چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چشم هایش


چشم هایش

یک نگاه ساده نشان می دهد که سینمای ما در این زمینه چقدر فقیر است متاسفانه به دلایل مختلف بسیاری از کارگردانان کاربلد و حرفه ای سینمای ما پا به عرصه سینمای دفاع مقدس نگذاشته اند

در تولد حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز تصمیم گرفتیم سیمای جانباز در سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهیم. یک نگاه ساده نشان می‌دهد که سینمای ما در این زمینه چقدر فقیر است. متاسفانه به دلایل مختلف بسیاری از کارگردانان کاربلد و حرفه‌ای سینمای ما پا به عرصه سینمای دفاع مقدس نگذاشته‌اند. حوزه سینمای دفاع مقدس به نوعی حریم خصوصی افرادی شد که دوست نداشتند بقیه پا به حریم‌شان بگذارند. این شد تصویری که امروز ما از مهم‌ترین برهه تاریخی کشورمان و پاکبازترین و خالص‌ترین آدم‌های این سرزمین داریم، ناقص و گاهی مبهم است. سینمای دفاع مقدس آنطور که باید و شاید دیده نشد. سهم کسانی که جبهه رفتند، به شهادت رسیدند، جانباز و یا مفقودالاثر شدند، از سینمای ایران خیلی اندک است. در حالی که از روی داستان زندگی این آدم‌ها، می‌توان جذاب‌ترین و تاثیرگذارترین آثار سینمایی را ساخت.

فیلم خوب با شخصیت‌هایش ساخته می‌شود و آدم‌های جنگ، به ویژه آنها که از جنگ برگشته‌اند و یادگاری از آن روزها با خودشان به همراه دارند، نیاز به شخصیت‌پردازی و پرداخت درست و دقیقی دارند. باید آنها را از نزدیک شناخت. با همه ویژگی‌های انسانی‌شان. این همه تصویر یک بعدی از مردانی که از جنگ برگشته‌اند و امروز در کنار ما زندگی می‌کنند، نه در تاریخ سینما جایی دارند و نه در مخاطب‌شان تاثیری می‌گذارند.

این وسط اما یک کارگردان هست که ماناترین تصاویر را از جانبازان به سینمای ایران هدیه کرده: ابراهیم حاتمی‌کیا. حاتمی‌کیا احتمالا موثرترین فیلمساز دفاع مقدس سینمای ایران است. شاید مهم‌ترین دلیلش این باشد که او هم مرد جنگ بوده و هم مرد هنر. حاتمی‌کیا خودش در جبهه بوده و آدم‌های جنگ را خوب می‌شناسد. می‌داند که با چه روحیه‌ای و چه نگاهی وارد این مسیر شدند و در جامعه امروز چه مشکلاتی دارند و چه نگاهی به آنها می‌شود. او توانست قهرمانان آرام جبهه را وارد زندگی مردمی کند که با جبهه و جنگ سروکار نداشتند. دوست‌داشتنی‌ترین جانبازان سینمای ایران در فیلم‌های حاتمی‌کیا تصویر شده‌اند. کسانی که برایمان آشنا بودند، کنار ما زندگی می‌کردند اما از مشکلات‌شان، از شیوه زندگی‌شان و از اعتقادات‌شان خبر نداشتیم. نگاهی داریم به ماندگارترین جانبازان سینمای ایران که اتفاقا همه‌شان هم از شخصیت‌های مهم فیلم‌های حاتمی‌کیا هستند.

● سعید/از کرخه تا راین

می‌شود گفت که «از کرخه تا راین» بهترین فیلم دفاع مقدس سینمای ایران است؟حتی اگر جواب این سوال را با قطعیت نشود داد اما با اطمینان می‌توان گفت که «از کرخه تا راین» هنوز هم از تاثیرگذارترین فیلم‌های این حوزه است که در زمان خودش با طیف وسیعی از مردم ارتباط برقرار کرد. قهرمان «از کرخه تا راین»، سعید، جوان جانبازی است که بخاطر اصابت ترکش در جنگ، بینایی‌اش را از دست داده بود. سعید به آلمان نزد خواهری می‌رود که سال‌هاست ترک خانواده و وطن کرده و همراه با همسر آلمانی‌ و پسرش در کلن زندگی می‌کند. علی دهکردی بهترین بازی‌ کارنامه‌اش را تا به امروز در نقش سعید داشته. جانبازی که در انتظار به دست آوردن چشمانش، از سویی باید خودش را با محیط و فرهنگی غریبه وفق دهد و از سوی دیگر رسالت آشتی خواهر با خانواده(و در مقیاس بزرگتر با وطن و فرهنگ ایرانی) را برعهده دارد. سعید از جهاتی همان سیمای همیشگی جانبازان از جبهه برگشته در سینما را دارد. چیزی که متفاوتش می‌کند، یک‌جور صداقت و روراستی با خودش و محیط اطرافش است که هم در شخصیت‌پردازی قوی حاتمی‌کیا و هم در بازی خوب دهکردی خودش را نشان می‌دهد. اینکه سعید ترس‌های خودش را از محیط ناشناخته اطرافش دارد و غصه‌های خودش را و البته دلبستگی‌هایش که در تلفن‌های گاه و بیگاه مادر و همسرش خودش را نشان می‌دهد اما جانباز مهم دیگری در فیلم وجود دارد که هرچند سهم اندکی از زمان فیلم به او اختصاص داده می‌شود اما در تاثیرگذاری نه تنها چیزی از سعید کم ندارد که تبدیل به یکی از آنارشیست‌‌ترین شمایل جنگ در سینمای ایران می‌شود. اصغر با بازی خارق‌العاده صادق صفایی جانباز دیگری است که شیمیایی شده. او برای معالجه به آلمان رفته و حالا قصد پناهندگی دارد. سعید و اصغر هر دو قربانیان بمب‌های شیمیایی شده‌اند. روزی در یک جبهه کنار هم جنگیده بودند و حالا روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند. سکانس متاثرکننده رویارویی سعید و اصغر دل هر تماشاگری را به درد می‌آورد. اصغری که اگر در ایران می‌ماند، شاید بغض با خفه‌ای که در گلو داشت سال‌ها بعد تبدیل به حاج کاظم «آژانس شیشه‌ای» می‌شد که یک‌دفعه طغیان کرد. اصغر جانبازی است که پیش از «از کرخه تا راین» و بعد از آن دیگر در سینمای ایران مانندی نداشت. اصغر با حرفی حقی که می‌زد، با توقعاتش از زندگی و با نقطه ضعف‌هایش برایمان حتی ملموس‌تر از سعید بود که تا لحظه آخر پای تک‌تک اعتقاداتش ایستاد. اصغر و سعید دوست‌داشتنی‌ترین جانبازان سینمای ایران هستند که برایشان بیشتر از هر شخصیت دیگری اشک ریخته‌ایم. آنها ماندگارترین تصویر از جانبازان روی پرده سینما هستند.

● عباس/ آژانس شیشه‌ای

یکی از بهترین فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا که دچار حاشیه‌های زیادی هم شد، درباره جانبازی به نام عباس بود. جوان مشهدی که آنقدر در میان مردم محبوب شد که حبیب رضایی را تبدیل به ستاره‌ای برای تماشاگران سینما کرد. عباس مظلوم‌ترین جانباز سینمای ایران است. در سکوت مطلق شاهد گرد و خاک‌های دوروبری‌هایش است. او به قول خودش همان کسی است که قبل از جنگ با یک تراکتور روی زمین کار می‌کرد و بعد از جنگ هم برگشت سر همان زمین بدون تراکتور. عباس‌ها و اصغرها و سعیدها در کشور ما زیاد هستند. زندگی‌های شگفت‌انگیزی دارند. روحیات و اعتقادات و ایمان‌ و امیدشان به زندگی ستودنی است. سینمای امروز ایران که قهرمان کم دارد می‌تواند به سراغ داستان زندگی قهرمانان واقعی برود. سهم جانبازان از سینمای ما خیلی بیشتر از سعید و اصغر و عباس است.