چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فرار مغزها یا Brain drain


فرار مغزها یا Brain drain

معضل فرار مغزها یك معضل بسیار نگران كننده است و دارای اثرات زیانبار و تاسف آور , و متاسفانه در كشور های جهان سوم خصوصا ایران آمار مهاجرت نخبگان روز به روز در حال افزایش است فرار مغزها فرآیندی است كه بر محمل یك رابطه نامتعادل بین كشور های صنعتی پیشرفته و كشورهای كمتر توسعه یافته جهان سوم شكل می گیرد و طی آن نیروی انسانی پرورده و نخبه از كشورها كمتر توسعه یافته به كشورهای صنعتی ثروتمند توسعه یافته تر منتقل می شود و نتیجه نهایی این فرایند به سود خالص كشورهای صنعتی و زیان خالص كشورهای جهان سوم است

معضل فرار مغزها یك معضل بسیار نگران كننده است .و دارای اثرات زیانبار و تاسف آور ، و متاسفانه در كشور های جهان سوم خصوصا ایران آمار مهاجرت نخبگان روز به روز در حال افزایش است.فرار مغزها فرآیندی است كه بر محمل یك رابطه نامتعادل بین كشور های صنعتی پیشرفته و كشورهای كمتر توسعه یافته جهان سوم شكل می گیرد.و طی آن نیروی انسانی پرورده و نخبه از كشورها كمتر توسعه یافته به كشورهای صنعتی ثروتمند توسعه یافته تر منتقل می شود.و نتیجه نهایی این فرایند به سود خالص كشورهای صنعتی و زیان خالص كشورهای جهان سوم است.

اصطلاح فرار مغزها را برای نخستین بار انگلیسی ها به كار بردند.فرار مغزها ریشه در روابط تاریخی آمریكا و انگلستان داشت.و بیانگر انگیزش مهندس ها و پزشكان انگلیسی برای مهاجرت به آمریكا،با هدف كسب درآمد بیشتر و دستیابی به محیط كار مناسبتر در كوچ گاه بوده است.یادآوری می كنم كه مفهوم این واژه در بیشتر زبان های اروپایی گویای معنای به سوی خود كشیدن و جذب مغزهای پرورده است .در حالی كه معادل فارسی این اصطلاح ،مفهوم فرار كردن و دفع را با خود دارد.و برخی از نویسندگان مصری با عبارت دزدی مغرها از آن نام می برند.بنابراین با این كه كوچ نیروی انسانی ورزیده و پرورده از جایی به جای دیگر واقعیت واحدی است.تحلیل گران ساكن مناطق توسعه یافته و قدرتمند ،این حركت را جذب به درون مرزهای خود تلقی می كنند.و صاحبنظران ساكن در كشورهای موسوم به جهان سوم و كمتر توسعه یافته ،آن را نوعی دفع از اقامتگاه خود می دانند. پیشینه بحث در مورد فرار مغزها درمنابع و مراجع بین المللی به دهه ۱۹۶۰ می رسد كه نخست به طور موردی مفاله هایی درنشریات علمی انتشاریافت ..نخستین گردهمایی بین المللی در این باره در سال ۱۹۶۷ به وسیله مركز پژوهشهای ارویائیان و كمیسیون مشورتی ایالات متحده درباره امور آموزشی و اجتماعی بین المللی در لوزان سوئیس برگزار شد.در این كنفرانس كه دانشمندان و صاحب نظران ده كشور از سراسر جهان شركت داشتند ،به موضوع فرار مغزها زیر عنوان ‹‹ فرار ماده خاكستری›› به بحث كشیده شد.و به صدور اعلامیه ای انجامید.كه شامل دیدگاههای كنفرانس در هشت ماده بود. از آن پس فرار مغزها مورد توجه بیشتر سازمان ملل قرار گرفت و به صورت یك موضوع عمده مورد بررسی قرار گرفت.در سال ۱۹۶۸ كنفرانسی به سرپرستی یونسكو و موسسه كارآموزی و پژوهش سازمان ملل متحد ترتیب داده شد كه نمایندگان عضو سازمان ملل در آن شركت داشتند.در این كنفرانس درباره راه های جلوگیری از فرار مغزها بحث شد.

در ایران از دهه ۱۹۶۰ میلادی مطابق با دهه ۱۳۴۰ هجری شمسی ،مطالعه در باره این موضوع آغاز گردید.

در ایران دو عامل عمده را كه می توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد عبارتند از : الف- عوامل خارجی: كه می توان به توسعه فناوری، مهیا بودن ابزار تحقیق و پژوهش در كشورها، عدم تعادل نیروی انسانی و... اشاره كرد. ب- عوامل داخلی: این عامل به عنوان پدیده اصلی فرار مغزها است كه خود شامل چند دسته همچون موارد زیر است: ۱- مسائل و مشكلات فرهنگی و آموزشی ۲ - فقدان توسعه سیاسی ۳ - فساد اداری و سوءمدیریت ۴- فقدان توسعه اقتصادی

و به عامل دیگری كه می توان اشاره كرد بی توجهی مسئولا ن كشور به افراد نخبه و مدال آورمی باشد.به عنوان مثال می توان اشاره كرد به توجهی كه مسئولان به امر ورزش و ورزشكاران دارند .اگر این توجه به افراد علمی كشور نیز می شد شاید فرار مغزها كمتر می شد.همانگونه كه شاهد هستید .وقتی یك ورزشكار در صحنه جهانی مدال می آورد به او جوایز میلیونی ، خانه و امكانات ،می دهند . مراسم های انچنانی می گیرند.در حالی كه وقتی یك دانشجو یا دانش آموز در صحنه جهانی مدال می آورد تنها با دادن چند سكه از او تشكر می كنند .و دیگر این شخص به فراموشی سپرده می شود.درست است كه برخی از افراد می گویند ورزشكار همه به نوبه خود نخبه ورزشی است .اما این ورزشكار فقط چند صباحی می تواند در عرصه بدرخشد ودر حالی كه اگر به یك شخصیت علمی توجه بیشتر شود تا پایان عمر خود در راه علم تلاش می كند و روز به روز اختراعات و كشفیات جدید از خود به جای میگذارد.و دیگران در آینده نیز استفاده خواهند كرد.همانند خدمات ابن سینا و رازی و سایر دانشمندان كه هر روز ار آنها به نیكی یاد می شود.و اكثر كشفیات امروزی برگرفته از دانش آنهاست.

شایان ذكر است .تجلیل از نخبگان هر فنی لازم و مورد نیاز است .پس چه بهتر به نخبگان علمی و فنی توجه بیشتر شود.تا راه مهاجرت را در پیش نگیرند

یكی دیگر از عوامل فرار مغزها در كشور، توجه به مسائل مادی در مقایسه با سایر مسائل است كه انسان ها و افراد را فراموش كنیم و تصور می كنیم هركس ماشین و ابزارآلات فناوری در اختیار داشت خوشبخت است، در حالی كه به عكس، هرچه پیشرفته تر باشد باید نقش عوامل انسانی در آن مهم تر، برجسته تر و بیشتر باشد، مثلاً نقش انسان در ژاپن ۸۰درصد است ولی نقش انسان در كشور ما كمرنگ است به طوری كه بیشترین دغدغه كشور ما خارج نكردن ارز از كشور است. در حالی كه ما هیچ توجهی به فرار مغزها نداریم به نظر می رسد همین تغییر نگرش نسبت به افراد انسانی و توسعه انسانی در فرایند توسعه، عامل مهمی در كاهش پدیده فرار مغزها است. با یك نگاه اجمالی به آمار و ارقام مربوط به پدیده فرار مغزها، پیامدهای بسیار ناگوار آن غیرقابل تصور می نماید از یكسو كشورهای صنعتی و به اصطلاح مقصد قرار دارند كه عامل مهم در جذب نخبگان كشورها به شمار می روند و منبع مهمی برای جذب نخبگان، از سوی دیگر كشورهای مبدأ و جهان سوم قرار دارند كه همه سرمایه و هستی خود را تقدیم بیگانگان می كنند با نگاهی به آمار و ارقام این معضل بیشتر آشكار می شود در حال حاضر بیش از ۱۵۰ هزار نفر مهندس و پزشك ایرانی در آمریكا زندگی می كنند و تمام ورودی های با رتبه دو رقمی كنكور سراسری دانشگاه های كشور، هرسال از بهترین دانشگاه های جهان دعوتنامه دریافت می كنند و قریب نود نفر از ۱۳۵ دانش آموزی كه در چند سال اخیر در المپیادهای علمی صاحب مقام شده اند در یكی از بهترین دانشگاه های آمریكا به تحصیل مشغول هستند. براساس سرشماری ۱۹۹۰ آمریكا قریب ۲۲۰ هزار نفر خود را ایرانی تبار معرفی كرده اند كه ۷۷درصد آنان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند. براساس آمار ارائه شده تنها ۱۸۲۶ ایرانی عضو هیات علمی تمام وقت و رسمی در دانشگاه های آمریكا و كانادا به تدریس مشغول هستند كه به احتساب استادان نیمه وقت به حدود ۵ هزار نفر می رسند در حالی كه در سال ۷۳ تعداد استادان و دانشیاران شاغل در ایران ۱۵۰۰ نفر بوده كه در سال ۱۳۷۵ به ۲۲۰ نفر رسیده و تعداد استادیاران نیز ۶ هزار نفر بوده است. زیان كشور ما از صادرات مغز، بالغ بر ۳۸ میلیارد دلار برآورد شده در حالی كه درآمد سالیانه كشور از محل صادرات نفت قریب ۱۲ میلیارد دلار اعلام شده است.

بر اساس یك سری آمار و ارقام رسمی قریب ۳ میلیون نفر از ایرانیان به صورت مهاجر در ۲۰ كشور مهم جهان پراكنده اند كه به ترتیب در آمریكا، كانادا، انگلیس، آلمان، فرانسه، سوئد، استرالیا، اتریش، ایتالیا، یونان، بلژیك، نروژ و ... سكونت دارند. همچنین در خصوص وضعیت اقتصادی مهاجران خارجی، به ویژه ایرانیان مقیم آمریكا آمده است آخرین آماری كه اداره آمار آمریكا در سرشماری ۱۰ سال پیش ارائه داده نشان می دهد كه ۴۶ درصد مهاجران خارجی ایرانی دارای مدرك لیسانس و بالاتر هستند و ۳۲ درصد در رده های بالای علمی و حرفه ای و ۲۲ درصد صاحبان شركت های بزرگ تجاری، كارخانه های صنعتی، بیمارستان و ورزشگاه هستند و میانگین درآمد مهاجران ایرانی ۵۵ هزار دلار و میانگین درآمد شهروندان آمریكا ۳۵ هزار دلار است است.هر چند تاكنون را حل اساسی جهت جلوگیری از فرار مغزها ارائه نشده اما برخی از كارشناسان را حلهایی را ارائه داده اند كه عبارتند:اولین راه حل جلوگیری از خروج نخبگان و تحصیلكردگان است كه در برخی كشورها اجرا شده و روش شكست خورده ای است.

دومین راه«راه جبران» است

راه حل دیگری كه ارائه شده این است كه محل زندگی افراد نخبه از نظر مكانی اهمیت ندارد بلكه باید از تخصص، مهارت و سرمایه آنها استفاده كرد كه می تواند در ایران به كار گرفته شود. وجود انجمنهای دانشجویی، گروههای تحصیلكرده داخل و خارج، برپایی سمینارها در دستیابی به این هدف بسیار موثر خواهد بود.

سومین راه حل «راه بازگشتی» است. بدان معنا كه شرایط مادی را به گونه ای فراهم كنیم تا افرادی كه رفته اند برگردند. این راه حل در كره جنوبی به كار گرفته شده و تاكنون موفق بوده است. البته باید توجه داشت كه این افراد هم تا زمانی در كشور باقی می مانند كه شرایط مادی و حمایتی داخلی مشابه یا بهتر از خارج باشد. جذب پیشگیرانه راه حل كارآمد دیگری است كه هدف آن درگیر كردن نخبگان در مقوله توسعه و خارج كردن آنها از وضعیتی است كه آنها خود را قربانیان توسعه نیافتگی تلقی نكنند بلكه توسعه نیافتگی را مشكل خود فرض كنند و در سخت ترین شرایط بمانند و كار كنند.

نظر شما در مورد جلوگیری از فرار نخبگان چیست؟؟؟؟؟

عباس تیموری آسفیچی