دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
عدالت مهدوی و امنیت
![عدالت مهدوی و امنیت](/web/imgs/16/152/9nedh1.jpeg)
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است. از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد. انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که دربارة امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد. ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
● بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دورة پیش از ظهور
بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئلة مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.
ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند. این باندهای سیاسی ـ اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جای زدند. این حرکتهای منافقانه و ریاکارانه، همواره مایه نگرانی پیامبر(ص) بود. با ارتحال آن رهبر الهی، ریشهها و حرکتهای گذشته جاهلی دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوی نبوی را کند یا منحرف ساخت.
برخی نمونههای مهم این انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستین تشیع و بروز فاجعه کربلا، به ترتیب در سالهای ۴۰، ۴۹ و ۶۱ هجری که بزرگترین خسارتها را به عالم اسلامی وارد ساخت.
انحراف سیاسی امت اسلامی و عامل اساسی تثبیت بیعدالتی و ناامنی ماجرای سقیفه در نیمه اول هجری است. در آن جریان برخی پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امام علی(ع) برای جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی را از امام(ع) غصب کردند. پس از آن، با احیای ریشههای ارتجاعی زندگی سیاسی ـ اجتماعی جاهلی و قبیلهای، روند برگشت به این دوران تیره آغاز و دنبال شد.
تبدیل خلافت به ملوکیت و تبعات منفی بعدی آن، انحرافهای برخاسته از قضیه سقیفه را کامل کرد. همچنین با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی و هوس زدگی آنها بر اثر سیاستهای وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم(ع) کمکم یاوری مردمی را از دست دادند و در جوی پر از بیعدالتی و ناامنی و خفقان، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند. از سوی دیگر، این شرایط نامساعد منجر به غیبت امام عصر(عج) گردید. تا پیش از آن، سیاست فشار و اختناق، امامان(ع) را وادار کرده بود تا فعالیت خود را در نهان پی بگیرند و گفتار و کردار خویش را همراه با تقیه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.
امام مهدی(ع) در چنین فضایی، در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری به دنیا آمد. پنجسال از عمر شریف ایشان در زمان حیات پدر بزرگوارش ـ هنگامی که دستگاه حاکم خلفای عباسی امام عسکری را به زندگی مخفیانه و محتاطانه واداشته بود ـ گذشت.
در نهایت، به خاطر فشارهای مذکور و گمراهی مردم و همراهی نکردن آنها، غیبت صغرا از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ هجری به طول انجامید و امام پس از گذشت تقریباً ۷۰ سال از غیبت صغری، از سال ۳۲۹ تا کنون در غیبت کبری به سر میبرد، تا با اجازه الهی ظهور یافته و زمین را پر از عدل و امان نماید.
میتوان اضافه کرد که با حذف علی(ع) از صحنه خلافت توسط خودکامگان چیره، زمینة تحریف شریعت اسلامی و مسخ عدالت آرمانی آغاز شد. به یقین میتوان خودکامگی و زورمداری را به عنوان بزرگترین عامل این تحریف و گسترش جو ناامنی فیزیکی و روانی در جهان اسلام به شمار آورد. این واقعیت دارد که بخش گستردهای از تاریخ نظامهای سیاسی به نظامهای خودکامه اختصاص دارد، حکومتهایی که شیوه اعمال قدرتشان مبتنی بر زور و چیرگی خشونتآمیز و اجبار بوده و به دلیل بیعدالتی، نامشروع بودهاند. چنین حکومتهایی مجبور بودهاند برای مشروع و موجه نشان دادن خود، به تحریف دین، مفهوم عدالت و حذف مصادیق و اسوههای معصومان(ع) بپردازند و عملاً نیز در کار خویش تا پیش از عصر ظهور، به توفیق دست یافتند. اینان به نفعِ امنیتِ کاذب در سایه شمشیر، عدالت آرمانی را مسخ کردند و عقب راندند. در سایه چنین خفقانی، ائمه یازدهگانه را به شهادت رسانده و بسیاری از منادیان حق و رهروان آنها را شهید، شکنجه و تبعید نمودند یا این که با افترا و تهمت و ناسزا آنان را از میدان بهدر کردند.[۲]
از سوی دیگر، یکی از عوامل پدیدآورندة ناامنی در جهان اسلام، تهدیدها و حملات پیدرپی، علیه این دین بوده است. اسلام در طول تاریخ، پیوسته درگیر معارضان و مخالفان سرسخت و کینهتوز، داخلی و خارجی بوده است. این درگیری و منازعه از گذشته تاکنون بهطور مداوم ادامه داشته است. اساساً موقعیت جغرافیایی دارالسلام از همان ابتدای ظهور و گسترش، به گونهای بود که آن را در معرض تاخت و تازها و حملات پیدرپی و سهمگین قرار میداد. حملاتی چون تهاجم مغولها، جنگهای تحمیلی صلیبی، هجوم گسترده و همه جانبه استعمار غربی به جهان اسلام و اشغال مستقیم بلاد اسلامی (قرن ۱۹م/ ۱۳هـ)، تثبیت ناامنی، ایجاد رکود اقتصادی ـ اجتماعی، تخریب بنیانهای فرهنگی و اجتماعی و به طور کلی انحطاط داخلی مشرق و جهان اسلام را به دنبال داشت که تأثیرات منفی و عقب نگهدارنده آنها، تا به امروز باقی است.
در بسیاری از روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) از بروز ناامنیها، بیعدالتیها، جنگها، هرج و مرجها و فتنههای فراوان، به عنوان ملاحم و نشانههای ظهور مهدی موعود(عج) و ویژگیهای عصر غیبت یاد شده است.[۳] به عنوان نمونه امام علی(ع) در این زمینه فرموده است:
او [حضرت مهدی(عج)] خواستهها را تابع هدایت وحی میکند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار میدهند. در حالی که به نام تفسیر، نظریههای گوناگون خود را بر قرآن تحمیل میکنند، او نظریهها و اندیشهها را تابع قرآن میسازد.
در آینده، آتش جنگ میان شما افروخته میگردد و چنگ و دندان نشان میدهد. با پستانهایی پُر شیر که مکیدن آن شیرین، امّا پایانی تلخ و زهراگین دارد، به سوی شما میآید. آگاه باشید؛ فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست، زمامداری حاکمیّت پیدا میکند که غیر از خاندان حکومتهای امروز است و عمّال و کارگزاران حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد. زمین میوههای دل خود را برای او بیرون میریزد و کلیدهایش را به او میسپارد. او روش عادلانه در حکومت حق را به شما مینمایاند و کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) را که تا آن روز متروک ماندهاند، زنده میکند.[۴]
همچنین از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که در پاسخ این پرسش که چه موقعی قائم شما قیام میکند، فرمود: «زمانی که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد».[۵]
پیامبر(ص) در روایت دیگری به شکل مفصلتری ناامنی و بیعدالتی پیش از ظهور را چنین بیان فرموده است:
منا مهدی هذه الامه اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاً و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علی بعض فلاکبیر یرحم صغیراً و لاصغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک مهدینا التاسع من صلب الحسین یفتح حصون الضلاله و قلوباً غفلا یقوم فی الدین فی آخرالزمان کما قمت به فی اول الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً.[۶]
مهدی این امت از ماست. هنگامی در دنیا هرج و مرج شده و فتنهها آشکار شود و راهها مورد راهزنی قرار گرفته و بعضی از مردم به بعض دیگر تهاجم کنند و بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچکتر احترام بزرگتر را نگه ندارد، در چنین زمانی مهدی ما که نهمین امام از صلب حسین است؛ برج و باورهای گمراهی و قلبهای قفل شده را فتح میکند و در آخرالزمان بهخاطر دین قیام میکند؛ همانطور که من در اول زمان، بدین قیام مبادرت کردم. او زمینی را که از جور پر شده، از عدل و داد، پر و سرشار میسازد.
در همین زمینه، محمدبن مسلم میگوید، از اباعبدالله(ع) شنیدم که میگوید:
به درستی که برای قیام قائم ما ـ که بر او درود باد ـ نشانههایی است که خداوند عزوجل آنها را برای مؤمنان قرار داده است.
فرد یاد شده مجدداً این علامتها از امام(ع) میپرسد و ایشان نیز با اشاره به آیه ۱۵۵ سوره بقره، میگوید:
اینکه خداوند فرموده است: «قطعاً شما را به چیزی [از قبیل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده ده شکیبایان را»؛ یعنی اینکه مؤمنان پیش از خروج قائم اینگونه مورد ابتلا و آزمایش قرار میگیرند.[۷]
شایسته است پیش از اینکه به وضعیت عدالت و امنیت در عصر حکومت مهدوی اشاره کنیم، مروری کوتاه بر تعاریف این دو مفهوم داشته و جایگاه آنها را در منابع اسلامی مورد بازخوانی قرار دهیم.
● مفهوم و جایگاه عدالت
یکی از دشواریهای بحث، مفهوم بنیادی عدالت، ابهام در تعاریف و معانی آن است. البته این دشواری باعث نشده که مکاتب دینی، سیاسی، اجتماعی و... در ارائه نظرات خود در این باره کوتاهی ورزند. به عنوان نمونه، فلسفه و اندیشة سیاسی غرب در این زمینه دارای میراثی غنی است. گرچه در نظر برخی از اندیشمندان این حوزه، تعریف و شمارش همة معانی عدالت وهمی بیش نیست و این مفهوم دچار ابهامی لاعلاج است.[۸]
اما در اندیشه اسلامی کلمه عدل را معمولاً با چند معنی و کاربرد مختلف استفاده میکنند که برگرفته از قرآن، سنت نبوی و سخنان امام علی(ع) است. این معانی عبارتند از: راستی، درستی، داد، موزون بودن، رعایت تساوی و نفی هرگونه تبعیض، قراردادن و نهادن هر چیز در جای خویش، رعایت حقوق افراد و دادن حق به مقدار، رعایت استحقاقها در افاضه وجود توسط خدای متعال و...
همچنین در فرقهها و گرایشهای گوناگون در اندیشه سیاسی اسلام (مانند فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، اندرزنامه نویسی، ادبیات سیاسی، تاریخ و فلسفه اجتماعی)، عدالت تعریف شده است. در آرای همه اندیشمندان این نحلهها و مکاتب، تعابیر متعدد و همانندی از مفهوم عدالت ـ با تأسی به قرآن و سنّت ـ صورت گرفته که بخشی از آنها به شرح زیر است:
۱) عدالت، خصیصه ماهوی نظم الهی حاکم در کائنات؛[۹]
۲) عدالت به معنای «وضع کلّ الشیء فی موضعه؛ قرار دادن هر چیز در جای خویش»؛
۳) عدالت به معنای «اعطاء کل ذیحق حقه؛ حق را به مقدار رساندن» و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاقها و نفی تبعیض و عدم ترادف با برابری مطلق؛
۴) عدالت به معنای اعتدالگرایی، میانهروی و رعایت ملکات متوسط؛[۱۰]
۵) عدالت به معنای تعادل سه قوه در نفس و مدینه و سپردن راهبری نفس و مدینه به خرد و خردمندان؛
۶) عدالت به معنای راستی و راستکرداری و راست کردن؛
۷) عدالت به معنای تناسب و تساوی جرم با مجازات در حوزه قضا؛[۱۱]
۸) عدالت به معنای تأمین مصلحت عمومی به بهترین صورت ممکن و اصلی ترین مبنای تأمین عمران و امنیّت؛[۱۲]
۹) عدالت در مدینه، به معنای تقسیم برابر خیرات مشترک عمومی؛[۱۳]
۱۰) عدالت به معنای «حُسن در مجموع» و کمال فضایل و جور به معنای «مجموعه و تمام رذایل»؛[۱۴]
۱۱) عدالت به معنای تقوای فردی و اجتماعی و همسازی با نظم الهی حاکم بر طبیعت؛
۱۲) عدالت به معنای انصاف؛[۱۵]
۱۳) عدالت به معنای عقد و قرار داد اجتماعی افراد، برای تقسیم کار در زندگی مدنی مبتنی بر شریعت؛[۱۶]
۱۴) عدالت به معنای مفهومی همسان با عقل و خرد عملی؛[۱۷]
۱۵) عدالت از دید فقها، به معنای ملکة راسخهای که باعث ملازمت تقوا در ترک محرمات و انجام واجبات میگردد؛[۱۸]
۱۶) عدالت به معنای استقامت در طریق شریعت.
البته برخی از این تعریفها از رواج و اجماع بیشتری برخوردار بوده است؛ برای مثال، امام علی(ع) و بیشتر اندیشمندان اسلامی از گذشته تا کنون اذعان داشتهاند که «عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جای خویش و حق را به مقدار رساندن و ایفای اهلیّت و رعایت استحقاقهاست». بر مبنای این تعریف از عدل، هر چیز باید در جای مناسب خویش قرار گیرد و در جایگاه خود میبایستی به انجام وظیفه ویژة خود بپردازد. شاهد این مدعا این که در قرآن بر همین اساس در سورة کهف، از دو باغ سخن میرود که هر دو سبز و خرم بودند و میوههای فراوان به بار میآوردند، قرآن در وصف این دو باغ میفرماید:
«هر دو باغ میوههای خود را به بار میآوردند و هیچ یک در این کار ظلم نمیکردند.»[۱۹]
یعنی باغ هم در حقیقت عادل است و عدالت آن به این معناست که در نظام هستی به وظیفه خود عمل میکند. همه موجودات دیگر نیز همانند این دو باغ بر پایه عدل استوارند. خواهیم دید که در عصر مهدوی، با حکمفرمایی عدالت، زمین و زمان و طبیعت نیز عدالت پیشه کرده و با عمل به وظایف بایستة خویش، بشر را به حداکثر بهرهمندی از خودشان خواهند رساند و میوهها و فایدههای پنهان خود را برای بهینهترین نوع استفاده به بشر تقدیم خواهند کرد.
درباره بیان منزلت عدالت، به دلیل بدیهی و مبرهن بودن شأن والای عدالت، نیازی به توضیح فراوان نیست. تنها ذکر همین نکته بس که مبنا و زیربنای تمامی اصول، در همة اندیشههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام، عدالت است. آیات الهی اشاره دارند که پیامبران را با مشعلهای هدایت فرستادیم و به آنها کتاب و میزان دادیم تا عدالت را برپا دارند. بنابراین چه بیانی رساتر از اینکه قرآن استقرار عدالت و گسترش آن را یکی از دو هدف اساسی و فلسفة بعثت انبیا ذکر کرده[۲۰] و آن را از صفات الهی و بارزترین خصیصه آفرینش و نیکوترین انسان معرفی کرده است.[۲۱] همچنین اساس حکمیت و حکومت در قرآن، ایجاد قسط و عدل در جامعه است. از سوی دیگر، کثرت آیات و روایاتی که دربارة عدل و کلمات مترادف و متضاد این واژه است، بیانگر اهمیت جایگاه این مفهوم در قرآن و احادیث ـ بهویژه موارد مرتبط با عصر ظهور ـ میباشد.
● مفهوم و جایگاه امنیت
امنیت از مقولههای اساسی است که وجود آن در تمام ابعاد زندگی بشری به گونهای قابل لمس و مؤثر احساس میشود و از دیرباز تا کنون در حیات انسانی منشأ تحولات و دگرگونیهای فراوان شده است. ریشه لغوی این واژه از ثلاثی مجرد «امن»، و با مشتقاتی مانند «ایمان»، «ایمنی» و «استیمان» است. این واژه را به مفهوم اطمینان، آرامش در برابر خوف، تفسیر، تعریف و ترجمه کردهاند که تا حدود زیادی به واقعیت نزدیک است و شامل دو بعد ایجابی و سلبی در تعریف امنیت میشود. از یک سو اطمینان، آرامش فکری و روحی و از سوی دیگر فقدان خوف، دلهره و نگرانی ـ که موجب سلب آرامش و اطمینان میگردند ـ از کاربردهای دیگر این واژه است.[۲۲] همچنین امنیت از موضوعات بسیار مهمی است که در قرآن و روایات به گستردگی آن اشاره شده است. صورت فارسی و عربی این کلمه به اَشکال «امنیت» و «امنیه» در متون اسلامی موجود نیست و بیشتر توجه به این موضوع با عبارات و مشتقاتی از ثلاثی مجرد «اَمِنَ» صورت پذیرفته است.
در مجموع از ریشه یا کلمه «امن»، ۶۲ کلمه مشتق[۲۳] شده است و حدود ۸۷۹ بار در قرآن به کار رفته که از این تعداد کار برد، ۳۵۸ مورد در آیات مکی و ۵۲۱ مورد در آیات مدنی است.[۲۴]
پیوند معنایی ناگسستنی این اصطلاح با کلمههای اسلام، ایمان و مؤمن نشاندهندة اهمیت فوقالعاده مفهوم امنیت است. مفهومی که علاوه بر قرآن و روایات، به وفور در ادعیه اسلامی و شیعی دیده میشود. آنچه بدیهی است در این مجال مختصر امکان پرداختن به کلیه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و... امنیت، نه وجود دارد و نه لازم است.
اما به صراحت میتوان اذعان داشت، این مفهوم در منابع اسلامی، دارای عرصه وسیعی بوده و قلمروهای فردی و اجتماعی و زمینههای داخلی و خارجی، فکری و روحی، اخلاقی و اعتقادی، دنیایی و آخرتی را در بر میگیرد و با شاخصهای ایجابی و سلبی، از هر دو زاویه قابل تعریف و دسترسی است و البته این امر نسبی است؛ نه مطلق. تابع وضع و امکانات و تواناییهای هر فرد و جامعه است و نباید آن را صرفاً به امکانات و تجهیزات نظامی، با اندازههای مادی و فیزیکی یا مقولات اقتصادی و مانند آن تعریف کرد. بلکه مفهومی عمیقتر، ظریفتر و فراگیرتر از موضوعات یاد شده داشته و بر ابعاد روحی، فکری، فرهنگی، اخلاقی، معنوی و اعتقادی و ارزشهای الهی نیز اتّکا و وابستگی کامل دارد. قرآن و روایات بیانگر این نکتة بسیار مهم هستند که هرگونه امنیتی و در هر بعد از ابعاد آن، در ایمان و اعتقادات معنوی و الهی ریشه دارد و هر گونه ناامنی در هر عرصهای، بالاخره ریشهاش به بیایمانی و صفات متقابل ایمان مانند مشرک، کفر، ظلم، استکبار و... برمیگردد. همچنین مؤمن و صفات ایمانی، اصلیترین خاستگاه صدور کُنشهای امنیتزا است. میتوان گفت، بسترسازی حیات معنوی طیبه و حسنه برای تربیت و تهذیب افراد، چه در حوزه رفتارهای فردی و چه در عرصههای اجتماعی و دوری آنها از حیات سیئه و غیر ایمانی، اصلیترین ساز و کار تأمین امنیت است. حال، چه در نظام اسلامی باشد، چه در عصر مهدوی و حکومت آخرزمان حضرت مهدی(عج). این نظام باید تلاش کند با تشویق حیات مؤمنانه و پشتیبانی از مؤمنان و مقابله با دشمنان جبهه ایمان، امنیت و عدالتی همه جانبه و فراگیر را برای همة شهروندان جامعه اسلامی و حتی غیرمسلمانانی که در پناه آن زندگی میکنند، فراهم نماید. البته این کار باید بدون غفلت از زندگی دنیایی و با تأمین نیازهای این جهانی باشد تا بتواند زمینة ورود سرشار از عافیت و سلامت و ایمن از عذاب را به زندگی آن جهانی و اخروی آماده سازد. مشخص است که تا پیش از ظهور، انجام کامل و بهینة این امور توسط حکومتهای دنیایی امکان پذیر نیست و اینگونه آرمانهای عالی الهی و بشری به صورت کامل، تنها در عصر حکومت مهدی(عج) محقق خواهد شد.
در قرآن کریم، آیات بسیاری دربارة اهمیت امنیت و جایگاه والای آن در زندگی فردی، اجتماعی اقتصادی و... انسان وارد شده است که به کوتاهی، نمونههایی از آنها آورده میشود:
الف) قرآن یکی از اهداف برقراری حاکمیت خدا و جانشینی صالحان و طرح کلی امامت را تحقق امنیت معرفی کرده است:
]وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی ولایشرکون بیشیئاً[ (نور: ۵۵)
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد، همانگونه که کسانی که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد و آن دینی که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند.»
علامه طباطبایی درباره این آیه فرموده است:
این آیه وعده جمیل و زیبایی است برای مؤمنان که عمل صالح هم دارند. به آنان وعده میدهد که به زودی جامعة صالحی مخصوص به خودشان برایشان درست میکند و زمین را در اختیارشان میگذارد و دینشان را در زمین متمکن میسازد و امنیت را جایگزین ترسی که داشتند میکند؛ امنیتی که دیگر از منافقین و کید آنان، و از کفار و جلوگیریهایشان بیمی نداشته باشند، خدای را آزادانه عبادت کنند و چیزی را شریک او قرار ندهند.[۲۵]
بدین ترتیب، قرآن به گروهی از مسلمانان که دارای دو صفت ایمان و عمل صالح هستند و به یاری خداوند، حکومت جهانی مستضعفان را تشکیل خواهند داد، نوید امنیت و از میان رفتن همة اسباب ترس و وحشت را داده است.
ب) بنا به آیه ]و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد آمنا[ (ابراهیم: ۳۵) حضرت ابراهیم هنگام بنا نهادن کعبه، به این نیاز فطری توجه کرد و از خداوند خواست آن سرزمین را از نعمت «امنیت» برخوردار سازد. خداوند نیز، بنا به آیه ]و اذ جعلنا البیت مثابة للناس و امناً[ (بقره: ۱۲۵)، آنجا را خانة امنی برای مردم قرار داد.
این ویژگی چنان عزیز است که موجب منّت پروردگار بر آدمیان بوده و او را شایسته سپاس بندگی میکند.[۲۶] پروردگار جهان به همین سرزمین اَمن، برای بیان کیفیت آفرینش انسان سوگند یاد میکند.[۲۷] با اجابت دعای حضرت ابراهیم، خداوند هم امنیت تکوینی به مکه داد؛ زیرا شهری شد که در طول تاریخ حوادث ناامن کنندة کمتری به خود دید و هم امنیت تشریعی عطا کرد؛ زیرا به فرمان الهی همة انسانها و حتی جانوران در این سرزمین در امن و امان هستند. شکار حیوانات آن ممنوع است و حتی تعقیب مجرمانی که به این حرم و خانه کعبه پناه برند نیز جایز نیست. تنها میتوان برای اجرای عدالت در حق چنین مجرمانی آذوقه را بر آنها بست تا بیرون آیند و تسلیم شوند.
امن دانستن خانه کعبه توسط خدای متعال در حقیقت بیانگر اهمیت امنیت است که این بنای بسیار مقدس با آن توصیف شده است. این صفت کعبه در آیات بسیاری تکرار شده است. همچنانکه در سوره تین مکه مکرمه و شهر کعبه به «بلد امین» تشبیه شده است. علامه طباطبایی در این باره آورده است:
مراد از هذاالبلدالامین مکه مشرفه است، و بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است که برای حرم تشریع شده و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده، و این حرم سرزمینی است که خانه کعبه در آن واقع است و خدای تعالی درباره آن فرموده: اولم یروا انا جعلنا حرما امنا[۲۸] (عنکبوت/ ۶۷).
ج) در قرآن، شهری که برخوردار از نعمت باشد، به عنوان سرزمین آرمانی و مثالی معرفی شده است و بنا به آیة ]و ضرب الله مثلاً قریة کانت آمنةً مطمئنة یأتیها رزقها رغدا من کل مکان[ (نحل/ ۱۱۲)، خداوند به عنوان الگو و نمونه، قریه و شهری را مثال میزند که امن، آرام و مطمئن بوده و همواره روزیاش به فراوانی از هر مکانی فرا رسیده است. بدیهی است، تحقق نهایی چنین شهری در جایی بهجز عصر و حکومت امام مهدی، محقق نخواهد شد.
د) یکی از مصداقهای مهم واژههایی مانند «نعمت»، «نعیم» و «برکات» در قرآن، امنیت دانسته شده است به عنوان نمونه، علامه طباطبایی در بحث از آیة:
]ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات[[۲۹] (اعراف/ ۹۶) به این معنا اشاره کرده و مینویسد:
برکات به معنای هر چیز کثیری از قبیل امنیت، آسایش، سلامتی، مال و اولاد است که غالباً انسان به فقد آنها مورد آزمایش قرار میگیرد.[۳۰]
همچنین این مفسّر در تفسیر آیه ]واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداءً فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها[[۳۱] (آل عمران/ ۱۰۳) با بیان وضع ناامنی حاکم بر جامعه جاهلی پیش از اسلام، منظور از نعمت در آیه چنین بر شمارد:
منظور از نعمت، مواهب جمیلی است که خدای تعالی در سایه اسلام به آنان داده و حال و روز بعد از اسلام آنها را نسبت به پیش از اسلام بهبود بخشید، در دوران جاهلیت امنیت و سلامتی و ثروت و صفای دل نسبت به یکدیگر و پاکی اعمال نداشتند و در سایه اسلام صاحب همه اینها شدند.[۳۲]
علامه در تفسیر کلمه «نعیم» در آیه هشتم سوره تکاثر؛ ]ثم لتسئلن عن النعیم[ آورده است:
و نیز در مجمعالبیان است که بعضی گفتهاند: نعیم عبارت است از امنیت و صحت (منقول از مجاهد و عبدالله بن مسعود) و این معنا از امام ابوجعفر و ابیعبدالله(علیهماالسلام) نیز روایت شده است.[۳۳]
همچنیناین مفسر کبیر در تفسیر خویش، در تبیین واژههای «حیات حسنه»[۳۴] و «حیات طیبه»[۳۵]، یکی از ویژگیهای اصلی این نوع زندگی را بهرهمندی از نعمت امنیت ذکر مینماید. همچنانکه یکی از ویژگیهای «حیات سیئه» را زندگی در ناامنی میداند.[۳۶]
هـ) در قرآن، اولوالالباب به امنیت و سلامتی جاودانی بشارت داده شدهاند. به تعبیر علامه:
جمله «سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار»، حکایت کلام ملائکه است که اولوالالباب را به امنیت و سلامتی جاودانی و سرانجام نیک نوید میدهند؛ سرانجامی که هرگز دستخوش زشتی و مذمت نگردد.[۳۷]
از سوی دیگر بنا به آیه ]ادخلوها بسلام آمنین[ (حجر: ۴۵)، در روز سرنوشت، وقتی انسانهای صالح در جنت گام مینهند، به آنها نوید امنیت و سلامت داده میشود و به آنها گفته میشود که به این باغها با سلامت و امنیت وارد شوید.
اکبر همتی
http://poroge.parsiblog.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست