شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ابهامات یک صنعت


ابهامات یک صنعت

چندین سال است که موضوع جهانگردی و توریسم در مجامع فرهنگی, سیاسی, اجتماعی و مطرح می شود و از آن به عنوان موتوری پیش برنده و مؤثر در برابر فشارها ومشکلات اقتصادی کشور یاد می شود آمارها هم, جایگاه این مرز و بوم را در پرورش صنعت توریسم, نه تنها مورد تأیید قرار داده که از آن, در زمره بهترین های جاذبه های توریستی جهان داد سخن داده است

اما موانع سر راه این صنعت، همچنان به قوت خود باقی است و گویا در این زمینه توجه جدی به آن نمی شود.کمبود متخصص در صنعت توریسم همچون مشکلی اساسی از دیدگاه کارشناسان امر مطرح می شود . اینکه مقوله تخصص در این صنعت با چه مؤلفه هایی قابل تعریف است، خود موضوعی خواهد بود که از دیدگاه کارشناسان باید به آن توجه کرد.

براساس آمار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، نزدیک به یک میلیون و ۲۰۰هزار اثر تاریخی قابل ثبت در کشور وجود دارد که در حال حاضر ۱۲هزار اثر ثبت شده وجود دارد.

از این رو، بی دلیل هم نیست که ایران، به لحاظ میراث فرهنگی و گردشگری، جزو ۱۰کشور اول دنیاست، اما آنچه تعجب برانگیز می نماید این است که، ایران از نظر کسب درآمد گردشگری در رتبه ۷۴ جهان قرار گرفته است.

●مهارت و تخصص فراموش شده

در نگاه نخست قضیه، شاید اینگونه تعبیر شود که نیروی ماهر و متخصص در زمینه صنعت توریسم، تنها به کارشناسان دانشگاهی محدود می شود و چنانچه بخواهیم به افزایش دانشگاهها و ارتقای فضای تحصیلی بپردازیم، مشکل اساسی سر راه صنعت توریسم را حذف کرده ایم، اما همانگونه که کارشناسان مطرح می کنند، کمبود تخصص در صنعت توریسم و گردشگری فراتر از این بحث هاست.

دکتر «محمدتقی رهنمایی»، استاد دانشگاه تهران، در این زمینه به سه مؤلفه اشاره می کند: وی می گوید: «سطح اول، مدیریت و سیاستگذاری است. یعنی نیروی متخصص و ماهری که از نظر مدیریتی بتواند این بخش را در سیاستگذاری، مدیریت، سازماندهی، ساختار، تشکیلات، خط و ربطی که با بخشهای دیگر می تواند داشته باشد، اداره کند.

سطح دوم برمی گردد به مدیریت فنی - حرفه ای که بیشتر مدیریت اجرایی و عملیاتی تر موضوع است. این مدیریت اجرایی و عملیاتی در زمینه های هتلداری، تورگردانی، اطلاع رسانی، خدمات پذیرایی، خدمات جانبی و... است که می تواند نقش خود را ایفا کند. برای مثال نیروی ماهر در بخش پذیرایی برای پذیرایی از یک نفر مهمان خارجی باید بتواند برخورد مناسبی با گردشگر داشته باشد، گفت وگوی مناسبی انجام دهد، سفارش غذای خوب بگیرد و در محل، بتواند فضا و محیطی خوب را برای مهمان فراهم کند. خوب طبیعی است، اگر فرد، چنین مهارت حرفه ای را نداشته باشد، تأثیرات منفی آن بسیار آزاردهنده و بازدارنده خواهد بود، یعنی نمی گذارد که بخش، بالنده شود.

سومین سطح، وجود مهارت در جامعه میزبان است؛ یعنی کل جامعه ای که مقصد گردشگران است. خوب در اینجا باید یک فرهنگ پذیرش وجود داشته باشد و این فرهنگ نیاز به یک ذهنیتی دارد یعنی باید یک ذهنیت مثبت و دارای تعامل در جامعه وجود داشته باشد. مردم باید بدانند که فردی که با او سر و کار دارد یک ارباب رجوع عادی نیست بلکه حضور این نوع گردشگران در جامعه اهمیت اقتصادی به سزایی دارد.»

دکتر «محمد هادی همایون»، رئیس بخش فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)، در تعریف کمبود متخصص در صنعت توریسم، از کمبود«نیروی انسانی» یاد می کند. به گفته وی: «به تبع اینکه ما در نگاه علمی و دانشگاهی از کمبود دانشگاه در این زمینه رنج می بریم، چه کسانی که با تحصیلات دانشگاهی وارد این حوزه بشوند و چه کسانی که با مدرک غیررسمی دانشگاهی مهارت دیده باشند، فارغ التحصیلان ما کم هستند، نیروی انسانی که در حین تسلط بر زبان، به قواعد جهانگردی، به قواعد بازاریابی و از همه مهمتر به فرهنگ خودمان آشنایی داشته باشند و بدانند که چه کار باید بکنند.» وی در ادامه می گوید: «راهنمایان و دست اندرکاران جهانگردی باید بدانند که وقتی یک توریست وارد کشور می شود تا موقعی که می خواهد خارج شود چه رسالتی بر عهده این گروه است.»همانگونه که از نگاه کارشناسان بررسی شد، مهارت و تخصص برای ارتقای صنعت توریسم از کارکنان هتلداری گرفته تا تورگردانها و تاکسیرانانی که در مسیر گردشگران خارجی قرار می گیرند همه به نوعی در ترقی و رشد این صنعت سهیم اند و این امر، نیاز به برنامه های مدونی دارد که بتواند در پرورش آن گام بردارد.دکتر رهنمایی، به سیر ناقص این صنعت در فضای دانشگاهی و جامعه می پردازد. او بیان می دارد: «فکر می کنم در کشور ما مشکل اصلی را در بخش گردشگری داوریها و پیشداوریهای سطحی و غیرکارشناسی به وجود آورده که در اوایل انقلاب بر این بخش حاکم بود. خوب شرایط کشور در شرایط انقلابی بود و برخی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که در کشور وجود داشت بر این محور توجیه می شد که حضور بیگانگان و حضور بی ضابطه بیگانگان در کشور ما باعث این گسستگی فرهنگی و تبعات اقتصادی و اجتماعی شده است و به همین دلیل بودکه به هر بیگانه ای با یک عینکی نگاه می کردند که در حقیقت یک دید کاملاً منفی داشت.»

این استاد دانشگاه همچنین می گوید:«برهمین مبنا در کشور ما آمدند ساختار اجرایی این تشکیلات و ساختارهای آموزشی را زیر سؤال بردند و دگرگون کردند. یعنی مثلاً دانشکده مرتبط با این بخش که وظیفه آموزش و مهارت را برعهده داشت به تدریج منحل و کوچک شد و در نهایت به صورت یک بخش کوچکی از یک دانشکده ای درآمد که بسیار فعال بود. شروع جنگ هم که مشکلات مخصوص به خود را داشت.

●ریشه مشکلات کجاست؟

دکتر محمدتقی رهنمایی، ریشه مشکلات و موانعی که سر راه صنعت توریسم وجود دارد را در «نگرش های ساختاری می داند.» به نظر وی: «نگرش به بخش گردشگری در بدنه حاکمیت و دولت و میان گرایش های مختلف سیاسی به مخرج مشترک یکسان و نزدیکی نرسیده است.

در این ۱۶-۱۵ سال اخیر، دو نوع نگرش نسبت به گردشگری دیده می شود. به این معنا که گروهی معتقد بودند که گردشگری بین المللی در کشور یکسری خصوصیات پاتولوژیک (آسیب شناسانه) را با خود دارد. بنابراین نباید نزدیک آن شد و دروازه های کشور را به گردشگران خارجی گشود و در مقابل نیز گروهی معتقد بوده اند که ما به یک دوره آرامش پس از جنگ رسیده ایم. باید تعامل جهانی خود را بیشتر کنیم و این تعامل جهانی نیز از طریق توسعه گردشگری و فراهم آوردن شرایط لازم برای سفر گردشگران به ایران است.»

«بهروز خرمشاهی» کارشناس جهانگردی، درباره مشکلات مربوط به پرورش نیافتن متخصص و نبود فرهنگ جهانگردی می گوید: « رشته های مربوط به جهانگردی در دانشگاهها خیلی فعال نیستند. ما می بینیم که هتل های محدود هم که برای پذیرایی گردشگر داریم از آموزش های لازم برخوردار نیستند. فارغ التحصیلان دانشگاهی اصلاً در جای خود قرار نمی گیرند و مدیریت های ما در بخش های مرتبط با این صنعت سلیقه ای بوده و کمتر با سیستم های بین المللی جهانگردی آشنا هستند.»این کارشناس، معتقد است که عدم همسویی تخصص ها با چنین صنعتی آن را به یک ویرانه تبدیل کرده است.

صنعت توریسم برخلاف تصورات برخی که آن را در جایگاه نازلی در توسعه کشور قرار می دهند و ارزش چندانی برای چنین صنعت بزرگی قائل نیستند، از آنجا که با مردم مختلف جهان اعم از دارا و ندار و با تمدن های روز دنیا ارتباط پیدا می کند از جایگاهی مهم و حیاتی برخوردار است و نمی توان به صرف این که چون مؤلفه های طبیعی گردشگری درکشور مهیاست خود را از بسترسازی های لازم و بحق گردشگران مبرا کرد.

رهنمایی، درباره راهکارهای مناسب برای چنین معضلی می گوید: «راهکارها زمانی به وجود می آیدکه صورت مسأله جدی تلقی شود. در کشور ما نسبت به مقوله گردشگری دیدگاه قاطع و جدی وجود ندارد. بلکه دیدگاه ما مبهم و مشروط است.

یعنی این که، صورت مسأله از نظر حقوقی مقبولیت پیدا نکرده و وجاهت قانونی اش هنوز زیر سؤال است بنابراین صحبت کردن در مورد این که چه چیز نیاز دارد و چه چیز نیاز ندارد به نظر من فرع مسأله است.»

به اعتقاد وی، «پذیرش توریسم» از دیدگاه حاکمیت به صورت آری - نه است. یعنی چیزی که نه آری آری است و نه اینکه نه نه. آری اش از این نظر بوده که ایران مانند کره شمالی نیست که دیوار ضخیمی به دور خود بکشد و بگوید که من دنیا را نمی بینم. خرد جمعی که در کشور ما هست بر این باور است که ما نمی توانیم جدا از دنیا زندگی کنیم و نه آن به خاطر این است که سیاستمداران با یک نگاه منفی به ورود بیگانه به ایران می نگرند.»

رهنمایی در ادامه می افزاید: «آنجایی که به بخش اجرایی آن مربوط می شود، نیاز به عزم ملی دارد. این عزم ملی هنوز خود را نشان نداده است با توجه به این که حکومت و دولت در پیاده کردن این تفکر نقشی اساسی دارند.»

دکتر همایون نیز با بیان این که «مردم ما اهل بیگانه ستیزی نیستند و اگر احساس کنند که بیگانه سرناسازگاری با کشور ندارد او را پذیرا خواهند بود» معتقد است: «می توان ضعف تخصص در صنعت توریسم را برطرف کرد، اول این که در دوره های کاربردی که منجر به مدارک غیررسمی غیردانشگاهی می شود به تربیت نیروی انسانی ماهر بپردازیم. دوم این که در راه اندازی و گسترش نیروی انسانی دانشگاهی ما کادر علمی دانشگاهها را تقویت کنیم و سوم این که از آنجایی که جهانگردی در اصل یک ارتباط میان فرهنگی است و ارتباط جهانگرد با مردم و گروهها محرز خواهد بود پس این فرهنگ باید از طریق رسانه ها گسترش پیدا کند که نحوه برخورد با جهانگردان، همکاری ها و ... به گونه ای مطلوب صورت پذیرد.»در اینجا به این نتیجه می رسیم که داستان توریسم و گردشگری بین المللی هنوز در گام های اولیه خود با مشکلاتی مواجه است که در صورت عدم رفع آنها سخن گفتن دشوار است.

یوسف بهمن آبادی