جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

دیدار با «آیشمن»


دیدار با «آیشمن»

درنگی بر فیلم «هانا آرنت» اثر «مارگارته فن تروتا»

تفکر را می‌توان نوشت، تفکر را می‌توان گفت، می‌توان شنید، بازگو کرد، شرح داد، اما به‌تصویرکشیدن آن کاری ا‌ست به یقین دشوار. «مارگارته فن تروتا» در فیلم موفقش «هانا آرنت»، تفکر را، آن هم تفکر یکی‌ از جنجالی‌ترین فیلسوفان قرن بیستم را آنچنان به تصویر کشیده که شاید هر بیننده در روند فکر کردن با قهرمان فیلم همراه ‌شود. هانا هرگاه که فکر می‌کند، تنهاست. او قدم می‌زند، دراز می‌‌کشد، به نقطه‌ای خیره می‌شود و تنها همراه او سیگاری بین انگشتان است که کم‌کم می‌سوزد و خاکستر می‌شود.

انگار هانا می‌خواهد به ژرفای وجود مردی که در قفسی شیشه‌ای در دادگاه اورشلیم برای پاسخگویی به جنایات خود، بی‌‌هیچ ترس و واهمه‌ای ایستاده، نفوذ کند. این مرد کسی‌ نیست جز آدولف آیشمن رییس دفتر مرکزی امنیت رایش (اس‌‌اس‌) در امور یهودیان. کسی که مسوول قتل‌عام میلیون‌ها یهودی و فرستادن آنها به کوره‌های آدم‌سوزی در طول جنگ جهانی‌ دوم بود. اینجاست که هانا به «ابتذال شر» می‌اندیشد. «ابتذال انسانی‌ که قدرت تفکر و داوری بر رفتار و اعمال خود را ندارد، همان‌جا که وجدان انسانی‌ به خواب می‌رود و هیچ گفت‌وگویی بین وجدان به‌خواب رفته و خودِ وجودی انسان صورت نمی‌گیرد*»

حضور واقعی‌ آدولف آیشمن و استفاده نکردن کارگردان از هنرپیشه برای ایفای نقش آیشمن حس نزدیکی‌ِ عجیبی‌ بین بیننده و هانا آرنت ایجاد می‌کند. انگار که بیننده هربار به‌همراه او به دیدار مرد داخل قفس شیشه‌ای می‌رود. به همین خاطر است که فیلم فقط روایت‌کننده نیست، که یک نشانگر واقعی‌ از گذشته‌ای نه چندان دور است. اینکه آیا آیشمن را می‌توان با همان نگاه هانا آرنت دید، فهمید و تحلیل کرد، سوالی است که هر بیننده به تنهایی‌ باید به آن پاسخ دهد. فیلم شما را مجبور به انتخاب و شاید بهتر بتوان گفت به تفکر وامی‌دارد. در مقابل این فیلم نمی‌توان فقط‌وفقط یک بیننده بود، بلکه حضور واقعی‌ آیشمن بیننده را یا موافق ریشه‌دواندن «ابتذال شر» در روح انسان یا مخالف آن می‌کند، یا مانند بهترین دوستان هانا از او روی برمی‌گردانید یا مثل او مجبور به تفکر می‌شوید. فیلم اما بی‌‌نقص نیست. تمام کسانی که در این فیلم در نقطه‌ای مقابل قهرمان داستان ایستاده‌اند چه استاد دانشگاه، چه دوست و چه آشنا، از قدرت استدلال ضعیفی برخوردارند.

گویی این فقط هانا آرنت است که توان بیان ذهنیت و تفکر خود را داراست و دیگری هر آنکه هست، اسیر احساسات برآمده از کشتار وحشیانه یهودیان در طول جنگ است. بحث‌های طولانی‌ در میهمانی و جمع‌های دوستانه گاهی فاقد هرگونه برخورداری از اصول منطقی‌ گفت‌وگو است. همچنین حضور بی‌‌مورد هایدگر، فیلسوف نامدار، استاد و دلداده هانا آرنت در دوران جوانی نیز فصلی است اضافه که بر روند فیلم سنگینی‌ می‌کند. شناخت تفکر هانا آرنت به مانند ده‌ها فیلسوف خوش‌فکر قرن بیستم، بدون داشتن پیشینه علمی‌ از فلسفه به راحتی‌ امکان‌پذیر نیست. زبان فلسفه برای زندگی‌ همه انسان‌ها، اما سخت‌فهم برای عامه یا توده مردم شناخته شده است.

فیلم هانا آرنت امکان درک هرچه بیشتر تفکر این فیلسوف در مقوله «ابتذال شر» را به هر بیننده‌ای با هر درجه‌ای از شناخت از فلسفه می‌دهد. این فیلم ساده و روان است، بر داده‌های تاریخی‌ دلالت می‌کند و از همه مهم‌تر تفکر و فکر کردن را با ظرافتی هرچه تمام‌تر به تصویر می‌‌کشد.

سلماز موگویی

* برداشتِ نگارنده از منبع زیر

Arendt, Hanna (۲۰۱۳): Über das Böse, Eine Vorlesung zu Fragen der Ethik