سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

توهم صدور لیبرالیسم


توهم صدور لیبرالیسم

آیا امکان تحقق ایدئولوژی ها خارج از بستر تاریخی آنها وجود دارد

انتقال ایسم و اندیشه‌ها از سرزمینی به سرزمینی دیگر بدون وجود زمینه و بستر لازم بیهوده است، چون اندیشه‌ها به بذرهایی می‌مانند که در هر خاکی نمی‌رویند. این سخن را نباید سخن محافظه کارانه‌ای قلمداد کرد که برای رد اندیشه‌های دیگران گفته می‌شود کما این‌که به معنای عدم تایید ایسم‌ها نیست. چه ایسم‌ها بعضا تاریخ مبارزات اندیشمندان آزادیخواه و نظریه‌پردازانی را به همراه دارند که برای پیروزی آنها مشقت‌های بسیاری را متحمل شدند.

اما این اندیشه‌ها برای شرایط، سرزمین خاص، دوره خاصی از تاریخ و برای پاسخگویی به مطالبات خاصی پا به عرصه وجود نهادند که وارد کردن آن در سرزمین دیگری با بستری متفاوت هرگز جواب مثبتی در بر نداشته و تاریخ منطقه اسلامی ما شاهدی بر سخنان ماست. عابد الجابری بنا بر همین دلایل اندیشه‌های سکولاریست‌های عرب را نقد می‌کرد و اعتقاد داشت این ایده در سرزمین دیگری و برای پاسخگویی به شرایط خاصی وارد تاریخ بشریت شد. در این مقاله نیز اندیشه‌های داعیان لیبرالیسم را به نقد می‌کشاند.

طی ۲ دهه گذشته در آمریکا و بریتانیا مکتبی اقتصادی ـ ایدئولوژیک ظهور کرد که لیبرالیسم نوین نام دارد. به نظر می‌رسد مهم‌ترین عنصر این مکتب، ادعای ایدئولوژیک طرفداران باشد آن که ندای الگوی جدیدی از دولت را سر می‌دهند که در آن حکومت به‌سان شرکت‌های سهامی و طبق آداب و رسوم آنگلوساکسون اعمال می‌شود. به نحوی که دارندگان سهام، نوعی نظارت و راهبری را هنگام توزیع سود اعمال می‌کنند. هدف این پروسه آن است که مدیرانی وادار شوند در جهت تحقق بالاترین میزان سود در شرکت‌های تحت مدیریتشان قدرت خود را به کار گیرند. این گونه از اعمال قدرت در چارچوب نظارتی است که دست‌اندرکاران حکومت اعمال می‌کنند. واژه governance از کلمه govern گرفته شده که در آن واحد هم به معنای حکومت است، یعنی اعمال سلطه governance و هم به معنای نظارت و راهبری control. پس الگوی حکومتی که لیبرالیسم نوین آن را سر می‌دهد هدفش کاهش نقش دولت به نحوی که وظیفه‌اش اعمال راهبری و نظارت توسط کسانی است که حالتی شبیه دارندگان سهام یعنی مدیران شرکت‌های بزرگ را دارند.

پیش از آن‌که این مکتب را بررسی کنیم، می‌باید تاکید کنیم که بحث از ریشه شناسی در اینجا بسیار مهم است و این مطلب درباره واژه governance نیز مطرح است:

● لزوم ریشه‌شناسی

شاید کسی بپرسد موشکافی در حوزه ریشه شناسی زبانی واژه‌ها چه فایده دارد؟ آیا پرداختن به معنای آن از همان ابتدای سخن بسنده نمی‌کند تا وارد اصل سخن شویم؟

پاسخ من این است: قصدم این است که نظرها را به مشکلی جلب کنم که عنوان همایشی که ایساکوا آن را برگزار کرد و عنوان آن حکومت و توسعه اقتصادی و مبارزه با فقر بود۱، در رابطه با ۲ واژه حکومت و دولت برمی‌انگیزاند. در بخش نخست این همایش باید مفهوم گاورننس و پیشرفت و نقش آن را در توسعه و فقر زدایی در کشورهای عربی مشخص کنیم. این امر مستلزم

۱) دقت در فرآیند پیشرفت اصلاح سیاسی در جهان عرب از جمله تلاش برای استقرار دموکراسی و آزادی اقتصادی است

۲) واکاوی این‌که موضوع پیشین تا چه اندازه در گستردگی حوزه مشارکت همگان و بالا بردن کارایی، احساس مسوولیت، شفافیت و نمایندگی در نهادهای دولت نقش داشته است.

۳) درنظر گرفتن اهداف و برنامه‌هایی که هدفشان بهبود روش‌های حکومت در جهان عرب برای تضمین توسعه اجتماعی، اقتصادی و فقرزدایی است. روشن است که مرجعیت مستقیم در این تعریف از گاورننس همان نظریه اقتصادی لیبرالیسم نوین است (Neo – Liberalism) این نظریه جدلی گسترده بین اقتصاددانان درباره مصداقیت و صلاحیت آن مطرح می‌کند که به حوزه بحث ما ارتباطی ندارد. اما ما می‌خواهیم به ۲ موضوع اشاره کنیم:

نکته: به محض این‌که ساختار لیبرالیسم نوین از موطن خود پا را فراتر نهاد جهان عرب با مشکل تعامل با این غربیه وارداتی دست‌وپنجه نرم ‌کرد. این مشکل فرآیندی پیچیده است که مشکلات نظری و عملی فراوانی از آن منشعب گردید

نخست، این نظریه همان نظریه‌ای است که به نوعی در جهان عرب و به توصیه صندوق جهانی پول و بانک جهانی اجرا می‌شود و خصوصی‌سازی و گشایش از مهم‌ترین مشخصه‌های آن است. دوم، وظیفه‌ای که این همایش مشخص کرد ارزیابی فرایند اجرا و تطبیق این نظریه و برآیندهای آن در جهان عرب در مقایسه با روش‌های دولت‌داری که در دهه‌های پیشین در کشورهای عربی حاکم بودند، است. واضح است که روش‌های مذکور به ۲ نوع تقسیم می‌شوند:

۱) گروهی که از سرمایه‌داری الهام می‌گیرند و آن را اساس لیبرالیسم نوین می‌دانند. این امر از ابتدای استقلال آنها همچون در مغرب یا کشورهای خلیج‌فارس یا از زمان گزینش گشایش در دهه ۸۰ قرن گذشته یعنی در مصر صورت گرفت.

۲) گروهی که از نظام کمونیسم الهام می‌گیرند یا آن را تبعیت می‌کنند یعنی از زمان شکوفایی اندیشه سوسیالیستی در جهان عرب (بویژه در دهه ۶۰ قرن گذشته) همانند الجزایر، سوریه، عراق و لیبی....

آنچه می‌خواهیم مطرح کنیم را این پرسش بیان می‌کند: آیا امکان پیاده سازی نظریه‌ای در محیطی وجود دارد که در محیطی دیگری ریشه دوانیده است؟

این پرسش در دهه ۶۰ و ۷۰ قرن گذشته از دیدی مارکسیستی در جهان سوم مطرح شد، اما به صیغه‌ای دیگر آیا امکان انتقال به وضعیت سوسیالیستی در کشوری توسعه نیافته وجود دارد؟ و من بر این باورم هیچ‌گونه مانعی وجود ندارد که همین پرسش را درباره لیبرالیسم نوین مطرح کنیم و بگوییم آیا امکان انتقال به لیبرالیسم در کشوری دیگر با بستر متفاوت وجود دارد؟ و آنچه باعث می‌شود این سوال، سوالی مشروع جلوه کند این است که این موضوع به دو ساختار ایدئولوژیک ربط دارد که از لحاظ ساختار مشابه هستند، هر چند از لحاظ سوگیری در تعارض هستند.ایدئولوژی دولت از لحاظ زمانی در جهان عرب از ایدئولوژی گاورننس کهنه‌تر است (دهه ۵۰ تا ۸۰ قرن گذشته) در این صورت محاسبه دولت در حوزه توسعه اجتماعی و اقتصادی و فقرزدایی و... در جهان عرب از هرگونه‌ای که باشد معنایش داوری درباره دستاوردهای ایدئولوژی دولت به‌واسطه وعده‌های موارد مقابل آن است اما مشکل اصلی این سنجش در گزینش ایدئولوژی است: چه‌کسی حق دارد دیگری را محاکمه کند؟ بلکه مشکل در حقیقت پیش از طرح این پرسش رخ می‌نماید، یعنی همان مشکلی که اکثرا در ترجمه رخ می‌نمایاند.

انتقال دادن ساختار ایدئولوژیک از مرجعیت اصلی آن به مکان دیگری که با آن از لحاظ اقتصادی و فرهنگی و تاریخی در تعارض است با انتقال دادن واژه ‌/‌ اصطلاح از زبانی به دیگری هیچ تفاوتی ندارد. این موضوع مستلزم در نظر گرفتن ویژگی‌های دو طرف است. برای این‌که نظر خود را روشن کنم این سوالات را مطرح می‌کنم: چه رابطه‌ای بین دو ایدئولوژی لیبرالیسم و سوسیالیسم در جهان عرب وجود دارد؟ آیا هیچ‌یک یا هر دو از درون وضعیت عربی برون آمدند؟ آیا کشورهای عربی زمینه و بستر آن را داشتند؟

پاسخ روشن است. ساختار ایدئولوژی به جهان عرب وارد شد یا آن را وارد کردند و این امر بویژه از ابتدای دهه ۵۰ رخ داد که بعضی کشورها پاره‌ای عناصر را برای برهه‌ای از زمان در پیش گرفتند... به محض این‌که ساختار لیبرالیسم نوین از موطن خود پا را فراتر نهاد جهان عرب با مشکل تعامل با این غربیه وارداتی دست و پنجه نرم ‌کرد. این مشکل فرآیندی پیچیده است که مشکلات نظری و عملی فراوانی از آن منشعب گردید.

پانوشت:

۱. همایش مذکور در تاریخ ۱۱ تا ۱۳ نوامبر سال ۲۰۰۱ در قاهره برگزار شد.

نویسنده: محمد عابد الجابری‌ /‌ مترجم: رحیم حمداوی