یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

بررسی جوهرشناختی ماده و انرژی در فلسفه


بررسی جوهرشناختی ماده و انرژی در فلسفه

جوهر و مباحث مربوط به آن در بحث مقولات عشر, موضوعی پر چالش و جنجال است اساس این مبحث و پایه رویكردهای پیرامون آن به طبیعت و جهان هستی, از سرزمین یونان باستان, نشأت گرفت و ركن اصیل آن در استقرا و مشاهده و تجربه استوار گشته است

مسئله هم‏ارزی جرم ـ انرژی، كه از نسبیت خاص اینشتین در سال ۱۹۰۵ میلادی آغاز شد، یك قرن است كه محافل علمی دنیا را به خود مشغول ساخته است. نقطه‏نظرهای پراكنده‏ای كه از سوی غالب دانشمندانِ فیلسوف ارائه شده، چالش‏ها و پیچیدگی‏های این موضوع را به طور جدّی بیشتر كرده است. از همان ابتدا، دو زمینه از پیام‏ها و اشارات نسبیت خاص مورد بررسی فلسفی قرار گرفتند: یكی تحلیل دقیق فلسفیِ معادله هم‏ارزی كه چه نوع پیام‏های معرفت‏شناختی و هستی‏شناختی دارد؟ و دیگری جوهریت و عدم جوهریت هستی‏شناسانه انرژی. اما هیچ فیلسوف و فیزیكدانی تاكنون نتوانسته است پاسخی قطعی و علمی به این دو سؤال بدهد؛ پاسخی كه شامل یك نظام منطقی، جهان‏شناختی و فلسفی ـ فیزیكی بوده، برای توصیف و تبیین انرژی به كار آید.

در این نوشتار، به طبقه‏بندی اجمالی و جامعِ نظراتِ مطرح شده از سوی فلاسفه اسلامی و غربی اشاره شده است.

● مقدّمه

جوهر و مباحث مربوط به آن در بحث مقولات عشر، موضوعی پر چالش و جنجال است. اساس این مبحث و پایه رویكردهای پیرامون آن به طبیعت و جهان هستی، از سرزمین یونان باستان، نشأت گرفت و ركن اصیل آن در استقرا و مشاهده و تجربه استوار گشته است. تعداد مقولات و همچنین تعداد خاص جواهر و انواع آن، حاصلِ زحمات پژوهشی و دقت نظرهای بی‏بدیل پیشگامان علم و فلسفه در آن دیار است.

اما امروزه به سختی می‏توان به این نتایج و رهاوردها به دیده اطمینان و یقین نگریست؛ زیرا پژوهش‏ها و دقت‏نظرهای امروزی پا را بسی فراتر از یافته‏های پیشین گذاشته، مسائل و جزئیات بسیار گسترده‏ای پیش روی هستی‏پژوهان و طبیعت‏پژوهان نهاده‏اند. از این‏رو، دستاوردهای نوین تحوّلات اساسی در بستر مبحث مقولات و جواهر به وجود آورده‏اند كه نمی‏توان به سادگی و چشم بسته از كنار آنها گذشت.

آنچه در پیش رو داریم، بررسی بخشی از این تحوّلات است كه برخی از دانشمندان و فلاسفه بدان پرداخته‏اند. بخش مهمی از مباحث جوهر، به جوهر جسمانی تعلّق دارد. با مطرح شدن نظریه نسبیت، غالب تلقّی‏های موجود درباره ماده دچار تزلزل و اشكالات پیچیده و اساسی شد و دانشمندان و فلاسفه طرح‏ها و نظریات گوناگونی برای حل اشكالات علمی ـ فلسفی ارائه كردند.(۱) اما بیشتر این طرح و نظرها، خود دارای اشكالات و نقص‏هایی هستند. از این‏رو، هنوز طرحی جامع و قوی نسبت به ایده‏های گذشته ارائه نشده است.

مهم‏ترین ویژگی، كه باید در یك طرح جامع برای حل مشكلات موجود در بین جوهریت جسم و جوهریت انرژی موجود باشد این است كه همواره باید دارای یك نظام فیزیكی ـ فلسفی باشد، نه صرفا فیزیكی و نه صرفا فلسفی. چنین طرحی همواره باید از پشتوانه منطقی و سازگاری ریاضی برخوردار باشد، نه آنكه به طور پیچیده دچار پارادوكس و ناسازگاری صوری و محتوایی. علاوه بر این، طرح منطقی چنین نظامی لزوما باید بر اساس مبانی هستی‏شناختی پایه‏ریزی و تبیین شده باشد تا بتواند پدیده‏های جهان‏شناختی و طبیعت‏شناختی را در عالم میكروسكوپی و عالم ماكروسكوپی تبیین و تفسیر كند. تاكنون طرحی با این ویژگی‏ها ارائه نشده است.(۲)

نظریه‏ها و طرح‏های فیزیكی ـ فلسفی ارائه شده در دو حوزه قابل طبقه‏بندی‏اند:

الف) در میان فلاسفه اسلامی؛

ب) در میان فلاسفه غربی.

اساس رویكرد این طبقه‏بندی كاویدن و پژوهیدنِ جوهریت و عدم جوهریت انرژی است. بدین توضیح كه آیا انرژی دارای حقیقت مستقلی از لحاظ هستی‏شناختی، در برابر و كنار جوهر جسمانی است؟ یا اینكه حقیقتش مادی و جسمانی است؟

الف) نگرش فلاسفه اسلامی به موضوع انرژی

در میان فلاسفه معاصر اسلامی، چهار نوع رویكرد به حقیقت انرژی وجود دارد كه هر كدام از لحاظ هستی‏شناختی و جوهرشناختی دارای اهمیت تحقیق و بررسی ویژه‏ای است.(۳)

۱) انرژی در تلقّی جوهری

این رویكرد متعلّق است به علاّ مه طباطبائی كه در كتاب نهایهٔ‏الحكمهٔ(۴) به آن اشاره كرده و با ارجاع اصل موضوع به تحقیق و بررسی، به بسط آن نپرداخته است. نظر ایشان در این موضع، آن است كه در صورت اثبات معادله هم ارزیِ جرم ـ انرژی (۲E=mc)، انرژی باید به عنوان جوهر تلقّی گردد و مباحث فلسفی در حكمت اسلامی، در مبحث جواهر بر این اساس، بازاندیشی و سامان‏دهی شوند.

اگر انرژی جوهری در كنار جوهر جسمانی بوده باشد، بسیاری از مباحث مربوط به جسم، كه در حكمت صدرایی مورد پژوهش فلسفی قرار گرفته‏اند، دچار تحوّل و دگرگونی ساختاری و در برخی موارد نیز دگرگونی اساسی و محتوایی می‏شوند. علاوه بر این، برخی از مباحث مربوط به جوهر جسمانی، همانند صورت جسمیه (بعددار بودن)، حركت جوهری، و قوّه و فعل، درباره جوهر انرژی نیز مطرح می‏گردند.(۵)

با توجه به تلقّی جوهری از حقیقت انرژی، تعداد جواهر مقولی تغییر یافته، در صورت بازاندیشی مبحث مقولات به كمتر یا بیشتر از پنج جوهر می‏رسند.(۶)

۲) تلقّی حركت‏شناختی از انرژی

این رویكرد نیز از جانب علاّ مه طباطبائی ارائه شده است. بر اساس این رویكرد، حقیقت انرژی چیزی جز حركت نیست؛ بدین توضیح كه با توجه به تعریف مشهور جدید از ماده، كه ماده تراكم انرژی است، و ماده حركت است، پس انرژی كه اصل جهان مادی است، حقیقتی جز حركت ندارد.(۷) این نوع رویكرد در واقع، ارجاع حقیقت انرژی به حركت جوهریِ جوهر جسمانی است.(۸)

۳) عدم جوهریت انرژی

تلقّی غیرجوهری از انرژی به دو صورت شكل گرفته است:

الف) عرضیت انرژی:

اگر انرژی جوهر نباشد، پس از یك نظر و با توجه به مبانی فلسفه محقق و موجود، باید آن را به عنوان عرض برای جوهر جسمانی تلقّی كرد. این نظریه از سوی علاّ مه حسن‏زاده مطرح شده است. بنابراین نظریه، انرژی عرض است، نه جوهر؛ زیرا جوهر تلقّی كردن انرژی بدین معناست كه جسم از تجمّع عرض‏ها پدید آمده، تحقق می‏یابد، و این مطلب به این ماند كه بگوییم: آب رطوبت متراكم است، در حالی كه رطوبت امری عرضی و كیفی است، نه حقیقت جوهری. ایشان با این توضیح، بر این مطلب تأكید می‏ورزند كه «حقیقت این است كه جوهر با عرض پایدار نمی‏شود و اعراض هرقدر هم اجتماع یابند، توانایی پدید آوردن جواهر را ندارد. پس قول به اینكه ماده انرژی متراكم است، یك مذهب و عقیده غیرمعقول به نظر می‏رسد.»(۹)

در این رویكرد، دلیلی بر عرض بودن انرژی ارائه نشده و فقط با پیش فرض گرفتن آن به نقادی تلقی جوهری از انرژی پرداخت شده است.

ب) مادیت انرژی:

اگر انرژی به تنهایی و با استقلال ذاتی خود قابلیت نداشته باشد كه جوهری حقیقی و واقعی در كنار جوهر جسم باشد، پس به احتمال قوی حقیقت مادی دارد؛ یعنی جوهر مادی و جسمانی در یك تحقق جوهری، قالب جسمی، و در قالبی به همان صورت جوهر جسمی به صورت انرژی تحقق می‏یابد و به عبارت علمی، حقیقت انرژی چیزی جز ماده متحرّك با مجذور سرعت نور نیست. با توجه به این رویكرد، انرژی از تحقق جوهری با تحصل مادی و جسمی برخوردار است. این رویكرد از سوی استاد مطهّری ارائه شده و تأكید فراوانی بر این تلقّی صورت گرفته است؛ ایشان تصریح كرده است كه «انرژی فقط به عنوان صورتی از ماده به حساب می‏آید و تنها واقعیت موجود حقیقی كه شاغل مكان و متغیّر در زمان است، ماده نام دارد.»(۱۰) از این‏رو، موضوع انرژی چندان قابلیت توجه فلسفی ندارد.

۴) جواهر دوگانه و اصل جوهری یگانه

اگر رویكرد ماده‏انگارانه به انرژی ـ یعنی تلقّی پیشین ـ صحیح نباشد و یا انتقادات و اشكالات را برنتابد، احتمال داده می‏شود انرژی و ماده، هر دو علی‏رغم جوهر بودنشان، ظهور و صورتی از یك جوهر و اصل بسیط‏تر بوده باشند.(۱۱) این رویكرد در آثار استاد مطهری به عنوان قول و عقیده دیگران مطرح شده و بدون اظهارنظر در مورد صحّت و سقم آن، به همان شكل تبیین شده است.(۱۲) با صرف‏نظر از مبانی طرح این نظریه، كه كلامی و غیر هستی‏شناختی‏اند، نه فلسفی و هستی‏پژوهانه، در صورتِ صحّت آن، عدد جواهر به هفت عدد افزایش می‏یابد؛ زیرا علاوه بر انرژی، یك جوهر یگانه دیگری را مفروض گرفته كه جامع ماده و انرژی است. این نظریه از سوی اسپنسر و لایب نیتس طرح و تبیین شده است ـ كه در بخش بررسی نظرات فلاسفه غرب مورد نقل و نقد قرار خواهد گرفت.

ب) نگرش فلاسفه غربی به موضوع انرژی

علی‏رغم تفاوت نسبی در قالب و روند مباحث مقولات، به ویژه جواهر كه در میان فلاسفه غرب و فلاسفه اسلامی موجود است، فلاسفه غرب به بحث و بررسی جوهرشناسانه انرژی پرداخته و رویكردی هم‏سو با مبانی فلسفه اسلامی داشته‏اند، اما این رویكردها و تلقّی‏ها نه به طور یكنواخت و یكسان، بلكه به گونه‏ای كاملاً پیچیده و درهم ریخته بوده و هر كدام مبنا و گرایش خاص خود را داشته‏اند.

در این مجال، نظرات گوناگون طبقه‏بندی می‏شوند. نكته قابل توجه در مورد این طبقه‏بندی، اجمال و خلاصه بودن آن است؛ در بیان و توصیف نظریه‏ها، به نقل اقوال تفصیلی و جزئی اشاره نشده و به جای آن، برای هر یك از مطالب و ادعاها مرجع و منبع ویژه‏ای بیان گردیده است. این نظریه‏ها بر اساس نوع تلقّی جوهرانگاری و غیرجوهرانگاری در سه طبقه قابل بررسی هستند:

۱) ذهن‏گرایی درباره مفاهیم و معادلات ریاضی (عدم جوهریت انرژی)؛

۲) جوهریت انرژی و جوهر یگانه؛

۳) جوهریت انرژی و جواهر سه‏گانه.

عده‏ای از دانشمندان و فلاسفه بر اساس یكی از این سه تلقّی، به بررسی موضوع انرژی پرداخته‏اند. اما باید توجه داشت همه نظریات مندرج در این طبقات، لزوما به یك منوال نبوده و تفاوت‏هایی میان آن‏ها وجود دارند.

۱) ذهن‏گرایی درباره معادلات ریاضی (عدم جوهریت انرژی)

دو تن از فلاسفه نامدار كه تلقّی غیرجوهری از انرژی و نیرو دارند، جرج باركلی (۱۶۸۵ـ۱۷۵۳) و ارنست ماخ (۱۸۳۸ـ ۱۹۰۳) هستند. نظریه این دو شخصیت دقیقا در جهت انتقاد از فلسفه علم نیوتن شكل گرفته است، ولی این دو تفاوت‏هایی با هم دارند.(۱۳)

الف) نظریه ابزارانگارانه باركلی:

«باركلی از نخستین منتقدان فلسفه علم نیوتن بود و در انتقاد از نیوتن برآشفت و چنین گفت: نیوتن به بهانه طرح برخی سؤالات، عملاً طوری از نیروها سخن می‏گفت كه گویی آنها چیزی بیش از عبارات معادله‏های ریاضی هستند. باركلی مدعی بود كه نیروها در مكانیك، همانند افلاك تدویر در اخترشناسی‏اند؛ این قالب‏های ریاضی برای محاسبه حركات اجسام مفیدند. اما اشتباه است كه به این قالب‏ها، وجودی واقعی در عالم خارج نسبت داده شود. او هشدار داد كه ممكن است توسّل نیوتن به مفاهیمی مانند «نیروهای جاذبه»، «نیروهای پیونددهنده» و «نیروهای تجزیه‏كننده» خواننده را دچار گم‏راهی سازد. این نیروها صرفا موجودات ریاضی هستند.

او اعلام كرد: موجودات ریاضی، ذات و جوهر پایداری در طبیعت اشیا ندارند، آنها وابسته به تصور شخص تعریف‏كننده هستند. از این‏رو، نیروها را نمی‏توان در خارج به عنوان مؤثر و فاعل علّی به شمار آورد.(۱۴) باید توجه داشت كه باركلی ایدئالیست و منكر حقایق خارجی بود.(۱۵)

ب) نظریه ابزارانگارانه ماخ:

ارنست ماخ فیلسوف و فیزیكدان زبردستی بود و تأثیر او در بسترهای علمی قرن بیستم و به ویژه نظریه نسبیت اینشتین بسیار چشمگیر بود.(۱۶) اما او علی‏رغم اثباتگرا (پوزیتویست) بودنش، در تلقّی ابزارانگارانه از معادلات ریاضی با سلف خویش جرج باركلی ـ كه هر دو نقّاد فلسفه علم نیوتن بودند ـ اشتراك زیادی دارد. او نیز دقیقا از منظر وسیله‏انگاری بود كه به بررسی موضوع نیرو و انرژی می‏پرداخت. در این نظرگاه، او هم عقیده باركلی بود و این دو در حقیقت، نوعی پوزیتیویسم ریاضی را به جریان انداخته‏اند. طبق این رویكرد، اشتباه است كه پنداشته شود مفاهیم و روابط مطرح شده در علم با آنچه در طبیعت موجود است، مطابقت دارد.(۱۷) او كه «نیرو» را «حاصل‏ضرب جرم در شتاب» در نظر می‏گرفت، این تعریف را تنها به مثابه مفهومی ریاضی تلقّی كرد و اظهار داشت كه با توجه به مبانی فلسفی خودش، F=ma یك تعریف مصرّح پیشینی از نیرو می‏باشد؛ نه در معرض تأیید شواهد تجربی قرار دارد و نه ردّ و ابطال.(۱۸)

رحیم قربانی

پی‏نوشت‏ها

۱ـ نگارنده، «پژوهشی پیرامون حقیقت و ماهیت انرژی»، مجله قبسات، ش ۳۱، ص ۲۹۳.

۲ـ مقاله انگلیسی در سایت انجمن فلسفی:

www. Philosophy Forums/philosophy/ philosophy of science and math/ Is mass the same thing as Energy.

۳ـ ر.ك: مجله قبسات، ش ۳۱ ،ص ۲۹۳. نویسنده در مقاله مذكور، به تفصیل این رویكردها را به نقد و بررسی كشیده است.

۴ـ سید محمدحسین طباطبائی، نهایهٔ‏الحكمهٔ، تحقیق عباس‏علی زارعی شیرازی، چ چهارم، (قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق)، مرحله ۶، فصل ۴، ص ۱۲۵.

۵و۶ـ اگر صورت و هیولی با توجه به مبانی حركت جوهری كنار گذاشته شوند، جواهر به چهار جوهر تقلیل خواهند یافت و گرنه با افزودن انرژی، به شش جوهر افزایش خواهند یافت.

۵ـ مرتضی مطهری، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، (تهران، صدرا، بی‏تا)، ج ۴، ص ۱۳۹.

۶ـ ر.ك: قبسات، ش ۳۱، ص ۲۹۳. در مقاله مذكور، به نقد این نگرش پرداخته شده است.

۷ـ ملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، تعلیقه حسن حسن‏زاده، تحقیق مسعود طالبی، (تهران، ناب، ۱۴۲۲ ق)، ج ۴، ص ۱۲۲ و ۱۲۳ (تعلیقه ۱۵).

۸ـ برای غیرجوهری بودن انرژی ر.ك: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، چ ششم (تهران، صدرا، ۱۳۷۹)، ج ۷، ص ۱۸۸.

۹ـ ر.ك: قبسات، ش ۳۱، ص ۲۹۳. در مقاله مذكور به نقل و نقّادی گفتارهای استاد مطهّری پرداخته شده است.

۱۰ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۷، ص ۱۷۹ و ج ۸، ص ۵۸.

۱۱ـ جان لازی، درآمدی تاریخی به فلسفه علم، ترجمه علی پایا، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲)، ص ۲۱۵ و ۲۱۸.

۱۲ـ همان.

۱۳ـ ریچارد پاپكین و آوروم استرول، كلیات فلسفه، ترجمه سید جلال‏الدین مجتبوی، چ شانزدهم، (تهران، حكمت، ۱۳۷۹)، ص ۳۰۱ به بعد.

۱۴ـ ولفگاگ ریندلر، نسبیت خاص و عام، و كیهان‏شناختی، ترجمه رضا منصوری و حسین معصومی همدانی، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵)، ص ۱۵ و ۲۹۷. غالب مبانی و زیرساخت‏های فلسفی نظریه نسبیت از فلسفه علم فیلسوف آلمانی ارنست باخ و فلسفه ریاضی و هندسه (فلسفه علم) پوانكار، متأثر بوده است.

۱۵ـ جان لازی، پیشین، ص ۲۱۹.

۱۶ـ همان، ص ۲۳۰.۱۷ـ نگارنده در دو مقاله مستقل یكی با عنوان «بازاندیشی درباره جسم و صورت جسمیه» و دیگری با عنوان «نگرش به بی‏نهایت از سه روزنه ریاضی، فلسفه و دین» به این مطلب اشاره كرده است.

۱۸ـ جورج آرفكن، كاربرد ریاضیات در فیزیك، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، بی‏تا)، / جان لازی، پیشین، ص ۱۸۲.

۱۹ـ جان لازی، پیشین، ص ۲۱۶.

۲۰ـ همان.

۲۱ـ ویلیام جی كافمن، نسبیت و كیهان‏شناسی، ترجمه تقی عدالتی و بهزاد قهرمان، (تهران، گستر، ۱۳۶۶)، ص ۴۵ به بعد.

۲۲ـ جان لازی، پیشین، ص ۲۱۶.

۲۳ـ فریدریك كاپلستون، تاریخ فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهی، چ دوم، (تهران، سروش / علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶)، ج ۸، ص ۱۴۶.

۲۴ـ همان، ج ۸، ص ۱۴۷.

۲۵ـ همان، ج ۸، ۱۴۷.

۲۶ـ ر.ك: نگارنده، پیشین، ص ۲۹۳ به بعد.

۲۷ـ آلفرد نورث وایتهد، سرگذشت اندیشه‏ها، ترجمه عبدالرحیم گواهی، با تحقیق و تعلیقه علاّ مه محمّدتقی جعفری، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰)، ج ۱، ص ۲۸۹.

۲۸ـ همان.

۲۹ـ همو، شیوه‏های فكر، ترجمه علی شریعتمداری، چ دوم، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴)، ص ۱۷۱.

۳۰ـ همو، سرگذشت اندیشه‏ها، ج ۱، ص ۲۸۸ و ج ۲، ص ۳۶۶ به بعد.

۳۱ـ برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، چ ششم، (تهران، پرواز، ۱۳۷۳)، ص ۹۰.

۳۲ـ همان، ص ۱۱۳۴.

۳۳. energeticism.

۳۴ـ فردریك كاپلستون، پیشین، ترجمه داریوش آشوری، چ دوم، (تهران، سروش / علمی ـ فرهنگی، ۱۳۷۵)، ج ۷، ص ۳۴۹.

۳۵ـ جان لاری، پیشین، ص ۱۳۴.

۳۶ـ همان، ص ۱۳۷.

۳۷ـ همان، ص ۱۳۵.

۳۸ـ همان، ص ۱۳۶.

۳۹ـ همان، ص ۱۳۷.

۴۰ـ ریچارد پاپكین و آروم استرول، پیشین، ص ۱۵۸.

۴۱. www. Philosophy Forums/philosophy/ philosophy of science and math/ Is mass the same thing as Energy.

۴۲. Field.

۴۳. www. history. mcs.st. ndrws.ac.uk/history/mathematicians/eddington.

۴۴ـ ر.ك: اینشتین و اینفلد، تكامل فیزیك، ترجمه احمد آرام، چ دوم، (تهران، خوارزمی، ۱۳۷۷)، مبحث «جرم و انرژی و میدان».

۴۵ـ نظریه میدان شاخه‏ای از فیزیك است كه اینشتین از آن در نسبیت استفاده كرده است و بر اساس گزارش یكی از اساتید نسبیت‏دان دانشگاه تبریز، استفاه اینشتین صرفا جنبه ریاضی دارد كه به عنوان تابع است و حتی تحلیل خود اینشتین از میدان به عنوان حقیقت خارجی اشتباه است.

منابع

ـ آرفكن، جورج، كاربرد ریاضیات در فیزیك، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، بی‏تا)؛

ـ اینشتین و اینفلد، تكامل فیزیك، ترجمه احمد آرام، چ دوم، (تهران، خوارزمی، ۱۳۷۷)؛

ـ پاپكین، ریچارد و استرول، آوروم، كلیات فلسفه، ترجمه سید جلال‏الدین مجتبوی، چ شانزدهم، (تهران، حكمت، ۱۳۷۹)؛

ـ راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، چ ششم، (تهران، پرواز، ۱۳۷۳)؛

ـ ریندلر، ولفگاگ، نسبیت خاص و عام، و كیهان‏شناختی، ترجمه رضا منصوری و حسین معصومی همدانی، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵)؛

ـ سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تعلیقه حسن حسن‏زاده، تحقیق مسعود طالبی، (تهران، ناب، ۱۴۲۲ ق)، ج ۴؛

ـ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایهٔ‏الحكمهٔ، تحقیق عباس‏علی زارعی شیرازی، چ چهارم، (قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق)؛

ـ قربانی، رحیم، «پژوهشی پیرامون حقیقت و ماهیت انرژی»، مجله قبسات، (تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، زمستان ۱۳۸۲ و بهار ۱۳۸۳) شماره ۳۱؛

ـ كاپلستون، فریدریك، تاریخ فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهی، چ دوم، (تهران، سروش / علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶)، ج ۸؛

ـ كافمن، ویلیام جی، نسبیت و كیهان‏شناختی، ترجمه تقی عدالتی و بهزاد قهرمان، (تهران، گستر، ۱۳۶۶)؛

ـ لازی، جان، درآمدی تاریخی به فلسفه علم، ترجمه علی پایا، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲)؛

ـ مطهری، مرتضی، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، (تهران، صدرا، بی‏تا)، ج ۴؛

ـ ـــــ ، مجموعه آثار، چ ششم (تهران، صدرا، ۱۳۷۹)، ج ۷؛

ـ وایتهد، آلفرد تورث، سرگذشت اندیشه‏ها، ترجمه عبدالرحیم گواهی، با تحقیق و تعلیقه علاّ مه محمّدتقی جعفری، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰)، ج ۱؛

ـ ـــــ ، شیوه‏های فكر، ترجمه علی شریعتمداری، چ دوم، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.