یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گفتمان تاریخی مسلمانان اتیوپی


گفتمان تاریخی مسلمانان اتیوپی

اسلام درجریان نخستین هجرت مسلمانان, قبل از آنكه به مدینه راه یابد, به حبشه وارد شد وحبشه به علت پذیرایی از مسلمانان مهاجر, از جهاد اسلامی مستثنی گردید طبق نقل قول مورخان, نجاشی نخستین پادشاهی بود كه به اسلام گروید و مزار وی اكنون زیارتگاه مسلمانان این كشور است

اگر می‌خواهید اتیوپی را بهتر بشناسید و بدانید كه از حبشه به عنوان اولین پایگاه اسلام و مأمن برخی از صحابی بزرگ پیامبر(ص) هم‌اكنون چه چیزی مانده است مقاله حاضر را مورد مطالعه قرار دهید. مسلمانان اتیوپی روزگاران متفاوتی را تجربه كردند و تبعیض‌ها و رنج‌ها را در كنار برابریها و شادیها در حافظه داشتند. رفتار دوستانه و جانبدارانه ایتالیای فاشیست با مسلمانان اتیوپی كه به منظور رسیدن به اهداف استراتژیك ایتالیا در منطقه بود با اعاده حكومت سلطنتی هایله ثلاثه به نوعی همیاری با بیگانگان تلقی گردید و مسلمانان در انزوا و تنگنای شدیدی قرار گرفتند. این روند با انقراض حكومت سلطنتی و روی كارآمدن نظامیان چپ‌گرا دوباره تغییر كرد و حكومت جدید آزادی‌ها و امكانات زیادی را به مسلمانان اتیوپی اختصاص داد. اما مسلمانان این كشور هنوز هم فاقد تشكیلات و زیرساخت‌های اساسی در سطح ملی هستند، هر چند كه نقش قابل توجهی در اداره امور كشور و سیاستگزاری‌های داخلی و خارجی عهده‌دار شده و جایگاه تاریخی خود را بازیافته‌اند و در مسائل مختلف دارای موضع و حضور آشكاری هستند، مقاله زیر كه توسط یكی از اساتید دانشگاه آدیس‌آبابا تألیف شده است، نگاهی گذرا بر گفتمان تاریخی مسلمانان اتیوپی است كه امیدواریم مورد توجه شما قرار گیرد.

●مقدمه

اسلام درجریان نخستین هجرت مسلمانان، قبل از آنكه به مدینه راه یابد، به حبشه وارد شد وحبشه به علت پذیرایی از مسلمانان مهاجر، از جهاد اسلامی مستثنی گردید. طبق نقل قول مورخان، نجاشی نخستین پادشاهی بود كه به اسلام گروید و مزار وی اكنون زیارتگاه مسلمانان این كشور است.

هرچند مسلمانان در طی قرون ۱۵ تا ۱۷ میلادی دولت- شهرهایی مستقل در شرق فلات اتیوپی تاسیس كردند ولی به علت اختلافات قومی با یكدیگر اتحاد نداشته و‌ مجبور بودند برای در امان ماندن از تهاجم حكومت مسیحی جزیه سنگینی را به حكومت حبشه بپردازند. سرانجام در دهه دوم قرن ‌۱۶ .م امام احمد بن ابراهیم الغازی تمامی این سلطنت ها را با هم متحد كرد و طومار حكومت صلیبی را در نوردید. در سال ۱۵۲۹ .م درآخرین شكست در برابر ارتش اتیوپی، امام احمد به جزیره‌ای در دریاچه تانا گریخت و از حكومت پرتغال درخواست كمك كرد. در سال ۱۵۴۳ .م امام احمد در نبرد با قوای ارتش پرتغال كه به سلاحی جدید مجهز بودند، شكست خورد و با شهادت وی بار دیگر وحدت مسلمانان از میان رفت.

●ساختار بحث

در طی حدود بیست سال از هنگام سقوط نظام سلطنتی تا دومین سالگرد فروپاشی رژیم نظامی در اتیوپی، اسلام در تحول، تجدید حیات و تنش های داخلی خود روندی را پیمود كه در تاریخ طولانی و پر نشیب و فرازش بی‌سابقه بوده است. این تحول در اتیوپی تا حدود زیادی در نتیجه تغییراتی بود كه در داخل كشور در جریان بود، هرچند حوادث خارجی نیز در تعمیق بخشیدن به آن نقش داشت. بحث درباره برخی از ابعاد این روند تكاملی و تدوین دوباره آن یكی از اهداف این تحقیق می باشد. هدف دیگر توجه به بعضی مسایلی است كه مسلمانان اتیوپی را در این دوران به خود معطوف كرده بود. از سوی دیگر قصد داریم آنچه در نوشته ها، اقدامات و مباحثات غیر رسمی در این دوران جریان داشته مورد بررسی قرار دهیم.

این تحقیق به سه بخش عمده تقسیم شده كه هر بخش آن بر اساس یك واقعه مهم سیاسی و ملی، مانند تغییر رژیم از بخش دیگر آن متمایز می گردد. در مقدمه، دیدگاه و موضع ایتالیا پیرامون اسلام در دوران اشغال نظامی و دوران پس از آزادی اتیوپی تا سقوط نظام سلطنتی در سال ۱۹۷۴ میلادی را بررسی می‌كنیم.

بخش دوم، تحولات مهم مربوط به اسلام را بین سالهای۱۹۹۱-۱۹۷۴ مطالعه می‌كند و بخش پایانی حوادث بین سالهای ۱۹۹۱-۱۹۹۳ را به اختصار ارزیابی می نماید. در همین راستا تلاش می‌شود آن دسته از عناصر ثابت و متغیر در سیاست رسمی نسبت به اسلام و برداشت آنها از مسلمانان مطالعه و علاوه بر این، برداشت خود مسلمانان نیز از این تحولات در دوران یاد شده مشخص گردد. در این تحقیق از منابع دسته اول و دوم به ویژه روزنامه آدیس زمن ‌Addis Zaman بین سالهای ۱۹۹۳-۱۹۷۴،تعدادی از تحقیقات پیرامون تاریخ سیاسی اتیوپی كه از سال ۱۹۷۰ به بعد منتشر شده است و همچنین میزان محدودی از اطلاعات شفاهی و مجموعه‌ای از مجلات و روزنامه استفاده شده است.

در واقع، این تحقیق بخشی از یك تحقیق بزرگتر پیرامون اسلام در اتیوپی از زمان اشغال دولت فاشیستی ایتالیا تا پایان سالهای دهه ۹۰ می باشد.

●اسلام در اتیوپی (۱۹۳۶-۱۹۷۴)

سیاست ایتالیای فاشیست در اتیوپی، همانگونه كه یك مورخ مهم ایتالیایی آن را به درستی منافع نظامی- سیاسی توصیف كرده است تنها جلب حمایت مسلمانان برای رسیدن به اهداف خود بود. ایتالیا از آگاهی مسلمانان، از قربانی شدنشان توسط نظام ستم پیشه حكومت امپراتوری اتیوپی استفاده كرد تا به اهداف خود دست یابد. سباچی( Sbacchi) منافع چند جانبه ای كه ایتالیا برای مسلمانان فراهم كرد به شرح ذیل بیان كرده است:‌ ((‌آزادی كامل مذهبی به مسلمانان اعطا گردید، قاضی (قاضی مسلمان) جانشین دادرس آمهارا شد، زبان عربی در مدارس مسلمانان بطور رسمی تدریس گردید. تمامی روزنامه ها در قلمروی امپراتوری ایتالیا دارای بخش عربی بود و رادیو ایتالیا نیز به زبان عربی برنامه پخش می كرد. روسای جدیدی برای مسلمانان انتخاب شده و در مراسم رسمی برای آنان جایگاه مخصوص در نظر گرفته شد. تقسیمات اداری و كشوری جدیدی به منظور ایجاد وحدت دینی و قومی در میان مردم مسلمان تشكیل گردید…. ایتالیاییها در هر جا كه مسلمانان حضور داشتند، مساجدجدیدی را ساخته و مساجد قدیمی را تعمیر و احیا نمودند. شخص موسولینی عنایت خاصی به بنای مسجد جامع در آدیس آبابا به عنوان یك پاداش سیاسی برای همكاری مسلمانان در جنگ ایتالیا با اتیوپی داشت.))

بدین ترتیب ایتالیاییها بودجه ساختن پنجاه مسجد جدید سنگی و احیا شانزده مسجد قدیمی را تامین كرده و ثبت نام دانش آموزان مسلمان را در مدارس اسلامی، مانند مدرسه اسلامی هرار افزایش دادند. فقط در سال ۱۹۳۹ دولت ایتالیا یارانه ۳۵۸۵ زائر برای سفر حج تامین و امكانات لازم برای سفر رهبران مذهبی و سیاسی مسلمانان اتیوپی از قبیل سلطان اباجبیر و شیخ عیسی، به مصر و سایر كشورهای عربی را فراهم ساخت.

این نمونه های توجه و خیرخواهی ایتالیایی‌ها نسبت به اسلام، پاداشهای مالی و بالاتر از همه احترام آنها به اسلام و فرهنگ مسلمانان تاثیر مثبت و پایداری بر مسلمانان اتیوپی باقی گذارد. این امر نقطه مقابل بی‌توجهی و تحقیر مسلمین در دورانهای پیشین و حتی پس از آن بود. بنابراین، دوره حاكمیت ایتالیا بر اتیوپی در بین مسلمانان این كشور به عنوان دورانی از احساس آزادی و بدور از هرگونه تبعیض و ستم تلقی می‌گردید.

شاید این انتظار وجود داشت كه با توجه به سابقه بی رحمی و شقاوت ایتالیاییها نسبت به مسلمانان لیبی،به این نیكخواهی با تردید و بلكه دشمنی نگریسته شود اما با وجود این، هیچگونه اقدامی بر ضد ایتالیا صورت نگرفت. مسلمانان اتیوپی از دیرباز از جهان اسلام منزوی مانده بودند و از سوی دیگر این سیاست ایتالیا را با وضعیت داخلی كشور در سالهای قبل مقایسه می‌كردند. در‌آن سالها مسلمانان به عنوان بیگانه تلقی شده و از تبعیض آشكار و پنهان و انواع مختلف ستم و سركوب آزرده خاطر بودند.

با پایان یافتن دوران اشغال ایتالیا در سال ۱۹۴۱ و بازگشت رژیم سلطنتی به قدرت، بار دیگر دوره جدیدی از تعقیب رسمی مسلمانان آغاز گردید. مسلمانان با عنوان خائنان و همدستان دشمن خوانده می شدند تا ‌جاییكه اقدامات كیفری علیه عده ای از رهبران و جوامع مسلمان به اجرا در آمد.

به منظور حفظ وحدت ملی، پادشاه جدید با اقدامات ریاكارانه خود می‌كوشید رضایت مسلمانان اتیوپی را جلب نماید به خصوص‌كه مسلمانان قبلا نمونه حكومتداری ایتالیا را تجربه كرده بودند. پیش از این ایتالیاییها، دادگاههای شریعت را تاسیس كرده بودند كه این دادگاهها صلاحیت داشتند به دعاوی حقوقی در زمینه ازدواج، طلاق، ارث و وقف رسیدگی نمایند.هر چند پادشاه هایله سلاسی اجازه داد كه این دادگاهها عملا فعالیت نمایند اما دستور داد كه مقررات مربوط به مسلمانان از قانون مدنی ۱۹۶۰ حذف گردد. هم چنین در زمان تشكیل كمیسیون تدوین قوانین در سال ۱۹۴۵ به مسلمانان اجازه مشاركت داده نشد و قانون مدنی سال ۱۹۶۰ در خصوص مقررات مربوط به مسلمانان هرگز تعدد زوجات را قانونی نشناخت و در تمام امور ازدواج و مسایل خانوادگی، رویه ها و سنت های دین مسیحیت در آن متبلور بود. در حالی كه كمیسیون با مقامات دینی مسیحی و دانشوران سنتی آنان مشاوره داشت، از هیچ مسلمانی نخواست تا نظراتش را درباره پیش نویس قانون مزبور اظهار نماید. هرچند در پیش نویس قانون مدنی، فصلی تحت عنوان مقررات ویژه مسلمانان درج شده بود اما این فصل در زمان انتشار قانون مدنی حذف گردید.

در واقع، دادگاههای شریعت (اسلامی) در اعلامیه سال ۱۹۶۲ در بخش دادگاهها و قانون آیین دادرسی مدنی قانونی شناخته نشدند هر چند كه فعالیت آنها عملا استمرار یافت. دولت امیدوار بود با تجویز وجود آنها، بدون اعطای وضعیت قانونی، این دادگاهها هم سرانجام مانند خود مسلمانان پژمرده و منقرض شوند.

با وجود اینكه پادشاه هایله سلاسی همواره در سخنرانیهای خود تاكید می كرد كه دین یك امر شخصی است و كشور به همه تعلق دارد اما در عمل به حمایت از پارادایم سنتی كه ملت اتیوپی را با مسیحیت برابر می دانست پرداخت. وی به دلیل اینكه اسلام، به عنوان آنتی تز ملی گرایی اتیوپی مطرح بود سعی داشت با كم شمردن تعداد جمعیت مسلمان كشور این اندیشه متعلق به قرون گذشته را كه اتیوپی جزیره مسیحیت در دریای اسلام است را جاودانه گرداند.

در این بین برخی از ملی‌گرایان معتقدندكه هیچ گونه سیاست رسمی و علنی مبنی بر سركوب مسلمانان یا تبعیض علیه آنان وجود نداشته (مانند اقداماتی كه در سال ۱۸۸۰ علیه مسلمانان انجام شد) بلكه مسلمین تنها از گردونه‌ حیات ملی منزوی شده و یا مورد بی مهری قرار گرفته اند

مورتن(Morten) در تحقیق تازه ای در این خصوص معتقد است نظام سلطنتی در دوران هایله سلاسی كوشید تا با ترسیم اتیوپی به عنوان یك كشور مسیحی و ایجاد ممانعت در تماس مسلمانان با جهان اسلام، نفوذ مسلمانان را در كشور ریشه كن سازد. به همین دلیل برای سفر زیارتی مسلمانان به حج محدودیت جدی ایجاد نمود و از مسافرت برخی از رهبران با نفوذ مسلمانان مانند مفتی سراج، مفتی محمد امان و شیخ سعید محمد صادق به خارج از كشور جلوگیری كرد. مكانیسم دیگری كه در این دوره توسط دولت به كار گرفته می شد استفاده از فرهنگ مسیحی به عنوان وسیله ای برای دستیابی به وحدت ملی بود. در دوران نظام سلطنتی، مسلمانان به عنوان اتباع حكومت مسیحی قلمداد می شدند نه شهروندی كه مانند هموطن مسیحی اش از حقوقی برابر بهره مند باشد. آنان نمی توانستند اعمال دینی خود را آزادانه و به طور علنی انجام دهند، برای خود مسجد بسازند، امكان دستیابی به زمین برایشان دشوار و یا ناممكن می نمود و از خدمات دولتی و نظامی محروم بودند، حتی استخدام مسلمانان در درجات پایین نظامی منوط به این بود كه به دین مسیحیت درآیند.

همچنین مسلمانان از سیستم آموزشی موجود ناراضی بودند زیرا اعتقاد داشتند كه این سیستم از آرمانهای مسیحیت الهام گرفته است و به موازات آن از گسترش آموزشهای اسلامی و یا پیوند آن با سیستم آموزشی كشور ممانعت به عمل می‌آورد. به همین علت میزان ثبت نام دانش آموزان مسلمان در مدارس دولتی در برخی از مناطق مانند بالهBALE)) و یا در مراكز دانشگاهی بسیار پایین بود.

حسین احمد۱

ترجمه: محمد حسین مظفری

پی نوشت

۱- دكتر حسین احمد استاد یار دانشگاه آدیس آبابا در اتیوپی می باشد


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید