چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تحریم ها می تواند ایران را به زانو درآورد


تحریم ها می تواند ایران را به زانو درآورد

اگر روند تشدید تحریم ها با قطعنامه های بعدی ادامه یابد که این کار با تداوم سرسختی ایران در پروژه هسته ای و انجام مذاکرات, برای طرف غربی تسهیل می گردد می تواند هزینه های ایران را افزایش دهد

بالاخره امریکا موفق شد پرونده ایران را به شورای امنیت برده و تحریم‌های بین المللی را مرحله به مرحله بر جمهوری اسلامی ‌تحمیل کند. ایران گرچه طی مراحل مختلف سعی کرد جلوی ارجاع پرونده هسته‌ای خود از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ‌به شورای امنیت را بگیرد و این کار را با همکاری همه جانبه و نشان دادن حسن نیت خود انجام می‌داد، به نحوی که افشای بازار سیاه هسته‌ای بین المللی به خصوص شبکه عبدالقدیرخان پاکستانی را بایستی تا حدود زیادی مدیون همکاری و ارائه اسناد از طرف ایران دانست. ولی واقعیت امر این است که زور امریکا بر ایران چربید. باوجود این اتفاق و اعمال تحریم‌ها، مقامات ایران مدام اعلام می‌کنند ترس و نگرانی از بابت تحریم‌ها ندارند و حتی گاهی از طرف برخی از ایشان از اعمال تحریم‌ها استقبال می‌شود و آن را به فال نیک می‌گیرند و عاملی برای توسعه داخلی می‌دانند. آیا این موضع‌گیری ها واقعی است یا تنها برای حفظ روحیه و وحدت جبهه خودی است؟ واقعاً چقدر اعمال تحریم‌ها دارای کارکرد است و یا می‌تواند دولت تحریم شده را به تغییر موضع یا اصلاح رفتار وادارد؟

در بررسی کارآیی تحریم در اعمال تغییرات مورد نظر وضع کنندگان آن تحلیل‌های مختلفی ارائه شده است که می‌توان آن را به صورت طیفی از رویکرد مثبت و اثرگذار تا بدبینانه تقسیم بندی کرد و البته همه اینها درپی تجربیات اعمال تحریم حداقل از زمان استقرار جامعه ملل و متعاقب آن سازمان ملل است. نکته مهم آن است که این تجربیات درسهای ارزشمندی را به طرفداران اعمال تحریم داده است تا بتوانند توصیه‌‌های لازم را به سیاستمداران در جهت موفقیت تحریم‌ها ارائه دهند. اگرچه با یک مشاهده کلی می‌توان ملاحظه کرد که عمده تحریم‌های تاکنون اعلام و اعمال شده –به خصوص آنها که زیر نظر مجامع بین المللی نبوده‌اند- ناموفق بوده‌اند و بنا به اعتراف خود اعمال کنندگان آنها نتوانسته‌اند به نتایج دلخواه برسند. اما با وجود این، تجربیات ارزشمندی از نقاط ضعف خود کسب کرده‌اند.

در اینجا اشاره به این مطلب ضروری است که اعمال تحریم در چارچوب مرکانتیلیسم اقتصادی تفسیر می‌شود. این نظریه با رویکردهای ملی گرائی از همه ابزارها برای پیشبرد منافع ملی استفاده می‌کند. در حالی لیبرالیسم اقتصادی چندان موافق با اعمال تحریم‌ها نبوده خواهان حفظ و توسعه مناسبات اقتصادی و آزادی مبادله و تجارت است.

از این اشاره که بگذریم و فارغ از نتایج اعمال تحریم باید اولین کارکرد آن را پاسخ به افکار عمومی‌داخلی دانست. قدرت های بزرگ به منظور اقناع افکار عمومی ‌منتقد داخلی مجبورند برای نشان دادن اینکه در مقابل خطرات بالقوه کاری انجام می‌دهند دست به جنگ اقتصادی بزنند و این به خاطر دشواری و هزینه‌‌های جنگ نظامی ‌قابل توجیه است. در این رویکرد فارغ از اثربخش بودن یا نبودن تحریم‌ها، صرف اعمال تحریم‌ها خود دارای کارکرد است.

اما بازگشت به ماهیت واقعی اعمال تحریم که همان تلاش در جهت تغییر رفتار مخاطب تحریم است ما را به شاخص های مهمی ‌می‌رساند که تطابق آنها با وضعیت ایران نیز جالب توجه خواهد بود. تحریم‌های اقتصادی که از طرف یک یا تعدادی از کشورها از جامعه جهانی (عموماً) بر یک کشور اعمال می‌شود بایستی مجموعه‌ای از شرایط بین طرفین تحریم حاکم باشد تا بتواند موثر باشد:

۱) وابستگی گسترده اقتصادی کشور تحریم شده به کشور یا کشورهای اعمال کننده تحریم،

۲) فقدان بازار جایگزین خارجی که در فاصله زمانی معقول قابل دسترس باشد،

۳) ایستادگی کشورهای تحریم کننده بر مواضع خود و عدم تمرّد،

۴) فقدان زیرساخت های لازم داخلی برای جبران محرومیت ها،

۵) فقدان توان تحمل ریاضت اقتصادی و یا پشتوانه ایدئولوژیک برای تحمل محرومیت ها در کشور تحریم شده.

اینها شرایط کلی برای موفقیت تحریم اعمال شده در مستهلک کردن توان مقاومت کشور تحریم شده و تمکین به خواست اعمال کنندگان است. ضعف مطلق در هریک از موارد پنج گانه مذکور ویا ضعف نسبی در چند مورد به موفقیت تحریم‌ها به شدت خدشه وارد خواهد کرد.

در مورد وضعیت ایران طبق مشاهدات حداقل هفته‌‌های اخیر بعد از آخرین مرحله اعمال تحریم مورد اول بدیهی است. طبق اعلام رسمی ‌دولت ها و آنطور که در عمل هم شاهد بودیم تعداد زیادی از کشورهای بزرگ غربی و شرقی و حتی همسایگان ما با تحریم‌ها همراهی کرده‌اند و محدودیت های زیادی در تجارت با کشورمان در نظر گرفته‌اند. با توجه به وابستگی تجاری ما به خارج که طی سال های اخیر با افزایش درآمدهای نفتی و تلاش ما جهت عضویت در WTO بیشتر نیز شده بود، زمینه آسیب پذیری‌مان بسیار فراهم گردیده بود به نحوی که محدودیت های اعلام شده از سوی طرف های تجاری ما مانند شوکی بر اقتصادمان تحمیل شد. از قطعیت مورد اول که بگذریم در موفقیت تحریم‌ها بنا به موارد ۲ و۳ تردیدهایی وجود دارد.

امروزه در عصر ارتباطات و اطلاعات و گسترش شرکت های چند ملیتی که دولت ها کنترل محدودی بر آنها دارند امکان دسترسی به منابع ایشان غیرممکن نیست اگرچه در شرایط تحریم با هزینه بیشتر باشد. در این رابطه دسترسی به بازار منطقه ای یا بین المللی چالشی اساسی برای تحریم کنندگان بوجود می‌آورد. از آنجاکه در جوامع در حال توسعه عموماً بازوهایی در بدنه حاکمیت با امتیازات و رانتهایی که در اختیار دارند کانال های صادرات و واردات را کنترل می‌کنند و در قوام نظام سیاسی نیز نقش جدی بازی می‌کنند. از اهداف اصلی تحریم نیز ضربه زدن به این بازوهای حکومت است. از انتقادات جدی به سازوکار تحریم نیز ناتوانی در این کارویژه تحریم است چراکه عموماً نتیجه عکس می‌دهد.

بازوهای مذکور که قبلاً به طور گسترده مرزها را در اختیار داشتند و در کنار ایشان دیگران نیز به نحوی ارتزاق می‌کردند هم اکنون انحصار را کسب می‌کنند و اگرنه توانمندتر شوند حداقل حیاتشان تضمین می‌شود. چراکه دسترسی به بازار سیاه خارجی و انحصار بازار داخلی کار ایشان را رونق بیشتری می‌بخشد.

در مورد اینکه آیا اعضای اعمال کننده تحریم بر مواضع خود استوار خواهند بود نیز تردید وجود دارد. با توجه به فضای متحول نظام بین‌الملل و بحران های اقتصادی که دامنگیر غرب شده با وجود مواضع اعلام شده و مهمتر از همه قرار گرفتن شورای امنیت در پشت این جریان، حقیقتاً دشوار به نظر می‌رسد که مجموعه بزرگی از کشورها، ایرانی که صادرات نفت و گاز عظیمش مشمول تحریم نیست را بتوانند در سایر ابعاد اقتصادی برای طولانی مدت ایزوله کنند. کشورهایی که به منابع انرژی نیاز روز افزون دارند نمی‌توانند در عوض آن به ما همیشه میوه و البسه بفروشند و ناگزیرند کالاهای حساس تر خود را نیز فروخته و به سایر درخواست های ایران نیز پاسخ دهند.

از سوی دیگر توان امریکا و متحدان نزدیکش برای عمل طبق ماده ۵۱ منشور ملل متحد که حمایت از مشارکت کنندگان در تحریم‌ها و جبران خسارت‌‌های ایشان است به شدت محدود است و با توجه به درگیری های داخلی و خارجی نمی‌توانند در این حجم وسیع و برای زمان طولانی به حمایت از سازمان تحریم بپردازند.

اما به دو بعد داخلی تحریم می‌رسیم. آیا زیرساخت های لازم در داخل وجود دارد که بتوان با تکیه بر آنها محرومیت ها را جبران کرد؟ باتوجه به پتانسیل‌‌های گسترده کشورمان پاسخ مثبت است. البته با توجه به ضعف مدیریت داخلی در بهره وری از امکانات و فقدان فرهنگ صحیح مصرف نگرانی های جدی نیز وجود دارد. اما به هرحال این مهم صحت دارد که اعمال تحریم به ما کمک کرده به نحو بهتری از امکانات داخلی مان استفاده کنیم. متاسفانه برخی تنگ نظری ها امکان استفاده از یکی از منابع اساسی که همان منابع انسانی است را از ما دریغ کرده است.

در نهایت توان تحمل ریاضت اقتصادی با پشتوانه ایدئولوژیک و حفظ یکپارچگی ملی است. واقعیت امر این است که از اهداف تحریم چالش افکنی برای دولت در جهت تضعیف آن و ناتوان کردن آن از انجام کارویژه‌‌های‌اش و تامین خدمات مردم است تا با سختی‌‌هایی که به مردم وارد می‌شود، از طرف بدنه عمومی‌ جامعه به حاکمان و سیاستگذاران برای تغییر مواضع فشار آورند. در مورد جامعه ایران شرایط امروز با ۲-۳ دهه قبل بسیار فرق کرده است. در برهه جنگ تحمیلی با توجه به شور انقلابی و تغذیه ایدئولوژیک، مردم فشارها و محرومیت های فراوانی را با جان و دل پذیرفتند. اما علی‌رغم تلاش حاکمیت در جلوگیری از نفوذ مجدد الگوی زندگی رفاهی تا حد زیادی شاهد استقرار این سبک زندگی هستیم.

از سوی دیگر تلاش دولت در جهت آزاد سازی اقتصادی و حذف حمایتهای یارانه‌ای و خصوصی سازی تشدید کننده این جریان است. در مقایسه علت موفقیت تحریم اعمال شده از سوی امریکا بر شیلی و کوبا که تقریبا همزمان اتفاق افتاد این مهم در مورد شیلی مصداق داشت و باعث موفقیت تحریم شد اما در مورد کوبا نه چراکه کاسترو توانسته بود طبقه متوسط را مهار کرده و جریان اقتصاد را متمرکز و کم مصرف نگه دارد. امروز در جامعه ما یک طبقه متوسط گسترده شکل گرفته‌اند که بوروکراسی را شکل می‌دهند و دارای خواست سیاسی-اجتماعی بوده و بالنسبه از امکانات رفاهی بهره مندند. ناتوانی دولت در تامین تقاضاهای ایشان با توجه به تجربه نارضایتی‌‌های اخیر، بسیار دشوار خواهد بود که بتوان با خشونت و سرکوب خواست‌‌های فزاینده ایشان را مهار کرد.

در این میان وجود نهادهایی که که بتوانند بین طبقات مختلف اجتماع و حاکمیت نقش میانجی را ایفا کرده و ضمن انتقال دموکراتیک خواستهای طبقه متوسط به حاکمان، از سوی دیگر به عنوان ابزار حاکمیت در تنفیذ منویات ایشان در بطن جامعه عمل کنند می‌توانند مثمرثمر باشند. هرجا چنین نهادهای قوی و اثرگذاری نبوده یا به اقتضای شرایط شکل نگرفته‌اند تحریم‌ها توانسته‌اند به شدت اهداف خود را در آن جوامع به پیش ببرند. در جامعه ما نهادهای متعددی وجود دارند و در گذشته نیز بسیار موثر بوده‌اند اما اینکه بتوانند این کارکردها را امروز نیز داشته باشند جای تامل دارد. این نهادها که کار انتقال ایدئولوژی حاکمیت را بر عهده داشتند در گذشته به نحو موثری عمل می‌کردند و در پیشبرد جنگ یا سازش های اجتماعی بسیار کارا بودند. اما با توجه به تغییر فضای عمومی‌جامعه و کارکردهایی که ایشان بعداً بدان وارد شدند، نگاه امروز به ایشان متفاوت بوده و بعید است بتوانند کارکردهای سابق را داشته باشند.

در مجموع همان طور که در بررسی موارد پنج گانه گذشت موارد ۲ و ۳ ضعف‌‌های اصلی سازمان تحریم در آسیب رساندن به ایران هستند. لذا چنانچه تحریم‌ها در یک سطح مشمول مرور زمان شوند به طور طبیعی تحلیل می‌روند. اما اگر روند تشدید تحریم‌ها با قطعنامه‌‌های بعدی ادامه یابد -که این کار با تداوم سرسختی ایران در پروژه هسته‌ای و انجام مذاکرات، برای طرف غربی تسهیل می‌گردد- می‌تواند هزینه‌‌های ایران را افزایش دهد.

نویسنده: علی اکبر کیانی، کارشناس ارشد روابط بین الملل