یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
بررسی جوهرشناختی ماده و انرژی در فلسفه
مسئله همارزی جرم ـ انرژی، كه از نسبیت خاص اینشتین در سال ۱۹۰۵ میلادی آغاز شد، یك قرن است كه محافل علمی دنیا را به خود مشغول ساخته است. نقطهنظرهای پراكندهای كه از سوی غالب دانشمندانِ فیلسوف ارائه شده، چالشها و پیچیدگیهای این موضوع را به طور جدّی بیشتر كرده است. از همان ابتدا، دو زمینه از پیامها و اشارات نسبیت خاص مورد بررسی فلسفی قرار گرفتند: یكی تحلیل دقیق فلسفیِ معادله همارزی كه چه نوع پیامهای معرفتشناختی و هستیشناختی دارد؟ و دیگری جوهریت و عدم جوهریت هستیشناسانه انرژی. اما هیچ فیلسوف و فیزیكدانی تاكنون نتوانسته است پاسخی قطعی و علمی به این دو سؤال بدهد؛ پاسخی كه شامل یك نظام منطقی، جهانشناختی و فلسفی ـ فیزیكی بوده، برای توصیف و تبیین انرژی به كار آید.
در این نوشتار، به طبقهبندی اجمالی و جامعِ نظراتِ مطرح شده از سوی فلاسفه اسلامی و غربی اشاره شده است.
● مقدّمه
جوهر و مباحث مربوط به آن در بحث مقولات عشر، موضوعی پر چالش و جنجال است. اساس این مبحث و پایه رویكردهای پیرامون آن به طبیعت و جهان هستی، از سرزمین یونان باستان، نشأت گرفت و ركن اصیل آن در استقرا و مشاهده و تجربه استوار گشته است. تعداد مقولات و همچنین تعداد خاص جواهر و انواع آن، حاصلِ زحمات پژوهشی و دقت نظرهای بیبدیل پیشگامان علم و فلسفه در آن دیار است.
اما امروزه به سختی میتوان به این نتایج و رهاوردها به دیده اطمینان و یقین نگریست؛ زیرا پژوهشها و دقتنظرهای امروزی پا را بسی فراتر از یافتههای پیشین گذاشته، مسائل و جزئیات بسیار گستردهای پیش روی هستیپژوهان و طبیعتپژوهان نهادهاند. از اینرو، دستاوردهای نوین تحوّلات اساسی در بستر مبحث مقولات و جواهر به وجود آوردهاند كه نمیتوان به سادگی و چشم بسته از كنار آنها گذشت.
آنچه در پیش رو داریم، بررسی بخشی از این تحوّلات است كه برخی از دانشمندان و فلاسفه بدان پرداختهاند. بخش مهمی از مباحث جوهر، به جوهر جسمانی تعلّق دارد. با مطرح شدن نظریه نسبیت، غالب تلقّیهای موجود درباره ماده دچار تزلزل و اشكالات پیچیده و اساسی شد و دانشمندان و فلاسفه طرحها و نظریات گوناگونی برای حل اشكالات علمی ـ فلسفی ارائه كردند.(۱) اما بیشتر این طرح و نظرها، خود دارای اشكالات و نقصهایی هستند. از اینرو، هنوز طرحی جامع و قوی نسبت به ایدههای گذشته ارائه نشده است.
مهمترین ویژگی، كه باید در یك طرح جامع برای حل مشكلات موجود در بین جوهریت جسم و جوهریت انرژی موجود باشد این است كه همواره باید دارای یك نظام فیزیكی ـ فلسفی باشد، نه صرفا فیزیكی و نه صرفا فلسفی. چنین طرحی همواره باید از پشتوانه منطقی و سازگاری ریاضی برخوردار باشد، نه آنكه به طور پیچیده دچار پارادوكس و ناسازگاری صوری و محتوایی. علاوه بر این، طرح منطقی چنین نظامی لزوما باید بر اساس مبانی هستیشناختی پایهریزی و تبیین شده باشد تا بتواند پدیدههای جهانشناختی و طبیعتشناختی را در عالم میكروسكوپی و عالم ماكروسكوپی تبیین و تفسیر كند. تاكنون طرحی با این ویژگیها ارائه نشده است.(۲)
نظریهها و طرحهای فیزیكی ـ فلسفی ارائه شده در دو حوزه قابل طبقهبندیاند:
الف) در میان فلاسفه اسلامی؛
ب) در میان فلاسفه غربی.
اساس رویكرد این طبقهبندی كاویدن و پژوهیدنِ جوهریت و عدم جوهریت انرژی است. بدین توضیح كه آیا انرژی دارای حقیقت مستقلی از لحاظ هستیشناختی، در برابر و كنار جوهر جسمانی است؟ یا اینكه حقیقتش مادی و جسمانی است؟
الف) نگرش فلاسفه اسلامی به موضوع انرژی
در میان فلاسفه معاصر اسلامی، چهار نوع رویكرد به حقیقت انرژی وجود دارد كه هر كدام از لحاظ هستیشناختی و جوهرشناختی دارای اهمیت تحقیق و بررسی ویژهای است.(۳)
۱) انرژی در تلقّی جوهری
این رویكرد متعلّق است به علاّ مه طباطبائی كه در كتاب نهایهٔالحكمهٔ(۴) به آن اشاره كرده و با ارجاع اصل موضوع به تحقیق و بررسی، به بسط آن نپرداخته است. نظر ایشان در این موضع، آن است كه در صورت اثبات معادله هم ارزیِ جرم ـ انرژی (۲E=mc)، انرژی باید به عنوان جوهر تلقّی گردد و مباحث فلسفی در حكمت اسلامی، در مبحث جواهر بر این اساس، بازاندیشی و ساماندهی شوند.
اگر انرژی جوهری در كنار جوهر جسمانی بوده باشد، بسیاری از مباحث مربوط به جسم، كه در حكمت صدرایی مورد پژوهش فلسفی قرار گرفتهاند، دچار تحوّل و دگرگونی ساختاری و در برخی موارد نیز دگرگونی اساسی و محتوایی میشوند. علاوه بر این، برخی از مباحث مربوط به جوهر جسمانی، همانند صورت جسمیه (بعددار بودن)، حركت جوهری، و قوّه و فعل، درباره جوهر انرژی نیز مطرح میگردند.(۵)
با توجه به تلقّی جوهری از حقیقت انرژی، تعداد جواهر مقولی تغییر یافته، در صورت بازاندیشی مبحث مقولات به كمتر یا بیشتر از پنج جوهر میرسند.(۶)
۲) تلقّی حركتشناختی از انرژی
این رویكرد نیز از جانب علاّ مه طباطبائی ارائه شده است. بر اساس این رویكرد، حقیقت انرژی چیزی جز حركت نیست؛ بدین توضیح كه با توجه به تعریف مشهور جدید از ماده، كه ماده تراكم انرژی است، و ماده حركت است، پس انرژی كه اصل جهان مادی است، حقیقتی جز حركت ندارد.(۷) این نوع رویكرد در واقع، ارجاع حقیقت انرژی به حركت جوهریِ جوهر جسمانی است.(۸)
۳) عدم جوهریت انرژی
تلقّی غیرجوهری از انرژی به دو صورت شكل گرفته است:
الف) عرضیت انرژی:
اگر انرژی جوهر نباشد، پس از یك نظر و با توجه به مبانی فلسفه محقق و موجود، باید آن را به عنوان عرض برای جوهر جسمانی تلقّی كرد. این نظریه از سوی علاّ مه حسنزاده مطرح شده است. بنابراین نظریه، انرژی عرض است، نه جوهر؛ زیرا جوهر تلقّی كردن انرژی بدین معناست كه جسم از تجمّع عرضها پدید آمده، تحقق مییابد، و این مطلب به این ماند كه بگوییم: آب رطوبت متراكم است، در حالی كه رطوبت امری عرضی و كیفی است، نه حقیقت جوهری. ایشان با این توضیح، بر این مطلب تأكید میورزند كه «حقیقت این است كه جوهر با عرض پایدار نمیشود و اعراض هرقدر هم اجتماع یابند، توانایی پدید آوردن جواهر را ندارد. پس قول به اینكه ماده انرژی متراكم است، یك مذهب و عقیده غیرمعقول به نظر میرسد.»(۹)
در این رویكرد، دلیلی بر عرض بودن انرژی ارائه نشده و فقط با پیش فرض گرفتن آن به نقادی تلقی جوهری از انرژی پرداخت شده است.
ب) مادیت انرژی:
اگر انرژی به تنهایی و با استقلال ذاتی خود قابلیت نداشته باشد كه جوهری حقیقی و واقعی در كنار جوهر جسم باشد، پس به احتمال قوی حقیقت مادی دارد؛ یعنی جوهر مادی و جسمانی در یك تحقق جوهری، قالب جسمی، و در قالبی به همان صورت جوهر جسمی به صورت انرژی تحقق مییابد و به عبارت علمی، حقیقت انرژی چیزی جز ماده متحرّك با مجذور سرعت نور نیست. با توجه به این رویكرد، انرژی از تحقق جوهری با تحصل مادی و جسمی برخوردار است. این رویكرد از سوی استاد مطهّری ارائه شده و تأكید فراوانی بر این تلقّی صورت گرفته است؛ ایشان تصریح كرده است كه «انرژی فقط به عنوان صورتی از ماده به حساب میآید و تنها واقعیت موجود حقیقی كه شاغل مكان و متغیّر در زمان است، ماده نام دارد.»(۱۰) از اینرو، موضوع انرژی چندان قابلیت توجه فلسفی ندارد.
۴) جواهر دوگانه و اصل جوهری یگانه
اگر رویكرد مادهانگارانه به انرژی ـ یعنی تلقّی پیشین ـ صحیح نباشد و یا انتقادات و اشكالات را برنتابد، احتمال داده میشود انرژی و ماده، هر دو علیرغم جوهر بودنشان، ظهور و صورتی از یك جوهر و اصل بسیطتر بوده باشند.(۱۱) این رویكرد در آثار استاد مطهری به عنوان قول و عقیده دیگران مطرح شده و بدون اظهارنظر در مورد صحّت و سقم آن، به همان شكل تبیین شده است.(۱۲) با صرفنظر از مبانی طرح این نظریه، كه كلامی و غیر هستیشناختیاند، نه فلسفی و هستیپژوهانه، در صورتِ صحّت آن، عدد جواهر به هفت عدد افزایش مییابد؛ زیرا علاوه بر انرژی، یك جوهر یگانه دیگری را مفروض گرفته كه جامع ماده و انرژی است. این نظریه از سوی اسپنسر و لایب نیتس طرح و تبیین شده است ـ كه در بخش بررسی نظرات فلاسفه غرب مورد نقل و نقد قرار خواهد گرفت.
ب) نگرش فلاسفه غربی به موضوع انرژی
علیرغم تفاوت نسبی در قالب و روند مباحث مقولات، به ویژه جواهر كه در میان فلاسفه غرب و فلاسفه اسلامی موجود است، فلاسفه غرب به بحث و بررسی جوهرشناسانه انرژی پرداخته و رویكردی همسو با مبانی فلسفه اسلامی داشتهاند، اما این رویكردها و تلقّیها نه به طور یكنواخت و یكسان، بلكه به گونهای كاملاً پیچیده و درهم ریخته بوده و هر كدام مبنا و گرایش خاص خود را داشتهاند.
در این مجال، نظرات گوناگون طبقهبندی میشوند. نكته قابل توجه در مورد این طبقهبندی، اجمال و خلاصه بودن آن است؛ در بیان و توصیف نظریهها، به نقل اقوال تفصیلی و جزئی اشاره نشده و به جای آن، برای هر یك از مطالب و ادعاها مرجع و منبع ویژهای بیان گردیده است. این نظریهها بر اساس نوع تلقّی جوهرانگاری و غیرجوهرانگاری در سه طبقه قابل بررسی هستند:
۱) ذهنگرایی درباره مفاهیم و معادلات ریاضی (عدم جوهریت انرژی)؛
۲) جوهریت انرژی و جوهر یگانه؛
۳) جوهریت انرژی و جواهر سهگانه.
عدهای از دانشمندان و فلاسفه بر اساس یكی از این سه تلقّی، به بررسی موضوع انرژی پرداختهاند. اما باید توجه داشت همه نظریات مندرج در این طبقات، لزوما به یك منوال نبوده و تفاوتهایی میان آنها وجود دارند.
۱) ذهنگرایی درباره معادلات ریاضی (عدم جوهریت انرژی)
دو تن از فلاسفه نامدار كه تلقّی غیرجوهری از انرژی و نیرو دارند، جرج باركلی (۱۶۸۵ـ۱۷۵۳) و ارنست ماخ (۱۸۳۸ـ ۱۹۰۳) هستند. نظریه این دو شخصیت دقیقا در جهت انتقاد از فلسفه علم نیوتن شكل گرفته است، ولی این دو تفاوتهایی با هم دارند.(۱۳)
الف) نظریه ابزارانگارانه باركلی:
«باركلی از نخستین منتقدان فلسفه علم نیوتن بود و در انتقاد از نیوتن برآشفت و چنین گفت: نیوتن به بهانه طرح برخی سؤالات، عملاً طوری از نیروها سخن میگفت كه گویی آنها چیزی بیش از عبارات معادلههای ریاضی هستند. باركلی مدعی بود كه نیروها در مكانیك، همانند افلاك تدویر در اخترشناسیاند؛ این قالبهای ریاضی برای محاسبه حركات اجسام مفیدند. اما اشتباه است كه به این قالبها، وجودی واقعی در عالم خارج نسبت داده شود. او هشدار داد كه ممكن است توسّل نیوتن به مفاهیمی مانند «نیروهای جاذبه»، «نیروهای پیونددهنده» و «نیروهای تجزیهكننده» خواننده را دچار گمراهی سازد. این نیروها صرفا موجودات ریاضی هستند.
او اعلام كرد: موجودات ریاضی، ذات و جوهر پایداری در طبیعت اشیا ندارند، آنها وابسته به تصور شخص تعریفكننده هستند. از اینرو، نیروها را نمیتوان در خارج به عنوان مؤثر و فاعل علّی به شمار آورد.(۱۴) باید توجه داشت كه باركلی ایدئالیست و منكر حقایق خارجی بود.(۱۵)
ب) نظریه ابزارانگارانه ماخ:
ارنست ماخ فیلسوف و فیزیكدان زبردستی بود و تأثیر او در بسترهای علمی قرن بیستم و به ویژه نظریه نسبیت اینشتین بسیار چشمگیر بود.(۱۶) اما او علیرغم اثباتگرا (پوزیتویست) بودنش، در تلقّی ابزارانگارانه از معادلات ریاضی با سلف خویش جرج باركلی ـ كه هر دو نقّاد فلسفه علم نیوتن بودند ـ اشتراك زیادی دارد. او نیز دقیقا از منظر وسیلهانگاری بود كه به بررسی موضوع نیرو و انرژی میپرداخت. در این نظرگاه، او هم عقیده باركلی بود و این دو در حقیقت، نوعی پوزیتیویسم ریاضی را به جریان انداختهاند. طبق این رویكرد، اشتباه است كه پنداشته شود مفاهیم و روابط مطرح شده در علم با آنچه در طبیعت موجود است، مطابقت دارد.(۱۷) او كه «نیرو» را «حاصلضرب جرم در شتاب» در نظر میگرفت، این تعریف را تنها به مثابه مفهومی ریاضی تلقّی كرد و اظهار داشت كه با توجه به مبانی فلسفی خودش، F=ma یك تعریف مصرّح پیشینی از نیرو میباشد؛ نه در معرض تأیید شواهد تجربی قرار دارد و نه ردّ و ابطال.(۱۸)
رحیم قربانی
پینوشتها
۱ـ نگارنده، «پژوهشی پیرامون حقیقت و ماهیت انرژی»، مجله قبسات، ش ۳۱، ص ۲۹۳.
۲ـ مقاله انگلیسی در سایت انجمن فلسفی:
www. Philosophy Forums/philosophy/ philosophy of science and math/ Is mass the same thing as Energy.
۳ـ ر.ك: مجله قبسات، ش ۳۱ ،ص ۲۹۳. نویسنده در مقاله مذكور، به تفصیل این رویكردها را به نقد و بررسی كشیده است.
۴ـ سید محمدحسین طباطبائی، نهایهٔالحكمهٔ، تحقیق عباسعلی زارعی شیرازی، چ چهارم، (قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق)، مرحله ۶، فصل ۴، ص ۱۲۵.
۵و۶ـ اگر صورت و هیولی با توجه به مبانی حركت جوهری كنار گذاشته شوند، جواهر به چهار جوهر تقلیل خواهند یافت و گرنه با افزودن انرژی، به شش جوهر افزایش خواهند یافت.
۵ـ مرتضی مطهری، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، (تهران، صدرا، بیتا)، ج ۴، ص ۱۳۹.
۶ـ ر.ك: قبسات، ش ۳۱، ص ۲۹۳. در مقاله مذكور، به نقد این نگرش پرداخته شده است.
۷ـ ملاهادی سبزواری، شرح المنظومه، تعلیقه حسن حسنزاده، تحقیق مسعود طالبی، (تهران، ناب، ۱۴۲۲ ق)، ج ۴، ص ۱۲۲ و ۱۲۳ (تعلیقه ۱۵).
۸ـ برای غیرجوهری بودن انرژی ر.ك: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، چ ششم (تهران، صدرا، ۱۳۷۹)، ج ۷، ص ۱۸۸.
۹ـ ر.ك: قبسات، ش ۳۱، ص ۲۹۳. در مقاله مذكور به نقل و نقّادی گفتارهای استاد مطهّری پرداخته شده است.
۱۰ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۷، ص ۱۷۹ و ج ۸، ص ۵۸.
۱۱ـ جان لازی، درآمدی تاریخی به فلسفه علم، ترجمه علی پایا، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲)، ص ۲۱۵ و ۲۱۸.
۱۲ـ همان.
۱۳ـ ریچارد پاپكین و آوروم استرول، كلیات فلسفه، ترجمه سید جلالالدین مجتبوی، چ شانزدهم، (تهران، حكمت، ۱۳۷۹)، ص ۳۰۱ به بعد.
۱۴ـ ولفگاگ ریندلر، نسبیت خاص و عام، و كیهانشناختی، ترجمه رضا منصوری و حسین معصومی همدانی، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵)، ص ۱۵ و ۲۹۷. غالب مبانی و زیرساختهای فلسفی نظریه نسبیت از فلسفه علم فیلسوف آلمانی ارنست باخ و فلسفه ریاضی و هندسه (فلسفه علم) پوانكار، متأثر بوده است.
۱۵ـ جان لازی، پیشین، ص ۲۱۹.
۱۶ـ همان، ص ۲۳۰.۱۷ـ نگارنده در دو مقاله مستقل یكی با عنوان «بازاندیشی درباره جسم و صورت جسمیه» و دیگری با عنوان «نگرش به بینهایت از سه روزنه ریاضی، فلسفه و دین» به این مطلب اشاره كرده است.
۱۸ـ جورج آرفكن، كاربرد ریاضیات در فیزیك، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، بیتا)، / جان لازی، پیشین، ص ۱۸۲.
۱۹ـ جان لازی، پیشین، ص ۲۱۶.
۲۰ـ همان.
۲۱ـ ویلیام جی كافمن، نسبیت و كیهانشناسی، ترجمه تقی عدالتی و بهزاد قهرمان، (تهران، گستر، ۱۳۶۶)، ص ۴۵ به بعد.
۲۲ـ جان لازی، پیشین، ص ۲۱۶.
۲۳ـ فریدریك كاپلستون، تاریخ فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهی، چ دوم، (تهران، سروش / علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶)، ج ۸، ص ۱۴۶.
۲۴ـ همان، ج ۸، ص ۱۴۷.
۲۵ـ همان، ج ۸، ۱۴۷.
۲۶ـ ر.ك: نگارنده، پیشین، ص ۲۹۳ به بعد.
۲۷ـ آلفرد نورث وایتهد، سرگذشت اندیشهها، ترجمه عبدالرحیم گواهی، با تحقیق و تعلیقه علاّ مه محمّدتقی جعفری، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰)، ج ۱، ص ۲۸۹.
۲۸ـ همان.
۲۹ـ همو، شیوههای فكر، ترجمه علی شریعتمداری، چ دوم، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴)، ص ۱۷۱.
۳۰ـ همو، سرگذشت اندیشهها، ج ۱، ص ۲۸۸ و ج ۲، ص ۳۶۶ به بعد.
۳۱ـ برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، چ ششم، (تهران، پرواز، ۱۳۷۳)، ص ۹۰.
۳۲ـ همان، ص ۱۱۳۴.
۳۳. energeticism.
۳۴ـ فردریك كاپلستون، پیشین، ترجمه داریوش آشوری، چ دوم، (تهران، سروش / علمی ـ فرهنگی، ۱۳۷۵)، ج ۷، ص ۳۴۹.
۳۵ـ جان لاری، پیشین، ص ۱۳۴.
۳۶ـ همان، ص ۱۳۷.
۳۷ـ همان، ص ۱۳۵.
۳۸ـ همان، ص ۱۳۶.
۳۹ـ همان، ص ۱۳۷.
۴۰ـ ریچارد پاپكین و آروم استرول، پیشین، ص ۱۵۸.
۴۱. www. Philosophy Forums/philosophy/ philosophy of science and math/ Is mass the same thing as Energy.
۴۲. Field.
۴۳. www. history. mcs.st. ndrws.ac.uk/history/mathematicians/eddington.
۴۴ـ ر.ك: اینشتین و اینفلد، تكامل فیزیك، ترجمه احمد آرام، چ دوم، (تهران، خوارزمی، ۱۳۷۷)، مبحث «جرم و انرژی و میدان».
۴۵ـ نظریه میدان شاخهای از فیزیك است كه اینشتین از آن در نسبیت استفاده كرده است و بر اساس گزارش یكی از اساتید نسبیتدان دانشگاه تبریز، استفاه اینشتین صرفا جنبه ریاضی دارد كه به عنوان تابع است و حتی تحلیل خود اینشتین از میدان به عنوان حقیقت خارجی اشتباه است.
منابع
ـ آرفكن، جورج، كاربرد ریاضیات در فیزیك، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، بیتا)؛
ـ اینشتین و اینفلد، تكامل فیزیك، ترجمه احمد آرام، چ دوم، (تهران، خوارزمی، ۱۳۷۷)؛
ـ پاپكین، ریچارد و استرول، آوروم، كلیات فلسفه، ترجمه سید جلالالدین مجتبوی، چ شانزدهم، (تهران، حكمت، ۱۳۷۹)؛
ـ راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، چ ششم، (تهران، پرواز، ۱۳۷۳)؛
ـ ریندلر، ولفگاگ، نسبیت خاص و عام، و كیهانشناختی، ترجمه رضا منصوری و حسین معصومی همدانی، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵)؛
ـ سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تعلیقه حسن حسنزاده، تحقیق مسعود طالبی، (تهران، ناب، ۱۴۲۲ ق)، ج ۴؛
ـ طباطبائی، سید محمدحسین، نهایهٔالحكمهٔ، تحقیق عباسعلی زارعی شیرازی، چ چهارم، (قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق)؛
ـ قربانی، رحیم، «پژوهشی پیرامون حقیقت و ماهیت انرژی»، مجله قبسات، (تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، زمستان ۱۳۸۲ و بهار ۱۳۸۳) شماره ۳۱؛
ـ كاپلستون، فریدریك، تاریخ فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرّمشاهی، چ دوم، (تهران، سروش / علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶)، ج ۸؛
ـ كافمن، ویلیام جی، نسبیت و كیهانشناختی، ترجمه تقی عدالتی و بهزاد قهرمان، (تهران، گستر، ۱۳۶۶)؛
ـ لازی، جان، درآمدی تاریخی به فلسفه علم، ترجمه علی پایا، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲)؛
ـ مطهری، مرتضی، اصول و فلسفه و روش رئالیسم، (تهران، صدرا، بیتا)، ج ۴؛
ـ ـــــ ، مجموعه آثار، چ ششم (تهران، صدرا، ۱۳۷۹)، ج ۷؛
ـ وایتهد، آلفرد تورث، سرگذشت اندیشهها، ترجمه عبدالرحیم گواهی، با تحقیق و تعلیقه علاّ مه محمّدتقی جعفری، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰)، ج ۱؛
ـ ـــــ ، شیوههای فكر، ترجمه علی شریعتمداری، چ دوم، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴).
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست