به بیانی آگاهی از خیزابه ای فرارونده نشأت می گیرد

باران که به جنب وجوش طوفان باشد

با گوش دل از بحر شعوری بشنو

بی غیرت موج باد، بی جان باشد

صد حیف کویر زنده گریان باشد

«عابدین پاپی»

اصولن در ازمنه ی تاریخ بشر به عنوان موجودی فراشعور و فرا فرهنگی شناخته شده است و این شعور یا به بیانی آگاهی از خیزابه ای فرارونده نشأت می گیرد. بخشی از این آگاهی بعد فلسفی و عرفانی دارد که فلاسفه و عرفا از آن به عنوان اصالت ذات یاد می کنند. اصالت ذات یعنی از الست انسان ها از یک فطرت و سلاله ی پاک الگو گرفته اند و براساس همان اصالت پاک سیر تکاملی رشد و تعالی انسانی را طی می کنند. بخشی دیگر از این آگاهی به خود بشر بر می گردد. بشری که با تلاش و کوشش بی وقفه درصدد بر می آید تا انسانیت خود را در دایره هستی به نمایش بگذارد.

البته این نوع آگاهی نیز با بهره گیری از همان اصالت ذات نضج و بارور می شود، با این تفاوت که بشر در جهت نیل به تثبیت شخصیت اندیشه ای و اجتماعی خود با تبعیت از موالید چهارگانه و دنیای درون خویش به این مهم (تثبیت انسانی) دست می یابد. می توان گفت ماهیت انسان بدون فرهنگ بی معناست و هویت سازی عقلانی و خودساختگی معنوی آن با داشتن گفتمانی بنام فرهنگ آغاز و شکل می گیرد. از این نگاه فرهنگ به عنوان نیرویی پیش رونده در وجود همه ی انسان ها و حتی موجودات وجود دارد. چه این که طبیعت با همه مؤلفه هایی که از خود به نمایش می گذارد و این مؤلفه ها بدون بهره گیری از گفتمانی بنام فرهنگ میسور نمی افتند.

انسان نیز بخشی از طبیعت به شمار می رود با این تفاوت که توانایی ها این موجود فراتر از دیگر موجودات تعیین و مشخص شده است. مهمترین تفاوت بین انسان با دیگر موجودات تنها همان نیروی شناخت، تغییر و خلاقیت است. چه این که با استفاده از این صفات می تواند در خود و جامعه و طبیعت تأثیرگذار باشد. لذا از این نگاه این صفات (شناخت، تغییر و خلاقیت) نیز که از نیروهای برتر انسان محسوب می شوند، با پشتوانه ی پایداری بنام فرهنگ به تثبیت مفهومی و مصداقی دست می یابند. دیگر نکته گفتمان شناخت است. شناخت از این منظر در دو نگاه محل بحث و وارسی است. ابتدا شناخت از خود و دنیای درون خود که این دو با خودسازی و تثبیت هویت درون بدست می آیند. درثانی شناخت از محیط بیرون و رسیدن به مؤلفه های فرارونده این محیط است.

وقتی می گوئیم محیط تنها محیط طبیعی نیست بلکه محیط معنوی، محیط اجتماعی،محیط فرهنگی، محیط اخلاقی، محیط اقتصادی و ... شامل این مقوله مدنظر و نگاه هستند به نظر می آید بزرگترین و پیش رونده ترین فرهنگ در جهت تثبیت شخصیت هر انسانی شناخت است. انسان با شناخت است که می تواند به قله های پیشرفت در همه ی ابعاد زندگی دست یابد. با شناخت است که می تواند در دیگران تأثیر بگذارد. با شناخت است که می تواند ویژگی های یک گل و یا رودخانه را در قالبی هنری به جامعه منتقل نماید. لذا اگر فرهنگ شناخت در جامعه نهادینه نشده باشد، بی تردید آن جامعه به مانند جسمی می ماند که دارای روحی خلاق نیست! بنابراین با فرهنگ شناخت است که ما می توانیم به رشد و توسعه انسانی دست یابیم. با این تعابیر این مقدمه چینی تلنگری بود تا که قدم در دایره ی فرهنگی لرستان گذاشته و فرهنگ شناخت در این استان را در وسع فکری خود مورد وارسی و کنکاش قرار دهیم.

قبل از این که به ین مایه بحث پرداخته، لازم می دانم ابتدا تعاریفی از با فرهنگ، بد فرهنگ و بی فرهنگ را داشته باشیم و با تقابل این مثلث مختلف الاضلاع در مقابل فرهنگ شناخت، جامعه لرستان را در زوایایی بررسی نمائیم. از این نگاه با فرهنگ به کسی گفته می شود که قدرت پذیرایی هر نوع رویکرد اجتماعی را در جامعه اعم از مثبت یا احیاناً منفی را دارد. بنابراین با فرهنگ تنها به کسی اطلاق نمی شود که با هنجارهای اجتماعی سرسازگاری دارد بلکه ناهنجاری های اجتماعی جامعه را پذیرفتن، خود نوعی با فرهنگی به شمار می آید. با فرهنگ به کسی اطلاق می شود که به سهولت فرهنگ انعطاف را در خود شکل داده و تحت هر شرایطی قدرت پذیرفتن هرنوع بدفرهنگی را پذیراست. در یک کلام با فرهنگ یعنی کسی که قدرت پذیرفتن هرگونه فرهنگی را دارد و می تواند با بهره گیری از همین فرهنگ ها جامعه را به سمت رشد وتعالی انسانی پیش ببرد.

از این منظر مقوله ای به نام بی فرهنگی از اساس غلط است و نمی تواند تعریفی برای آن برشمرد، چرا که هر انسانی به نوبه خود دارای فرهنگ است با این تفاوت که این فرهنگ ها می تواند کارساز و متنج باشد و یا غیر کارساز و منتج.

چه این که بشر به عنوان موجودی ناطق و متمدن که از ویژگی هایی انسانی بهره می جوید، تحت هیچ شرایطی نمی تواند بی فرهنگ باشد. بدین سان که وقتی صحبت از فرهنگ می شود، صحبت از بشر و رفتارهای انسانی آن نیز به میان می آید . . .

و بد فرهنگی که امروزه نیز در جامعه متداول شده است از دیگر مقولات مدنظر است. بد فرهنگ به کسی گفته می شود که ذاتاً دارای فرهنگ و منش انسانی است ولی به این فرهنگ و منش به بیانی ساده پر و بال نداده است. شاید بتوان گفت فرد بد فرهنگ به مانند درختی می ماند که باغبان این درخت را حرس نکرده و اگر فرهنگ حرس در این درخت صورت پذیرد، بی تردید ساختار و محتوایش به مقوله ای بنام موزونی مفهومی خواهند رسید. بد فرهنگی از عمده چالش هایی است که اغلب در جوامع جهان سوم و جوامع پیرامونی و در راه توسعه قد علم می کند و دلایل عمده این بدفرهنگی ها نیز بر می گردد به عدم توسعه انسانی، عدم آموزش صحیح فرهنگی و اجتماعی،عدم اقتصاد رهبر و عدم فرهنگ سازی منتج در ابعاد مختلف در جامعه و . . .

با تعاریفی که از این مثلث مختلف الاضلاع شد، می توان گفت که فرهنگ شناخت نه تنها در لرستان بلکه در کشور نیز به همین سه مقوله مرتبط می شود. چه این که جوامعی می توانند به قله رشد و توسعه دست یابند که تفاوت ها و شناخت های لازم را از این سه مقوله بدست آورده اند. به نظر می آید برای نیل به فرهنگ شناخت در هر زاویه ای نیاز به شناخت از مواردی است که ذکر آن رفت.

لرستان با توجه به مؤلفه های فرهنگی هنری متنوعی که اعم از موسیقی، ادبیات، نقاشی، معماری، خطاطی و . . . دارد و با التفات به تاریخ فرهنگی و فرهنگ تاریخی این سرزمین نیاز به نهادینه کردن فرهنگ شناخت را می طلبد. از این منظر فرهنگ شناخت در لرستان تنها به این موارد ختم نمی شود بلکه فرهنگ شناخت سیاسی، فرهنگ شناخت تاریخی و فرهنگ شناخت جامعه شناسی و مردم شناسی نیز از سایر فرآیندهای فرارونده ای است که باید در کنه این سرزمین به صورت کارآمد نهادینه شود. بی شک لرستان از معدود سرزمین هایی است که دارای تاریخ و تمدن چه از حیث فرهنگی و چه از لحاظ سیاسی است. اما متأسفانه همیشه در ازامنه ی تاریخ در حق این سرزمین اجحاف شده، چه این که سرزمینی با این قله ی بلند تاریخی چرا باید در کتاب تاریخ به ثبت نرسد.

گلایه ی این قلم به تاریخ نویسان ایران و بخصوص تاریخ نویسان لرستانی بی جا نیست. چه این که اگرچه استاد حزین در زوایایی در آثار خود به تاریخ لرستان و فراز و فرودهای تاریخی این سرزمین اشاره می نماید و البته اغلب با بهره گیری از نوعی نوستالوژی منطقه ای از تاریخ و تمدن شهرستان بروجرد یاد می کنند ولی با مطالعه ی آثار دکتر عبدالحسین زرین کوب با این که اصالتاً لر بروجرد می باشد حتا به خود اجازه نداده که تاریخ بروجرد را هم به اندازه ی استاد حزین مورد بررسی قرار دهد تا چه برسد به لرستان که تاریخی به بلندای بشر دارد!؟ لذا اگر فرهنگ شناخت از حیث تاریخی را در لرستان بررسی نمائیم با این که لرستان تاریخش بر همه مبرهن می باشد ولی متأسفانه به صورت مکتوب و مستند آنچه که باید تصویر شود، نشده است.

از حیث سیاسی نیز متأسفانه با این که ادبیات سیاسی و تاریخ سیاسی این سرزمین با توجه به تاریخ فرهنگی آن بر همه مشهود است ولی هنوز کاری شایسته ی توجه و بایسته ی نظر به مرحله عمل نرسیده و علت آن نیز شاید دامن زدن به تعصبات قومی و قبیله ای باشد که این عوامل سبب نشتت فکری در بین آحاد جامعه لرستان گردیده اند. دیگر دلیل عمده که فرهنگ شناخت از حیث سیاسی را در لرستان به دایره ی ایستایی کشانده، وجود گویش ها و لهجه های متعددی است که هر کدام به زیر شاخه های متفاوتی تقسیم می شوند.

همان طور که می دانید حضور گویش ها و لهجه ها در لرستان و تعاملات هنری و موسیقایی ای که با ابزاری به نام همین گویش ها و لهجه ها صورت می گیرد، مسبب شده تا که جامعه لرستان از زبانی واحد بی بهره گردد و همین بی بهره گی زبان منجر به عدم پیدایی فرهنگ شناخت در لرستان است. زبان به عنوان وسیله ای که جامعه را از حیث تعامل به همدیگر نزدیک می کند و فرهنگی را به نام تأثیر و تأثر ایجاد می نماید، بی تردید عاملی پیش رونده ای در جهت رسیدن به فرهنگ شناخت به عنوان یک گفتمان تلقی می شود.

بنابراین فرهنگ شناخت در لرستان از تعامل و گفتگوهای روزمره گرفته تا ارتباطات منطقه ای و کشوری و حتی بین المللی دارای چالش های خاص خود است. شاید بتوان گفت این چالش ها در سطح کشور نیز مشهود است. اگرچه کارهایی به انجام رسیده ولی این تحرکات اجتماعی در قالب تعریف فرهنگ شناخت قرار نمی گیرند. به عنوان مثال در حوزه هنر و ادبیات نویسندگان و هنرمندان هنوز به عنوان الگویی برتر نتوانسته اند این فرهنگ شناخت را در بین خود و جامعه برقرار سازند. ضمن این که در کانون های دانشگاهی نیز این چالش ها به چشم می خورد چه این که فرهنگ شناخت استاد از دانشجو و فرهنگ شناخت دانشجو از استاد نیز به آن رشد و تعالی تعریف شده ی نرسیده است! با توجه به تحقیق و پژوهش در دامنه ی فرهنگی و هنری لرستان می توان اغلب فرهنگ رقابت ناسالم و فرهنگی خود برتربین را مشاهده نمود. چه این که یک شاعر به جای اینکه از شاعر دیگر شناخت لازم را پیدا نماید و درباره اندیشه و هنر آن عادلانه قضاوت نماید، متأسفانه درصدد بر می اید تا که بدون شناخت به نقد و بررسی ظالمانه و غیرآگاهانه اثر وی بپردازد که این نوع فرهنگ رفتاری باعث ایستایی فرهنگی در این مرز و بوم می شود. در حوزه های هنری دیگر نیز به همین شکل است. چه این که در موسیقی و معماری و نقاشی و خوانندگی نیز این مهم به چشم می خورد. لذا این نوع پراکسیس های رفتاری در بین جامعه هنری بی شک باعث می گردد تا که فرهنگ نقد و نقادی در بن مایه خود دیده نشود و اگر نقد و بررسی ای صورت می پذیرد، طبعاً صوری و غیرمنطقی و معقول باشد. مسلماً چنین حرکاتی نیز به فرهنگ شناخت لطمه و آسیب می رساند. در حوزه های دیگر اجتماعی نیز این نوع عدم فرهنگی شناخت کاملاً مشهود است.

به گونه ای که اغلب ارتباطات اجتماعی، عشیره ای و اقتصادی نیز بدون پذیرفتن فرهنگ شناخت صورت می پذیرد. بنابراین برای اینکه به فرهنگ شناخت در همه ی ابعاد دست یابیم، نیاز به یک نوع هویت سازی ملی، عقلانیت سیاسی و خودسازی انسانی است. بدین گونه اکثر تعاملات اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی مردم بدون شناخت انجام می پذیرد و تا زمانی که فرهنگ شناخت در بطن جوامع ایران و بخصوص جامعه لرستان نهادینه نگردد، فرهنگ رشد و توسعه متولد نخواهد شد. برای نیل به این هدف متعالی هم اندیشی سالم بین مردم و مسئولین و رشد و تعالی هر چه بیشتر کانون های آموزشی و دانشگاهی و تقویت هرچه بیشتر رسانه ها ملی را در حد بین الملی از مهمترین عناصر فرارو می توان برشمرد که باید به انجام مثبت رساند . . .

جان کلام ازاین قلم: به خرم آباد آمدم به شهر خرم. دیدم جوانانش همه کلاغ پوش شدند! و جز تعداد قلیلی که جوگندمی مرده بودن کسی سؤالم را پاسخ نگفت!!

عابدین پاپی