پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

میرزا آقا تبریزی


میرزا آقا تبریزی

تا ۵۰ سال پیش نام اولین نمایشنامه نویس فارسی زبان در هاله ای از ابهام قرار داشت, اما در سال ۱۳۳۴ با انتشار پژوهشی از یك پژوهشگر آذربایجان شوروی مشخص شد, شخصی به نام «میرزا آقا تبریزی» نویسنده اولین نمایشنامه های فارسی زبان بوده است

تا ۵۰ سال پیش نام اولین نمایشنامه نویس فارسی زبان در هاله ای از ابهام قرار داشت، اما در سال ۱۳۳۴ با انتشار پژوهشی از یك پژوهشگر آذربایجان شوروی مشخص شد، شخصی به نام «میرزا آقا تبریزی» نویسنده اولین نمایشنامه های فارسی زبان بوده است.

تا پیش از این تاریخ، از ادوارد براون تا دیگر مورخانی كه درباره نمایش در ایران مطلب نوشته اند به اشتباه و براساس مدارك موجود، میرزا ملكم خان ناظم الدوله را به عنوان اولین نویسنده فارسی زبان معرفی كرده بودند، اما انتشار پژوهشی كه از آن یاد شد، نام «میرزا آقا تبریزی» را بر سر زبان ها انداخت طبق اطلاعات مندرج در كتاب ادبیات نمایشی در ایران نوشته جمشید ملك پور، با انتشار آرشیو اسناد و نامه های میرزا فتحعلی آخوندزاده (از پیشگامان ادبیات نمایشی در ایران كه به عنوان اولین منتقد ایرانی نیز شناخته شده است) توسط آ.ع. ابراهیموف پژوهشگر آذربایجان شوروی، مشخص شد، نمایشنامه هایی كه تحت عنوان سه تیاتر در سال ۱۳۴۰ در برلن منتشر شد و آنها را منسوب به میرزا ملكم خان ناظم الدوله می دانستند، متعلق به میرزا آقا بوده است. در آرشیو آخوندزاده نامه هایی از میرزا آقا موجود است كه درباره نمایش نامه های خود به آخوندزاده نوشته و در بین آنها مكتوبی انتقادی هم كه آخوندزاده بر نمایشنامه های میرزا آقا نوشته، دیده می شود. چهار نمایشنامه ای كه به خط میرزا آقا تبریزی در این آرشیو موجود است، سرگذشت اشرف خان حاكم عربستان، سرگذشت شاهقلی میرزا در كرمانشاه، طریقه حكومت زمان خان در بروجرد و قصه عشق آقاهاشم خلخالی و سرگذشت آن ایام نام دارد، بعدها به این نمایشنامه ها، اثر دیگری نیز با عنوان حاجی مرشد كیمیاگر اضافه شد. با توجه به تاریخ مكاتبات بین میرزا آقا و میرزا فتحعلی، نمایشنامه های فوق باید بین سال های ۱۲۸۷ و ۱۲۸۸ نوشته شده باشد.

در كتاب نمایشی در ایران به این نكته اشاره شده كه اطلاعات اندكی كه پیرامون زندگی میرزا آقا می دانیم برگرفته از دو نامه كوتاهی است كه خود او برای میرزافتحعلی آخوندزاده نوشته است. از این دو نامه چنین بر می آید كه میرزا آقا به زبان های روسی و فرانسه آشنا بوده و بعد از افتتاح دارالفنون به عنوان مترجم معلمین اتریشی در آنجا كار می كرده است.

مایل بكتاش در مقاله ای كه در شماره اول فصلنامه تئاتر چاپ كرده، به این نكته اشاره داشته كه میرزا آقا از محصلین اعزامی به فرانسه در زمان محمدشاه قاجار بوده است. اما طبق گفته های خود میرزا آقا در همان نامه هایی كه یاد شد، او با ساختمان تماشاخانه و اصول و قواعد به صحنه بردن نمایش بیگانه بوده، در حالی كه اگر در فرانسه درس می خوانده باید تماشاخانه ها را از نزدیك دیده باشد. به هر حال میرزا آقا از طریق فتحعلی آخوندزاده با امكانات عملی «طیاطر» آشنا شده است.

اما به قول حمید امجد در كتاب «تئاتر قرن سیزدهم» او به جای: «تكرار مو به موی تجربه آخوندزاده، در آثارش تصویر جهان پیرامون خویش را بازتاب داد از این حیث، او پیشگام پرداختن به فضای عینی معاصر خویش، به جای بازسازی هزار باره تصاویر انتزاعی مرسوم در ادب سنتی زمانه خود است و پیشرو مسیری كه با ثبت، بازتاب و واكنش به عینیت جهان پیرامون، به جریان واقعگرایی در ادبیات نوین و معاصر فارسی می رسد ... . تصویر صریح و بی پروای بن بست اجتماعی و فساد سیاسی كه در آثار میرزا آقا دیده می شود، یش از هر چیز به گرایش مستند او بر می گردد و به كوشش او در ثبت واقعیات موجود در جهان پیرامون و معاصرش.»

نكته دیگری كه در نمایشنامه های میرزا آقا توجه پژوهشگران را به خود جلب می كند حضور شخصیت هایی است كه همه یا اغلب زمینه واقعی دارند. بسیاری از اولین شخصیت ها را می توان در نمایشنامه های او جست و جو كرد. چنان كه اولین ناراضیان سیاسی را در آثار میرزا آقا می بینیم و یا این كه «سارا خانم» در نمایشنامه حكایت عاشق شدن، اولین دختری است كه در ادبیات فارسی تهدید و اقدام به خودكشی می كند. با توجه به وضعیت سیاسی، اجتماعی آن سال ها شاید یكی از دلایلی كه میرزا آقا به خود جرات داده و به این موارد ممنوعه در نمایشنامه هایش اشاره كرده است به این نكته بر می گردد كه او امیدی به اجرای عمومی نمایشنامه هایش نداشته و بیشتر آنها را برای خواندن در محافل خصوصی و حتی به صورت شبنامه نوشته است.

بحث دیگری كه در مورد شخصیت پردازی آثار میرزا آقا به آن اشاره می شود ، نام گذاری شخصیت ها به صورت القاب خاص است كه احتمالا ریشه در همین ضرورت پنهان كاری و خفیه نویسی دارد، بیضایی در این مورد می نویسد: «این شیوه اسم گذاری گهگاه در كمدی های مولی یر و ... هم وجود داشته، اما بسیار بعید است كه میرزا آقا از آن با خبر بوده باشد. احتمال قوی تر این است كه این اسامی عنوان هایی باشد كه مردم یا روشنفكران آن زمان در محفل ها و جرگه های خود روی شخصیت های واقعی زمان می گذاشته اند.» و حمید امجد معتقد است: «بعید نیست این شكل نام دادن به برخی از شخصیت های واقعی، سنتی بوده باشد در اصل ریشه گرفته از شبنامه های عصر، كه از عالم خفیه كاری های سیاسی به متون تئاتر راه یافته است.»

میرزا آقا تبریزی را می توان با استناد به نمایشنامه هایش از پیشگامان واقعگرایی در شكل و درونمایه ادبیات معاصر ایران نیز دانست. و آنچه او را از این حیث از دیگرانی چون آخوندزاده متمایز می كند، نگاه تلخ و تصویر خشنی است كه از جامعه و روابط پیرامونی اش ارایه می كند، جالب اینجاست كه او بر خلاف آخوندزاده در مقالات خود بسیار خوش بین است، اما در نمایشنامه هایش تلخ و گزنده. امجد درباره تاثیر این شیوه بر نویسنده های بعد از میرزا آقا می نویسد: «او عملا از طریق نمایشنامه هایش درونمایه تازه ای وارد ادبیات فارسی می كند كه چون میراثی در ادبیات جدید ایران باقی ماند و آن «یاس» اوست. سایه میرزا آقا تبریزی، به مثابه روشنفكری نومید، با زهرخندی تلخ بر گوشه لب، و زخمی از تنهایی و هویت پنهان و درك ناشدگی از سوی دولت و ملت نه تنها بر ادبیات جدید پیش از ۱۳۰۰، كه تا دهه هایی پس از آن، و در سیمای كسانی چون هدایت و نیما و دیگران قابل تشخیص است.»

میرزا آقا تبریزی را همچنین از لحاظ نوع كاربرد زبان و گفتار محاوره می توان از پیشگامان دانست. در واقع او پیشگام استفاده از زبان عامیانه در ادبیات فارسی است.

برگرفته از: میراث خبر