شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نیروهای مؤثر در انقلاب مشروطیت ایران


نیروهای مؤثر در انقلاب مشروطیت ایران

انقلاب مشروطیت حركتی بزرگ در تاریخ معاصر ایران بود كه قشرها و طیفهای مختلفی در آن مشاركت داشتند, هر چند سهم هر یك از آنان به یك اندازه نبود و اهداف آنان نیز با هم تفاوت داشت

انقلاب‌ مشروطیت‌ حركتی‌ بزرگ‌ در تاریخ‌ معاصر ایران‌ بود كه‌ قشرها و طیفهای‌ مختلفی‌ در آن‌ مشاركت‌ داشتند، هر چند سهم‌ هر یك‌ از آنان‌ به‌ یك‌ اندازه‌ نبود و اهداف‌ آنان‌ نیز با هم‌ تفاوت‌ داشت‌.

اما به‌ طور مشخص‌ گروههای‌ اجتماعی‌ فعال‌ در انقلاب‌ مشروطه‌ را می‌توانیم‌ به‌ شش‌ طیف‌ تقسیم‌ كنیم‌:

● توده‌ مردم‌

اوّل‌، آن‌ بخش‌ از جامعه‌ است‌ كه‌ بدنه‌ و بستر عمومی‌ انقلاب‌ مشروطه‌ را تشكیل‌ می‌داد و از آن‌ می‌توانیم‌ با عنوان‌ «توده‌ مردم‌» یاد كنیم‌. این‌ توده‌ مردم‌ به‌طور عمده‌ شامل‌ طبقات‌ متوسط‌ و فقیر شهری‌ می‌شد و مهم‌ترین‌ و فعال‌ترین‌ بخش‌ آن‌ را كسبه‌ و بازاریان‌ و اهل‌ حرف‌ و صنعت‌ تشكیل‌ می‌دادند. البته‌ در برخی‌ مناطق‌ روستایی‌، مانند گیلان‌، تلاطمهایی‌ رخ‌ داد ولی‌ محور اصلی‌ حركت‌ مشروطه‌ را طبقه‌ متوسط‌ شهرهای‌ بزرگ‌ شكل‌ می‌داد. این‌ مردم‌ به‌طور عمده‌ به‌ وسیلهٔ‌ رؤسا و ریش‌سفیدان‌ و كدخدایان‌ محلات‌ و اصناف‌ و كلانتران‌ و كدخدایان‌ روستاها و ایلات‌ و طوایف‌ هدایت‌ می‌شدند كه‌ تا آن‌ زمان‌ نقش‌ مؤثری‌ در ساختار اجتماعی‌ ایران‌ داشتند. یعنی‌ توده‌ مردم‌ شهری‌ و روستایی‌ و عشایری‌ به‌ شكل‌ آحاد منفرد و انبوهه‌ (mob) كمتر فعال‌ بودند و مشاركت‌ مردم‌ از طریق‌ ساختارهای‌ مدنی‌ صورت‌ می‌گرفت‌. تجلی‌ این‌ ساختار را در فرمان‌ مشروطه‌ می‌یابیم‌ آنجا كه‌ به‌ طبقات‌ معین‌، یعنی‌ شاهزادگان‌ و علما و اعیان‌ و ملاكین‌ و تجار و اصناف‌، اجازه‌ داده‌ می‌شود كه‌ نمایندگان‌ منتخب‌ خود را برای‌ عضویت‌ در مجلس‌ برگزینند.

● علما، وعاظ‌ و طلاب‌

دومین‌ گروه‌ اجتماعی‌ علما و وعاظ‌ و طلاب‌ هستند كه‌ با توده‌ مردم‌ و كسبه‌ و بازاریان‌ پیوند نزدیك‌ داشتند و نقش‌ مهمی‌ در برانگیختن‌ توده‌ مردم‌ ایفا نمودند. در آن‌ دوران‌ علما به‌ عنوان‌ سخنگوی‌ مردم‌ در برابر حكومت‌ شناخته‌ می‌شدند و اصطلاح‌ «علمای‌ ملت‌» در مقابل‌ «اولیای‌ دولت‌» كاربرد فراوان‌ داشت‌. در میان‌ علما، نقش‌ مراجع‌ ثلاث‌ مقیم‌ عتبات‌ (آخوند ملا محمدكاظم‌ خراسانی‌، شیخ‌ عبدالله‌ مازندرانی‌ و میرزا خلیل‌ تهرانی‌) بسیار مؤثر بود و وعاظ‌ بزرگی‌ چون‌ شیخ‌ مهدی‌ سلطان‌المتكلمین‌ و شیخ‌ محمد سلطان‌المحققین‌ نقش‌ مهمی‌ در برانگیختن‌ مردم‌ داشتند. یكی‌ از انتقاداتی‌ كه‌ به‌ تاریخنگاری‌ مشروطه‌ می‌توان‌ وارد كرد، عدم‌ توجه‌ كافی‌ به‌ جایگاه‌ مراجع‌ ثلاث‌ است‌. در حالی‌ كه‌ این‌ جایگاه‌، به‌ ویژه‌ نقش‌ آخوند خراسانی‌، بسیار بزرگ‌ است‌ در حدی‌ كه‌ از آخوند خراسانی‌ می‌توان‌ به‌ عنوان‌ رهبر انقلاب‌ مشروطه‌ یاد كرد. اگر علمای‌ تهران‌ در جهت‌ مشروطه‌ حركت‌ می‌كردند و این‌ حركت‌ از حمایت‌ مردم‌ برخوردار می‌شد همه‌ به‌ اعتبار نقش‌ مراجع‌ ثلاث‌ و به‌ ویژه‌ آخوند خراسانی‌ بود.

البته‌ یكی‌ دیگر از مراجع‌ تقلید آن‌ عصر، آقاسید محمدكاظم‌ طباطبایی‌ یزدی‌ (صاحب‌ عروهٔ‌الوثقی‌)، در ماجرای‌ مشروطه‌ رویه‌ بیطرفی‌ در پیش‌ گرفت‌. در مورد ایشان‌ نیز باید متذكر شوم‌ كه‌ عدم‌ مشاركت‌ وی‌ در انقلاب‌ مشروطه‌ به‌ دلیل‌ بدبینی‌ نسبت‌ به‌ حوادث‌ ایران‌ و ماهیت‌ حركت‌ مشروطه‌ بود نه‌ به‌ دلیل‌ غیرسیاسی‌ بودن‌ و پرهیز از دخالت‌ در امور سیاسی‌. ایشان‌ اندكی‌ قبل‌ از فوت‌ آخوندخراسانی‌ فتوای‌ تاریخی‌ خود را صادر كرد و مسلمانان‌ را به‌ جهاد علیه‌ اشغالگران‌ ایتالیایی‌ در لیبی‌ و انگلیسی‌ و روسی‌ در ایران‌ فراخواند و این‌ هجوم‌ استعمار اروپایی‌ را «جنگ‌ صلیبی‌» نامید. آیت‌الله‌ یزدی‌ هفت‌ سال‌ پس‌ از آخوند خراسانی‌ زندگی‌ كرد و در این‌ سالها در نجف‌ اشرف‌ مرجعیت‌ مطلق‌ داشت‌ و زمانی‌ كه‌ قوای‌ انگلیس‌ بین‌النهرین‌ (عراِ) را اشغال‌ كردند فتوای‌ جهاد صادر كرد و فرزند ارشد ایشان‌، آقاسید محمدیزدی‌، از رهبران‌ جهاد ۱۹۲۰ عراِ بود.

بعد از پیروزی‌ مشروطه‌ اوّل‌، و در جریان‌ مبارزه‌ جدیدی‌ كه‌ علیه‌ محمدعلی‌ شاه‌ آغاز شد، علمای‌ فعال‌ در مشروطه‌ نیز به‌ دو گروه‌ اصلی‌ تقسیم‌ شدند. یك‌ گروه‌ از خلع‌ محمدعلی‌ شاه‌ دفاع‌ می‌كرد و گروه‌ دیگر خطر اصلی‌ را از جانب‌ غرب‌گرایان‌ افراطی‌ می‌دید و نه‌ تنها دلیلی‌ برای‌ مبارزه‌ و خلع‌ محمدعلی‌ شاه‌ نمی‌یافت‌ بلكه‌ حتی‌ حفظ‌ او را ضرور می‌دانست‌. معروف‌ترین‌ چهره‌ گروه‌ اخیر شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌ است‌ كه‌ یكی‌ از علمای‌ درجه‌ اوّل‌ تهران‌ بود و برخلاف‌ تبلیغات‌ شدیدی‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ و بعدها علیه‌ او صورت‌ گرفت‌ در میان‌ مردم‌ محبوب‌ و خوشنام‌ بود. توجه‌ كنیم‌ كه‌ كلنل‌ پیكوت‌، وابستهٔ‌ نظامی‌ سفارت‌ انگلیس‌، در گزارش‌ بیوگرافیكی‌ كه‌ در سال‌ ۱۳۱۶ِ به‌ لندن‌ ارسال‌ كرده‌، شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌ را چنین‌ توصیف‌ می‌ك‌ند: «بسیار باسواد است‌. زندگی‌ منزه‌ و فقیرانه‌ای‌ دارد. بسیار مورد احترام‌ است‌.»

در میان‌ علما، كمتر، و وعاظ‌ و طلاب‌، بیشتر، گروهی‌ نیز وجود داشت‌ كه‌ باید از سایر اقشار روحانیت‌ تفكیك‌ شود. این‌ گروه‌ شامل‌ افرادی‌ است‌ كه‌ در كسوت‌ روحانیت‌ بودند ولی‌ یا از نظر فكری‌ در صف‌ تجددگرایان‌ غرب‌گرا جای‌ داشتند و یا با این‌ گروه‌ همكاری‌ می‌كردند و عملكرد ایشان‌ علیه‌ كل‌ روحانیت‌ بود. از این‌ افراد در كسوت‌ علما باید به‌ سید اسدالله‌ خرقانی‌ و شیخ‌ ابراهیم‌ زنجانی‌ اشاره‌ كرد. خرقانی‌ مدتها در بیت‌ آخوند خراسانی‌ از نفوذ فراوان‌ برخوردار بود و از این‌ طریق‌ تأثیر بزرگی‌ بر تحولات‌ مشروطه‌ نهاد. زنجانی‌ در دوران‌ مشروطه‌ اوّل‌ شخصیت‌ مهمی‌ نبود و در زنجان‌ اقامت‌ داشت‌. او به‌ عنوان‌ نمایندهٔ‌ مجلس‌ اوّل‌ وارد حوادث‌ مشروطه‌ شد و از آن‌ پس‌ به‌ یكی‌ از شخصیتهای‌ مؤثر فكری‌ و سیاسی‌ تجددگرایان‌ غرب‌گرا بدل‌ شد. در میان‌ وعاظ‌ ملك‌المتكلمین‌ و سید جمال‌ واعظ‌ از این‌ گروه‌ بودند و در میان‌ طلاب‌ افراد سرشناس‌ متعددی‌ به‌ این‌ طیف‌ تعلق‌ داشتند كه‌ شاخص‌ترین‌ آنها سید حسن‌ تقی‌زاده‌ است‌. نكتهٔ‌ مهم‌، پیوند عمیق‌ این‌ گروه‌ است‌ با دیوان‌سالاران‌ غرب‌گرا و تجار بزرگ‌ كمپرادور، یعنی‌ دو گروه‌ اجتماعی‌ عمده‌ای‌ كه‌ دربارهٔ‌ آنها توضیح‌ خواهیم‌ داد؛ و نیز با انجمنهای‌ سری‌ فعال‌ در مشروطه‌ و پس‌ از آن‌. برای‌ مثال‌، زنجانی‌ را حسینقلی‌خان‌ نظام‌السلطنه‌ مافی‌، از دولتمردان‌ سرشناس‌ عهد قاجار، كشف‌ كرد و بركشید و اولین‌ رسالهٔ‌ زنجانی‌ به‌ كمك‌ نظام‌السلطنه‌ تكثیر شد. برخی‌ محققین‌ این‌ رساله‌ را، كه‌ بستان‌الحق‌ نام‌ دارد، مهم‌ترین‌ رساله‌ سیاسی‌ دوران‌ مشروطه‌ می‌دانند. ارتباطات‌ نزدیك‌ زنجانی‌ با میرزا مهدی‌خان‌ غفاری‌كاشانی‌ (وزیر همایون‌)، در دوران‌ حكومت‌ وزیر همایون‌ بر زنجان‌، سبب‌ شد كه‌ زنجانی‌ به‌ مجلس‌ اوّل‌ راه‌ یابد. ملك‌المتكلمین‌ نیز پیوند نزدیك‌ با این‌ گروه‌ داشت‌ و اولین‌ رساله‌ او به‌ نام‌ من‌الخلق‌ الی‌الحق‌ در زمان‌ اقامت‌ دو ساله‌ وی‌ در بمبئی‌ با پول‌ تجار بزرگ‌ زرتشتی‌ این‌ شهر چاپ‌ شد كه‌ اعتراض‌ شدید مسلمانان‌ بمبئی‌ را برانگیخت‌ و به‌ دلیل‌ این‌ اعتراضات‌ ملك‌المتكلمین‌ مجبور به‌ ترك‌ هند و بازگشت‌ به‌ ایران‌ شد. دیوان‌سالاران‌ غرب‌گرا

سومین‌ گروه‌ اجتماعی‌ كه‌ در انقلاب‌ مشروطه‌ شركت‌ فعال‌ دارد، بخشی‌ از كارگزاران‌ دولتی‌ هستند كه‌ آنها را «دیوان‌ سالاران‌ غرب‌گرا» می‌نامم‌. هستهٔ‌ اصلی‌ این‌ بخش‌ از رجال‌ و دولتمردان‌ را كسانی‌ تشكیل‌ می‌دادند كه‌ در وزارت‌ خارجه‌ شاغل‌ بودند و یا با اروپای‌ غربی‌ آشنایی‌ داشتند. اصولاً تأثیر كارمندان‌ وزارت‌ خارجه‌ بر تحولات‌ فكری‌ قرن‌ نوزدهم‌ هم‌ در ایران‌ و هم‌ در عثمانی‌ بسیار بزرگ‌ است‌. این‌ طبقه‌ جدید دیوان‌سالاران‌ غرب‌گرا در عثمانی‌ از اوایل‌ قرن‌ نوزدهم‌ و در دوران‌ سلطنت‌ محمود دوّم‌ انسجام‌ یافت‌ و در ایران‌ كمی‌ دیرتر و از دههٔ‌ ۱۸۷۰ میلادی‌ و صعود میرزا حسین‌خان‌ سپهسالار به‌ صدارت‌. به‌ این‌ ترتیب‌، در جامعه‌ ایران‌، مانند عثمانی‌، گروه‌ جدیدی‌ پیدا شد كه‌ خود را «اهل‌ قلم‌» می‌نامید. این‌ واژه‌ در گذشته‌ هم‌ علمای‌ دینی‌ را در برمی‌گرفت‌ و هم‌ دیوانیان‌ را و به‌طور كلی‌ شامل‌ همهٔ‌ فضلا و نخبگان‌ می‌شد. ولی‌ در معنای‌ جدید، منظور از «ارباب‌ قلم‌» یا «اهل‌ قلم‌» كارگزاران‌ دولتی‌ و دیوان‌سالاران‌ عالی‌رتبه‌ غیرروحانی‌ بود.

نویسنده‌: عبدالله‌ شهبازی‌


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید