یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

درباره هارولد ث. کانکلین (همراه با پاور پوینت)



      درباره هارولد ث. کانکلین (همراه با پاور پوینت)
محمد چاوشی

   هارولد ث. کانکلین در 27 آوریل 1926 در پنسیلوانیا بدنیا آمد. تحصیلات عالیه را در دانشگاههای برکلی، کالیفرنیا و ییل گذرانید. در ییل شاگرد آلفرد کروبر بود و در مبحث زبان و محیط تحت تاثیر استاد بود. در همین دانشگاه درجهٔ دکترا گرفت و سپس در 1962 عضو هیئت علمی شد. در 1996 بازنشسته شد اما همچنان تا به امروز به تحقیقات انسانشناسی خود ادامه می دهد. وی یکی از چهره های شاخص و شناخته شده در حوزهٔ انسانشناسی شناختی است که موضوع اصلی آن رابطهٔ بین سیستم شناختی مردم با جهان اجتماعی فرهنگی و طبیعی آنان می باشد.

مقدمه

این متن دربارهٔ شامل هشت بخش در مورد هارولد ث. کانکلین است که بترتیب عبارت از گاهشمار زندگی، حوزهٔ فعالیتهای پژوهشی و زمینهٔ فکری، میدان تحقیق و موضوعات مورد علاقهٔ او، اهداف وی از انجام تحقیقات علمی، روش او در تحقیق شامل روش و فنون گردآوری و تحلیل داده ها، معرفی بعضی از مهمترین آثار وی شامل کتاب و مقاله و سرانجام نقد کانکلین و بطور کلی انسانشناسی شناختی از سوی برخی از چهره های شناخته شده در سایر حوزه ها می باشد. در انتها نیز فهرست منابع مورد استفاده آورده شده اند. بدیهیست که در تهیه و ارائه یک پاورپوینت ضروریست که به اصل رعایت اختصار در عین جامعیت با تاکید بر مهمترین مفاهیم و مطالب توجه شود. تلاش ما نیز همین بوده بنابراین خوانندهٔ گرامی برای دسترسی به اطلاعات مشروح تر در مورد هر یک از بخشهای هشتگانهٔ فوق میتوانند به سایر فایلهای این مجموعه که همگی در مورد کانکلین هستند ( پروندهٔ اینترنتی، آثار مهم، ماخذشناسی و مفاهیم محوری مراجعه نمایند.

 

هارولد ث. کانکلین در 27 آوریل 1926 در پنسیلوانیا بدنیا آمد. تحصیلات عالیه را در دانشگاههای برکلی، کالیفرنیا و ییل گذرانید. در ییل شاگرد آلفرد کروبر بود و در مبحث زبان و محیط تحت تاثیر استاد بود. در همین دانشگاه درجهٔ دکترا گرفت و سپس در 1962 عضو هیئت علمی شد. در 1996 بازنشسته شد اما همچنان تا به امروز به تحقیقات انسانشناسی خود ادامه می دهد( اینترنت، ویکی پدیا). وی یکی از چهره های شاخص و شناخته شده در حوزهٔ انسانشناسی شناختی است که موضوع اصلی آن رابطهٔ بین سیستم شناختی مردم با جهان اجتماعی فرهنگی و طبیعی آنان می باشد. در این حوزه فرض بر این است که رفتار انسانها بر اساس چگونگی درک و شناخت آنان نسبت به خود و محیط اطراف خود شکل می گیرد لذا برای تحلیل، تبیین و احیانا پیش بینی رفتار انسان، بهترین راه مطالعهٔ سیستم شناختی او می باشد. کانکلین در کنار لانزبری و گودابناف در دانشگاه ییل از نخستین انسانشناسانی هستند که در دهه 1950 سعی وافری جهت بازگرداندن اعتبار به اتنوگرافی و دانش مردمی و رفع بحران بوجود آمده مبذول داشتند. اصلا زمینهٔ فکری کانکلین را قبل از شکل گیری شاخهٔ انسانشناسی شناختی باید در دانش مردمی جستجو نمود که موضوع اصلی آن مطالعهٔ دانش بومی و محلی بود. علت اصلی بحران مردمنگاری در دهه 1950 گزارشهای مردمنگاری متفاوت و گاه متضادی بود که انسانشناسان مختلف در مطالعات خود بر روی یک میدان واحد ارائه می دادند. نمونهٔ مشهور آن مربوط به کار رابرت رد فیلد و اسکار لوئیز در روستایی در مکزیک بود که گزارشهای کاملا متضاد در مورد سبک زندگی و روحیهٔ مردم ارائه نموده بودند(کلبی، 1996). اینها باعث شد که ادعای مردمنگاری دال بر درک وافعیت میدان زیر سوال رفته، انسانشناسان خود را بیش از پیش از آرمان فرانتس بوآس مبنی بر دیدن واقعیت از دریجهٔ نگاه بومی دور احساس نمایند. مطالعات ادوارد ساپیر( انسانشناس و زبانشناس آمریکایی و شاگرد بوآس که سخت متاثر از زبانشناسی ساختاری نوآم چامسکی بود) و لی ورف توانست راه حلی برای این معضل فراهم آورد(اریکسون و مورفی، 2003) و آن اینکه برای نیل به نگاه بومی باید ساختار زبانی مردم را مطالعه نمود زیرا آنچه مردمان می بینند در ساختار زبانی، مفهومی و معنایی آنان منعکس است(میلز، 2003). سپس لانزبری و گودایناف در ییل با اتخاذ این روش دوران جدیدی را برای مردمنگاری و انسانشناسی اعلام نمودند(گودایناف، 1956) که بتدریج به شکل گیری شاخهٔ انسانشناسی شناختی منجر شد و تلاشهای علمی انسانشناسانی چون کانکلین و بکار گرفتن روشهای برگرفته از زبانشناسی ساختاری در این حوزه روزبروز به اعتبار این شاخه افزود.

 مردم مورد مطالعهٔ کانکلین ساکنین جزایر میندورو، لوزان و پالاوان بترتیب قبایل هانونو، ایفاگو و تاگبانووا بودند و مهمترین موضوعات مورد علاقهٔ او سیستم معیشت کشاورزی سطحی و آبیاری، زیست محیط، جغرافیا، زبانهای بومی، خط و سواد، سیستمهای خویشاوندی و رنگها بود. روش تحقیق کانکلین بتبعیت از کل حوزه انسانشناسی شناختی، در بخش گرداوری داده ها شامل روشهای مرسوم در اتنوگرافی سنتی مثل مشاهده، مصاحبه با تاکید بر مصاحبهٔ ساختارمند، مشاهدهٔ مشارکتی و استفاده از اسناد و مدارک می باشد و در بخش تحلیل داده ها از روش واژگان شناختی مرسوم در زبانشناسی ساختاری استفاده می کند یعنی از ابزارهای معنایی را برای پی بردن به شبکه های معنایی و سپس پارادایمهای معنایی و الگوهای ترکیبی بکار می گیرد تا در نهایت بفهمد که واژگان، مفاهیم و معانی مختلف در سیستم زبانشناختی مردم چگونه طبقه بندی شده و سازمان یافته اند(فکوهی، 1388). کانکلین سیستم زبانی را بمثابهٔ الگوی نقصان یافتهٔ شناخت مورد تحلیل قرار می دهد تا بتواند رفتار مردم را توضیح دهد. بعضی از مهمترین آثار کانکلین بترتیب تاریخ نگارش بعبارت زیر است.

1-" ادبیات بامبو در میندورو"

تاکید کانکلین در این اثر بر خط و سواد و رابطه ای که با باورها، مناسک و بویژه آداب و رسوم ازدواج و روابط عاشقانه دارد می باشد(کانکلین، 1949).

2-" رابطه فرهنگ هانونو با دنیای گیاهان"

تمرکز کانکلین در این اثر بر توصیف رده بندی مفاهیم مربوط به گیاهان در سیستم شناختی مردم هانونو در ارتباط با معیشت و سبک زندگی آنان می باشد(کانکلین، 1954).

3-" طبقه بندی رنگها در هانونو"

در این اثر کانکلین نمرکزش بر تحلیل رابطهٔ شبکه بندی مفهومی و معنایی مربوط به رنگها از یکسو با محیط زیست و از سوی دیگر با سیستم معیشت کشاورزی مردم هانونو می باشد(کانکلین، 1955).

4-" کشاورزی هانونو: گزارشی در مورد نظام منسجم کشاورزی گردشی در فیلیپین"

کانکلین در این اثر به بررسی و تحلیل رابطهٔ بین مراحل مختلف سیستم کشاورزی سطحی و سیستم شناختی مردم هانونو پرداخته است(کانکلین، 1957).

5-" بررسی واژگان شناختی ردگانشناسی های مردمی"

در این اثر کانکلین به چگونگی روش خود در تحلیل داده های مردمنگارانه پرداخته است(کانکلین، 1962).

6-" روش مردمنگاری خویشاوندی، کندوکاوی در انسانشناسی فرهنگی: در بزرگداشت جرج پیتر مرداک و دبلیو اچ. گودایناف"

کانکلین در این اثر روش مطالعهٔ سیستمهای خویشاوندی را در رویکرد انسانشناسی شناختی بررسی نموده است( کانکلین، 1964).

7-" اطلس مردمنگاری ایفاگو"

این اطلس شامل نقشه ها، عکسها و یادداشتهای کانکلین در مورد زوایای مختلف زندگی مردم ایفاگو است(کانکلین، 1980).

هدف کانکلین از تحقیقات علمی بگفتهٔ خودش این است که " ما باید بر روی داده های مردمنگارانهٔ خاص هر فرهنگ مطالعه نماییم و نتنها در وضعیت محیط و گوناگونی های آشکارش تاکید کنیم بلکه مهمتر اینکه تعیین نماییم که چگونه این وضعیتها و گوناگونیها در فرهنگهای معین تفسیر می گردند" (کانکلین، 1949). از این گفته معلوم است که گوناگونی، نسبیت و خاص بودگی هرفرهنگ از مفاهیم و اصول محوری در انسانشناسی شناختی می باشد. در این شاخه هدف صرفا توصیف یا گرداوری داده ها ی رفتاری و تعاملی آدمیان با خود و محیط پیرامون نیست بلکه مهمتر، تحلیل رابطهٔ این رفتارها و تعاملات با سیستمهای شناختی مردمان می باشد.

در انتها لازم است که به سه نقد که از سه حوزهٔ مختلف به این حوزه وارد شده مختصرا بپردازیم. کلیفورد گیرتز از حوزهٔ انسانشناسی تفسیری فرهنگ را دارای ساختاری نمادین می داند که در سطحی عمیقتر از ساختار زبان شکل میگیرد و نمی توان آنرا تا سطح الگوها و رده بندیهای زبانی فروکاست(گیرتز، 1973). ماروین هریس از حوزهٔ ماتریالیسم فرهنگی بین رفتار مردمان با سیستم شناختی و شبکه های معنایی آنان ربط وثیقی قائل نیست ضمن اینکه این شبکه ها ثابت نیستند و از تنوع درون فرهنگی برخوردارند. علاوه بر این، او با تحلیل ذهنی فرهنگ مخالف است زیرا این نوع تحلیل نمی تواند پدیده هایی مانند فقر و تضاد طبقاتی را توضیح دهد(هریس، 1979). در حوزهٔ نوروساینس نیز دانشمندان به دستاوردهایی رسیده اند مبنی بر اینکه کنشهای انسان بطور عمده نه بر اساس ادراک خودآگاه بلکه در راستای فرآیندهایی که در ناخودآگاهشان اتفاق می افتد صورت می گیرد به همین دلیل حیات بشر توانسته دوام بیاورد. این دستاوردها بر خلاف اصل بنیادین پذیرفته شده در انسانشناسی شناختی یعنی آگاهانه بودن رفتار انسان بر اساس شناخت آنان در سطح خودآگاه نسبت به جهان پیرامون می باشد(ادلمن، 1387).

با این وجود، انسانشناسی شناختی همچنان یکی از مهمترین شاخه های انسانشناسی و هارولد ث. کانکلین همچنان یکی از برجسته تریت چهره ها در این شاخه از علم انسانشناسی می باشد.

منابع

Colby, N. B., (1996), Cognitive Anthropology, New York: Henry Holt and Company, Pp. 209-215.

Conklin, H. C., (1949), "Bamboo Literacy on Mindoro.", Pacific Discovery, 2(4): 4-11

Conklin, H. C., (1954), "The Relation of Hanunóo Culture to the Plant World", New Haven, CT, Yale University

 Conklin, H. C., (1955),  Hanunoo Color Categories, Indianapolis: Bobbs – Merrill Press

Conklin, H. C., (1957), Hanunoo Agriculture : A Report on an Integral System of Shifting Cultivation in the Philippines, Rome: FAO

Conklin, H. C., (1962), "Lexicographic Treatment of Ffolk Taxonomies", International Journal of American Linguistics, 28(2): 119-41

Conklin, H. C., (1964), "Ethnogenealogical Method. Explorations in Cultural Antrhopology: Essays in Honor of George Peter Murdock. W. H. Goodenough", New York, McGraw-Hill: 25-55.

Conklin, H. C., Lupaih, P., Pinter, M., (1980), Ethnographic Atlas of Ifugao: A Study of Environment, Culture, and Society in Northern Luzan, Northford: Elliots Books Press.

Erickson, P. A., Murphy,L. D., (2003), A Histoty of Anthropological Theory, Peterborough, Ont: Broadview Press, Pp. 115-116

Geertz, C., (1973), Thick Description: Toward an Interpretive Theory of Culture, The Interpretation of Culture, New York: Basic Books, P.11

Goodenough, W. H., (1956), "Componential Analysis and The Story of Meaning", Landuage, 32: 195-216

Harris, M., (1979), Cultural Materialism: The Struggle for a Science of Culture, New York: Random House, P. 285

Miller, G. A., (2003), "The Cognitive Revolution: A Historical Perspective", Trends in Cognitive Science, 7(3): 141-144

ادلمن، جرالد، 1387، زبان و آگاهی، ترجمه رضا نیلی پور، تهران، انتشارات نیلوفر، صص. 138-142          

فکوهی، ناصر، 1388، تاریخ اندیشه و نظریه های انسانشناسی، تهران، نشرنی، صص. 241-43و401

پیوستاندازه
27904.pptx299.3 KB