چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
انقلاب اسلامی از نگاه شهید آوینی
شهید آوینی (ره) معتقد است که انقلاب اسلامی ایران منطقاً نمیتواند با هیچ یک از انقلابهای دیگر دنیا همسو، هم جهت و هم غایت باشد، زیرا این انقلاب در هیچ یک از علل موجده خود، نه در تئوریهای نظری و نه در متدهای اجراییاش هیچ وجه اشتراکی با سایر انقلابهای دنیا نداشته است؛ بدین علت نمیتواند در نتایج و آثارش با آنها مشترک باشد و نیز نمیتواند با الگوها و متدهای آنها به اهداف و غایات خود که با اهداف و غایات آن انقلابها مباین است برسد؛ «اگر علل موجد انقلاب اسلامی ایران هیچ یک از عللی نیست که انسان این روزگار را به تحرکات سیاسی و ایجاد انقلاب کشانده است، آیا میتوان انتظار داشت که ثمره پیروزی انقلاب اسلامی یکی از حکومتهای شناخته شده دنیای جدید باشد؟... مسلم است که مرجع ما برای تشکیل حکومت، نمیتوانست هیچ یک از تجربیات تاریخی بشر، جز حکومت مدینه در صدر تاریخ هجری باشد؛ چرا که موجد انقلاب اسلامی نیز، از لحاظ نظری، نظریه ولایت فقیه بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی آن را در کتاب «ولایت فقیه» طرح و تفسیر کرده است؛ پس هنگامی که نه در علل نظریِ ایجاد و نه در مرجعیت تاریخی، فی مابین انقلاب اسلامی و انقلابهای دیگری که در دنیای جدید رخ داده است، اشتراکی وجود ندارد، به طریق اولی نمیتوان انتظار داشت که این اشتراک، در نظر حکومتی برخاسته از انقلاب اسلامی پیدا شود».
«انقلاب اسلامی رستاخیز تاریخی انسان است بعد از قرنها هبوط؛ انقلاب اسلامی یک توبه تاریخی است و بنابراین، غایات آن هرگز اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیست؛ انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است، در جهانی که به صورت یک دهکده جهانی با یک فرهنگ واحد درآمده است، فرهنگ غرب. یعنی فرهنگ غربت انسان از حقیقت. علیرغم آنکه انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است، در نظام برنامهریزی و سیاستگذاری، نفس فرهنگ مستقلاً مورد عنایت نیست؛ حتی فرهنگ تابعی از توابع توسعه اقتصادی و تکنولوژیک نیست؛ چه رسد به آنکه خود مبنایی برای برنامهریزی و سیاستگذاری در اقتصاد و سیاست باشد. دولتمردان ما حتی از اهمیت فرهنگِ توسعه در امر توسعه اقتصادی و صنعتی غافلاند، چه رسد به آنکه تعارض ذاتی میان توسعه صنعتی ـ به مفهوم جدید ـ و تعالی فرهنگی را دریابند».
شهید آوینی (ره) معتقد است که حکومت اسلامی صورت تجسم یافته یک نظام سیاسی شامل و حاکم بر آن است و دایره این نظام علاوه بر امور عبادی، امور سیاسی را نیز دربرمیگیرد؛ درهم انگیختگی این دو به گونهای است که نمیتوان یکی را جدای از دیگری محقق کرد، بلکه این دو تفکیکناپذیر است: «پذیرش شریعت اسلام، چه بدانند و چه ندانند، ملازم با قبول این حکم است که شریعت اسلام میتواند در صورتی از یک نظام سیاسی که منشأ گرفته از آن است، به تأسیس حکومت بپردازد. شریعت همچنان که دارای حیثیتی عبادی است، حیثیتی سیاسی نیز دارد و این دو حیثیت، خواه ناخواه، ملازم با یکدیگر و انفکاکناپذیر هستند».
این دیدگاه دقیقا در مقابل دیدگاهی است که «کار قیصر را به قیصر و کار کشیش را به کشیش» وامیگذرد و معتقد است، «دین» باید «ارزش» را تولید کند و «علم» باید «دانش» را ایجاد کند. از دیدگاه شهید آوینی (ره)، نه دین میتواند حد خود را تنها در حوزه ارزش محدود کند و نه علم امکان انفکاک از ارزش را دارد؛ پس این دو (دین و علم) با یک دیگر در ارتباط وثیق هستند و قابل انفکاک از یکدیگر نیستند؛ پس دین میتواند اولاً به تشکیل و تأسیس حکومت بپردازد و ثانیاً در امر سیاست دخالت کند و ثالثاً باید در بستر حکومت خود، علم را سرپرستی کند.
احمد رهدار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست