پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

حقیقت در حرف زدن


حقیقت در حرف زدن

ـ راه خوب حرف زدن و خوب نوشتن چیست؟
ـ این که گوینده یا نویسنده موضوعی را که می‌خواهد درباره‌اش صحبت کند به خوبی بشناسد.
ـ اما بین مردم مشهور است که لازم نیست سخنران موضوعی را که …

ـ راه خوب حرف زدن و خوب نوشتن چیست؟

ـ این که گوینده یا نویسنده موضوعی را که می‌خواهد درباره‌اش صحبت کند به خوبی بشناسد.

ـ اما بین مردم مشهور است که لازم نیست سخنران موضوعی را که درباره‌اش حرف می‌زند به خوبی بشناسد؛ بلکه فقط باید بداند چگونه می‌شود شنوندگان را قانع کرد. مثلا لازم نیست بداند عدالت در حقیقت چگونه است؛ بلکه باید بداند به نظر شنوندگان چه چیز را می‌شود موافق عدالت جلوه داد. یا مثلا لازم نیست بداند چه چیزی به راستی خوب و زیبا است، بلکه باید بداند کدام چیزها را می‌توان در نظر مردم خوب و زیبا نمایش داد. فقط از این راه می‌شود مردم را با خود موافق ساخت، نه از راه حقیقت گویی.

ـ می‌دانی این نظر مثل چه چیزی می‌ماند؟ فرض کن می‌خواهم تو را قانع کنم که اسبی بخری. ولی نه من می‌دانم اسب چه جانوری است، نه تو. از سوی دیگر کوشش نمی‌کنم بفهمم اسب چیست، بلکه فقط توجه می‌کنم در نظر تو چه چیزی اسب است.

ـ ولی من که نمی‌دانم اسب چیست!

ـ دقیقا نکته همین جا است! مثلا فرض کن به گمان تو (که گمانی غلط است) اسب چارپایی است که گوشش از همۀ چارپایان درازتر است. اکنون چون من فقط با گمان تو کار دارم و چون در گمان تو اسب چنین جانوری است، تنها کاری که می‌کنم این است که برای قانع ساختن تو، خطابه‌ای در ستایش خر ایراد می‌کنم و خر را اسب می‌نامم و می‌گویم اسب جانوری بسیار سودمند است، چون گوش‌های دراز دارد و می‌تواند بار جابجا کند!

ـ واقعا مضحک است.

ـ هنگامی که من به دنبال حقیقت نباشم و فقط بخواهم تو را اقناع کنم چنین حالتی پیش می‌آید. همه‌ی سخنرانان یا نویسندگانی که بدون شناخت موضوع دربارۀ آن حرف می‌زنند همین کار را می‌کنند.