چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

اعتدال در نگارش فارسی


اعتدال در نگارش فارسی

توانایی و گسترش زبان فارسی و آمادگی آن در برابر نیازهای روزافزون جامعه بی گمان مورد علاقه همه ایرانیان با فرهنگ است

زبان فارسی رشته پیوستگی ما با همه افراد و نیز با فرهنگ دیرین و تاریخ ما در قرون اسلامی است و اهمیت آن را نمی‌توان نادیده گرفت و یا از آن غافل شد. به علاوه كسب و جذب تمدن و دانشها و معارف جدید و آن را در دسترس همگان قرار دادن جز به وسیله این زبان و توانا شدن آن انجام‌پذیر نیست. از این رو هر قدر درباره زبان فارسی از نظرگاههای مختلف و با توجه به مسائل گوناگون كه با آنها روبروست گفتگو شود بجاست. آنچه در این جا به قلم می‌آید موضوعی است در خور توجه كه همه با آن سر و كار داریم.

به یك تعبیر ساده شاید بتوان گفت زبان، در درجه اول، مجموعه‌ای از كلمات و تركیبات (نشانه‌ها) است كه بر پایه قواعدی رایج و مأنوس، در جمله‌ها، برای رساندن معانی موردنظر گوینده یا نویسنده به كار می‌رود. وقتی هدف رساندن معانی و مفاهیم منظور است این نشانه‌ها و طرز تركیب آنها و بافت جمله‌ها باید طوری باشد كه شنوندگان و خوانندگان بی‌هیچ دشواری به مقصود پی برند و هر مانعی در این راه پدید آید برخلاف نظر اصلی است. بدیهی است به هر نسبت معانی و مفاهیم دقیق‌تر و عالی‌تر و یا هنری باشد زبانی غنی‌تر و تواناتر می‌طلبد و از حد زبان عادی فراتر. اكنون این جنبه از زبان مورد بحث نیست.تردید نیست هر قدر مردم، بخصوص اهل قلم، با آثار ارجمند زبان فارسی از شعر و نثر و قدیم و اخیر آشناتر باشند و با اندوخته‌های واژگان زبان انس پیدا كنند در ادای معانی گوناگون تواناتر خواهند بود. اما اگر این آشنایی و آگاهی بصورت غرق شدن در آثار گذشته درآید چندان كه زبان و طرز بیان پیشینیان بر ذوق و نوشته آنان حكومت كند چند نتیجه نامطلوب حاصل خواهد شد: اكتفا كردن به واژه‌ها و تركیبات كهنه و فراموش شده، دور ماندن از زبان زنده و پوینده جامعه، طرد كردن هر چه جز به اسلوب قدما نوشته شود. حاصل این روش آن كه كم كم انشای این اشخاص برخلاف آن كه می‌پندارند سنت و شیوه دیرین را حفظ كرده‌اند سبب قطع رابطه مردم با آثار ادبی گذشته می‌شود زیرا نمایندگان این مكتب ـ كه از فضل و ادب نیز بهره‌ورند ـ طوری چیز می‌نویسند كه خوانندگان منظورشان را نمی‌فهمند و حتی دل زده می‌شوند. در نوشته‌های بعضی از این گروه كلمات و تركیبات و عباراتی از این قبیل دیده‌ام: «مسمار، تراجع، تتلمذ، خلیع العذار، فرادی، خرّیجین، عجالت را، تاسف را، مقالت، فلان كتاب چند سال در نوبت نگارنده بود…». یكی از دانشوران متأثر از این سلیقه سالها پیش كه در حضور جمعی كثیر از دانشجویان سخنرانی می‌كرد «محصلین مدرسه، طلاب علوم، متعلم، وزارت معارف، انجمن خطابه» به كار می‌برد تا «دانشجویان، وزارت فرهنگ، انجمن سخنرانی» نگفته باشد و حال آن كه منظور عمده وی در سخنرانی ود رعایت اصول و اختیار شیوه‌ای علمی در وضع لغات موردنیاز و فارسی‌نویسی بود. برخی از این فضلا از به كار بردن كلماتی نظیر: «مچاله، چروك، خیس، دله، نفس، به شماره افتادن، پوشالی، بنجل، سرخوردگی، سر ناترس» و امثال آن پرهیز می‌كنند اما نمی‌گویند بجای آن چه می‌شود گفت و نوشت كه مردم به آسانی بفهمند. لابد «چین بر جبین افكندن و پرخاش كردن» را بر «اخم كردن و تشر زدن» در نثر ساده داستانی یا محاوره ترجیح می دهند یا مثلاً « قدیمی و صمیمی» را ـ مانند خانه قدیمی و دوست صمیمی ـ كه در عربی نیامده است نمی‌پسندند و بجای آنها « قدیم و صمیم» را پیشنهاد می‌كنند، حتی فراتر رفته گاهی رعایت قواعد زبان عربی را در مورد كلمات عربی رایج در فارسی نیز یادآور می‌شوند. نمونه‌هایی از این گونه كاربردها را در انشا و گفتار برخی ادبیان می‌توان دید. انس با زبان و ادبیات گذشته ـ كه از جهات گوناگون سودمندست ـ گاه در عرف بعضی از ایشان به حد تقلید و تسلیم رسیده، چند قرن تحول و زندگی زبان را ا زیاد می‌برند. تأكید یكی از پژوهندگان معاصر در نوشته‌های خود كه مثلاً یاء استمراری و شرطی را در آخر صیغه فعلها باید به كار برد نمونه‌ای دیگر از همین بازگشت ارادی و تحمیلی به گذشته بود. به این ترتیب بهره‌گیری از زبان و ادبیات فصیح پیشین به جای آن كه گره‌گشا باشد بر اثر تفریط طرفداران این سلیقه به حالتی می‌رسد كه اخیراً نویسنده مقاله‌ای از « نظرگاه سنتی و ادب زده» سخن گفته بود، نظیر «آسیب زده، گرمازده، پری زده» و امثال آن! این گونه انشاها گاه به پاسخ آن شرق‌شناسی می‌ماند كه وقتی كسی از او به فارسی پرسید: «حال شما چه طورست؟»، در گفتگوهایی عادی جواب داد: «منت خدای را عزّ و جلّ» و به خیال خود پاسخی بجا داده بود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.