چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
كشیدن طرح های كوچك و بزرگنمایی با پرژكتور
![كشیدن طرح های كوچك و بزرگنمایی با پرژكتور](/web/imgs/16/148/az3pk1.jpeg)
در اینجا تعدادی از كاریكاتوریست های جهان را معرفی می كنیم.این تعداد تنها معدودی از طنزكارهای گرافیك دنیا هستند.
● ژروم بوش
از زندگی او (۱۵۱۴ـ۱۴۵۰) اطلاعات كمی در دست است و همین سبب شده تا سیمای طرحهای عجیب و غریب او پنهان بماند. سوررئالیستها، او را در هنر گنگ و خیالی و بیمنطق، پیشرو میدانستند، اما پس از طبقهبندی آثارش معلوم شد او نقاشی است كه به واقعیتها توجه داشته و حقیقت زمان خود را به شیوهیی طنزآمیز به تصویر میكشیده است. طرحهای بوش مربوط به جامعهیی است پر از خرافات و پر از رابطه وهمآمیز انسان با خدا.
بوش هنرمندی است كه نقاشی روانی را بنیان گذاشت. او پیشتاز مكتب هلندی قرن هفدهم و از مهمترین و جاودانهترین هنرمندان است، بیآنكه هنرش را در هنركدهیی آموخته باشد.
● مایكل منتیس پركتل
در سال ۱۹۲۶ در هامبورگ به دنیا آمد و فعلا در نورنبرگ آلمان، اقامت دارد. پركتل كتاب مصور میكند، پوستر میسازد و كارهای لیتوگرافی هم میسازد اما شهرتش برای طرحهایی است كه از چهرههای مشاهیر میكشد و با روزنامه امریكایی نیویورك تایمز هم در این زمینه همكاری میكند.پركتل بدون آنكه نیازی به تغییر در حالت پرسوناژهای خود داشته باشد یا اغراقی در صورت و اندام آنها بدهد میتواند حالت مطلوب و در عین حال طنزآمیز آدمهایش را با استادی تمام كه جای شكی باقی نمیگذارد به بیننده القا كند. صورتهای زنده و چشمگیر كار پركتل شاهد این مدعاست.
● گو آدلوپ پوزادا
در مكزیك نام «گو آدلوپ پوزادا» را همه میشناختند. گرچه پس از مرگش میبایست ۵۰ سال انتظار كشید تا چون زندگیاش و آوازه شهرتش همهگیر شود و این فقط در صدمین سال تولدش در ۱۹۵۲ و در پنجاهمین سال مرگش در ۱۹۶۳ با معرفی آثار بسیار نادرش امكانپذیر شد.
پوزادا به سادگی زندگی كرد و به سادگی نیز از دنیا رفت. زندگیاش را از راه خلق تعداد فوقالعادهیی استامپ كه بیش از ۲۰ هزار اثر میشد و متاسفانه بیشتر آنها مفقود شده است تامین میكرد. خلق این آثار به آسانی آنگونه كه معمول دیگران است امكانپذیر نشد چرا كه او بطور جدی كاكی را در جوانیاش آموخته و در تكنیكهای مختلف حكاكی به استادی رسیده بود. او هنرمند مردم به معنی واقعیاش بود. برای مردم كار میكرد. حوادث عصر را با آثارش در مقابل دیدگان مردم «كوچك» كوچه و بازار میآورد و بدینسان بود كه آنها نانشان، آذوقهشان و امیدشان را با او قسمت میكردند. در انقلاب مكزیك، او شبانهروز كار میكرد و بدینگونه بنیانگذار نهضت هنری نویی شد.
باید خاطرنشان كرد كه پوزادا تاثیر عمیق و قاطعی در هنر مكزیك داشته است چرا كه اوروزكو و ریورا نامهای هنری قرن بیستم به لطف او بلندآوازه شدند و الهامات و درسهایی را كه از استاد بزرگشان یاد گرفته بودند چو آیههای آسمانی مقدسش داشته و از پنجرههای كوچك مكزیكو عبورش دادند.
پوزادا یك نانوازاده بود، در مركز مكزیك «آگو آسكالیانت» در سال ۱۸۵۲ زاییده شد. جوانیاش برایمان ناشناخته است ولی میدانیم كه تكنیك بنیادی حكاكی را نزد چاپخانهداری به نام پدروزا آموخته است. در سال ۱۸۷۲ آتلیهیی در لئودولوس آلداماس باز كرد، ۱۶ سال پس از آن او را در مكزیكو دیدند. در سال ۱۸۹۰ با شخصی كه چاپهای عامیانه را انجام میداد و كتابهایی به صورت خردهفروشی عرضه میداشت همكاری كرد. در آن دوره حكاكیهای ارزندهیی بر روی فلز و چوب انجام داد. آثاری كه برای به وجود آوردنش از تیزآب كمك گرفته است از قدرت خاصی برخوردارند.
در واقع پوزادا با انواع مختلف خلاقیت گرافیك كرده است و آثارش از گوناگون فوقالعادهیی برخوردار است. لیتوگرافیهای جالب، جلدهای كتاب، تصاویر مذهبی، مضامین ادبی و اخلاقی را در آثارش میتوان مشاهده كرد. بهترین ورقههای حكاكی او شاید تفسیر حوادث معاصر باشد كه بر روی صحنههای فاجعه، معجزهها، رقص مردگان، مغاك دوزخ سوزان به وجود آمده است.
ارزش آثار حكاكی او در جوهر زندگی بیشمار گرافیكی او است، او با حداقل استفاده از وسایل، شدت و حدتی بینظیر به هر یك از ورقههایش بخشیده است و هركدام از آن آثار از قدرت سمبلیك جادوكنندهیی برخوردارند.
● من ری
متولد ۱۸۹۰ فیلادلفیا. نقاش و طراح و عكاس بزرگ امریكایی، تصویرگر انسان و طبیعت است. انسان او در مرز تخیل و كابوس و واقعیت گام برمیدارد، بیآنكه یقین داشته باشد. چه چیز واقعیت و چه چیز رویا و خیال است.
● ادیلن ردون
در سال ۱۸۴۰ به دنیا آمد و در سال ۱۹۱۶ از جهان رفت. او در شمار هنرمندان برجسته قرن ۱۹ فرانسه قرار دارد كه تاثیر هنرش را بر آثار طراحان مشهور معاصر به وضوح میتوان مشاهده كرد.
ردون كه مردی ساكت و آرام در لباس عادی، شبیه كارمندان اداره ظاهر میشد، زندگیاش نیز به سادگی و بدون حادثه گذشت. اما در زیر این ظاهر آرام، هنری شگفتآور ماوا گزیده بود. او دارای دنیایی توفانی و شبیه به كابوس بود كه به آسانی قادر بود چیزهای عادی را دگرگون سازد. مارها، مردههای عجیب و غولها و... كه در همه جا با آن چنان قدرتی نمایش داده شدهاند كه تصور واقعیتی را باعث میشوند.هنر «ردون» در این است كه مالیخولیاهایش را كشف كند و دنیای درون و خوابهای هولناكش را به تصویر آورد.«ردون» كه در زندگی از نظر مالی وضع شایستهیی نداشت در اواخر عمر به وسیله هنرمندان جوان شناخته شد و هنرش مورد ستایش و ارج قرار گرفت.در آثار «ردون» سمبولیسمی دیدنی وجود دارد كه بیشباهت به سمبولیسم ادبی «مالارمه» شاعر پرارج و معروف فرانسه نیست. امروزه صاحبنظران را عقیده بر آن است كه او پیش گامتر از همه سوررئالیستها قدم برداشته است.
● ژبه
اسم حقیقی «ژبه» (ژرژ بلوندو) است كه در سال ۱۹۳۴ به دنیا آمده است. چون مدتی به عنوان طراح صنعتی در شركت راهآهن فرانسه كار میكرد، كار طرحهای هنری خویش را در یك مجله مصور مربوط به راهآهن شروع كرد. اما در صفحات مرحوم «ژورنال دودیمانش» بود كه استعداد او توانست در روح دلدادگان مطالب غیرمترقبه اثر بگذارد. باری «ژبه» مدتی به این جمع حیرتانگیز پیوست و به توقعات اكثر مردم جواب گفت.
از بین طراحان جدید «ژبه» را برای تهیه طرحهای به اصطلاح نوار مصور كه ویژه به روی صحنه آوردن «زازی» مخلوق «ژبه» بود انتخاب كردند. این نوار مصور برای روزنامه «پاری پرس» تهیه میشد. «ژبه» از این فرصت استفاده كرد و به شركت راهآهن فرانسه استعفای خود را تقدیم كرد تا بتواند بر روی خطوط آهنی دیگر خویش را هدایت كند كه متاسفانه این خطوط راهآهن به بنبست رسید و بطور غیرمنتظره چاپ این سری از كارهای او معلق ماند و «ژنه» را بر روی كلوخهای سنگ بر جای گذاشت. اما اگر این حادؤه نابهنگام و غیرمنتظره پیش نمیآمد، هرگز او وارد دارودسته مجله طنزآمیز «هاراكیری» نمیشد.
«ژبه» چند سال نه تنها یكی از اعضای فعال و شیطان این مجله بود، بلكه مردی بود كه در تاریكیها و پنهانیها قسمت عمده افكار غیرقابل انتظار اجرای مجله «هاراكیری» را پیدا میكرد تا بدانجا كه سازمان نیروی دفاعی فرانسه با دو بخشنامه رسمی از انتشار آن جلوگیری كرد.
باید گفت كه «ژبه» در خویش دنیایی را پرورانیده كه آن دنیا دنیایی عجیب و منحصر به خود اوست. دنیای «ژبه» دنیایی است كه به ضعف اعصاب مبتلاست. در دنیای «ژبه» كمتر جشن و سرور راه پیدا میكند و این دنیا در عین حال كه جنبه خیالی دارد به قدر كافی نیز واقعبین است.
دنیای «ژبه» دنیایی است كه او میتواند آن را به صورت طرحهای طنزآمیز یا به صورت نوارهای مصور یا در قالب نثر بیان كند.
«ژبه» خالق موجود عجیب الخلقهیی به نام «برك» است كه موجودی ویرانگر به شمار میرود. «ژبه» از طرفداران خطوط راست و خشن در طراحی و مایل است كه این خطوط بیپیرایه باشند.
«ژبه» به لذتهای ناخوش كه رایگان هم هستند ظنین است و از دامهای سهل و آسان دوری میجوید و پای خود را در هزاران هزار مساله غیرمنتظره و عاری از عقل میگذرد.
«ژبه» كه طی سالها همكاری با مجلات پیلوت و چارلی دو مجموعه از آثارش را منتشر میكند كه یكی كوچه سحر و جادو نام دارد و شركت «ترن واگ» چاپ آن را به انجام رسانیده و دیگری به نام «برگ» است كه شركت مطبوعاتی «هاراكیری» آن را چاپ كرده است.
ژان كلود سوآرس در سال ۱۹۴۲ به دنیا آمده و سردبیر هنری روزنامه نیویورك تایمز و نیویورك تایمز آوبوكس است. او برای بیش از ۵۰ مجله طراحی میكند یا مشاور هنری آنهاست و همچنین برای آنان نقدهای هنری مینویسد كه مجله گرافیس، پرینت، نیویوركتایمز و تایم از آن جملهاند.
سوآرس، استاد طراحی و گرافیك در پارسونزاسكول آودیزآین است و سناریوی فیلمی را هم درباره هانری روسو تهیه كرده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست