چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
بازخوانی کوتاهی بر اندیشه مارکس
بدون تردید قرن بیستم، قرن دگرگونی های بنیادین در تمامی عرصه های زندگی مخصوصاً زندگی اجتماعی انسان بویژه زندگی سیاسی بوده است. آگاهی فزاینده انسان ها نسبت به محیط پیرامون خویش، تاسیس سازمان های جهانی و منطقه ای، پیدایش احزاب سیاسی توده ای و سیاسی تر شدن برخی نظام های فکری و مذهبی قدیم در واکنش به مسائل عصر جدید و پیدایش مدرنیسم، فروپاشی امپراطوری ها، پیدایش جنبش های انترناسیونالیستی و ... از مولفه های این عصرند.
پس از انقلاب روسیه زمینه های فکری حاصلخیزی جهت پیدایش و گسترش و تعابیر مختلف و متعارض ایجاد شد. آنچنان که برای مارکس و اندیشه مارکسیسم.
پیرامون اندیشه های مارکسیسم باید توجه داشت که پیدایش اندیشه های دیگری که در دامن مارکسیسم بوجود آمدند سبب شد که مارکسیسم بسیار گسترده تر از مارکس شود و همچنین آنچه موجب رادیکالی کردن جو فکری قرن بیستم در جهان شد و تاسیر بسزایی که هم بر آن و هم بر اندیشه های دیگر گذاشت، سهم عمده ای از آن را مارکسیسم بر عهده داشت. از طرفی مارکسیسم عمدتاً به این دلیل در انظار فلاسفه و مردم مهم جلوه کرد که نیاز جامعه عصر خویش را شناخت. وی آنچه مردم در آن زمان از فئودالیته در گریزان بودند، او در نظریه و اندیشه خود جای داد و این اصل را روشن تر ساخت که اندیشه های سیاسی در قرن بیستم را نمی توان بدون توجه به علائق اجتماعی آنها به خوبی دریافت. به علاوه نمی توان آنها را بر حسب مفاهیم انتزاعی طبقه بندی و اعتبار سنجی کرد.
مارکس در اندیشه خود کوشید برای اهدافی که به میزان معقولی احتمال تحقق دارد و نیز مربوط به همان علایق اجتماعی جامعه اش می باشد حدی و جایگاهی تعیین کند، آنها را مشهود کرده و ابزارهایی که در حد معقول و مفید می توان انتظار داشت تا به اهداف دست یابد، منطقی، تا حدی که ظرفیتش را داشت استدلال می کرد و خود را تا همانجایی که توانست از دیدگاه ها و ترجیحات شخصی رهانید. آنچنانکه محیط خویش را از قید و بند گذشته (فئودالیسم) آزاد ساخت (حل مسائل اجتماعی مردم). و به همین دلیل و دلایل بسیار دیگر سبب شد که وی جایگاهی در خور و شایسته اندیشه خود برای بعد از این آزاد سازی بیابد و به دنبال آن بدینگونه مارکس در آخرین مراحل ارائه اندیشه خود نسبت به متافیزیک اینچنین پوزیتیویستی برخورد کند.
حرکت اندیشه مارکس در متن جامعه و علائق اجتماعی جامعه و نیز شناختن جامعه و نیازهای مردمی اش و مراحلی که به همراه جامعه اش پشت سر نهاد و گذراند، همه و همه سبب شد تا مارکس و مارکسیسم حضوری مشهود تر، مشهور تر و معتبر تر در میان اندیشه های سیاسی دیگر از عصر خویش تا کنون داشته باشد. لازم است بدانیم مارکسیسم نه تنها در زمینه سرشت سرمایه داری معاصر، دست به انتشارات گسترده ای زد بلکه در زمینه گذار از فئودالیسم به سرمایه داری و جوامع قدیمی و شرقی نیز به چنین کاری مبادرت ورزید.
مفهوم طبقه (Class) در اندیشه مارکس ضمن در نظر گرفتن اقتصاد به عنوان زیربنا و سیاست به عنوان روبنا به عنوان عامل پیکارهای سیاسی شکل گرفته؛ مارکس از نوعی جنگ طبقاتی سخن به میان آورد که تنها زمانی از نقش خود به عنوان پویایی تریخ باز می ماند که طبقه، در جامعه کمونیستی آینده، از میان برداشته شود (یعنی رسیدن به کمونیسم). بدین معنی که پویایی، تغییر و تحول در تاریخ جهان وابسته به وجود جنگ طبقاتی است. لذا تاریخ مملو از جنگ طبقات است.
از سوی دیگر بسیاری از کارهای اندیشمندان مارکسیستی، تلاش برای ایجاد جنبشی سوسیالیستی بود انجمن بین المللی مردان کارگر- که حاکی از رد کردن اخلاقی سرشت استثماری سرمایه داری توسط این اندیشمندان بویژه مارکس و انگلس بود. چنانچه «مانیفست کمونیست» نشان می دهد، این تئوری قادر است به گونه ای موثر به صورتی کلامی، مرتب شود تا از تقاضا برای یک عمل سیاسی، حمایت کند. آنچنانکه احساس تماشاگرِ تاریخ بودن، داشتن دیدگاه های علمی در مورد فرآیند اجتماعی و از نظر اخلاقی، در مسیری درست بودن، آمیزه ای تند است که بویژه جوانان آرمانگرا از نظر سیاسی را هنوز فرا می خواند.
تا امروز، مارکسیسم دروناً، عمیقاً بر سرتاسر جهان سایه افکنده است. تا انجا که عده ای معتقدند دریافت اندیشه های سیاسی بدون اندیشه مارکس و مارکسیسم امکان پذیر نمی باشد. امروزه بر خلاف دوران جنگ سرد، پوتین و بوش را دست در دست یکدیگر و در کنار هم می توان دید. اینها همه پس از آن است که شکست اتحاد جماهیر شوروی و از هم پاشیدن «بلوک کمونیستی» اروپای شرقی، این احساس را بوجود آورد که مارکسیسم، یک ایدئولوژی شکست خورده می باشد. حتی با اینکه بسیاری از احزاب کمونیست سابق در غرب اینک عناوین و حتی ادعاهای خویش مبنی بر هواخواهی مارکسیستی را رها کرده اند. اما پیش از شکست اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از اندیشمندان مارکسیست غربی آنهایی که در انتخاب یک حالت انتقاد آمیز، آزاد بودند- این رویکرد را برگزیدند که مشکل می توان اتحاد شوروی را در بر گیرنده اندیشه های مارکس دانست. اندیشه هایی که مصالحه آن با پدیده هایی همچون تاکید بر دستگاه دولتی و تمرکزگرایی موجود در بلوک شوروی، کاری سخت می نمود.
قطعاً منطق نظریه مارکس آنست که انقلاب سوسیالیستی، باید در دولت های سرمایه دار پیشرفته تحقق می یافت، نه در یک دولت نیمه فئودال در حاشیه سرمایه داری غربی.
در اندیشه مارکس به نظر می رسد که بازیگران اصلی سیاسی، طبقات اقتصادی باشند که منافع آنها در تضاد با یکدیگر است. نزاع سیاسی در نتیجه افزایش آگاهی طبقات از منافع آنها و هم بروز تغییرات در موقعیت نسبی آنها به عنوان نتیجه آنچه امروزه با نام «توسعه اقتصادی» شناخته می شود، حادتر می گردد. انقلاب های بزرگ مانند انقلاب فرانسه و جنگ داخلی انگلیس را در چارچوب یک طبقه قدیمی برتر آریستوکراسی فئودال روستایی- که توسط یک طبقه جدید غالب بورژوازی سرمایه داری شهری- جایگزین شده بود، می توان ملاحظه نمود.
پیش بینی مارکس آن بود که نظام سرمایه داری نیز به نوبه خود، به دلیل تناقضات درونی اش که منجر به پیروزی یک طبقه برتر جدید یعنی پرولتاریای مبارز که هم پرشمارتند و هم به نحوی فزاینده بهتر سازمان یافته اند، شکست خواهد خورد.
اما در نمونه مطالعات تجربی در زمینه رفتار رای دهندگی، بر این مسئله دلالت دارد که تقریباً شاید هیچ رای دهنده ای در قالب رویارویی «پرولتاریا در مقابل اربابان» نمی اندیشد. آنچنانکه احزاب دست راستی جمهوری خواهان، دموکرات مسیحی ها، محافظه کاران- با موفقیت به مفهومی وسیع تر یعنی هویت «طبقه متوسط» متوسل شده اند. طبقات متوسط نیز به گونه ای تعریف شده اند که نه تنها شامل افراد خویش فرما و تجار حرفه ای می شود، بلکه تمام انواع مشاغل «یقه سفیدها» و بویژه آنانی که از «حقوق های» بالاتری برخوردارند حقوق به جای «دستمزد»- را شامل می گردد و درهای آن به روی شمار فزاینده افراد دارای تحصیلات بالاتر نیز باز است. به نظر می رسد که سطوح در حال افزایش وفور و فراوانی (امکانات)، (حداقل در میان استخدام شدگان) و بویژه (سطوح در حال افزایش) مالکیت منزل در میان رای دهندگان طبقه کارگر سنتی، در تضعیف وفاداری سنتی طبقاتی، ایفا کننده نقش بوده است. مارکسیست ها ممکن است از این جریان ها به عنوان مثالی از آگاهی طبقاتی «غلط» و همچنین از کاهش تعداد اعضای اتحادیه های کارگری و کاهش ارتباطات آنها با احزاب سوسیالیست، اظهار تاسف کنند. اما این مسئله به عنوان واقعیتی توجیه ناپذیر برای پذیرفتن اینکه این جریان ها، تنها «نشانه هایی» هستند که دیگر فرآیندهای گریزناپذیر را منحرف می کنند، به نظر می رسد.
● مارکسیسم در دوران پسا صنعتی:
آنچه دارندورف (Dahrendorf) -۱۹۵۹- و دیگران استدلال کرده اند که مارکس زمانی دست به قلم برده بود که در آن، تنها پیمانکاران سرمایه دار و کارگران غیر ماهر تولید انبوه، حضور داشتند. و این تقسیم ساده دیگر برای یک نظام تولیدی که در آن، کارکردهای سرمایه، مثلاً میان سهامداران و مدیران حرفه ای تقسیم می شود و کار نیز میان حرفه ای های ماهر و کارگران غیر ماهر، میان یقه سفیدهای کارمند اداری و کارکنان خط تولید و امثال آنان تقسیم می گردد، کافی نیست. بدون تردید در اندیشه مارکسیسم مفاهیم و تقسیمات «طبقه ای» باید مورد تفسیر دوباره قرار گیرد تا شامل همه جنبه های سیاسی مربوط، مثلاً سیاه /سفید، بیکار /شاغل، طرفدار فوتبال /غیرطرفدار و ... گردد. افزون اینکه تداخل این تقسیم ها، در ایجاد پدیده «رای شناور» و ثبات نظام های سیاسی کثرت گرا، سهیم بوده است.
از طرفی تمرکز مارکس بر شیوه تولید کارخانه ای تولید انبوه، اساساً برای ظهور «اقتصاد اطلاعاتی» نامناسب است. توسعه اقتصادی به عنوان پدیده ای که از خلال مجموعه ای از مراحل تحت سلطه مشاغل و فن آوری های گوناگون، حرکت کرده مثلاً شکارچی، برداشتگر با سنگ و تبر چوبی و کمان و ...، کشاورزی با ابزار ساده آهنی و تولید بر پایه موتور بخار و تولید کارخانه ای، مورد لحاظ قرار می گیرد. اینک تقسیم اصلی در اقتصاد و جامعه به گونه ای ملاحظه می شود که تمرکز آن بر روی فنآوری مسلط اواخر قرن بیستم و قرن بیست و یکم، یعنی پدیده فن آوری اطلاعاتی می باشد. از این رو طبقه مسلط در حال ظهور، طبقه کارگزان دانش است که فن آوری را کنترل می نمایند.
بی شک دست کم گرفتن اهمیت اقتصادی و اجتماعی دانش علمی و دستکاری آن از خلال فن آوری اطلاعاتی، در چرخش قرن بیستم ورود به قرن بیست و یکم- پدیده ای مشکل می نماید. در سده های هفدهم و هجدهم، مخترعان اغلب افرادی عملگرا بودند که تحت تاثیر وضعیت تجربی و اختراعی زمان قرار داشتند. اما ضرورتاً از پیشرفته ترین نظریه های علمی استفاده نمی کردند. هر چند که پیشرفت های جدید تر مانند رادیو، انرژی اتمی و محاسبات الکترونیکی، از جنبه نظری، همه قبل از گروه های فزاینده دانشمندان و فناورانی که آنها را در قالب های عملی درآورده اند، توسعه یافته بودند. وارسی های علمی و حرفه ای به شکل فزاینده، برای این منظور آمده بود که در ارتباط با مسائل تجاری و اجتماعی باشد تا آنکه توانایی هماهنگ سازی گروه های با کیفیت بالا و متخصصان دارای اطلاعات کافی، به صورت پدیده ای اساسی برای موفقیت در زمینه های مختلف- خواه در توسعه بخشیدن به نسل بعدی سلاح ها، سیتم های ضد موشک، یا نسل بعدی محصولات مصرفی مثلاًتلویزیون با وضوح بالا درآید. افزون بر تولید هم، استخدام و هماهنگی تخصص های انسانی، پدیده فن آوری اطلاعاتی، یعنی جمع آوری، انبار، بازاریابی، تحلیل، ارائه و برقراری ارتباطات اطلاعاتی مورد استفاده در میکروچیپس ها، به شکلی فزاینده نسبت به چنین عملیاتی، حالت محوری پیدا کرده است. امروزه هر دانشمند و کارگر حرفه ای در عمل، بر روی میز خویش دارای رایانه است.
فن آوری اطلاعاتی از خلال استفاده از دستگاه های خودکار و شبکه های الکترونیکی، می تواند به عنوان جایگزین سریع نیاز به تمرکز شمار زیادی از کارگران تولیدی کارخانه در مراکز شهری، مورد لحاظ قرار گیرد. لذا موجب کاهش قدرت طبقه کارگر است.
پیش از این میزان مشاغل یقه سفید که مترادف کارگران دانش است- در اغلب پیشرفته ترین اقتصاد ها از نظر فنآوری مانند آمریکا- بیش از کارگران یقه آبی سنتی بوده است. در حالی که بخش اطلاعات اقتصادهای غربی، به عنوان بخش اصلی رشد ظاهر می شود. برخی اقتصاددان ها تا آنجا پیش رفته اند که پیشنهاد می کنند اطلاعات، چهارمین عامل اصلی تولید در کنار سه عامل سنتی زمین کارگر و سرمایه است.
بدین سان که آورده شد، فن آوری اطلاعاتی را به عنوان نقطه محوری توسعه های اجتماعی و اقتصادی در قرن بیست و یکم می توان مورد لحاظ قرار داد. زیرا این مسئله از قبل به عنوان عامل تغییر دهنده تجارت، جامعه و حکومت به حساب می آید. فنآوری اطلاعات، یک فنآوری فراگیر است. زیرا رایانه ها، دستگاه هایی با مصارف عمومی هستند که در انجام هر نوع عملیاتی که بتوان آن را در قالب مجموعه ای از مراحل منطقی یک الگوریتم- خلاصه نمود، به کار گرفته شود. فنآوری اطلاعاتی را می توان به صورتی کاملاً مطمئن پیش بینی نمود تا با توجه به تمایل تاریخی آن به کاهش قیمت و افزایش قدرت حافظه و سرعت هر چه بیشتر، آن را به شکلی فزاینده در سده بیست و یکم مورد استفاده قرار داد.
آما آیا این بدان معنا است که جامعه پسا صنعتی و اقتصادی اطلاعاتی، احتمالاً موجب تقویت «سیاست اطلاعاتی» -یعنی جامعه ای که در آن، قدرت در دست گروهی است که کنترل دانش و فن آوری آن را در اختیار دارند- خواهند شد؟ باید گفت اگر «کنترل کنندگان» چنان تفسیر شود که معنای آن، دانشمندان، حرفه ای ها و فنآوران باشند و اینکه اینان به هسته های طبقه جدید برتر تبدیل شوند لازم به بررسی دلایل آن است و عینیت موضوع. اما تا کنون هیچ نشانه ای از وجود چنین گروه هایی که به توسعه آنچه را که مارکس «آگاهی طبقاتی» می خواند، و یا احسیاسی از هویت سیاسی مستقل از هویت طبقات متوسط به طور کلی، در دست نیست.
اطلاعات در معنای وسیع خود می تواند منبع اساسی از قدرت در قرن بیست و یکم باشد اما کنترل آن، هنوز به طور عمده در دست گروه هایی مانند شرکت های تجاری، وزارتخانه ها و دانشگاه ها است. منبعی جدید از قدرت، مطمئناً به خلق فرصت هایی برای دلالان قدرت با هدف معامله و گفت و گو بر روی آن می انجامد اما تعیین کننده اینکه چه کسی حکومت می کند، نیست.
حتی به فرض اینکه اقتصاد اطلاعاتی تعیین کند چه کسی حکومت می کند و یا حتی اقتصاد اطلاعاتی بوجود آورنده نوعی طبقه کاپیتال نوینی باشد که او به جای اینکه صاحب سرمایه و ناظر بر طرق تولید باشد صاحب اطلاعات موثر بر اقتصاد و سیاست باشد. در این حالت ما به نوعی به اندیشه طبقاتی و تضاد طبقاتی مارکس باز خواهیم گشت. منتها با چشم انداز و چهره ای نوین این بار سخن از جنگ طبقه پرولتاریا با کاپیتال به آن مفهوم ساده انگارانه اش نیست. بلکه اینبار سخن از جنگ طبقه نیازمندان به اطلاعات و فن آوری آن با صاحبان اطلاعات کلان اقتصادی و سیاسی است.
شاید با چنین پنداشتی، علم و فنآوری اطلاعات رقابتی که به مفهوم لیبرالیستی آن شبیه است صف بندی نوین و تضادهای جدیدی را در سالهای آتی برای جهانیان در پی خواهد داشت. شاید در رقابت میان دول در قدرت بین المللی آنان، شاهد چهره نوینی از رقابت و همکاری باشیم.
اطلاعات و دانش، چهره نوین رقابت، امنیت و همکاری خواهد شد.
رضا رضایی (مصدق)
عضو باشگاه پژوهشگران جوان –دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست