جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روایت های غیرمجاز


روایت های غیرمجاز

این روزها وقتی توی خیابان به موسیقی هایی که از ضبط ماشین ها پخش می شود دقت می کنم, تقریبا از هر ده ماشین, هشت تای آن ها موسیقی رپِ فارسی گذاشته اند و دارند گوش می کنند, با توجه به این که این نوع موسیقی از نظر نظام فرهنگی ما مردود اعلام شده که البته همین وضعیت به نظرم باعث شده که مردم و بخصوص جوان ها نسبت به آن حریص تر بشوند و گرایش بیش تری نسبت به این سبک موسیقی داشته باشند

خیال دارم به گونه موسیقی « رپ » بپردازم، به این دلیل که این روزها وقتی توی خیابان به موسیقی هایی که از ضبط ماشین ها پخش می شود دقت می کنم، تقریبا از هر ده ماشین، هشت تای آن ها موسیقی رپِ فارسی گذاشته اند و دارند گوش می کنند، با توجه به این که این نوع موسیقی از نظر نظام فرهنگی ما مردود اعلام شده که البته همین وضعیت به نظرم باعث شده که مردم و بخصوص جوان ها نسبت به آن حریص تر بشوند و گرایش بیش تری نسبت به این سبک موسیقی داشته باشند.

خب، حالا ببینیم واقعا انقدر سبکِ رپ بد است؟ یعنی چیزی در مایه های همان که در برنامه « شوک » و از صدا و سیمای خودمان پخش شد، برنامه ای که دست روی موضوعی بسیار حساس گذاشت اما متأسفانه به سطحی ترین شکل ممکن به آن پرداخت. تا جایی که من اطلاع دارم، سبکِ رپ توی موسیقی، هیچ ارتباطی با شیطان پرستی ندارد، این که بیاییم و دو سبکِ موسیقی رپ و متال را به قول معروف توی یک کاسه قرار بدهیم و بگوییم این ها نشانه هایی از شیطان پرستی است، برخورد کاملا اشتباهی است و این برخوردِ سطحی باعث می شود که جوان ها نسبت به این موضوع حریص تر هم بشوند، این کاملا طبیعی است که ما در هر نوع موسیقی ای، خوب و بد داریم.

اصلا این ذاتِ گونه رپ است که اتفاق های روزمره را به صورتِ شعر، یا دقیق تر بگویم، « روایت » در می آورند و آن را با یک ریتم مخصوص که اصطلاحا به آن « بیت » می گویند هم راه می کنند، و آن قصه را به این ترتیب تعریف می کنند، حالا همان طوری که ما توی ادبیات مان قصه سراهای خوب و کارکشته داریم و متوسط و بد، دقیقا توی سبک رپ هم به همین ترتیب است. عده ای این دغدغه را دارند که با رپ هایی که شعرهای رکیک و خارج از عرف دارند چه باید کرد؟

حرفی درست و کاملا متین است. اما این را هم باید در نظر گرفت که ما « رپر»هایی هم داریم که شعرهای شان حاوی پیام هایی مثبت و چه بسا آموزنده است، مثل قطعه هایی که « یاس » خوانده و یا « عرفان » اجرا کرده. اگر این نمونه های درست مجوز بگیرند و کارهای شان عرضه بشود، خب طبیعتا آن گروه های زیرزمینی ای هم که به قول معروف، کارشان را با کلام های رکیک به پیش می برند، تشویق می شوند که مضمون ها و روایت هایی که برای کلام شان در نظر گرفته اند را با جدیت بیش تر دنبال کنند. البته این اصلا به این معنا نیست که کار طنز در کلام رپ خوان ها نباشد، که طنزِ خوب اصلا لازمه سبکِ رپ است و می شود به وسیله آن به بسیاری از مشکلات حال حاضرِ جامعه پرداخت. متأسفانه در جامعه ما آستانه تحمل همه اقشار نسبت به طنز و نقدِ منطقی بسیار پایین است، نکته ای که طی روز هم زیاد با آن مواجه خواهیم شد. همه این تعارف تکه و پاره کردن های روزمره ما هم از همین ناشی می شود، به عنوان مثال در ملاقات های مان معمولا حرف هایی می زنیم که اصلا منظورمان آن چیزی نیست که به زبان می آوریم و...

به هر حال تمام این چاپلوسی های روزمره را باید کناری بگذاریم. وقتی می گوییم یک گروه رپ اول باید کلامش قابل قبول باشد اصلا به این معنی نیست که شعر سفارشی یا مناسبتی گفته بشود، یک کلام خوبِ رپ، مطمئنا باید طنز چاشنی اش باشد، اما نه آن طوری که به فرد یا گروه خاصی توی آن شعر توهین بشود و مثلا اگر پدر خانواده همین طوری بی هوا و موقع پخش آهنگ سر رسید، همه تا بناگوش شان سرخ بشود.

صرف نظر از همه انتقاداتی که از سبک رپ می شود و در بعضی مواقع که آهنگ، کلامی رکیک دارد هم به آن وارد است، احساس می کنم بیش ترِ موزیسین های منتقدِ این سبک، گاهی از روی حسادت آن را تحقیر می کنند، این که یک پسر بیست ساله، با یک ریتم ( بیت ) و قصه سرایی خوب، خیلی سریع معروف می شود و همه کارهایش را گوش می کنند. راهی که آن آهنگساز سال هاست می رود و به هیچ جایی هم نمی رسد. ما باید بپذیریم که این سبک موسیقی، امروزه توی ایران طرفدار دارد، همه به آن گوش می کنند چون شعرها و روایت هایش را می فهمند و با آن ارتباط برقرار می کنند، به دلیل این که رپ خاستگاهش از بین مردم عادی و به زبان عامیانه است. مثلا شاید هیچ کس با آهنگ های گروه « ۵۰ سنت» ارتباط برقرار نکند، چون منطبق بر فرهنگِ آمریکایی قصه تعریف می کند اما همه با رپ فارسی ارتباط برقرار می کنند. حالا یک سری برخوردهای سطحی و بسیار تند نسبت به کل ماجرا ( تأکید می کنم، صرف نظر از بعضی رپ ها با شعرهای فوق العاده سخیف و رکیک که برای همه مردم و مسؤولان خط قرمز محسوب می شود و مسؤولان حق دارند نگرانِ آن باشند) باعث می شود که این بچه ها همچنان حریص تر بشوند و قطعه های بیش تری را به صورت غیر مجاز و زیرزمینی ( و مطمئن باشید بارها رکیک تر!) روانه جامعه می کنند. دلیل اش هم واضح است، به این دلیل که گونه رپ، سیستم تولیدش با موسیقی های دیگر از جمله راک و پاپ فرق دارد، مثلا سبکِ راک حتما یک گروهِ نوازنده لازم دارد، نوازنده ها علاوه بر سازهای خوب و حرفه ای باید جایی مناسب برای تمرین داشته باشند و درمرحله بعد به یک استودیوی حرفه ای که کارشان را ضبط کنند، در صورتی که تمام این مراحل در سبک رپ، خودبه خود حذف می شود.

بیت ها هم که فراوان وجود دارد، هم می شود از اینترنت دانلود کرد و روی سی دی و به صورت آماده هم دست به دست می چرخد، و حتی اگر کسی وارد باشد می تواند با نرم افزارهای کامپیوتری اصلا یک بیت بسازد، بنابراین تهیه یک آهنگِ راک به مراتب سخت تر است از تهیه یک آهنگِ رپ. البته ناگفته نماند که اصلا منظورم این نیست که موسیقی رپ، موسیقی چیپ تری است، یک وقت به رپرها برنخورد! ما در هر ژانری هم موسیقی خوب داریم و هو بد، اما برای یک آدم خوش ذوق، که سلیقه اش رپ است، تهیه یک آهنگِ رپ بسیار ساده تر است نسبت به یک آدم خوش ذوقی که سلیقه اش راک است و می خواهد آهنگ بسازد. مثلا اگر من بخواهم یک قطعه راک اجرا کنم به قول خودمان اول باید زنگ بزنم و « بر و بچز» را جمع کنم، بعد از آن برویم توی اتاق تمرین و آهنگ را چند بار بزنیم و مهم تر از همه این ها این که در روایت های سبکِ رپ راحت تر می شود مسائل و مشکلات اجتماعی را نقد کرد تا مثلا آهنگ های سبکِ متال.

با توجه به تمام این حرف ها، به نظرم باید دستِ یک سری از بچه های خوش ذوقِ این سبک را از لحاظ موسیقایی کاملا باز گذاشت و فقط یک سری خط قرمزهایی برای کلام و روایت های شان قرار داد تا مناسب با اصطلاحات و عبارت هایی باشد که منافاتی با ارزش های فرهنگی و عرفی جامعه مان نداشته باشد. پیشنهاد می کنم که این بچه های بعضا بسیار خوش سلیقه را باید توجیه کرد به این خاطر که بسیاری از کلام های رکیک شان، به نظرم خودش یک اعتراض به تمام معناست. الان به هر حال زمانه عوض شده، انواعِ رسانه های اینترنتی و اطلاع رسانی امروزه در دسترس همه هست و هرچقدر سعی کنیم جلوی شان را بگیریم عین قارچ به صورت های دیگری اطراف مان رشد خواهند کرد، بنابراین چه بهتر که رشدِ مسائلی از این قبیل را بتوانیم کنترل کنیم و مدیریت اش را به دست بگیریم.

به نظرم باید به شان فضا بدهیم ولی با وجود خطوط قرمزِ جامعه. اما دیگر پایین تر از خطوط قرمز بگذاریم کارشان را درست انجام بدهند که ماهیت اعتراضی/ انتقادی سبک رپ به کل زیر سؤال نرود، حتی گاهی شاید لازم باشد توی روایت های رپ، دوز شوخی با یک عده ای زیادتر شود، مثل رادیو که گاهی میزانِ شوخی اش با مدیران و مسؤولانِ جامعه بیش تر از حد معمول می شود اما خب، با خیال راحت هم دارند به کارشان می رسند.

با توجه به تمام این حرف ها، باید بگویم که تهیه برنامه هایی از قبیل « شوک» درست تأثیر برعکس رویِ جامعه دارد، آخر این یعنی چی که بیایند و دو سبک موسیقایی کاملا متفاوت را که هیچ ارتباطی با مقوله « شیطان پرستی» ندارد و چه بسا بعضی از گروه های مشهورِ غربی این سبک ها عقاید مذهبی/ مسیحی کاملا سفت و سختی هم دارند، قاتی و یک کاسه کنند و آن را سمبل و مظهرِ شیطان پرستی به جامعه معرفی کنند؟! مثلا من یک شاگردی دارم که برایم متأسفانه تعریف می کرد که از یکی از دوستانش خواسته بودند تا بیاید و توی این مستند حرف بزند و بازی کند، آن هم به این دلیل که ظاهر و قیافه اش خیلی « ناله» بوده است!

باور کنید تصنعی بودنِ بیش از حد این برنامه و نصیحت های رو و سطحی آن تأثیری معکوس روی جوانانِ این سنی می گذارد، بالاخره با یک جوان حرف زدن هم راه های مخصوص به خودش را دارد. این برنامه به جز این که یک سری پدر و مادرانِ تعصبی و سطحی نگر را به جان بچه های شان انداخته که مثلا دیگر سبکِ رپ یا متال گوش نکنند یا فلان تی شرت با بهمان مارک را نپوشند، متأسفانه هیچ کار دیگری انجام نداده. آدم این طوری یادِ والدین قدیمی ای می افتد که برای ممانعت از سیگار کشیدن بچه های شان، شب ها تمام جیب های آن ها را سر تا پا می گشتند!

نویسنده : بابک ریاحی پور