دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

سلطانی که مشروطه خواه شد


سلطانی که مشروطه خواه شد

زمانه و کارنامه احمدشاه قاجار

سلطان احمدشاه قاجار آخرین پادشاه قاجار و تنها‌شاه ایران است که در عمل براساس اصول مشروطیت سلطنت کرد. احمد‌شاه سال ۱۲۷۵ خورشیدی در تبریز متولد شد.

پدرش محمدعلی شاه و مادرش ملکه جهان تنها همسر عقدی محمدعلی شاه و نیز دختر کامران میرزا نایب السلطنه فرزند ناصرالدین شاه بود. احمدشاه پس از درگذشت پدربزرگش مظفرالدین شاه و با آغاز سلطنت پدرش به ولایتعهدی انتخاب شد. خلع پدرش محمدعلی شاه به گونه ای تحقیر آمیز و همراه با تهدید و تبعید او و ملکه جهان از ایران برای احمدشاه بسیار تلخ بود. پس از خلع محمدعلی شاه، مجلس عالی که متشکل از مشروطه خواهانی بود که تهران را فتح کرده و شاه را خلع کرده بودند، احمد شاه را به سلطنت انتخاب کرد، ولی وی علاقه ای به سلطنتی که به او تحمیل شده بود، نداشت و آن را ظاهری می دانست و بیشتر سردار اسعد بختیاری و سپهدار تنکابنی را متهم می کرد که می خواهند به نام او و به کام خویش سلطنت کنند؛ چون احمدشاه بر اساس قوانین اساسی مشروطه نمی توانست سلطنت را به عهده بگیرد برای وی نایب السلطنه انتخاب شد. اولین نایب السلطنه احمدشاه، بزرگ ایل قاجار علیرضاخان عضدالملک بود. دومین نایب السلطنه ناصرالملک قره گوزلو بود که نقش مهمی در تربیت احمدشاه داشت.

احمدشاه در تیر ۱۲۹۳ تاجگذاری کرد وآغاز به عهده گرفتن رسمی و قانونی سلطنتش همزمان با جنگ جهانی اول بود. با وقوع این رخداد، احمدشاه فرمان بی طرفی دولت ایران را صادر کرد. وی در دوران جنگ در عمل نیز سیاست بی طرفی اتخاذ کرد و باوجود فشار شدید روس و انگلیس به آزادیخواهان ایران که به آلمان علاقه مند بودند، نزدیک شد و از تعطیلی سفارت آلمان در تهران باوجود تهدید انگلیس و روس خودداری کرد. احمدشاه در برهه ای که روس ها با حمایت انگلیس ها قصد اشغال تهران را داشتند در مقابل این رخداد ایستادگی کرد و روس ها را تهدید کرد که در صورت اشغال تهران، وی این شهر را ترک کرده و حتی پایتخت را به اصفهان منتقل می سازد و از طرفداران آلمان استفاده خواهد کرد. همین تهدید شاه به اشغال نشدن تهران منجر شد. احمدشاه در سال ۱۲۹۷ خورشیدی و به دنبال پایان جنگ جهانی اول، صمصام السلطنه بختیاری را از نخست وزیری عزل و در شانزدهم مرداد ۱۲۹۷ وثوق الدوله را به ریاست الوزرایی انتخاب کرد.

وثوق الدوله با حمایت احمدشاه توانست امنیت نسبی را در کشور برقرار کند. غائله نایب حسین کاشی در کاشان و نیز حرکت کمیته مجازات در تهران به وسیله وثوق الدوله سرکوب شدند. در عصر نخست وزیری وثوق الدوله قرارداد ۱۹۱۹ با دولت انگلیس منعقد شد که این قرارداد با انتقادهای گسترده ای مواجه شد و برخی آن را مخالف استقلال ایران دانستند؛ اما وثوق الدوله این قرارداد را در جهت حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران دانست، ضمن این که تلاش کرد با استفاده از دوستی با دولت انگلیس برخی سرزمین های قفقاز و کردستان عراق را بازپس بگیرد. احمدشاه از قرارداد حمایت نکرد و همین موضوع به همراه مخالفت های مردمی به توفیق نیافتن قرارداد منجر شد.

وثوق الدوله برای ترغیب احمدشاه به حمایت از قرارداد، او را رهسپار یک سفر اروپایی کرد. در این سفر، احمدشاه در انگلستان مورد استقبال وسیع و گرم قرار گرفت؛ اما احمدشاه از تائید قرارداد خودداری کرد و پس از بازگشت به تهران در تیر ۱۲۹۹ استعفای وثوق الدوله را قبول کرد. احمدشاه سپس میرزاحسن خان مشیرالدوله (حسن پیرنیا) را به ریاست دولت انتخاب کرد.

شاه تلاش کرد در دولت های مشیرالدوله و سپهدار رشتی با روسیه ارتباط برقرار کند و با اعزام مشاورالممالک انصاری به مسکو زمینه های انعقاد عهدنامه ۱۹۲۱ میان ایران و شوروی را فراهم کرد؛ عهدنامه ای که هم قصبه فیروزه و جزیره آشوراده را به ایران بازگرداند وهم کاپیتولاسیون را لغو کرد. در سوم اسفند ۱۲۹۹ احمدشاه در برابر کودتای سیدضیاء و رضاخان میرپنج قرار گرفت و مجبور شد سید ضیاءالدین طباطبایی را به ریاست الوزرایی انتخاب کند. احمدشاه در خرداد ۱۳۰۰ با کمک رضاخان موفق به عزل سیدضیاء شد و سپس قوام السلطنه را به ریاست الوزرایی منصوب کرد. متعاقبا کابینه های قوام، مشیرالدوله، کابینه دوم قوام، مستوفی الممالک و کابینه آخر مشیر الدوله از سوی احمدشاه روی کار آمدند. شاه سفری کوتاه هم به اروپا داشت و به ایران بازگشت، ولی با سقوط کابینه مشیرالدوله در آبان ۱۳۰۲ مجبور شد به رغم میل قلبی اش، رضاخان سردارسپه را که در همه این مدت وزیر جنگ بود، به نخست وزیری انتخاب کند و فورا در همان آبان ۱۳۰۲ ایران را به مقصد فرانسه ترک کرد. این سفر در واقع آغازی بر تبعید احمدشاه بود. احمدشاه فروردین ۱۳۰۳ رضاخان را از ریاست الوزرایی عزل کرد، ولی با حمایت نکردن مجلس که بیشتر نمایندگان آن با تقلب به وسیله رضاخان برگزیده شده بودند، مجبور شد بار دیگر رضاخان را نخست وزیر کند. در شهریور و مهر ۱۳۰۳ شورش خزعل در خوزستان رخ داد. رضاخان در جریان ماجرای شورش خزعل تلاش کرد احمدشاه را به حمایت از خزعل متهم سازد. این در حالی بود که خود رضاخان نادرست بودن این ادعا را می دانست چنانچه در بیست و هشتم شهریور ۱۳۰۳ در تلگرافی به امیراحمدی امیرلشگر غرب درباره شایعه حمایت احمدشاه از خزعل گفت: «لزوما متذکر می شود که تبلیغات و اقداماتی که از طرف پاره ای اشخاص به اسم شاه می شود به هیچ وجه از ناحیه شاه ناشی نیست چه بین شاه و اینجانب مباینت و ضدیتی وجود ندارد. این نقشه ای است که به دست خارجی ها ریخته شده و باید نهایت مراقبت را به عمل آورد که زودتر مرتفع گردد.»

● وزیر جنگ و فرمانده کل قوا ـ رضا

به هر روی در نهم آبان ۱۳۰۴ سرانجام با رای مجلس شورای ملی و درجوی پر از تهدید و ارعاب که به وسیله رضاخان ایجاد شده بود، احمدشاه از پادشاهی خلع و سلسله قاجاریه منقرض اعلام شد. احمدشاه این اقدام مجلس را مغایر قانون اساسی و غیرمشروع دانست، اما در عمل نتوانست اقدامی برای مقابله با خلع خود انجام دهد. احمدشاه در نهم اسفند ۱۳۰۸ در پاریس درگذشت و در کربلا دفن شد.

در اسناد انگلیسی، احمدشاه بارها به رشوه و نیز علاقه به اخذ پول از انگلیس متهم شده است؛ اما بیشتر رجال ایرانی از علاقه احمدشاه به ایران و سلامت و قانونگرایی وی گفته اند. احمدشاه کاملا پایبند به قانون اساسی بود و با دخالت انگلیس ها در امور ایران نیز مخالفت می کرد تا آنجا که در جایی تصریح کرد: «به هیچ وجه حاضر نیستم که بر خلاف قانون اساسی کوچک ترین اقدام و کمترین تخطّی را بنمایم . اما درباره طرز رفتار و سلوک من با انگلیس ها و دیگر همسایگان ، هرچه را مصالح مملکت اقتضا کند عمل خواهم کرد، ولو این که به برکناری من از سلطنت یا به انقراض سلسله قاجاریه تمام شود.»

احمدشاه با حمایت ترکیه برای بازگشت به سلطنت هم مخالفت کرد. آتاترک رئیس دولت جدید ترکیه برای احمد شاه پیغام داد و دعوت کرد که به ایران برگردد و به او وعده داد که از کردهای ترکیه و ایران، قوای کافی در اختیار او بگذارد که از مغرب ایران به مقر سلطنت خود مراجعت کند، احمد شاه در جواب می گوید: این در قاموس سلسله ما نبوده که اجداد من با کمک یک کشور خارجی تاج و تخت خود را به دست آورده یا حفظ کرده باشند و این ننگ را برای من به ارث گذارده باشند. فقط از طرف تشکر کنید و بگویید: قبول نکرد و می گوید: من اگر می خواستم با وسایل غیرمشروع به ایران مراجعت کنم ، تسلیم انگلیس ها می شدم و به آنها در مقابل تقاضاهایشان سر فرود می آوردم.

درباره کارنامه سیاسی احمدشاه می توان به نظر مصدق هم اشاره کرد که در سخنانی تاریخی در مجلس چهاردهم شورای ملی تصریح کرد: موقعی که شاه در لندن حاضر نشد در دعوت رسمی دولت انگلیس از قرارداد اسمی ببرد و آن را بشناسد به این که ناصرالملک به او گفته بود اگر مقاومت کند از سلطنت خلع می شود شاه وطن پرست بر مقاومت خود افزود و از قرارداد اسمی نبرد برای شاه چه بالاتر از این که امروز نامش به نیکی برده شود حوادثی که موجب بلندی نام می شود کم است و شاید در عمر کسی به این حوادث تصادف نکند خوشبخت کسانی که از این حوادث استفاده کنند و بدبخت کسانی که خود را مطیع پیش آمد نموده و با هر ناملایمی بسازند در سلسله سلاطین قاجار هفت نفر سلطنت کرده که از آنها فقط دو نفر پادشاه نامی شده اند اول مظفرالدین شاه است که در سلطنت او آزادی نصیب ملت شد و بعد احمد شاه است که تن به اسارت نداد و از سلطنت گذشت ای کاش که این پادشاه جوان بخت به کودتا تسلیم نمی شد و زودتر مقام سلطنت را ترک می کرد.

● نکته

جنگ جهانی اول با این که در مغرب زمین رخ داد، اما پیامدهای این رویارویی بزرگ، بخش وسیعی از دنیای آن روز را تحت تاثیر خود قرار داد. ایران نیز از این تحولات بی نصیب نماند و با این که زمامداران کشور اعلام بی طرفی کردند، اما این پیام از سوی قدرت های بزرگ، نادیده گرفته شد. در چنین زمانی بود که مجلس سوم شورای ملی در چهاردهم آذر با حضور احمدشاه کار خود را آغاز کرد. نقش آخرین شاه قاجار در اعلام بی طرفی و تلاشی که نمایندگان مجلس شورای ملی در قوه مقننه برای مواجهه با بی سروسامانی های سیاسی و اقتصادی ایران از یک سو و رویارویی با زیاده خواهی های روس و انگلیس داشتند از موضوعات مورد بررسی است. این فعالیت ها گرچه به فرجام مناسب نرسید، اما به هر روی، حکایت از تلاش گسترده نمایندگانی دارد که سعی داشتند از هر طریق ممکن جلوی نفوذ قدرت های بزرگ را بگیرند و برای ثبات و پایداری سیاسی حکومت، شاه قاجار را از تصمیم خود مبنی بر ترک تهران در اعتراض به پیشروی نیروهای روس بازدارند. از این رو، برای آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان با وقایع آن دوره، ضمن ارائه مطلبی در مورد روزگار و زمانه احمدشاه قاجار، گزارش هایی از فعالیت سومین دوره مجلس شورای ملی تهیه شده است. علاوه بر این، انتخاب اولین رئیس شهربانی هم به عنوان یک اتفاق جدید در دوره سلطنت پهلوی اول مورد توجه بود.

شهاب سلیمی