پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
دروغ های حقیقی یا خیانت های اغراق شده
سینما وظیفه دارد واقعیتها را منعکس کند، هر فیلمی هم به خاطر محدودیتهای داستانی و... بنا نیست چهرهای صددرصد واقعی و بیعیب و نقص از جامعه ارائه کند. پس مشکل اصلی در خصوص موج جدید فیلمهایی که درونمایه دروغ و خیانت دارند چیست؟ یکی از مسئولان وزارت ارشاد گفته سال قبل از حدود ۷۰ فیلم تنها ۵ فیلم چنین درونمایهای داشتند، پس حتی میبینیم چنین آثاری در اقلیت هم هستند. اما اگر خوب دقت کنیم متوجه میشویم که اولا فقط ۵ فیلم بهطور مستقیم چنین درونمایهای داشتند، حالا در حاشیه دیگر فیلمها چهقدر به موضوع پرداخته شده جای بحث دارد. ثانیا به طور معمول از ۷۰ اثر تولید شده در یک سال تنها حدود ۳۰ فیلم رنگ گیشه را میبینند و مابقی یا مستقیم روانه شبکه نمایش خانگی میشوند یا بدون هیچ اکرانی بایگانی میشوند، لذا باید فیلمهای اکران شده را ملاک قضاوت قرار داد، از بین حدود ۳۰ فیلم روی پرده طی یک سال، تنها حدود ۱۰ اثر اکرانی فراگیر در گروههای سینمایی مطرح دارند و مابقی به صورت محدود و در سالنهای معمولی اکران میشوند. پس بعد از اکران باید زمان روی پرده بودن، سالنهایی که در اختیار فیلمهاست و استقبال مردم را هم به عنوان خط کش ماجرا پذیرفت. اما امسال یک اتفاق نحصر بهفرد افتاده و مطرحترین گروه سینمایی کشور که تقریبا بیشترین و بهترین سالنها را به خصوص در پایتخت در اختیار دارد؛ حاضر به اکران برخی فیلمها که چنین فضایی را دارند نشده است.
● چرا خیانت؟
اما سئوال اینجاست چرا چنین فیلمهایی که از زمان اکران خطشکن آنها یعنی «شوکران» تا آخرین نمونهها مثل «خصوصی»، «پل چوبی» و «برف روی کاجها» همیشه مورد بحث بودهاند و دردسرهای فراوانی برای عوامل داشتهاند، اینقدر مورد علاقه تهیهکنندگان و سرمایهگذاران هستند. به نظر میرسد فیلمهایی اینچنینی حتی با اکران محدود به محض ورود به شبکه نمایش خانگی تمام ضررها را جبران میکنند، شاهد این مدعا شمارگان پشت بستهبندی برخی از این گونه فیلمهاست که در شبکه نمایش خانگی توزیع شدهاند، است. وزارت ارشاد مدعی است دادن مجوز به معنای حمایت کردن نیست، اما نکتهای محرز و مسلم است: اگر فیلمی با درونمایه خیانت اکران محدود داشته باشد و با چند ممیزی وارد شبکه نمایش خانگی شود باز هم برای سرمایهگذار به صرفهتر از تولید فیلمهایی مثل «خون بازی»، «گیلانه»، «شاعر زبالهها»، «ریسمان باز» و نمونههای قدیمی مثل «زیرپوست شهر»، «بوتیک» و... میباشد و چه بسا که توقیف موقت، ممیزی، اکران محدود و اعتراض به چنین مضامینی در فروش نسخه ویدئویی اثر، تاثیر بهسزایی هم داشته باشد، پس برای آدمهایی که اول و آخر بازگشت سرمایه و سود در سینما برایشان مهم و با ارزش است دلیلی وجود ندارد آثار با ارزشی مثل «اینجا بدون من»، «به همین سادگی»، «طلاومس»، «لطفا مزاحم نشوید» و «یک حبه قند» را بسازند.
● مردم و مسئولان این میان چه کارهاند؟
از این جای قصه است که نقش مسئولان و مردم چشمگیر میشود، اگر با حمایت مسئولان و با استقبال مردم، بازگشت سرمایه فیلمهای با محتوای بهتر، مضامین بدیعتر و نگاههای جدید به اجتماع سهلتر شد آن وقت است که فقط باید از فیلمساز و تهیه کننده انتظار داشت. اما در شرایط فعلی به نظر میرسد هنر عوامل سینما چنان جهتدهی شده که یا به سمت ساخت کمدیهای دم دستی و بی دردسر میروند یا روی جذابیتهای کاذب موضوعات خاص اجتماعی زوم میکنند تا حداقل ژست روشنفکری هم بگیرند. البته در بین آثار با ارزش چند سال اخیر معدود فیلمهایی هم بودهاند که محتوای عمیقی داشتهاند و فروش نسبتا خوبی هم داشتهاند مثل طلا و مس، یا اگر به فضای خیانت و دروغ نزدیک شدهاند از چنین درونمایهای استفاده کاذب نکردهاند مثل سعادت آباد و آقایوسف، اما به نظر میرسد با همه این اوصاف زمان آن فرا رسیده که کلیت سینما برای ارائه تصویری جامعتر از زندگی این روزهای مردم گام بردارد. صرف وجود هر چیزی در جامعه به معنای انعکاس آن در رسانه نیست، درست است که جز راست نباید گفت اما هر راست نشاید گفت، شاید بهتر باشد بگوییم هر راست را به هرکسی نباید گفت، این جاست که اگر اصرار بر استمرار چنین درونمایهای وجود دارد، لازم است مسئولان علاوه بر جهتدهی آثار که تقریبا وجود ندارد، فکری هم به حال گروهبندی سنی فیلمها بکنند تا اگر قرار است در فیلمی هشداری داده شود و معضلی به گوش مخاطب برسد آنکه لازم است موضوع را بداند مخاطب فیلم باشد. نوشتن یک متن ریز روی پرده یا بستهبندی شبکه نمایش خانگی دال بر اینکه: «تماشای این فیلم به... توصیه نمیشود» چندان دردی از این ماجرا را دوا نمیکند.
● به چه مضامین دیگری کمتر پرداخته شده است؟
اما نکته این جاست که شاید عدهای مدعی شوند که اگر قرار است تصویر دقیقتری از جامعه در سینما ارائه شود مضامین دیگری پیش رو نداریم و دست فیلمسازان بسته است و... شما به یک فهرست دم دستی در اینباره عنایت کنید: زنانخانه داری که یک زندگی را مدیریت میکنند (تصویری که از زن در سینمای ما ارائه میشود محدود شده به منشیهای شرکتها و دکترها که معمولاً ... )، اهدای عضو (که نمونهاش یعنی «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری بسیار پرفروش هم بود)، آدمهای بعد از جنگ، جانبازان شیمیایی، زنانی که سالهاست بار نگهداری از همسر جانباز خود را به دوش میکشند، زندگی دانشجویی، زندگی مجردی، جدایی و فاصله نسلها، کودکان کار، زنان سرپرست خانوار (هنوز هم یکی از ماندگارترین شخصیتهای تمام تاریخ سینمای ایران، طوبی «زیر پوست شهر» است)، جوانان پائین شهری (مثل «بوتیک» و «ریسمان باز») زندگی روستایی (رسم «عاشقکشی» را ببینید تا بدانید با به تصویر کشیدن چنین زندگیهایی میتوان فیلم خوب ساخت. یا شاهکاری مثل «مادیان» علی ژکان) ورزش و پشت پرده زندگی چهرههای شاخص این عرصه و... طنز تلخ ماجرا این جاست که در حال حاضر سینمای کودک، سینمای سیاسی، کمدی فاخر، آثار تاریخی جذاب، سینمای پلیسی، فانتزی نداریم و همان سینمای اجتماعی هم که داریم محدود شده به یک درونمایه، این طور میشود که اگر پدری بخواهد فرزندش را به سینما ببرد چارهای ندارد جز اینکه در کنار فرزندش یا «چارچنگولی» نگاه کند یا «من همسرش هستم» و عاجز شود از پاسخ به سئوالات بیشمار فرزند درباره ارجاعات ریز و درشت فیلم که از سن او بیشتر است.
نویسنده: سیدمصطفی صابری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست