سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

معاویه اصلی باهوش تر بود


معاویه اصلی باهوش تر بود

معاویه با همه پلیدی ها و جاه طلبی هایش که جز به کسب قدرت و مقام نمی اندیشید یک نکته را به خوبی فهمیده بود که نمی بایست بطورعلنی و آشکارا به جنگ با حسین ع و آرمان ها و ارزش های اسلام رفت

معاویه با همه پلیدی ها و جاه طلبی هایش که جز به کسب قدرت و مقام نمی اندیشید یک نکته را به خوبی فهمیده بود که نمی بایست بطورعلنی و آشکارا به جنگ با حسین(ع) و آرمان ها و ارزش های اسلام رفت. از همین رهگذر در اواخر عمر در حالی که برای رسیدن به قدرت فرزندش به رایزنی و مذاکره پرداخته و برای «یزید» بیعت می گرفت نکته ای را به او گوشزد کرد و تداوم خلافت او و دودمان بنی امیه را در گرو آن دانسته بود؛ اینکه ۴ نفر پس از من در زمره مخالفان جدی تو خواهند بود:

۱) عبدالله بن زبیر،

۲) عبدالرحمن بن ابوبکر،

۳) عبدالله بن عمر و

۴) حسین بن علی(ع) در این میان متعرض حال حسین بن علی نشو و از روبرو شدن با او به شدت پرهیز کن.

اما یزید- همچنانکه از آدم شرابخوار و لایعقلی چون او انتظار می رفت- به توصیه پدرش بعد از رسیدن به قدرت وقعی ننهاد و در شرایطی که امر بر او مشتبه شده بود به والی مدینه - ولید بن عتبه- دستور داد که از حسین(ع) برای او بیعت بگیرد!

خب، قضیه کاملاً معلوم بود که به کدام سمت خواهد رفت؛ همچنانکه همگان می دانستند حسین(ع) نوه رسول خدا(ص) با شخصی چون یزید بیعت نخواهد کرد و اینجا بود که امام(ع) فرمودند اگر چون منی با یزید بیعت کند و او برخلافت جامعه اسلامی جلوس نماید باید فاتحه اسلام را خواند.

و البته خوابی که یزید برای برچیدن اسلام ناب دیده بود هیچ گاه تعبیر نشد و به رغم همه خباثت ها و گستاخی ها برای محو اسلام و آرمان ها و ارزش های ناب نبوی و علوی که گاه به صراحت و گاه از طریق درهم آمیختن حق و باطل و ممزوج کردن آن دنبال می شد به نتیجه نرسید و تابلوی بلند عاشورا بر فراز تاریخ بشریت به اهتزاز درآمد تا در کارزار حق و باطل، جویندگان و پویندگان حق و حقیقت مسیر را گم نکنند. و برای همیشه تاریخ و همه زمان ها و مکان ها حیات اسلام نبوی بیمه شود. پس از واقعه عاشورا «ابراهیم بن طلحه بن عبیدالله»- که از بنی امیه است- در مدینه به امام سجاد علیه السلام برخورد و از روی سرزنش از حضرت پرسید: من الغالب؟

یعنی پدرت با یزید بیعت نکرد به کربلا رفت و در میدان جنگ کشته شد، اکنون چه کسی غالب و پیروز است؟

امام زین العابدین که خود در ماجرای قیام بزرگ عاشورا حضور داشتند و تنها بنابر تقدیر الهی چنین بود که زنده بمانند و زمین از حجت حق خالی نباشد پاسخ دادند: هنگامی که وقت نماز رسید، اذان و اقامه بگو، خواهی فهمید چه کسی غالب و پیروز است.

آری، حسین(ع) به قربانگاه کربلا رفت لکن نگذاشت تا دین جدش و اسلام اصیل بخاطر باج خواهی ها و جاه طلبی های جریان فتنه و فریب ذبح گردد.

از همین روی اینکه گفته اند و نیک گفته اند که اسلام، «محمدی(ص) الحدوث» و «حسینی(ع) البقاء» است در همین مطلب نهفته است.

و البته پیش تر نیز رسول خدا(ص) بر این واقعیت تاکید کرده بودند که «حسین منی و انا من حسین» و آیا «انا من حسین» چیزی جز این است که عاشورا خط اسلام اصیل و ناب را برای همیشه تاریخ زنده نگه داشت؟

دشمنی با این اسلام که عاشورا چهره واقعی و حقیقی آن را از سیمای بدلی و نفاق آلود برای همیشه تاریخ تفکیک کرد از میان نرفته است. اگر از همان ابتدا که دشمنان اسلام و هم آنان که به تعبیر جناب عمار یاسر مصداق «استسلموا و لایسلموا» بودند (به ظاهر اسلام آورده بودند ولی هیچ گاه تسلیم اسلام نشده بودند) برای برکنار زدن اسلام اصیل از شیوه ها و تاکتیک های مختلفی ۱-« وارونه سازی حقایق» ۲- «انحراف افکارعمومی» و ۳- «استفاده ابزاری از شعائر و شعارهای اسلامی» بهره بردند و در نهایت این خطای استراتژیک را انجام دادند که بی پرده و گستاخانه و با کشتن سیدالشهدا و یاران باوفایش اسلام اصیل را از صحنه سیاست و اجتماع کنار بگذارند و خود کنار افتادند و محو شدند، امروز نیز انگار تاریخ در حال تکرار شدن است.

با وقوع انقلاب اسلامی که ترجمان اسلام ناب و پرتوی از نهضت عاشورا است جریان استکبار تمام ظرفیت و توان خود را به کار گرفت تا از هر طریقی که شده است بساط این نظام اسلامی نوپا را براندازد.

برای آنها سخت بود- و البته غیرقابل باور- در دنیایی که حکومت ها یا به مکتب شرق و یا به غرب وابسته بودند نظامی اسلامی و مستقل بوجود بیاید و نامعادله های این قدرت های زیاده خواه و زورگو را به چالش بکشاند.

همچنانکه مطبوعات عربی در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی نوشتند: «ان الخمینی حیر الشرق و ازعج الغرب و احرج العرب و شغل العالم» خمینی شرق را متحیر ساخت، غرب را به لرزه انداخت، عرب را در تنگنا افکند و خود مسئله روز جهان گشت.

از همین روی، دشمنی جریان استکبار و جبهه یزیدیان زمان با انقلاب اسلامی شکل گرفت و کماکان ادامه دارد.

در همین راستا، امروز آمریکا، رژیم صهیونیستی و چند کشور غربی صریحا از براندازی در جمهوری اسلامی سخن به میان می آورند و گستاخانه و خصمانه از اغتشاشگران و آشوبگران حمایت می کنند.تا جایی که همین چند روز پیش در پی حوادث تلخ و ناگواری که در هتک حرمت به ساحت حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا اتفاق افتاد «هنری کیسینجر» از نظریه پردازان و فعالان سیاسی آمریکا در گفت وگو با بی .بی.سی تصریح کرد که باید برای تشدید ناآرامی ها تلاش کنیم و حکومت مطلوب خود را بر سر کار بیاوریم!

رسانه های غربی هم که معمولا ید طولایی در تحریف واقعیت ها و حقایق دارند با دیدن جماعتی از اوباش که در روز عاشورا به هتک مقدسات پرداختند و سوت و کف زدند بر سر ذوق آمده و در حالی که می دانستند پیاده نظام اندک آنها ارزشی بیشتر از کف روی آب ندارند، برای ترغیب سران فتنه از سقوط و فروپاشی جمهوری اسلامی !! سخن گفتند. به طوری که از باب نمونه «تایمز آن لاین» در آرزویی که نتوانسته بود انکار نماید نوشته بود: «آیا تنش های موجود در ایران به یکی از لحظات به یادماندنی نظیر دیوار برلین تبدیل می شود یا خیر؟!»

هرچند این اولین باری نبود که رسانه های غربی پمپاژ می کردند که جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است و در این زمینه از مدت ها پیش و به طور ویژه از قبل از انتخابات ترجیع بند مضحک براندازی نظام را تکرار می کردند اما این بار یک خطای استراتژیک را دچار شدند و آن این مسئله بود که می خواستند با هتک مقدسات و آن هم در روز عاشورا آشکارا «اسلامیت» نظام را نشانه بروند.

جریان استکبار و گمارده های داخلی آنها که از چندین ماه قبل ماموریت دارند به لطایف الحیل فتنه سازی کنند اشتباه بزرگی را مرتکب شدند.

اشتباه استراتژیک آنها این است که گمان می کنند با کوک کردن ساز فتنه، آحاد ملت در فضای غبارآلودی که به راه انداخته اند نمی توانند حق از باطل و راست از دروغ را تمیز دهند و این در حالی است که خروش و جوشش اقشار مختلف مردم در ۹ دی ۸۸- که از این پس در تاریخ ماندگار خواهد ماند- ثابت کرد که آنها حتی از خواص جامعه هم جلوتر حرکت می کنند و مغلوب فریب و نیرنگ یزیدیان زمان نخواهند شد.

و البته این نکته را هم باید به اشتباه استراتژیک آنها علاوه کرد که جریان استکبار در خارج و جریان فتنه در داخل از عمق استراتژیک جمهوری اسلامی که همانا «ماهیت ایدئولوژیک» آن و ساختار نظام «امت- امامت» است درک صحیح و درستی ندارند و از همین روی است که نه از تاریخ عبرت می گیرند و نه از تجربه های ناموفقی که در سه دهه گذشته درباره پروژه براندازی نظام داشتند درس می گیرند.و بالاخره باید قبول کرد که معاویه اصلی از معاویه کنونی باهوش تر بوده است.