یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

استفاده از خلاقیت های بصری به جای دیجیتال


استفاده از خلاقیت های بصری به جای دیجیتال

نگاهی به فیلم توقف ناپذیر ساخته تونی اسکات

«توقف ناپذیر» فیلم جدید تونی اسکات یک فیلم حادثه ای-هیجانی است و براساس حادثه ای مشابه‌ای که در سال ۲۰۰۱ در اوهایو اتفاق افتاده، ساخته شده است که در آن اسکات به عنوان خالق اثر، قدرت و خلاقیت خودش را در استفاده از ابزارهای سنتی سینما مانند حرکت دوربین، صحنه‌آرایی، میزانسن، مونتاژ و ... بار دیگر به رخ بیننده می کشد. او در بیان داستان ساده و یک سویه ای که به نظر می رسد پایان معلومی نیز دارد، اثری خلق می کند که مخاطبینش را راضی از سالن سینما خارج می کند. در واقع در فیلم این قطار افسار گسیخته، نمادی از اقتصاد پرتلاطم این روزهای آمریکا است. دنزل واشنگتن بازیگر مشهور هالیوودی در پنجمین همکاری اش با اسکات در نقش لوکوموتیو ران قطار مامور می شود که یک قطار بدون سرنشین را که با محموله شیمیایی خطرناک به سوی شهرکی پرجمعیت در حال حرکت است را متوقف سازد.

بعد از فیلم (The Taking Of Pelham ۱۲۳) که درباره قطاری که در راه آهن زیرزمینی در نیویورک ربوده می شود، اسکات به عنوان سازنده اثر بار دیگر به سراغ سوژه قطار افسار گسیخته و لوکوموتیو رفته است. فیلم در واقع براساس یک ماجرا و شخصیت‌های واقعی خلق شده است. فیلمساز در ساخت فیلم تعمدا از جلوه های ویژه کامپیوتری معمول پرهیز کرده تا تماشاگر وزن و قدرت حرکت این قطار را احساس کند. به نظر می رسد خلق جهان درون فیلم به وسیله ابزار گرافیک کامپیوتری امکان‌پذیر نبوده و قدرت فیلم نیز در همین است که به جای استفاده از ترفندهای دیجیتالی از خلاقیت‌های بصری در آن استفاده شده است.

مهارت اسکات به عنوان خالق اثر به این گونه است که داستانگویی سینمایی را به صورت خلاصه بیان کرده و به جوهر ناب آن رسیده است. در واقع کار لوکوموتیو ران، ویل (کریس پاین) و مهندس میانسال قطار، فرانک (دنزل واشتگتن) در ابتدا این است که از برخورد این قطار باری با یک قطار مسافری جلوگیری کنند و بعد هم سعی کنند قطار را که مواد شیمیایی انفجاری را حمل می کند و به طرف یک شهرک کارگرنشین در حرکت است را متوقف کنند.

در فیلم هر چه به زمان نزدیک شدن انفجار نزدیک می‌شویم، از یک طرف تنش و ریتم بالا می رود و از طرف دیگر درگیری عاطفی تماشاگر با شخصیت ها عمیق تر می شود و در نتیجه قصه های زائد فرعی، خطوط پاکیزه درام فیلم را آلوده نمی کند. هنر فیلمساز در این است که نه تنها به آدم ها بلکه به ماشین های بی‌جان، شخصیت و روح بخشیده است. به عنوان مثال این قطار خودش یک جانور باهویت و باهیبت است با صدا و ناله های تهدید آمیز. از طرفی به خاطر حرکت های دوربین تونی اسکات در اطراف قطار، قطار به یک جانور غول آسا مثل دایناسورهای افسانه ای تبدیل می شود که زیر نور خورشید، غرش کنان در حال حرکت است و دود و آتش از دهانش بیرون می زند.

لایه دیگر فیلم اشاراتی به تعبیرات سیاسی دارد مثلا تاکید زیادی در فیلم بر مردم عادی و طبقه کارگر وجود دارد که از یک طرف خانه و زندگی اشان در معرض نابودی قرار دارد و از طرف دیگر در کنار ریل های راه آهن، تماشاگر بهت زده حرکت این ماشین افسار گسیخته هستند، اما از سوی دیگر در یک اقدام کاملا زیرکانه و در عین حال کلیشه ای، روسا و صاحبان شرکت های ریلی را نشان می‌دهد که به جای این که نگران جان مردم و انفجار خانه و زندگی آنها باشند، از این در هراسند که خبر این حادثه باعث سقوط ناگهانی ارزش سهام شرکت‌ها در بورس می شود.

فیلم در واقع یک تمثیل فرصت طلبانه درباره اقتصاد لجام گسیخته و صنایعی که از سوء مدیریت و سودجویی در اثر اخراج شمار کثیری از کارگران تضعیف شده‌اند است. این اشاره ها در فیلم وقایع روز و سرخط خبرها را باز می تابانند اما با همه این‌ها خلاقیت سینمایی در ساختار فیلم چنان است که ممکن است از خبرها و فیلم‌های روز فراتر نیز برود. تکراری و کلیشه ای بودن درام انسانی که در حاشیه داستان اصلی فیلم که به تصویر کشیده می‌شود، از نقاط ضعف فیلم محسوب می شود. فیلم تونی اسکات یک اثر حادثه‌ای پرکشش است. فیلم در واقع تشبیهی از یک بسته فرهنگی که همراه با یک کتاب برای بچه ها، راجع به ماشین‌های عظیم و غول پیکر جاده سازی دانست و فرصتی است که کسانی که ماشین های عظیم را دوست دارند، آن‌ها را با همه شکوه و هیبت تماشا کنند. برخلاف همیشه که اسکات با چرخاندن بی وقفه دوربین و برش‌های سریع، ترکیب نامفهومی از رنگ‌های درهم روی پرده ایجاد می کند، در اینجا با کمک مدیر فیلمبرداری اش (بن سارسین) موفق شده است به طرز غیرمنتظره، جهانی غنی از قطارهای سریع و دودآلود خلق کند که چشم اندازه های به همان اندازه زیبا از طبیعت و صنعت را با عبور سریع خودش از هم می شکافد.

«توقف ناپذیر» فیلمی است درباره حرکت و سمفونی حادثه که به این واژه مفهوم لجاجت و یک دنده‌ای خاصی می بخشد، هر چند داستان فیلم تازگی ندارد و حوادث آن تا حدودی قابل پیش بینی است به هر حال فیلم تونی اسکات را باید ببینید تا درک کنید که تا چه اندازه کامل، باطراوت، هوشمندانه، موجز و واقعا هیجان انگیز است.

نویسنده : محمد حمیدی