پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دیروز و امروز سینما در قاب کوچک


دیروز و امروز سینما در قاب کوچک

تولید برنامه های سینمایی در تلویزیون مانند «هنر هفتم» و «سینما سینما» از دهه ۶۰ و با پردازش فیلم های سینمای جهان آغاز شد «جنگ هنر هفته» نیز یکی از برنامه هایی بود که من در آن حضور داشتم این برنامه سال ۶۸ـ۶۷ تنها برنامه سینمایی آن زمان محسوب می شد ما در هنر هفته فیلم های روی پرده و جشنواره فیلم فجر را تحلیل می کردیم

تولید برنامه‌های سینمایی در تلویزیون مانند «هنر هفتم» و «سینما سینما» از دهه ۶۰ و با پردازش فیلم‌های سینمای جهان آغاز شد. «جنگ هنر هفته» نیز یکی از برنامه‌هایی بود که من در آن حضور داشتم. این برنامه سال ۶۸ـ۶۷ تنها برنامه سینمایی آن زمان محسوب می‌شد. ما در هنر هفته فیلم‌های روی پرده و جشنواره فیلم فجر را تحلیل می‌کردیم.

در آن زمان تمام فیلم‌های روی پرده بدون هیچ گزینشی مورد نقد و بررسی منتقدان و کارشناسان برنامه قرار می‌گرفتند. به این شکل که بخش‌هایی از فیلم پخش می‌شد و منتقدان درباره آن صحبت می‌کردند.

در برنامه دیگری همچون «از واژه تا تصویر» با موضوع سینما و ادبیات، آثار کلاسیک و جدید سینمایی و ادبی را مورد بررسی قرار می‌دادیم و «سینما اندیشه» برنامه بسیار موفقی بود که برای نخستین بار در آن آثار موفق سینمای ایران و جهان را به نمایش گذاشتیم. از آثار عباس کیارستمی و امیر نادری گرفته تا تارکوفسکی، برموند و فیلمسازان مطرح دیگر.

چون تعداد شبکه‌های تلویزیونی بسیار کم بود، طبیعتا از تعداد برنامه‌های هنری و سینمایی نیز کاسته می‌شد، اما همین چند برنامه در دهه ۶۰، کیفیت قابل قبولی داشتند و مخاطبان بسیاری را با خود همراه کردند.

در آن زمان با توجه به این‌که جنگ بود، تولید برنامه‌ها با سختی انجام می‌شد. دست‌کم در فاصله ۶۸ تا ۷۳ که برنامه داشتم، بودجه تلویزیون بسیار پایین بود و کارها بسختی جلو می‌رفت. یادم هست جمع دستمزدم در یک برنامه ۲۶ قسمتی ۵۰ هزار تومان بود و برخی مواقع هم باید همان پول را بین گروه تقسیم می‌کردم و چیزی برای خودم که سازنده برنامه بودم باقی نمی‌ماند، به همین دلیل چند کار را با هم انجام می‌دادیم.

هرچند معتقدم تنها پول نیست که برنامه را ماندگار می‌کند؛ بلکه انرژی، علاقه و تعهد عوامل در جذابیت و پایداری برنامه تلویزیونی تاثیرگذار است. یکی از خاطرات جالبی که از آن زمان به یاد دارم، این است که یک روز حدود ۴۴ کارگردان سینما را که در جشنواره فیلم فجر، فیلم داشتند به تلویزیون دعوت کردیم و با این‌که جا برای نشستن نبود و مجبور بودیم هر ده دقیقه یک بار، کار را تعطیل کنیم تا دوربین‌ها داغ نکنند، اما طی ۱۲ ساعت با ۴۴ کارگردان مصاحبه گرفتیم که تا آن زمان چنین چیزی در تلویزیون اتفاق نیفتاده بود.

افرادی که در برنامه حضور پیدا می‌کردند، متخصصان و کارشناسان این حوزه بودند و کارگردانان بزرگ با کمال میل در برنامه‌ها برای نقد و بررسی فیلم‌هایشان می‌آمدند.

تلویزیون دو سال گذشته، یکی ـ دو نمونه از برنامه‌های ما را باز پخش کرد. افرادی مانند آقای جیرانی و رئیسان معتقد بودند با این‌که بیشتر از ۲۰ سال از زمان ساخت این برنامه‌ها گذشته، اما همچنان جالب هستند. به ‌یقین، ساختار محکم و فلسفه غنی پشت این برنامه‌ها بوده که پس از گذشت دو دهه همچنان برای مخاطب جذاب هستند. معتقدم پشتوانه علمی و تخصصی برنامه، سبب تاثیرگذاری بر مخاطبان و دوستداران سینما می‌شود.

این برنامه‌ها در شرایطی پخش می‌شدند که مردم به ویدئو دسترسی نداشتند و تعداد سینماها بسیار کم بود و من به یاد دارم وقتی «باشو غریبه‌ای کوچک» نمایش داده شد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت نزدیک به

۵۵ هزار نامه به شبکه دو رسید. نامه‌نگاری مانند پیامک فرستادن‌های این روزها نبود که درنهایت سهولت انجام شود، بلکه فرآیندی زمانبر است. ارسال این تعداد نامه به برنامه تلویزیونی بسیار حیرت‌انگیز بود. گروه آمار شبکه دو بالای ۲۶ میلیون بیننده را برای برنامه ما تخمین زده و برنامه سینما اندیشه، فراگیری را که یک برنامه تلویزیون باید داشته باشد به دست آورده بود.

مردم به این برنامه اعتماد داشتند و می‌دانستند ما هم به سینما علاقه‌مندیم و درباره آن اطلاعات داریم و فقط برای این‌که کاری انجام دهیم و پولی دریافت کنیم، دورهم جمع نشدیم. معتقدم مجری برنامه‌ سینمایی باید کارشناس و مورد قبول مردم باشد و نمی‌تواند مانند مجری ساده و خبری که از روی کاغذ می‌خواند، رفتار کند. چنین مجری باید صاحب نظر و آگاه بوده و هوشمندی چگونگی سوال کردن و خوب حرف زدن را دارا باشد. نباید از کلمات و ادبیات نامناسب استفاده کند. عامیانه حرف زدن به معنای صمیمیت یک برنامه نیست، بلکه ذات برنامه‌ فرهنگی و هنری می‌طلبد از ادبیات مناسب و متشخصی برخوردار باشد.

از وظایف تلویزیون این است که درست صحبت کردن را حتی در شرایط بحث و جدل به مخاطبان آموزش دهد، اما وقتی اهالی فرهنگ و هنر و مجریان این مساله را رعایت نمی‌کنند، نباید انتظار داشت فرهنگ عامه مردم ارتقا یابد.

به هر حال پدیده فرهنگ و هنر، متفاوت از فوتبال است، اما متاسفانه ادبیات فوتبالی و ورزشی در برنامه‌های فرهنگی و هنری تسری پیدا کرده است، در حالی که توقع مخاطبان برنامه‌های فرهنگی و هنری از این برنامه‌ها، رفتاری در خور شأن این حوزه است و ایجاد منازعات ورزشی و سیاسی در حوزه فرهنگ هنر مناسب نیست.

برنامه‌ساز در مقابل مخاطبان خود مسئولیت دارد و به یاد دارم وقتی برنامه تولید می‌کردیم، ساعت چهار صبح در حالی که زمین پوشیده از برف بود برای شروع کار به تلویزیون می‌رفتیم. فکر می‌کردیم این برنامه را برای اعضای خانواده خود می‌سازیم، به همین دلیل کارها در نهایت تعهد و وسواس انجام می‌شد تا خروجی مناسبی داشته باشد. این حس که مردم را خانواده بزرگ خودمان بدانیم بسیار مقدس و قابل احترام است.

فکر می‌کنم سپردن کار به کاردان، بهترین روش تولید برنامه مخاطب‌پسند است. زمانی مجریان برنامه‎های سینمایی، افرادی مانند دکتر عالمی و داریوش مودبیان بودند که هر کدام از این افراد وزنه‌ای در عرصه سینما هستند و حضور چنین افرادی در جذب و همراهی مخاطب بسیار تاثیرگذار و تعیین‌کننده است. معتقدم مجری برنامه سینمایی باید شخصیت شناخته شده و دارای اعتبار شخصی باشد، یعنی اعتبارش را فقط از تلویزیون نیاورده باشد. مثلا برنامه‌ای در شبکه بی‌بی‌سی است که طی ۳۵ سال یک نفر آن را اجرا می‌کند. تغییر مجری به بهانه جوانگرایی بی‌معنی است، چراکه یک‌سری برنامه‌ها نیازمند افرادی با سن و سال بالاتر، تجربه و تخصص بیشتر هستند.

به هر حال کلید ارتباط مردم با برنامه، مجری آن است و باید بتواند از طرف مخاطبان سوال کند و به چالش بکشد. مجری برنامه‌ سینمایی باید شخصیت‌ ویژه‌ای داشته باشد مثلا ما ۲۵ سال است کریستین امان‌پور را در سی‌ان‌ان می‌بینیم. او علاوه بر یک خبرنگار تلویزیونی، دارای شخصیت مستقلی است و بدون فعالیت در تلویزیون هم اعتبار خواهد داشت. گاهی مهمانان به اعتبار مجری به برنامه می‌آیند مثلا خیلی به اعتبار لری کینگ حاضر به گفت‌وگو می‌شوند. محور این گفت‌وگوها فردی است که آگاهی و اندیشه مشخصی دارد. در کل تک‌نفره کار کردن و نشناختن درست رسانه به برنامه‌ها آسیب می‌رساند.

این‌که دوام برنامه‌‌ای مانند «نود» در برنامه‌های سینمایی دیده نمی‌شود، دلایل متعددی دارد. ابتدا این‌که موضوع فرهنگ و هنر حساسیت‌زاست و همه دایه‌دار این موضوع هستند، اما ما حتی حاضر نیستیم حرف همدیگر را بشنویم؛ البته شجاعت مدیران رسانه هم تاثیرگذار است. مدیر یک شبکه باید بتواند از برنامه خود دفاع کند.

علی معلم