سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

چراغ روشن مهتاب


چراغ روشن مهتاب

این روزها که ساعت من خواب رفته است
بی‌تو چراغ روشن مهتاب رفته است
از دوریت گریستم آن قدر، بی امان
که جامه صبوری من آب رفته است
خفاشها به دور سرم چرخ می‌زنند
کشتیم تا کناره گرداب …

این روزها که ساعت من خواب رفته است

بی‌تو چراغ روشن مهتاب رفته است

از دوریت گریستم آن قدر، بی امان

که جامه صبوری من آب رفته است

خفاشها به دور سرم چرخ می‌زنند

کشتیم تا کناره گرداب رفته است

تو نیستی و بی تو زمین گل نمی‌دهد

نیلوفر از حوالی مرداب رفته است

دیگر من آن همیشه خوشحال نیستم

از روحم آن ستاره شاداب رفته است

حتی بنفشه ها همه در خواب غفلتند

این روزها که ساعت من خواب رفته است

فرشته دانش پژوه