چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

مصداق های تاریخی تفرقه و اختلاف


مصداق های تاریخی تفرقه و اختلاف

آنچه تحت عنوان امثال و حکم در زبان فارسی آمده است, گنجینه گرانبهایی است که جوانان ما نباید آن را از یاد ببرند و پیران نیز باید عمر خود را صرف آموختن آنها به جوانان کنند

آنچه تحت عنوان امثال و حکم در زبان فارسی آمده است، گنجینه گرانبهایی است که جوانان ما نباید آن را از یاد ببرند و پیران نیز باید عمر خود را صرف آموختن آنها به جوانان کنند. برخی از این مثل ها آنچنان ساده اما پرمغز و محتوا است که از گذشته حتی در مکتبخانه ها و مدارس به کودکان و نوجوانان آموخته می شده است تا هنگامی که وارد بازار کار می شدند یا مسوولیت بخش های مختلف جامعه را به گردن می گرفتند، از آنها در جهت بالندگی جامعه بهره بگیرند. این مثل ها را که نمونه برجسته آن حکایات سعدی دانشمند توانای ایران زمین است، می توان در کتاب های اکثر شعرا و نویسندگان قرن های گذشته یافت و جوانان را به بهره گیری از آن تشویق کرد. چند نمونه از این مثل ها که در کتب درسی مدارس آمده بود از همان جمله اند.

برای مثال می توان به پدری اشاره کرد که در بستر بیماری به عنوان وصیت از فرزندان خویش خواسته بود هر یک تکه چوبی را بیاورند و دانه دانه آنها را شکسته بود و به کنجی انداخته بود، آنگاه مشابه همین چوب ها را دسته کرده بود که این دسته را هیچ کس نتوانسته بود بشکند و از فرزندانش خواسته بود همیشه متحد باشند تا آسیبی نبینند و اگر متفرق شوند مثل آن چوب های خشک دانه دانه می شکنند. آنچه می تواند در یک خانواده اتفاق بیفتد در یک جامعه و کشور نیز در سطحی وسیع تر قابل اتفاق افتادن است و تاریخ نیز در مقاطع مختلف بر آن گواهی می دهد. گواهی تاریخ حاکی است که ملت ها همیشه با اتحاد و اتفاق به پیروزی رسیده اند و در سایه افتراق و اختلاف شکست های بزرگی را متحمل شده اند که برخی از مثل ها حکایت همین رویکرد است. حوادث ماه های اخیر کشور همیشه مرا به یاد همان دهقان و فرزندانش و چوب هایی که دانه دانه شکسته می شدند و با هم محکم و استوار می ماندند، می اندازد و چند بار خواسته ام اشاراتی از همین زاویه به هموطنانم و حتی مسوولان داشته باشم ولی به این بهانه که کو گوش های شنوا منصرف شده ام. با این حال حوادث چند روز پیش کشور یعنی روز سیزدهم آبان عزمم را جزم کرد که در این باره حتماً یادداشت کوتاهی در باب مزایای اتحاد و اتفاق یک جامعه بنویسم و درباره زیان های اختلاف بین مردم زنهار دهم. شاید یکی از دلایل مهم انصراف همیشگی من از نوشتن مطلب در این زمینه، سادگی بحث و وقوف همگان بر آن بوده است ولی اینکه چرا ما این موضوع بسیار ساده و بدیهی را فراموش کرده ایم این بار مهم ترین انگیزه من در نگارش شد.

بدون تردید همه ما، من که این یادداشت را می نویسم و شما که آن را می خوانید، رویدادهای روز سیزدهم آبان را از نزدیک یا از طریق رسانه ها دیده ایم و حرف و حدیث های آن را شنیده ایم. بدون آنکه وارد بحث محتوایی و ارزشی آن شوم، می خواهم بر این نکته تاکید کنم که دو دیدگاه در روز سیزدهم آبان ماه برابر ما قرار داشت. دیدگاه هایی که از قبل از انتخابات ریاست جمهوری خودی نشان دادند در روز انتخابات و بعد از آن روبه روی هم قرار گرفتند تا آنجا که اختلاف شدید اصولگرایان و اصلاح طلبان نام گرفت و ماجراهای تجمع ها و تعرض های خیابانی و بخشی از بازداشت ها که بحث های آن به مجلس نیز کشیده شد، ناشی از همین دو دیدگاه متقابل بود. دیدگاه هایی که با چاشنی خشونت همراه است و شماری از بلندپایگان کشور حتی در زمینه اصلاح آن داروی اتحاد و اتفاق را توصیه کرده اند. بحثی که ناشی از روحیه یی برای ایجاد وحدت در جامعه است و نه تنها نباید آن را نادیده گرفت بلکه برای عملی شدن از هیچ کوششی نباید فروگذاری کرد چرا که تجربه تاریخی نشان می دهد ملت ها در برابر تفرقه آسیب پذیر بوده اند و در سایه اتحاد به توسعه و پیشرفت رسیده اند و حتی بر مشکلات بزرگ و دشمنان تا دندان مسلح به پیروزی رسیده اند.

۱) البته مصداق های تاریخی در این زمینه فراوان است که یکی از آنها بررسی تاریخی و اجتماعی شکست مسلمانان در اندلس یعنی اسپانیای امروزی است. تمامی کتاب های تاریخی متفقاً این شکست را ناشی از تفرقه و البته فسادی می دانند که ناشی از همین تفرقه در دستگاه حکومتی مسلمانان در آن دیار حاکم شد و اسلام پس از هشت قرن ناچار شد کتاب بزرگ حکومت افتخارآمیز بر اروپا را ببندد و فتوحات بزرگ مسلمانان را در شبه جزیره ایبری و حتی بخش هایی از فرانسه امروز تبدیل به شکست کند؛ فتوحاتی که تحول و پیشرفت را در قاره اروپا سبب شده بود و باعث شده بود اروپایی که گرفتار رکود علمی قرون وسطی بود به سوی علم و ادب و صنعت رو کند تا جایی که خرابه های قرطبه پایتخت حکومت اسلامی اندلس و نوشته هایی که از آن زمان بر جای مانده است، هنوز نمودار تمدنی بزرگ و باشکوه از اسلام است و البته همه اینها یک پرسش را در ذهن آدمی مطرح می کند؛ پرسشی که نگارنده در نخستین سفر به اسپانیا با آن روبه رو شد؛ چرا اندلس از اوج قدرت و شکوه به ذلت رسید و تن به شکستی تلخ آنچنان که در تاریخ ها آمده است، داد.

پرسشی که پاسخ آن به روشنی در تمامی کتب تاریخی آمده است و اختلاف و تفرقه مسلمانان در اندلس است؛ اختلافی که یکی از نمونه های آن را در صفحه ۴۵ «تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا» نوشته شکیب ارسلان و ترجمه علی دوانی به روشنی می توان دریافت، آنجا که حتی وقتی کسی برای صلح و آشتی قدم پیش می گذارد در آتش این دشمنی و تفرقه خاکستر می شود. در یکی از این آشوب ها، روزی دانشمند بزرگی در مسجد جامع شهر قرطبه، همین که ضمن اشاره به این گونه اختلافات گفت؛ «خدایا میان ما صلح برقرار کن» بی درنگ کشته شد و دیگری در همان مسجد به محض اینکه گفت؛ «خدا صلح را دوست دارد و به آن امر کرده است» در دم به قتل رسید. متاسفانه این اختلاف ها به جایی رسید که گروه های مسلمان مخالف هم برای پیروزی بر یکدیگر از دشمن صلیبی کمک می خواستند؛ دشمنی که قصد نابودی همه آنها را داشت و در نهایت بر مسلمانان پیروز شد و حکومت اندلس پایان یافت. برای ادامه بحث خوانندگان این یادداشت را به تاریخ های مختلف اندلس که به وسیله مورخین مسلمان نوشته شده است، جلب می کنم.

۲) مصداق دوم را می توان در فروپاشی امپراتوری عثمانی یافت. گرچه تاریخ فرو پاشیدن این امپراتوری را که پنج قرن و نیم بر بخش های بزرگی از خاورمیانه و غرب آسیا و اروپا تسلط داشت در افزایش جمعیت و بی تناسبی آن در اراضی امپراتوری، فشار شدید غرب اروپا، گشایش راه دریایی تجارت شرق و غرب و جنگ های بسیار این امپراتوری با غرب یعنی اروپاییان و شرق یعنی ایران می دانند ولی هیچ یک تردید نکرده اند که اختلافات درونی سال های پایانی یکی از انگیزه های مهم در هم پاشی این امپراتوری بوده است؛ اختلافاتی که فساد و ساختار سیاسی نیز همپای آن رشد می کرده است. اختلافات حکومتی در امپراتوری عثمانی پس از سقوط سلطان عبدالحمید ثانی و روی کار آمدن سلطان رشاد شدت زیادی گرفت. این دوران همزمان با جنگ جهانی اول بود.

رشاد ۶۵ساله تا زمانی که به قدرت رسید در دربار عثمانی تحت نظر بود و در ۹ سال سلطنت او نیز نیروهای مختلف حکومتی اختلافات داخل را به اوج رساندند، به گونه یی که شیرازه امور از هم پاشید. در همین زمان ایتالیا طرابلس غربی را تصرف کرد و شورش در کشورهای بالکان آغاز شد. عراق و حجاز و سوریه از دست رفت و دشمن تا ارض روم و طرابوزان نفوذ کرد. بعد از رشاد برادرش وحیدالدین با نام سلطان محمد ششم به عنوان سی وششمین و آخرین سلطان عثمانی به سلطنت رسید و این دوران همزمان با ورود متفقین به پایتخت امپراتوری بزرگ عثمانی بود؛ یعنی فروپاشی کامل. گرچه علل زیادی درباره این فروپاشی می توان گفت ولی تفرقه و اختلافات عمیق این سال ها پرونده این امپراتوری را به سرعت بست. کتاب های زیادی درباره اختلافات و تفرقه حکومت عثمانی در سال های واپسین این امپراتوری نوشته شده است که خوانندگان عزیز را به خواندن آنها نیز توصیه می کنم.

در کنار این دو مصداق بزرگ از نتایج منفی و زیان های بزرگ تفرقه و اختلاف در تاریخ که به عنوان درس های بزرگ تاریخی از آنها یاد می شود، می توان به بسیاری دیگر از مشکلات کشورها و ملت ها که ناشی از تفرقه بوده است و بر بسیاری از پیشرفت ها که ناشی از اتحاد و اتفاق ملت ها بوده است، اشاره کرد و خوانندگان را به خواندن مقولات تاریخی در این زمینه حواله داد تا باشد که بتوانیم اندکی روشن تر و بازتر درباره مصداق های تاریخی و مثبت اتحاد و منفی تفرقه به بررسی بنشینیم و برای پیشرفت و توسعه و توانمندی کشورمان ضمن تشویق همگان بر اتحاد از آنان بخواهیم از تفرقه و اختلاف بپرهیزند.

بهروز بهزادی