چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

نفس انسان


نفس انسان

حکیمی وارد مسجد شد و عده ای را در حال مباحثه دید.
یکی می گفت: من حریف نفسم نمی شوم، هر چه می خواهم گناه نکنم بعدا می بینم که مرتکب گناهان متعددی شده ام!
دیگری گفت: باید با نفس مبارزه …

حکیمی وارد مسجد شد و عده ای را در حال مباحثه دید.

یکی می گفت: من حریف نفسم نمی شوم، هر چه می خواهم گناه نکنم بعدا می بینم که مرتکب گناهان متعددی شده ام!

دیگری گفت: باید با نفس مبارزه کرد و او را از پا درآورد!

سومی که پیرمرد دنیا دیده ای بود نگاهی پرمعنا به آنها انداخت و اظهار داشت: نفس اماره، انسان ها را به بدیها می خواند، اگر کسی بتواند آنرا کنترل کند خوشبخت می شود.

در این هنگام حکیم از کنار جمع آنها گذشت. جوانی که در بین آنها بود به احترام حکیم از جا برخاست، سلام کرد و پرسید:

آقا! نفس انسان چیست؟

حکیم نگاه مهربانانه ای به او کرد و با لبخندی ملیح اظهار داشت: به یک اعتبار همه وجود انسان که شامل جسم و روح اوست و به اعتبار دیگر نفس انسان همان روحی است که در مراتب مختلف حرکت به سوی کمال از نفس اماره شروع می شود و به نفس لوامه صعود می کند و در نهایت در نفس مطمئنه آرامش می یابد. به نظرم منظور شما، این نفس است.

جمع حاضر با هم گفتند: بله!

پیرمرد حاضر گفت: تعبیر کامل و جامعی از نفس ارائه دادید. اکنون بفرمایید که کدامیک از این سه مرحله نفس، برای انسان خطرناکترند؟ حکیم گفت: نفس اماره(۱)، این نفس با حیوانیت و هوی و هوس و غرایز حیوانی انسان سر و کار دارد و بعد حیوانی او را دربرمی گیرد.

چنانچه انسان که بالقوه خلیفه الله است در اثر عمل به دستورات خداوند سبحان به مجاهدت بپردازد بعد انسانی او رشد کرده و موازنه قوا به نفع این بعد عملی می شود و نفس لوامه سکان حرکت و زندگی انسان را در دست می گیرد. در این مرحله هرگاه انسان بخواهد به سمت حیوانیت سقوط کند، نفس لوامه(۲) به او نهیب می زند و مانع این کار می شود.

اکنون چنانچه انسان بر تلاش و مجاهدیت خویش بیفزاید و معنویت و بعد انسانی خویش را افزایش دهد و از هوی و هوس و غرایز حیوانی فاصله بگیرد به مرحله کمال نفس، یا نفس مطمئنه(۳) می رسد.

یکی از حاضران پرسید: کسانی که دارای نفس مطمئنه هستند، چه ویژگی دارند؟

حکیم گفت: خداوند متعال درباره آنها فرموده است:

یا ایتهاالنفس المطمئنه. ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی. ای روح آرامش یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالیکه هم تو از او خشنودی و هم او از تو، پس در جمع بندگانم وارد شو و داخل بهشتم بیا!

سپس حکیم در حالیکه به سمت صف جماعت می رفت زیر لب زمزمه کرد:

دادگاهی در وجودت کن بپا

خویش را محکوم کن در هر گناه

عدل را معیار کار خویش کن

مهر را تا می توانی بیش کن

سوی حق بازآ که بس باشد بدی

تا شوی محبوب حی سرمدی

۱) یوسف ۳۵

۲) قیامه ۲

۳) فجر ۷۲

۴) مثنوی گل روی خدا ص ۲۹