مسواک امیر

‌امیر مدتی بودکه صبح ها دیر ازخواب بلند می‌شد و وقت نمی‌کرد مسواک بزند، از این رو سریع لباس‌هایش را می‌پوشید و به مدرسه می‌رفت. همین دیر از خواب بلنــد شــدن‌ها سبب شد علاوه …

‌امیر مدتی بودکه صبح ها دیر ازخواب بلند می‌شد و وقت نمی‌کرد مسواک بزند، از این رو سریع لباس‌هایش را می‌پوشید و به مدرسه می‌رفت. همین دیر از خواب بلنــد شــدن‌ها سبب شد علاوه بر این که او در سر کلاس خواب‌آلوده باشد، مشکلات دیگری هم برایش فراهم آورد. برای مثال مدتی متوجه شده بود که بچه‌ها از او فاصله می‌گیرند و دوست ندارند با او حرف بزنند، به همین خاطر سعی کرد موضوع را بفهمد تا اینکه مهدی به او گفت: " امیر، تو چرا مسواک نمی‌زنی، به همین خاطر است که بچه‌ها از تو فاصله می‌گیرند." از روز بعد، امیر سعی کرد که یک ساعت زودتر از خواب بیدار شود تا علاوه بر ورزش صبحگاهی، دندان‌هایش را هم مسواک بزند.‌