چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سفر پرحاشیه


سفر پرحاشیه

سفر جناب احمدی نژاد به نیویورک آن قدر پرماجرا شده است که سخن گفتن از متن آن در شرایطی که تلا ش زائدالوصفی در جریان است تا حواشی سفر بر همه چیز غالب شود, شاید از منظری و به ویژه از جانب نزدیکان ایشان به کوک کردن ساز مخالف تعبیر شود به همین دلیل روایتی دیگرگون یا نقب و نقدی متفاوت در فضای کنونی شاید عین کج سلیقگی, وقت ناشناسی و البته مغایر با مصلحت سنجی و عافیت طلبی باشد

سفر جناب احمدی‌نژاد به نیویورک آن‌قدر پرماجرا شده است که سخن گفتن از متن آن در شرایطی که تلا‌ش زائدالوصفی در جریان است تا حواشی سفر بر همه چیز غالب شود، شاید از منظری و به‌ویژه از جانب نزدیکان ایشان به کوک‌کردن ساز مخالف تعبیر شود. به همین دلیل روایتی دیگرگون یا نقب و نقدی متفاوت در فضای کنونی شاید عین کج‌سلیقگی، وقت ناشناسی و البته مغایر با مصلحت‌سنجی و عافیت‌طلبی باشد!

در هروله ذهنی میان گفتن یا نگفتن فقط یک نکته سبب‌ساز غلبه روحیه پرسشگری بر محافظه‌کاری شد. نکته‌ای که برگرفته از رفتار منتقدانه و پرسشگرانه جناب رئیس‌جمهور در مواجهه با صاحبان قدرت جهانی بود.

همین نکته باعث شد این باور قوت گیرد که فردی همچون جناب احمدی‌نژاد که قدرت‌های سلطه‌گر را به چالش کشیده و در معرض پرسش قرار می‌دهد بی‌گمان طرح چند نکته ساده در باب سفر پرماجرایش به نیویورک را برخواهد تافت.

پیش از هر سخنی شرط انصاف نیست چنانچه از اعتماد به نفس و تسلط جناب احمدی‌نژاد در رویارویی با شرایط سخت و اهانت‌آمیزی که در دانشگاه کلمبیا با آن مواجه شد به نیکی یاد نکنیم. واکنش ایشان در برابر حملا‌ت گزنده و خلا‌ف نزاکت رئیس دانشگاه کلمبیا و یافتن راه برون‌رفت از دامی که در پوشش دعوت به یک مجمع علمی فرارویش قرار گرفته بود به خوبی ثابت کرد که احمدی‌نژاد در سخنوری و تاثیرگذاری بر افکار عمومی بسیار توانمند است. هرچند که کج‌سلیقگی و ضعف مشاوران او و ناتوانی آنها از پیش‌بینی شرایطی که رئیس‌جمهور در دانشگاه کلمبیا با آن مواجه می‌شود مستوجب نقد و سرزنش جدی است زیرا اگر قابلیت ذاتی احمدی‌نژاد به یاری نمی‌آمد معلوم نبود که تحقیر رئیس‌جمهور و ملت ایران چه ابعاد گسترده‌تری می‌یافت.

● اما حاشیه‌ای بر سخنان رئیس‌جمهور:

اگر درست دریافته باشیم یکی از محورهای اصلی سخنان جناب احمدی‌نژاد هم در مصاحبه‌ها و هم در سخنرانی‌ها نفی انحصارطلبی و برخوردهای تمامیت‌خواهانه قدرت‌های جهانی بود. منطق موجود در مواضع و سخنان رئیس‌جمهور چنان متین و مستحکم است که هیچ فرد آزاداندیشی خدشه‌ای در آن نمی‌یابد و چاره‌ای جز تایید و همنوایی با آن ندارد.

اما از آنجا که ذات قدرت، سلطه‌طلب و تمامیت‌خواه است این پرسش پدید می‌آید که مگر هر صاحب قدرتی به اندازه زور و توانمندی‌اش برتری‌جویی نمی‌کند؟

به جز استثنائاتی تاریخی و انگشت‌شمار، کدام صاحب قدرتی را (چه داخل مرزهای یک سرزمین و چه فراتر از آن) می‌توان سراغ گرفت که برای کسب منافع و قدرت بیشتر و با تشبث به هر ابزار و شیوه‌ای درصدد گسترش حوزه نفوذ و تحکیم تسلط خود نبوده و نخواهد بود؟!

اتفاقا در حوزه سیاست این خصلت و تمایل ذاتی بعضا به بدترین شکل و غیراخلا‌قی‌ترین شیوه‌ها نمایان می‌شود. از استعمار و استثمار ملل ضعیف گرفته تا تهدید و قلع و قمع مخالفان فکری در داخل یک کشور، هر دو لبه‌های یک قیچی‌اند که جزء روح بشر را نمی‌آزارند. هیچ تضمینی وجود ندارد اگر صاحب قدرتی که به شیوه‌های دموکراتیک در اداره امورات کشور خود پایبند نیست چنانچه در معادلا‌ت جهانی صاحب توانمندی شود از قدرت خود برای سیطره بر ملل و اقوام دیگر بهره نجوید!

سلطه‌طلبی در ذات قدرت است و بشریت سال‌هاست که در این سیکل معیوب تاوان سنگینی می‌پردازد. ‌ اینها هرگز به معنای توجیه سلطه‌طلبی و یا تن دادن به زور و استبداد نیست، زیرا همانگونه که سلطه‌طلبی و تمامیت‌خواهی با ذات قدرت عجین است، مبارزه با استبداد و زورگویی با روح‌‌آزادیخواهی و ظلم‌ستیزی آمیخته است. هیچ اهل خردی هرگز نمی‌خواهد از بطن این تقابل و تنازع تاریخی میان سلطه‌طلبی و آزادیخواهی، تمامیت‌خواهان و سلطه‌گران پیروز میدان باشند. اما نکته اینجاست که چنانچه آزادیخواهان غالب شوند تا چه اندازه به شعارها و مبانی آزادیخواهی پایبند باقی می‌مانند و شهد قدرت آنها را در جایگاهی نمی‌نشاند که این بار خود، خطاب عتاب آزادیخواهان قرار گیرند؟!

جناب احمدی‌نژاد هم چنانچه از موضع یک متفکر مصلح آزادیخواه در نیویورک سخن گفته‌اند، جز تایید و همراهی با ایشان انتخاب دیگری متصور نیست اما چنانچه از جایگاه یک صاحب قدرت و یک مقام عالیرتبه سیاسی اخلا‌ق‌‌گرا که سودای اصلا‌ح امور بشریت دارد سخن رانده‌اند که ظاهرا چنین است، خواه‌ناخواه خود را در معرض برخی پرسش‌ها و نکته‌‌بینی‌ها قرار می‌دهند. ایشان به صراحت اعلا‌م کرده‌اند که برای اداره جهان برنامه دارند. جناب احمدی‌نژاد به خوبی می‌دانند که این ادعایی است بس بزرگ و البته الزام‌آور که چنانچه مورد نقد و پرسش قرار گیرد نباید حمل بر عناد و کینه‌توزی شود. ‌

آقای احمدی‌نژاد که البته گاهی نیز از موضع یک استاد دانشگاه و مهندسی که اهل حساب و کتب است سخن گفته‌اند بهتر از هر کسی می‌دانند که برای اجرای یک پروژه، پس از طراحی، مبادرت به ساخت یک ماکت می‌کنند که تصویر کلی از اجرای پروژه در مختصات واقعی را ارائه می‌دهد. ‌

با این اوصاف آیا می‌توان ایران تحت مدیریت ایشان را ماکتی از مدل ذهنی جناب احمدی‌نژاد برای اداره جهان فرض کرد؟ بدیهی‌ترین پرسشی که جناب احمدی‌نژاد با آن مواجه می‌شوند این است که شما به عنوان زمامدار یک کشور در تعامل با شهروندان خود و حفظ حقوق آنها و صیانت از کرامت انسانی تا چه اندازه به نسخه‌ای که برای نظام جهانی تجویز می‌کنید عمل کرده‌اید؟

نوع مواجهه و تعریف شما از قدرت چیست؟ آیا شما نمی‌خواهید تمام قدرت را به هر طریق در اختیار بگیرید؟ به نظر می‌آید یاران شما حتی برای مال خود کردن فدراسیون فوتبال ایران هم دورخیز کرده‌اند؟ برای به دست آوردن تمام کانون‌های قدرت، خود را تا چه اندازه ملزم به رعایت عدالت و برابری و قانون می‌دانید؟ مخالفان یا منتقدان فکری شما از چه امکان برابری برای رقابت برخوردارند؟ آیا آنها می‌توانند از فضای مناسبی که جنابعالی برای فعالیت آنها فراهم می‌آورید بدون هیچ مزاحمت و مانع‌تراشی استفاده نمایند و البته از امنیت و آرامش هم برخوردار باشند؟ آیا افراد و جریان‌هایی که حتی با خاستگاه فکری شما قرابت دارند اما شیوه‌های شما را نمی‌پسندند ادامه حضورشان در برخی مناصب را با طیب خاطر تحمل می‌کنید؟ آیا همه حقایق سیاسی و اقتصادی را با مردم در میان می‌گذارید؟ آیا از تمام تریبون‌ها و رسانه‌هایی که در اختیار دارید برای زیر سوال بردن و تخطئه دیگران و خدمات آنها به‌ویژه اسلا‌ف خود استفاده می‌کنید یا این اقدام را غیراخلا‌قی و دور از انصاف می‌دانید؟ آیا خبرنگاران رسانه‌های داخلی منتقد اجازه گفت‌وگوی اختصاصی و بی‌پرده با شما را دارند؟ و... صرف‌نظر از مصادیق، اینها تنها بخشی از پرسش‌هایی است که ممکن است جناب آقای احمدی‌نژاد پس از اعلا‌ن برنامه خود برای اداره جهان با آن مواجه شوند. نیک می‌دانیم که جناب احمدی‌نژاد تلا‌ش می‌کنند به این پرسش‌های احتمالی پاسخ‌هایی از سر صدق داده و آنجا که نیز خطایی وجود دارد با پذیرش حق و حقیقت ولو اینکه با منافع ایشان در تضاد و تغایر باشد، مدلی عینی از جامعه ایده‌آلی ارائه دهند که به جهانیان نوید داده‌اند. در چنین صورتی وظیفه همه ما است که به این برنامه‌های نشأت گرفته از آموزه‌ها و تعالیم اولیا و انبیای الهی پایبند بوده و به تحقق آن یاری رسانیم؛ وظیفه همه ما و بیشتر از همه جناب احمدی‌نژاد و دوستانشان.

کسری نوری