سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
ابهام هایی که پاسخی پیدا نمی کنند
«در این نمایش به هیچ سوالی پاسخ نمیدهیم. اگر مواجهه با پرسشهای مکرر شما را آزار میدهد، توصیه میکنیم در این مواجهه و مشارکت، پرسش سراسری نمایش را پیگیری بفرمایید.»
این یادداشت، بخشی از نوشته بروشور نمایش است که توسط علی نرگسنژاد، نویسنده و کارگردان نمایش بیان شده است. چند جمله آخر یادداشتی که ظاهرا در پی بیانی بیواسطه و صریح با مخاطب بوده، بسیار گنگ و بلاتکلیف است؛ «حاصل زیست در زبانی!» یا «زیستی معلق و متأخر...»
علی نرگسنژاد حتی در بیان صریح و مستقیم با مخاطبان نمایشاش از واژگانی استفاده کرده که درک و فهم آن چندان آسان به نظر نمیرسد و حتی یافتن معنایی روشن را برای آن به دشواری امکانپذیر میکند.
چند سال پیش علی نرگسنژاد در اوج موفقیت حضور حرفهای در تئاتر، نمایش «وقتی پلنگ خالهایش را پاک میکند» را در تئاترشهر روی صحنه برد و از سوی مخاطبان عام، منتقدان و هنرمندان تئاتر مورد تحسین و تشویق قرار گرفت. بخش مهمی از موفقیت سالهای پیش نرگسنژاد در این نمایش بدون شک به ابزار بیان هنری کارگردان و استفاده بسیار زیبای او از تصویرسازی، خلق فضا و روح حاکم بر فضای نمایشی برمیگشت، اما نرگسنژاد پس از آن دیگر نتوانسته چندان موفقیتهای پیشین را تکرار کند. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت او، اصرارش به تکرار همان فضای جادویی باشد که حالا دیگر سوژه مناسب و بکری برایش پیدا نمیکند و به هر بهانهای و با هر دستمایه و داشتهای به دنبال تجربه دوباره و دوباره آن است.
«جیرهبندی پر خروس برای سوگواری» به همان اندازه که یادداشت کارگردان آن مبهم مینماید، پر از پیچیدگی است. نمایش نمیداند که چه شخصیتهایی را حکایت میکند و اصلا نمیتواند مساله این اشخاص و موضوع خودش را توجیه کند.
نمایش همچنین چندان در این که پرسش مهم و مشخصی را مطرح کند، موفق نمینماید و نمیتواند با کنجکاو و مشتاق کردن مخاطب نسبت به این سوال، انگیزهای برای ایجاد ارتباط هنری و تئاتر ایجاد کند. مگر اینکه پرسش مکرر فرهاد: «چرا بابا منو به اسم صدا نمیکند؟» همان «پرسش سراسری» باشد که کارگردان در یادداشتش تماشاگران را به دنبال کردن آن تشویق میکند. از همه مهمتر اینکه کارگردان ابتدای این یادداشت نوشته: «در این نمایش به هیچ سوالی پاسخ نمیدهیم.»
جیرهبندی پر خروس برای سوگواری کاملا بر کلام و کاربرد کلامی متکی است، در حالی که مهمترین مشکلات اجرا را میتوان متوجه ضعفهای زبان و ادبیات و ساختار زبانی آن دانست.
از سوی دیگر فضا، موقعیت و مساله (بظاهر) اصلی نمایش با کلامی مطول و از زبان روایتگر مادر معرفی میشود.
بچگیهای فرهاد، فورد مدل ۱۹۷۸، تب، بیماری و... روایتهایی از رویدادهای گذشته هستند که مادر در فصل طولانی آغاز نمایش آنها را بازگو میکند و به رغم آنچه انتظار میرود تا پایان و در ادامه نیز به همین صورت باقی میماند. کلام و پرسش، مهمترین مولفه پیشبرد درام نمایش است و همه اینها در حالی است که درام ادبی این نمایش چه در حوزه آرایش کلام و چه در زمینه پردازش دراماتیک، دچار کاستیهایی است. پس نویسنده و کارگردان چارهای جز کنار هم قرار دادن مباحث پیچیده و بازی با واژگان و موقعیتهای روایی ـ گفتاری مبهم ندارد. به همین دلیل هم همه چیز در پایان در نوعی بلاتکلیفی باقی میماند و تماشاگر، سالن را با انبوهی از پرسشهای نامرتبط ترک میکند.
علی نرگسنژاد، سوالی را از زبان فرهاد مطرح میکند که طرح مضمون و معما میکند. کلید این معما ابتدای نمایش و تا اواخر آن به دست مادر است. تنها اتفاقی هم که در پایان روی میدهد این است که این کلید در آخرین لحظات از مادر گرفته شده و به فرهاد داده میشود و باز معمایی دیگر که منظور و معنایی ندارد.
هویت، جنس، ماهیت و ارزش دراماتیک شخصیتها در نمایشهای قبلی نرگسنژاد بسیار مهم بودند. اصلا شخصیتها و ماهیت حضور درونی (شاید روانی و جادویی) آنها بود که به نمایشهای پیشین نرگسنژاد اهمیت و ارزش میبخشید، اما در این نمایش حتی شخصیتها هم به واسطه درگیری و مشکلشان چندان اهمیت پیدا نمیکنند یا اینکه پرداخت و مساله آنها برای قرار گرفتن در بستر یک درام به نحو مطلوب و کافی تکمیل نشده است.
فرهاد که با بازی بیرونی صابر ابر جان مییابد تنها به واسطه پرسشی که مطرح میکند هویت مییابد و البته برای قرار گرفتن در موقعیت دراماتیک و خلق فضایی تأثیرگذار به اندازه کافی به نظر نمیرسد.
هانیه که در نمایش، حضوری شبحوار دارد و بخوبی توسط هانیه توسلی اجرا میشود نیز تنها چندی پس از ورود به نمایش، تأثیرگذاریاش را از دست میدهد و انصراف او از عشق فرهاد (تنها به خاطر تغییر نام او) حضور این شخصیت و منطق نمایش و جدیت آن را زیر سوال میبرد.
در این میان تنها شخصیت مادر است که از ابتدا تا انتها با مسالهای جدی و با منطق و باورپذیری مطلوب مورد پرداخت قرار گرفته و البته پانتهآ پناهیها هم در اجرای این نقش و شخصیت کاملا موفق بوده است.
مهدی نصیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست