دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
۷ درس از زندگی لاله اسکندری
گرچه حضورش در تلویزیون و سینما این روزها پررنگ نیست اما هر چند وقت یکبار، به بهانههای مختلف نامش را میشنویم؛ از برگزار کردن یک نمایشگاه عکاسی گرفته تا جان و رنگ دادن به خیابانهای دود زده تهران. اغلب ما لاله اسکندری که این روزها، نامش را بر دیواره بزرگراهها میبینیم را، با بازیهایش شناختیم و بسیاری از ما هم نمیدانیم که او پیش از آنکه به جمع بازیگری وارد شود، با خواندن رشته گرافیک به دنیای هنر آمده بوده و خودش هم دوست دارد بیشتر بهعنوان چنین هنرمندی معرفی شود. در این صفحه به بهانه۰۳ آذر ماه، سالگرد سی و ششمین تولد او، از مهمترین درسهای زندگیاش صحبت میکنیم.
● جستوجوی موفقیت به جای شهرت
برای خیلیها بازیگری یعنی ستاره شدن. بسیار شان با این هدف پا به صحنه میگذارند و اگر هم به آن نرسند، خیلی زود مسیرشان را تغییر میدهند و از این حرف میگذرند اما برای لاله اسکندری بازیگری معنای دیگری دارد. او دوست دارد در این حرفه موفق و ماندگار باشد نه یک ستاره که تنها برای چند لحظه طلوع کند. او در مصاحبهای گفته بود:«هیچ وقت به ستاره شدن فکر نکردهام. چون آدمهایی که ستاره شدهاند، خودشان تاثیری در این اتفاق نداشتهاند بلکه عوامل بیرونی باعث این اتفاق شدهاند. البته من با ستارهسازی مخالف نیستم چون سینما یک صنعت است و باید فروش داشته باشد و ستارهها عامل جذب مخاطب در سینما هستند اما ستاره شدن ممکن است دوران بازیگری را کوتاه کند و دوران طلایی آن بگذرد.»
● ادای دین به کسانی که از خودشان گذشتهاند
لاله اسکندری یک بازیگر تک بعدی و تک زمانی نیست. او میداند که برای امروز او خیلیها از همه چیزشان گذشتهاند و قربانی دادهاند. به همین دلیل است که در بازیهایش سعی میکند گروهی از آنها را معرفی کند و گوشهای از زندگیشان را نمایش دهد. او در یکی از مصاحبههایش گفته بود:« همه ما به نوعی با جنگ آشنا هستیم. کودکیهای ما زیر موشکبارانها و دلهرهها گذشته است. البته نه مثل مناطقی مانند جنوب اما من وقتی برای ایفای این نقشها به آبادان و خرمشهر رفتم، مفهوم جنگ را شناختم و فهمیدم که چرا جنگ چیز خوبی نیست و خانوادهها را از هم میپاشد. بهدلیل نقشم با آدمها رودررو شدم و با آنان حرف زدم. در آنجا بود که بهنظرم رسید این حوزهای است که بهدرستی و شایستگی دیده نشده، بهویژه نقش زنان و مردمی که ایستادگی کردند اما وقتی به زنان شهید و زندگی آنها نگاه میکنیم، به راستی میفهمیم که هنوز به آنان ادای دین نشده است. زنانی که اسلحه به دست گرفتند و دوشادوش مردان در جبهه جنگیدند را ما زیاد ندیدهایم. هنوز به زنان شهید ادای دین نکردهایم و من معتقدم بازیگر باید بتواند بخش کوچکی از آن رشادتها و شجاعتها را نشان دهد. این شانس را ۳ بار داشتهام و امیدوارم مردم هم از کارم راضی باشند.»
● ساختن با سختیها به دلیل علاقه
گرچه بسیاری از ما او را به نام یک بازیگر میشناسیم اما لاله اسکندری دانش آموخته گرافیک است و دستی هم در عکاسی دارد. برخلاف خیلیها که با یک تصادف به حرفهای وارد میشوند و با نارضایتی ادامهاش میدهند او در این مورد گفته بود:« من در زمینه تحصیلی و حضور در وادی هنر بهترین انتخاب را داشتهام و بابت این اتفاق واقعا راضی هستم از اینکه میبینم بعضی از آدمهای همسنوسال من برای مسیری که آمدهاند دچار تردید و دودلی هستند، واقعا ناراحت میشوم. بالاخره این خستگی، گهگاهی سراغ من هم آمده است، گاهی اوقات که فشار کاری روی من زیاد است بهویژه زمانی که با نقش سنگین و طاقتفرسایی بدون وقفه در ارتباط هستم اما چون عاشق این حرفه هستم، هیچوقت دلزده نشدم و با همه مشکلات وخستگیها باز هم با عشق کار کردم.»
● رفتن به مسیر خاص خودش
لاله اسکندری در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد و گرچه او هم هنرمند شد اما تلاش کرد تا مسیر زندگیاش را خودش انتخاب کند و به جای پیروی از کارهایی که دیگران سراغش رفته بودند، استعداد خودش را پیدا کرده و در مسیری که میخواهد از آن استفاده کند. او در مورد خانوادهاش گفته بود: «ما در کل هر ۵ نفرمان در خانواده مسیر خاص خودمان را رفتیم و هیچ وقت در کارهای هم دخالت نمیکردیم. روزبه هم با وجود توانایی که در عرصه بازیگری بهویژه بهنظرم طنز و نویسندگی بهدلیل معلومات بالای ادبیاش داشت تنها به نوشتن داستان کوتاه بسنده کرد و ترجیح داد وارد عرصه مهندسی شود. در هر حال دغدغه هر ۵نفر ما به شکل متفاوتی به لحاظ عکاسی، تجسمی، بازیگری، طراحی و... متبلور شد.» این موضوعی است که مادرش هم برآن تاکید میکند. او پیش از این گفته بود:« من به«استقلال فکر» خیلی اهمیت میدهم. هیچوقت نباید پدرومادری برای بچه هایش، مسیر زندگیای را که دوست ندارند، تحمیل کند؛ حتی اگر مطمئن باشد چیزی که فکر میکند درستتر است. مثلا من خیلی موافق بازیگری نبودم، برای اینکه تصور ما آن زمان نسبت به این هنر با حالا متفاوت بود. من به درس وعلم علاقه داشتم و میخواستم بچهها این زمینه را دنبال کنند؛ اما با وجود این از فرزندانم خواستم که دنبال علائقشان بروند و هیچ وقت خواستهام را به آنها تحمیل نکردم.»
● پیدا کردن بهترین راه برای کامل شدن
او از بازی کردن در نقشهای متفاوت نمیترسد و برای انتخاب یک نقش به شباهت آن با خودش فکر نمیکند. از تجربه فیلمهای جنگی گرفته تا نشستن در جایگاه همسر یک معلول و... همگی را میپذیرد تا در کنارشان قسمتی از وجودش را پیدا کند. او پیش از این در مورد تفاوت نقشهایش گفته بود: «اکثر نقشهایی که تاکنون بازی کردهام، با من متفاوت بودند چون فکر میکنم که در هر نقشی آدم قسمتهایی از وجود خود را مییابد که شاید تا آن روز ناشناخته بوده است.»
● بهدنبال بهترین ایده بودن
نام لاله اسکندری را تنها در میان بازیگران نمیبینیم. این روزها اگر گشتی در اتوبانهای شهر تهران بزنیم، آثاری ماندگار و زیبا از او را بر دیوارهای این شهر شلوغ و همیشه دود زده میبینیم. طرحهایی که به تهران چهره تازهای هدیه کرده و همراه با خود نام لاله اسکندری را هم در گوشهگوشه تهران ماندگار کرده. او هدفش از این فعالیتها را اینگونه توضیح داده بود: «همینطور که در شهر میگشتم همیشه فکر میکردم چقدر دیوارها خاکستری و چقدر همه جا فقط بتون و آسفالت و ساختمانهای بلند است و هیچ رنگی در شهر نیست. برای همین از سال ۸۵ شروع کردم به رایزنی با شهرداری که آیا میتوانم در این حوزه کاری انجام بدهم که در نهایت سال ۸۷ از طریق یکی از دوستانم معرفی شدم به شهردار منطقه ۵ آقای ترکاشوند و به ایشان یک رزومه کاری ارائه دادم و خیلی استقبال کردند و گفتند خودتان دیوار را انتخاب کنید.»
● پایبندی به ریشه
لاله اسکندری سفر کردن را دوست دارد و حتی در نمایشگاه عکاسیاش هم اغلب عکسهایش حاصل سفرهای او به کشورهای دیگر و تجربیاتش در آن کشورها بوده است اما او با وجود تجربه کردن فضای این کشورها هیچ وقت بارش را برای همیشه نبسته و به کشورش وفادار مانده است. این موضوعی است که مادر او هم برآن تاکید میکند. مادر لاله و ستاره اسکندری معتقد است:
« اگر بچهها را در فضایی بزرگ کنید که به وطنشان و فرهنگشانپایبند باشند، خیلی از مشکلات حل میشود. مثلا لاله میگوید بین کشورهای اروپایی ازایتالیا بهدلیل شباهتش به ایران بیشتر خوشش آمده. این یعنی آنجا را هم بهخاطر ایران دوست دارد. البته اینکه به سایر کشورها بروی یا درآنجا مدتی زندگی کنی، دلیل بر این نمیشود که ریشهات را فراموش کنی و من فکر کنم توانسته باشم ریشه ایرانی بودن را به بچههایم منتقل کنم.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست