جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
پیش فرض های زیبایی شناختی مشترک یونانیان
پیش از هر چیز باید بگوییم معنای واژه کالُن که یونانیان بهکار میبردند و ما آن را به معنای زیبایی ترجمه کردهایم، با معنایی که معمولا امروزه دارد، متفاوت است. این واژه به هر چیزی که لذت میبخشد، مجذوب میکند و موجب ستایش و تقدیر است دلالت داشت. به عبارت دیگر، دامنه مفهوم و مصداق آن گستردهتر از مفهومی بود که امروزه مورد استفاده قرار میگیرد. در حالی که این تعریف شامل چیزهایی میشود که برای چشم و گوش لذتبخش است و با شکل موجب این لذت میگردد، شامل تعدادی از چیزهای دیگر نیز میشود که به روشهای مختلف و به دلایل مختلف موجب لذت میشود.
منظور از آن، تاثیرات بصری و صوتی بود، اما خصلتی از ذهن انسان و ویژگیای را نیز میرساند که ما امروزه در آن نظم و قاعدهای متفاوت را مییابیم و آن را با توجه به کاربرد مجازیاش زیبا مینامیم. گفتار مشهور سروش معبد دلفی مبنی بر اینکه «عادلانهترین، زیباترین است» نشان میدهد یونانیان زیبایی را چگونه میفهمیدند. جدا از این مفهوم زیبایی که معمولا توسط یونانیان به کار میرفت، بتدریج مفهومی خاصتر و محدودتر نیز برای زیبایی از منظر زیباییشناسی پدید آمد.
یونانیان نخست به این مفهوم محدود نامهای دیگری دادند. برای مثال شاعران درباره دلربایی و فریبندگی (Charm) که به موجودات میرا و خدایان لذت میبخشید، مینوشتند. سرودهای مذهبی از هارمونی (Harmonia) جهان صحبت میکردند، مجسمهسازان و هنرمندانِ تجسمی از تقارن (Symmetria) و به عبارت دیگر از تناسب و اندازه مناسب و خطیبان درباره نوعی از حرکت هماهنگ بدن که با ریتم موسیقی و کلمات هماهنگ است سخن میراندند. اما این اصطلاحات تا دورههای بعد یعنی دوره بلوغ و پختگی فراگیر و رایج نشد. در چنین اصطلاحاتی یعنی هارمونی، تقارن و حرکات هماهنگ بدن با ریتم موسیقی و کلمات، مُهرِ فلاسفه فیثاغورسی (Pythagorean) دیده میشود.
● مفهوم هنر
یونانیان برای اصطلاح تخنه(۱)که به عنوان هنر ترجمه شده است، اهمیت زیادی قائل بودند. بنابر عقیده آنها منظور از این واژه تمام اشیا و محصولاتی بود که بهطور ماهرانه خلق میشدند، از جمله کار یک نجار یا بافنده یا معمار. این اصطلاح برای هر مهارت و فنی که توسط انسان (در مقابل طبیعت) اعمال میشد، به کار میرفت، به شرطی که فراورنده (Productive) بوده و نه شناختی (cognitive)، متکی به مهارت (نه به الهام) و به طور آگاهانه توسط قوانین و قواعد کلی (نه فقط قوانین عادی و روزمره) خلق شود.
آنها معتقد بودند در هنر، مهارت بسیار ضروری و حائز اهمیت است و به همین دلیل تصور میکردند که هنر (از جمله هنر یک نجار و بافنده) یک فعالیت ذهنی است. آنها بر دانشی که هنر با خود به ارمغان میآورد، توجه زیادی داشتند و هنر را در درجه اول، براساس دانش ارزشگذاری میکردند.
چنین مفهومی از هنر شامل ویژگیهایی میشد که نه تنها در معماری، نقاشی و مجسمهسازی، بلکه در نجاری و بافندگی نیز مشترک بود. یونانیان واژهای نداشتند که بتواند به طور انحصاری هنرهای زیبا (Fine arts) یعنی معماری، نقاشی و مجسمهسازی را پوشش دهد. مفهوم جامع و مبسوط آنها از هنر (که شاید امروزه در ازای آن بتوان واژه مهارت را به کار برد) تا پایان دوران باستان باقی ماند و دورههای طولانیای در زبانهای اروپایی (که هنگام تاکید بر خصلتهای ویژه نقاشی یا معماری نمیتوانست آنها را هنر صرف بنامد بلکه هنرهای زیبا توصیف میکرد) رایج ومتداول بود.
برای اولین بار در قرن ۱۹ تلاشهایی برای تفکیک و حذف صفت Fine از عبارت Fine arts صورت گرفت. و واژه art (هنر) مترادفی برای اصطلاح Fine arts (هنرهای زیبا) دانسته شد. دگرگونی مفهوم هنر، (Art) شبیه دگرگونی مفهوم زیبایی (Beauty) بود. هر دو مفهوم ابتدا مفهومی جامع و گسترده بودند که بتدریج به مفهومِ زیبایی شناختیِ خاصی محدود شدند.
● مفهوم خلاقیت
یونانیان باستان مفهوم و تصوری از خلاقیت نداشتند. هنر برای آنان توانایی و مهارتی بود که ۳ عنصر متمایز را در آن مییافتند: مادهای که توسط طبیعت و دانشی که توسط سنت فراهم آمده بود و کاری که توسط هنرمند انجام میگرفت. آنها از عنصر چهارم کاملا غافل بودند؛ یعنی شخص و هنرمند خلاق. یونانیان باستان هیچ تمایزی میان اثر یک هنرمند خلاق و اثر یک صنعتگر قائل نبودند و اهمیتی به بداعت و ابتکار نمیدادند. یونانیان غرابت و بداعت را در جایگاه و شأنی فروتر از تأیید و پذیرش سنت قرار دادند، سنتی که در تداوم، کلیت و کمال آن شکی وجود نداشت. در این دوره حتی اسم هنرمند ذکر نمیشد. برای آنان هیچ چیزی با اهمیتتر از قانون(Canon) نبود. قانونی که به عنوان اصولی کلی باید از طرف هنرمند مورد اطاعت قرار میگرفت. آنها معتقد بودند یک هنرمند خوب بیشتر به کسی اطلاق میشود که این اصول را یاد گرفته و آنها را بهکار گیرد نه کسی که میخواهد فردیت خود
را بیان کند.
منبع:
۲۰۰۵ Thoemmes Press , History of Aesthetics, Wladyslaw Tatarkiewicz
پی نوشت:
۱.R.Schaverer، Episthmh texvh، aude sur les notions de connaissance et d۰۳۹;art d۰۳۹; Homere a platon (Macon، ۱۹۳۰)
ولادیسلاو تاتارکویچ / ترجمه و تلخیص: سید جواد فندرسکی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات دانشگاه تهران عراق رهبر انقلاب احمد وحیدی مجلس شورای اسلامی دولت دولت سیزدهم روز معلم نیکا شاکرمی مجلس
سیل هواشناسی آتش سوزی تهران شهرداری تهران آموزش و پرورش قوه قضاییه پلیس فضای مجازی معلم سلامت زلزله
قیمت خودرو سهام عدالت تورم قیمت طلا سازمان هواشناسی خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی سینما عفاف و حجاب
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس انگلیس نوار غزه اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر علی خطیر بازی باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی فناوری آیفون گوگل ناسا مدیران خودرو تلفن همراه
خواب فشار خون چای کبد چرب دیابت