سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اهمیت نجات یک تالا ب


اهمیت نجات یک تالا ب

در این قسمت ما شاهد تعارض برنامه های عمرانی و توسعه ای با محیط زیست و اقلیم طبیعی خود هستیم اینجاست که ساختن یک جاده, یک پل, یک شهر ک مسکونی و مواردی از این دست از یک سو برای پیشبرد برنامه های توسعه واجد اهمیت تلقی می شود

محیط زیست سرزمین ما با تمامی زیبایی‌هایش، در وضعیتی عجیب گرفتار شده است. نیم‌نگاهی به اخبار ریز و درشت، حول و حوشی تخریب محیط زیست نشان‌دهنده آن است که زیست محیط ما، در حال حاضر از دو سو ضربه می‌خورد که در تحلیل نهایی، همه دو سوی موضوع به نقش عامل انسانی ختم می‌شود. با این حال در یک سو این عامل انسانی، به عنوان طراح و برنامه‌ریز فعالیت‌هایی معرفی می‌شود که هدف آنها پیشبرد مقدمات توسعه در کشور است.

در این قسمت ما شاهد تعارض برنامه‌های عمرانی و توسعه‌ای با محیط زیست و اقلیم طبیعی خود هستیم. اینجاست که ساختن یک جاده، یک پل، یک شهر‌ک مسکونی و مواردی از این دست از یک سو برای پیشبرد برنامه‌های توسعه واجد اهمیت تلقی می‌شود. اما در نگاهی کارشناسانه‌‌تر، همین پل یا جاده، به عنوان عاملی در جهت تخریب محیط‌زیست یک منطقه معرفی می‌شود. از سوی دیگر نیز ما شاهد تخریب‌هایی هستیم که باز هم از جانب عامل انسانی به وجود می‌آید. کشتن یک پلنگ در فلا‌ن روستای دور یکی از مناطق کشور، تنها به دلیل ناآگاهی و نیز به گلوله بستن آخرین بازمانده‌های حیات‌وحش بخشی از این اتفاق‌های دردناک است. عامل انسانی گاه با قطع‌درختان، گاه با حضور در مناطق ممنوعه و شکار غیرقانونی، گاه با اجازه دادن به دام‌های خویش و چرای بی‌رویه به محیط زیست ضربه می‌زند.

در تمام این وضعیت‌ها، آنچه ضربه می‌خورد و امکان باز‌سازی آن در کوتاه مدت به هیچ وجه وجود ندارد، همین محیط زیست است. ‌این در حالی است که صاحبنظران امر توسعه همواره توجه ویژه به محیط زیست را به عنوان یکی از شاخص‌های سنجش توسعه پایدار معرفی می‌کنند. چرا این موضوع هنوز هم برای ما جا نیفتاده است؟ وفاداری ما به الزامات توسعه پایدار تنها زمانی مشخص می‌شود که بتوانیم میان حفظ زیست محیط و رفتار توسعه‌‌پسند خویش، هماهنگی درست و ارگانیک ایجاد کنیم. هرگونه بی‌توجهی به این موضوع، نشان‌دهنده نقصی است که در نگرش و رفتار ما به هر دو موضوع وجود دارد. به تعبیری از یک سو نه درک کاملی از توسعه وجود دارد، نه درک کاملی از حفظ محیط زیست. حکایت تالا‌ب انزلی و اتفاقاتی که برای این تالا‌ب زیبای کشور رخ داده، مصداق کاملی برای نشان دادن این وضعیت دوگانه است. عمق این تالا‌ب در اثر ورود رسوبات مختلف طی سال‌ها اکنون به گفته کارشناسان به سه متر رسیده است. اگر وضعیت به همین گونه پیش رود تا سال‌های نه چندان دور احتمالا‌ باید برای همیشه با این تالا‌ب بزرگ و زیبا وداع گفت. در چنین وضعیتی متولیان امر به جای جست‌وجو و تلا‌ش برای یافتن راهی به منظور رفع این مشکل، خود مشکلی بر دیگر مشکلا‌ت این منطقه افزوده‌اند. احداث میان گذر تالا‌ب انزلی و مناقشات پیرامون این میان گذر طی سال‌های گذشته، یکی از این مشکلا‌ت عجیب و غریب است. مثل اینکه در این کشور باید هر روز منتظر باشیم تا جاده و پل ومیان‌گذر از مناطق زیست‌محیطی عبور کند. در تمامی این موارد یک فرض ساده وجود دارد.

<با این کار فلا‌ن منافع اقتصادی حاصل می‌شود> این چه منفعتی است که باید برای رسیدن به آن، منفعت دیگر زیرسوال رود. چه کسی می‌تواند منفعت احداث میان‌گذر از وسط تالا‌ب انزلی را با ارزش خود تالا‌ب یکی کند. اصلا‌ کدام برآورد قادر به تعیین منفعت این دو در کنار هم است. به عقیده کارشناسان محیط زیست، احداث این میان‌گذر به تالا‌ب در حال مرگ انزلی، ضربه‌ای کاری وارد می‌کند. متولیان امر نیز این عقیده را قبول نداشته‌اند تا این دعوا همچنان ادامه پیدا کند. این در حالی است که همین دعوا به گونه‌ای ادامه دارد که تالا‌ب انزلی در وضعیت نه‌چندان مناسب خود گرفتار شده و هر گونه تاخیر در زمان، باعث وخیم‌تر شدن وضعیت زیست‌محیطی این تالا‌ب با ارزش می‌شود.

‌آیا ما قادر نیستیم به هیچ نوع هماهنگی کامل در این زمینه دست پیدا کنیم؟ با این تعدد دیدگاه و عدم رسیدن به تفاهم، چگونه می‌توان امیدوار بود که دو موضوع توسعه و حفظ محیط زیست در کشور، هر دو در مسیر واقعی خود افتاده و چونان دیگر کشور‌های پیشرفته راه خود را پیدا کنند، بدون اینکه هر یک مانع دیگری شده و یا به آن دیگری ضربه بزنند. حفظ تفاهم در این زمینه فقط موضوع اخلا‌قی نیست، آگاهی درست از کارکردهای هر یک در کنار افزایش دانش واقعی در هر دو زمینه است. از رهگذر همین دانش عمیق است که می‌توان راه درست را پیدا کرد و در مسیر واقعی پیش رفت.

داوود پنهانی