پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

یاری که دیگر با او مهربان نیستیم


یاری که دیگر با او مهربان نیستیم

اصولا ما ایرانی ها خیلی اهل مطالعه نیستیم و بیشتر علا قمندیم دیگران را نقد کنیم که چرا مطالعه نمی کنید اما به خودمان که برسد تقصیر را می اندازیم گردن بقیه جامعه و دولت و گرفتاری و گرانی و اجاره خانه و ترافیک را بهانه می کنیم تا کسی جرات نکند از ما بپرسد چرا کتاب نمی خوانید

اصولا ما ایرانی‌ها خیلی اهل مطالعه نیستیم و بیشتر علا‌قمندیم دیگران را نقد کنیم که چرا مطالعه نمی‌کنید. اما به خودمان که برسد تقصیر را می‌اندازیم گردن بقیه. جامعه و دولت و گرفتاری و گرانی و اجاره خانه و ترافیک را بهانه می‌کنیم تا کسی جرات نکند از ما بپرسد چرا کتاب نمی‌خوانید!!

به همین دلیل هم هست که تعداد نویسندگان کتاب بیشتر از تعداد خوانندگان آن است. این مساله گاهی آنقدر اسفبار است که بعضی از کتاب‌ها را غیر از خود نویسنده و ناشر هیچ کس دیگری نمی‌خواند. این روزها افتخار بعضی نویسندگان این است که تعداد کتابهایشان را به رخ مردم بکشند و در مجالس و محافل از تعداد کتاب‌هایشان یاد کنند و سرشان را بالا تر بگیرند. در حالی که اگر کسی از آنها بپرسد آیا از تعداد خوانندگان کتابهایتان مطلعید; نظری در این باره ندارند. شاید مهم نباشد که یک نویسنده چند کتاب از خود به جا بگذارد مهم آن است که تاثیر گذاری آن کتاب‌ها چقدر است به عنوان مثال ابوالقاسم فردوسی ۳۰ سال از عمر خود را صرف یک کتاب کرد. کتاب ماندگار و ارزشمند شاهنامه! اما این یک کتاب آنقدر ماندگار و ارزشمند است که به اندازه صدها کتاب تاثیرگذاشته و زبان مادری فردوسی را زنده نگه داشته است. می‌گویند اگر می‌خواهی پس از مرگ فراموش نشوی یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد یا کاری بکن که قابل نوشتن باشد. اما این کارهای ماندگار و به یادماندنی فقط در کتاب‌ها حفظ می‌شوند و اگر بخواهیم از آدمهای بزرگ که کاری قابل نوشتن و یا اثری قابل خواندن دارند چیزی بیاموزیم باید اهل مطالعه شویم. ما پیرو دینی هستیم که خدا و پیامبرش را با کلمه «اقرا»» یعنی بخوان، خطاب قرار داده است. پس خواندن و دانش اندوزی اولین درسی است که دین ما به پیروانش می‌دهد. اما به راستی چرا کتاب نمی‌خوانیم و تا این حد با کتاب بیگانه‌ایم. شاید این بی علا قگی ما به کتاب ریشه در کودکی ما داشته باشد، شاید هم مسایل دیگری در آن و دخیل است. اما همیشه می‌گویند کودکان مانند لوح سفیدی هستند که هرچه در آنها بنویسیم تا آخر عمر روی ذهنشان حک می‌شود. پس می‌شود علا قه به مطالعه را از کودکی در فرزندانمان ترویج دهیم.

خوب یادم هست وقتی یک بچه مدرسه‌ای بودم موقع بازی و شیطنت شعر کتاب مدرسه را زیر لب زمزمه می‌کردم.

«من یار مهربانم دانا و خوش زبانم

گویم سخن فراوان با آنکه بی زبانم»

همیشه به مصرع آخر شعر که می‌رسیدم، ناخودآگاه دلم برای کتاب می‌سوخت. از بی زبانی اش و از تنهایی‌اش. حالا که بزرگتر شده ام باز هم دلم می‌سوزد اما نه برای یار مهربان فراموش شده بلکه برای خودم وخودمان که کتاب را بی جرم، مجازات کردیم و به دار تنهایی آویختیم و ندانستیم که چه بر سر خود می‌آوریم. بالا و پایین بودن سطح مطالعه در یک کشور از عمده ترین شاخص‌های پیشرفت است. درست مثل بالا و پایین بودن سرعت اینترنت! اما در کشور ما هم سطح مطالعه و هم سرعت اینترنت در سطح بسیار پایینی قرار دارد به طوری که کشور ما در جدول آمار مطالعه کشورهایی که سطح مطالعه آنها در حد متوسط است هم جایی ندارد. این در حالیست که اگر کشوری بخواهد تولیدکننده علم باشد و نه خریدار فرمول تکنولوژی باید سری به عقب برگرداند دیروز را ببیند. آنجاست که دردی عظیم در سینه ایجاد می‌شود که دوری از کتاب، فردای کشور را تحت تاثیر قرار داده است. اما درد دوری از کتاب که در جامعه ما، ایجاد شد یک درد صعب العلا ج است نه لا علا ج در همه کشورهای دنیا برای افزایش سطح مطالعه مردم یک برنامه(۷ تا ۱۰) ساله تدوین شده است. این درحالیست که در کشور ما هیچ ارگان مشخصی مسوولیت این امر را برعهده نمی‌گیرد. اگر تیراژ تمام روزنامه‌های کشور ما را با هم جمع کنند به تیراژ یکی از روزنامه‌های ژاپن و یا کشورهای سطح پایین تر هم نمی‌رسد این در حالیست که ما معتقدیم بیش‌از ۴۰ میلیون با سواد در کشورمان وجود دارد و این میزان تیراژ برای چنین جمعیت با سوادی یک فاجعه است.

نویسنده : مهیار صالحی درخشان