پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

حذف تخیل از تاریخ نفی اثر هنری است


حذف تخیل از تاریخ نفی اثر هنری است

نسبت میان تاریخ و هنرها در طول قرون گذشته نسبت متغیری بوده است

نسبت میان تاریخ و هنرها در طول قرون گذشته نسبت متغیری بوده است. در میان هنرها آنچه بیشترین نسبت را در قرون گذشته با تاریخ داشته هنر رمان بوده و پیش از رمان این نسبت میان تاریخ و تئاتر وجود داشته است. نگاهی به آثار شکسپیر نشان می دهد اغلب کارهای این نمایشنامه نویس مشهور جهان، اقتباس از یکسری وقایع یا افسانه های تاریخی است. در مرحله بعد این نسبت میان رمان و تاریخ شکل می گیرد که در این زمینه می توانیم «ژاندارک»، «سه تفنگدار» الکساندر دوما و آثار بالزاک را مثال بزنیم. در ادامه فرآیند نسبت میان ادبیات و هنرها با تاریخ در قرن بیستم، این نسبت میان سینما و تاریخ شکل می گیرد یعنی نسبتی که بعد از رنسانس و در قرون ۱۶و ۱۷ میان نمایشنامه و تاریخ برقرار بود و در قرن ۱۷ تا ۱۹ با رمان منعقد شد، در این قرن میان سینما و تاریخ شکل می گیرد. در قرن بیستم با تولد سینما کم کم رویکرد و گرایشی نزد سینماگران به وجود می آید و به طور فزاینده یی سینما جانشین این نسبت ها می شود و جایگاه رمان و نمایشنامه را در نسبت با تاریخ به خودش اختصاص می دهد.

اگر بخواهیم نسبت تاریخ با سینما را بر مبنای روزشمار بررسی کنیم، شاهد این هستیم که اولین رویکردهای سینمایی به بازسازی آثار تاریخی رویکردهایی بودند که سعی کردند به آثار، کتاب ها و تحقیقات محققان تاریخ کاملاً وفادار باشند. یعنی ما در نسبت میان تاریخ و سینما به سه نوع فرم و سه جریان برخورد می کنیم.

جریان اول جریانی است که سعی می کند کاملاً به گزاره های تاریخی در بازآفرینی اثر سینمایی وفادار باشد. جریان دوم جریانی است که در عین وفاداری به مواد اصلی یک گزاره تاریخی، در متفرعات آن گزاره به خلاقیت پناه می برد و جریان سوم جریانی است که فارغ از هرگونه وفاداری به واقعیت تاریخی، آن را تنها به عنوان یک ماده تاریخی برای فیلمنامه مورد استفاده قرار می دهد و به دنبال این است که با طرح آن ماده تاریخی، بر مبنای حساسیت های زندگی روزمره و در واقع با اتکای کامل به تخیل و هرگونه دوری از واقعیت یک اثر سینمایی خلق کند و فکر می کنم این جریان سوم در عرصه سینماست که فریاد واتاریخای محققان تاریخی را در آورده است. هر کدام از این جریان ها در گستره ارتباط تاریخ با سینما دلایلی هم دارند. کسانی که طرفدار جریان اول یعنی سینمایی هستند که در بازآفرینی آثار تاریخی کاملاً به وقایع تاریخی وفادار است، معتقدند اساساً سینما مدیومی است برای بیان وقایع تاریخی آنگونه که در اسناد، مدارک و کتاب های تاریخی ثبت و ضبط شده است.

بسیاری از کسانی که دیدگاه های کلاسیک و نظریات محافظه کارانه یی راجع به سینما دارند طرفدار این نگرش هستند. اما جریان دوم و جریان سوم کم کم از این نگرش فاصله می گیرد که این فاصله در جریان سوم به اوج خودش می رسد. طرفداران جریان دوم و سوم در واقعاً یک نقطه مشترک دارند؛ اینکه اساساً هنر بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت های روزمره باشد، باید بر پایه عنصر تخیل شکل بگیرد. اگرچه طرفداران نظریه دوم سعی می کنند به یک تعادل میان بازسازی واقعیت تاریخی و استفاده از عنصر تخیل برسند و این تعادل در کارگروه سوم وجود ندارد. بنابراین وجه مشترک آنها در این اعتقاد است که اگر در یک اثر سینمایی عنصر تخیل حذف بشود، اطلاق اثر هنری به آن اطلاق درستی نیست. اگر قرار باشد صرفاً تاریخ روایت بشود پس چه جایی برای عنصر تخیل که هسته مرکزی هر اثر هنری است، باقی می ماند؟

من خودم را متعلق به جریان دوم می دانم و تلاشم این بوده که در آثارم ضمن وفاداری به رگه های برجسته وقایع تاریخی، در متفرعات آن حادثه و رگه های نرم و نازکش از عنصر تخیل استفاده کنم. در برخی از این آثار تاریخی وقتی به واقعه یی نگاه کرده ام، سعی داشته ام بخشی را که روشن بوده و تاریخ در بیان آن صراحت داشته به طور صرف در اثر خودم منعکس کنم. اما درخصوص آن بخشی از واقعه تاریخی که نیمه پیدا و در تاریکی و ابهام بوده یا در روایتش چند و چون فراوانی وجود داشته، سعی کرده ام با اتکا و توسل به عنصر تخیل، اثر خودم را خلق کنم. چون این را بارها گفته ام و عمیقاً به این اعتقاد دارم که عیار هر اثر هنری بر پایه میزان بهره گیری آن اثر از عنصر تخیل محک می خورد. البته در این بهره گیری ما دو گونه تخیل داریم. یکی تخیل مقرون به واقع و دیگری تخیل کاملاً انتزاعی. در آثار تاریخی که من خلق کرده ام، سعی داشته ام از عنصر تخیل مقرون به واقع بهره بگیرم.

اما درخصوص استفاده از منابع،حقیقتی که وجود دارد این است که به هر حال حلقه اتصال ما با تاریخ همین منابعی هستند که وجود دارند. شما ممکن است در این منابع مناقشه کنید و شک و شبهه یی روا بدارید و احساس کنید برخی از آنها دچار قطعیت علمی نیستند، اما چاره چیست؟ وقتی شما سراغ تاریخ می روید، امکان تحقیق میدانی برای شما وجود ندارد و تنها منبع شما تحقیقات کتابخانه یی است. اما نکته مهم این است که فیلمساز برای اینکه منابع تاریخی دقیق تری به دست بیاورد، باید زمان و وسعت تحقیق کتابخانه یی را بیشتر کند. اینکه ظرف دو ماه و با دستپاچگی بخواهید یک تحقیق را جمع و آن را تبدیل به فیلمنامه کنید قطعاً نتیجه بخش نخواهد بود و با کاری که برای آن یکی دو سال وقت گذاشته و با حوصله و وسواس همه منابع موجود مورد بررسی قرار گرفته متفاوت خواهد بود. بنابراین کیفیت تحقیق ما در مراجعه به متون کتابخانه یی خیلی می تواند حائز اهمیت باشد.

من بارها طی سال های گذشته این را گفته ام که در برآورد بودجه آثار تاریخی سینمایی و تلویزیونی باید به مرحله تحقیق توجه بیشتری شود. یعنی هر نهاد و موسسه یی که قصد دارد یک اثر تاریخی تولید کند، اگر می خواهد آن اثر از لحاظ پایه های تحقیقاتی محکم و استوار باشد، باید برای مرحله تحقیق و پژوهش بودجه مناسبی در نظر بگیرد تا بر مبنای آن بودجه مناسب، سازندگان اثر بتوانند از محققان زبده، کارکشته و توانا دعوت به همکاری کنند. اگر این اتفاق بیفتد می توانید امید داشته باشید که آن اثر تاریخی از نظر تحقیقات کار موفقی خواهد بود.

حسن فتحی